ثواب و عقاب در قرآن و تفسیر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ثَواب و
عِقاب ، دو واژة قرآنی و کلامی هستند که به معنای
پاداش کار نیک و
کیفر کار بد می باشد.
ثواب، از ریشة ث و ب (در اصل به معنای بازگشتن) اشتقاق یافته
و بیشتر برای پاداش
کار نیک
به
کار رفته است.
واژة عقاب، از ریشة ع ق ب، دو کاربرد و معنای اصلی دارد: یکی مصدر باب مفاعله است به معنای در پی آمدن
و چون در پی هر
کار بدی کیفری سزاوار است به معنای کیفر
کار بد و مترادف
عذاب به
کار رفته است؛ دوم، جمع عَقَبه، به معنای راه سخت کوهستانی است.
در
قرآن واژة ثواب سیزده بار (در همة موارد به معنای پاداش
کار نیک) و واژة عقاب بیست بار (در همة موارد به معنای سزای
کار بد) به
کار رفته است. علاوه بر این، مصدر مَثُوبة و فعل أَثابَ در بارة جزای
کار نیک و
بد، هر دو، به
کار رفته اند. در معنای کیفر و سزای
کار بد و ناشایست نیز علاوه بر مشتقات مختلف مصدر عقاب، فعل ثُوِّبَ یک بار استعمال شده است.
مفسران، به تَبَع متکلمان، ثواب را نفعی ناشی از شایستگی و استحقاق (در برابر تفضل) و همراه با بزرگداشت و احترام
وعقاب را ضرری سزاوار و همراه با خوارشمردن
دانسته اند.
ابوالفتوح رازی فرق میان عذاب و عقاب را آن دانسته که عقاب همواره در پی استحقاق است اما عذاب لزوماً اینطور نیست.
طبرسی،
به دلالت سیاق
آیه ، معتقد است که شناخت ثواب و عقاب، یعنی شناخت آنچه به ثواب یا عقاب میانجامد (
دین )، از باب لطف واجب است.
شیخ طوسی نیز شناخت ثواب و عقاب را از معرفتهای نظری بر شمرده است.
بنا بر آیات متعددی از
قرآن کریم اعمال انسانها، هر چند به اندازة ذره ای ناچیز، در «کتاب» ثبت میگردد و محفوظ میماند و در
روز رستاخیز به آنان نشان داده میشود. بر همین اساس،
مفسران در بارة «کتاب»، که از آن به نامه یا صحیفة اعمال تعبیر شده است، و نیز درباره نشان دادن اعمال توضیحاتی داده اند.
طباطبائی این نظر را مطرح کرده که آنچه در «کتاب» ثبت شده حقیقت خود اعمال است، نه از مقولة نوشتن رایج در این عالَم، در حالی که عموم مفسران نامة اعمال را به عنوان یک حقیقت مکتوب وصف کرده اند. البته برخی، علاوه بر ثبت اَعمال، ذکر مقدار ثواب و عقاب آنها را نیز از محتویات نامه دانسته و برخی نیز گفتهاند که به انسانها، بر اساس کتاب اعمالشان، عادلانه، ثواب و عقاب داده خواهد شد
در باره مراد از نشان داده شدن اعمال نیز مفسران آرای گوناگونی دارند که از آن جمله است: مشاهدة جزای اعمال یا دیدن نامة اعمال
ورود در جزا، اعم از ثواب و عقاب
مشاهدة حقیقت اعمال بنا بر نظریة تجسمِ اعمال
و آگاهی و معرفت حقیقی به کارهای انجام شده در
دنیا طباطبائی با استناد به تعبیر «سَوْفَ یُری '» در آیة چهلم
سورة نجم احتمال داده است که در روز رستاخیز، عمل انسان، علاوه بر خود او، به دیگری نیز ارائه شود.
آیاتِ راجع به ثواب و عقاب دو دسته اند:
آیاتی که ظاهراً بر این معنا دلالت دارند که ثواب و عقاب غیر از خود اعمالاند و
بهشت ، پاداش و ثواب نیکوکاران و
دوزخ ، کیفر و عقاب گناهکاران است
آیاتی که ظاهر آنها دلالت بر تجسم اعمال و وحدت جزا و عمل در روز رستاخیز دارد.
بیشتر مفسران، با بهره گیری از مباحث مجاز و تأویل،
آیات دستة دوم را به دستة اول ملحق کرده و تعبیراتی چون حضور اعمال در قیامت را مجازی دانسته یا آن را به جزای اعمال یا نامة اعمال تأویل کرده اند
اما به نظر طباطبائی
این دو دسته آیات، بی آنکه نیاز به تأویل یا مجازگویی باشد، قابل جمعاند و هر کدام از تعبیرات قرآنی ناظر به یک بُعد از موضوع
قیامت است.
تناسب عمل با پاداش آن، از دیگر موضوعاتی است که در آیات ثواب و عقاب مطرح شده است. برخی آیات تصریح دارند که انسان در روز قیامت، دقیقاً معادل
کار نیک خود پاداش نیک میگیرد و معادل
کار بدش کیفر میشود.
در آیاتی دیگر سزای
کار بد، دقیقاً به اندازة همان
کار بد دانسته شده و پاداش
کار خوب، با عنایت به فضل
خداوند ، بهتر و بیش از آن
کار ذکر شده است.
در بیان مراد این گونه آیات، مفسران اختلاف چندانی با یکدیگر ندارند
به تعبیر طباطبائی
خداوند بنا بر فضل خود، نقص اعمال نیکوکاران و صالحان را رفع میکند و معادل بهترین عمل به آنان پاداش میدهد.
میزان افزایشِ ثوابِ اعمالِ نیک در آیات، به تفاوت، چند برابر،
دَه برابر،
هفتصد برابر
و «بِغیَرِ حسابٍ»
ذکر شده است. مفسران برای «بغیرحساب» چند معنا احتمال داده اند: پاداش خداوند فزون از شمار و به تعبیری، نامتناهی است؛ پاداش خداوند فراتر از استحقاق مؤمنان است؛ کسی خداوند را به سبب پاداشی که میدهد مورد سؤال و مؤاخذه قرار نمیدهد و خدا نیز انتظار جبران ندارد؛ پاداش
خدا از سرچشمة فیض و لطف بی نهایت اوست
بنا بر چند آیه، ثواب صالحان در بهشت، به خواست و ارادة آنان واگذار میشود.
مفسران در تفسیر این آیات گفتهاند که مؤمنان نه تنها هر چه بخواهند پاداش میگیرند بلکه خدا چیزی بهتر، که در تصورشان نمیگنجد، به آنان میدهد
بنا بر برخی آیات،
شرط استحقاق ثواب، ایمان است؛ بنا براین، عمل افراد بی ایمان (کافران،
مشرکان ) ثواب اُخروی در پی ندارد. همچنین عملِ صالحِ کسانی که مرتکبِ گناهانی شدهاند که در حکم کفر است (مانند ارتداد و دشمنی با خدا و
رسول )، در صورت
توبه نکردن، به سبب تباهی ایمانشان بر اثر گناه، ثواب ندارد. مفسران در توضیح این امر گفتهاند که اعمالی مانند
کفر و
ارتداد ، تأثیر عمل صالح مفروض را در تأمین سعادت ابدی انسان از بین میبرد در حالی که
ایمان ، عامل ادامة تأثیر اعمال صالح (مثلاً تعلق ثواب به آن) در نشئة پس از دنیاست
؛
از سوی دیگر، آیاتی
بر این دلالت دارد که ایمان و توبه و عمل صالح (مانند
نمازهای واجب ،
حج ،
تقوا ، دوری از
گناهان کبیره ) باعث محو گناهان (تکفیر به معنای قرآنی)، از جمله
گناهان صغیره ، می شود.
قرآن از ثواب الدنیا در برابر ثواب الا´خره
سخن به میان آورده و به افرادی
اشاره کرده است که تنها خواهان ثواب دنیایند و در برابر آنها کسانی قرار دارند که ثواب آخرت را میطلبند. بنا بر مضمون این آیات، هر دو گونه ثواب در اختیار خدا و از
آنِ اوست و خدا ثواب دنیا را به طالبان آن میدهد ولی آنان از ثواب آخرت بی نصیب اند، در حالی که طالبان ثواب آخرت از ثواب دنیا نیز بهره مندند (آیة ۲۰
شوری ' نیز همین مضمون را افاده میکند. )
مفسران در تبیین مراد این آیات، با توجه به سیاق و شأن نزول آنها، گفته اند: ثواب دنیا یعنی غنیمتهای حاصل از غزوة احد و بهطور کلی غنیمت و فَیْی ء؛ روزیِ هر انسانی که خدا برای او تقدیر کرده است؛ پیروزی بر دشمنان در جنگ؛ عزت و نام نیک. ثواب آخرت یعنی کرامت نزد خدا؛ بلندیِ مرتبت در عالم آخرت؛ اِعلای دین خدا؛
بهشت و نعمتهای آن و
مغفرت به گفتة
طبرسی ثواب نامیدن بهره های دنیایی، از باب مجاز و توسّع است و به نظر طباطبائی، وصف ثواب آخرت به «حُسن»، بدون آوردن چنین وصفی برای ثواب دنیا،
از ارزش ثواب آخرت در مقایسه با بهره های دنیایی خبر میدهد. با این همه، بین ثواب دنیا و آخرت هیچ گونه تنافی وجود ندارد، بلکه کسانی که صرفاً در پی ثواب دنیایند از ثواب آخرت بی بهرهاند ولی کسانی که در پی ثواب آخرتاند از هر دو ثواب (دنیوی و اخروی) بهره مند خواهند شد.
واژة عقاب مجموعاً بیست بار در قرآن کریم آمده است
: چهارده بار در ترکیب شدید العقاب و دو بار در ترکیب سریع العقاب به عنوان دو وصف برای خدا، و در چند جا همراه با یادآوری آمُرزَندگی خداوند. چند گروه به سختْ کیفر بودن خدا تهدید شده اند: کسانی که
نعمتهای الاهی را دگرگون میسازند و کفر میورزند و نشانه های خداوند را
دروغ میشمارند
کسانی که با خدا و پیامبر او دشمنی میکنند
و مؤمنانی که در اجابت دعوت خدا و رسول سستی میورزند.
همچنین پس از بیان احکام حج و تحذیر از نافرمانی در انجام دادنِ درستِ این
احکام و نیز از
زبان شیطان خطاب به کسانی که از او فریب خورده اند،
بر سخت کیفر بودن خداوند تأکید شده است. واژة «جزاء» نیز در قرآن به معنای ثواب یا عقاب آمده است.
واژه های ثواب و عقاب و مشتقات آنها در متن احادیث
اهلِ سنّت ، بسیار کم به
کار رفته است،
اما نویسندگان
و شارحان صحاح سته، واژه های ثواب و عقاب را در عنوان چند باب درج کرده اند.
در سایر منابع حدیثی اهل سنّت احادیث بیشتری با مضمون ثواب و عقاب یافت میشود؛ مانند اینکه اگر کسی به یگانگی خدا و رسالت
حضرت محمد صلی اللّه علیه وآله،
شهادت دهد، خداوند آتش
جهنم را بر او
حرام میگرداند یا اگر کسی نمازهای واجب را به جا آورد و آن را سبک نشمارد، خداوند وعده کرده است که او را به بهشت وارد کند و نیز اینکه مکر و خدعه و خیانت به
آتش جهنم میانجامد.
از جمله کتابهای تألیف شده در این موضوع میتوان به الترغیب و الترهیب من الحدیث الشریف، تألیف ابن عبدالقویّ منذری، مؤلف دمشقی قرن هفتم، اشاره کرد.
واژة
جزا نیز کاربردی در حد واژه های ثواب و عقاب دارد. در برخی نقلها، گاه واژه های ثواب و جزا به جای هم به
کار رفته اند.
در آثار حدیثی امامیه، واژه های ثواب و عقاب بسیار به
کار رفته است.
در کتابهای چهارگانة امامیه، ابواب متعددی در این زمینه وجود دارد و احادیث بسیاری درباره پاداش و کیفر کارهای گوناگون (از ثواب توحید تا ثواب کارهای خوب جزئی در زندگی، و از کیفر
شرک تا خوردن
خاک ) روایت شده است
کلینی در عنوان شانزده باب از ابواب کافی
واژة ثواب را گنجانده و ابن بابویه در عنوان ۲۵ باب از ابواب کتاب
من لایحضره الفقیه آن را به
کار برده است. در این ابواب، غالباً کارهای خوب و
مستحب یا
واجب کفایی از طریق بیان پاداش اخروی آنها معرفی شده اند. در واقع، بیان ثواب چنین کارهای نیکی، می تواند مؤمنان را به انجام دادن آنها یا پیشی گرفتن بر یکدیگر در انجام دادن آنها ترغیب کند. این روایات همچنین ممکن است حاکی از آن باشد که خوب زیستن، اگر با نیّت الاهی انجام شود، عبادت به شمار میآید و در آخرت مشمول ثواب میشود.
هرچند واژة عقاب در عنوان هیچیک از بابهای کتابهای چهارگانه به
کار نرفته، احادیث متعددی در این باره نقل شده است.
در مجموع، در میان احادیث شیعه و سنّی، شمار احادیث مربوط به ثواب بیشتر از احادیث مرتبط با عقاب است.
بنا بر احادیث، با تأکید بر آیات قرآن، پاداش اخروی عمل نیک، ویژة مؤمنان است و غیر مؤمنان از پاداش عمل نیکِ خود بی بهره اند.
در احادیث بسیاری، ثوابِ زیارت مرقد امامان با ثواب اعمال نیکِ بسیار دشوار، همچون جهاد و شهادت، مقایسه شده است یا ثواب برآوردن حاجت برادر ایمانی، برآورده شدن صد حاجت ذکر شده است که یکی از آنها رفتن به بهشت یا
آمرزش تمامی گناهان و در صورت
مرگ در این هنگام، ورود به بهشت و بهره مندی از پاداش بی نهایت است. همچنین آمده است که اگر کسی دل مؤمنی را شاد کند، خداوند نه تنها در آخرت دل او را شاد میکند که هر آنچه بخواهد به او میدهد و حتی بیش از آنچه خواسته، آنقدر به او میدهد که هرگز تصور آن را هم نمیکرده است. علاوه بر اینها، ثواب سرپرستی یتیم، حضور در بهشت به همراه پیامبر اکرم و ثواب کمک به
زن بی سرپرست و شخص مسکین مانند
مجاهدت در راه خدا بیان شده است
از مجموع این احادیث میتوان دریافت که میزان ثواب عمل نیک، به عوامل گوناگونی چون میزان اهمیت عمل، میزان عقل فاعل، نیت او، و زمان و مکان عمل وابسته است.
میزان عقاب نیز تابعی از عواملی، همچون نسب فاعل، است؛ ازاین رو، آن گروه از فرزندان
حضرت فاطمه علیهاالسلام که عناد ورزند و حق امامان را نشناسند، دو برابرِ دیگر معاندان عذاب میشوند.
از میان محدّثان بزرگ
شیعه ،
شیخ صدوق با تألیف دو کتاب، یکی
ثواب الاعمال و دیگری
عقاب الاعمال ، توجه شایانی به موضوع ثواب و عقاب کرده است، البته پیش از او و پس از او نیز اشخاص بسیاری در این زمینه آثاری پدید آورده اند. اسامی بسیاری از مؤلفان و عناوین کتابهای آنان را کسانی چون ابن ندیم
و نجاشی
و در دورة متأخر،
آقابزرگ طهرانی ذکر کرده اند.
(۱) علاوه بر قرآن .
(۲) آقابزرگ طهرانی .
(۳) ابن بابویه ، التوحید ، چاپ هاشم حسینی طهرانی ، قم ۱۳۹۸.
(۴) ابن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ، بغداد ۱۹۶۲.
(۵) ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه ، چاپ علی اکبر غفاری ، قم ۱۴۱۴.
(۶) ابن جوزی ، زادالمسیر فی علم التفسیر ، چاپ محمدبن عبدالرحمان عبداللّه ، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۷) ابن فارس .
(۸) ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم ، بیروت ۱۴۱۲.
(۹) ابن منظور.
(۱۰) ابن ندیم .
(۱۱) ابوالفتوح رازی ، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن ، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح ، مشهد ۱۳۶۵ـ۱۳۷۶ ش .
(۱۲) محمدبن احمد ازهری ، تهذیب اللغة ، ج ۱۵، چاپ ابراهیم ابیاری ، قاهره ۱۹۶۷.
(۱۳) هاشم بن سلیمان بحرانی ، البرهان فی تفسیرالقرآن ، چاپ محمودبن جعفر موسوی زرندی ، تهران ۱۳۳۴ ش ، چاپ افست قم ( بی تا. ) .
(۱۴) محمدبن اسماعیل بخاری ، صحیح البخاری ، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۵) علیرضا برازش ، المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحارالانوار ، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۷۳ ش .
(۱۶) ماجد خنجر بنکانی ، اتحاف ذوی الالباب بمافی الاقوال و الافعال من الثواب ، اردن ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
(۱۷) عبداللّه بن عمر بیضاوی ، انوارالتنزیل و اسرارالتأویل ، مصر ۱۳۸۸/۱۹۶۸، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش .
(۱۸) احمدبن حسین بیهقی ، کتاب الاسماء و الصفات ، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۴.
(۱۹) عبدالرحمان بن محمد ثعالبی ، الجواهرالحسان فی تفسیر القرآن ، چاپ ابومحمد غماری ادریسی حسنی ، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
(۲۰) حسین بن حسن جرجانی ، تفسیر گازر ، چاپ جلال الدین محدث ارموی ، تهران ۱۳۳۷ـ۱۳۴۱ ش .
(۲۱) اسماعیل بن حماد جوهری ، الصحاح : تاج اللغة و صحاح العربیة ، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت ( بی تا. ) ، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش .
(۲۲) خلیل بن احمد، کتاب العین ، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی ، قم ۱۴۰۹.
(۲۳) حسین بن محمد راغب اصفهانی ، المفردات فی غریب القرآن ، چاپ محمد سیدکیلانی ، تهران ?( ۱۳۳۲ ش ) .
(۲۴) زمخشری .
(۲۵) سیوطی .
(۲۶) محمدبن حسین شریف رضی ، حقائق التأویل فی متشابه التنزیل ، چاپ محمدرضا آل کاشف الغطاء، بیروت ( بی تا. ) ، چاپ افست قم ( بی تا. ) .
(۲۷) محمدبن علی شریف لاهیجی ، تفسیر شریف لاهیجی ، تهران ۱۳۶۳ ش .
(۲۸) محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی ، تفسیرالقرآن الکریم ، چاپ محمد خواجوی ، قم ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰ ش .
(۲۹) طباطبائی .
(۳۰) طبرسی .
(۳۱) طبری ، جامع .
(۳۲) محمدبن حسن طوسی ، الامالی ، قم ۱۴۱۴.
(۳۳) محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن ، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی ، بیروت ( بی تا. ) .
(۳۴) محمدبن حسن طوسی، تهذیب الاحکام ، چاپ حسن موسوی خرسان ، تهران ۱۳۹۰.
(۳۵) محمد فؤاد عبدالباقی ، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم ، قاهره ۱۳۶۴، چاپ افست تهران ?( ۱۳۹۷ ) .
(۳۶) حسن بن عبداللّه عسکری معجم الفروق اللغویة ، الحاوی لکتاب ابی هلال العسکری و جزءاً من کتاب السید نورالدین الجزائری ، قم ۱۴۱۲.
(۳۷) محمدبن عمر فخررازی ، التفسیرالکبیر ، قاهره ( بی تا. ) ، چاپ افست تهران ( بی تا. ) .
(۳۸) محمدبن یعقوب فیروزآبادی ، بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز ، ج ۴، چاپ محمدعلی نجار، بیروت ( بی تا. ) .
(۳۹) محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی ، تفسیر الصافی ، چاپ حسین اعلمی ، بیروت ?( ۱۳۹۹/۱۹۷۹ ) ، چاپ افست مشهد ( بی تا. ) .
(۴۰) احمدبن محمد فیّومی ، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیرللرافعی ، قم ۱۴۰۵.
(۴۱) محمدبن احمد قرطبی ، الجامع لاحکام القرآن ، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۴۲) فتح اللّه بن شکراللّه کاشانی ، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین ( تفسیر کبیر ملافتح اللّه کاشانی )، تهران ۱۳۴۴ ش .
(۴۳) ابراهیم بن علی کفعمی ، البلدالامین ، چاپ سنگی ( بی جا، بی تا. ) .
(۴۴) کلینی .
(۴۵) علی بن حسام الدین متقی ، کنزالعُمّال فی سنن الاقوال و الافعال ، چاپ محمود عمر دمیاطی ، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
(۴۶) عبدالعظیم بن عبدالقوی منذری ، الترغیب و الترهیب من الحدیث الشریف ، چاپ مصطفی محمد عماره ، قاهره ۱۴۰۷/۱۹۸۷، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) .
(۴۷) احمدبن علی نجاشی ، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی ، چاپ موسی شبیری زنجانی ، قم ۱۴۰۷.
(۴۸) عبداللّه بن احمد نسفی ، مدارک التنزیل و حقائق التأویل ، در مجمع التفاسیر ، ( قاهره ) ۱۳۱۷ـ۱۳۲۰، چاپ افست استانبول : دارالدعوه ، ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۴۹) یحیی بن شرف نووی ، صحیح مسلم بشرح النووی ، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
(۵۰) آرنت یان ونسینک ، المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی ، لیدن ۱۹۳۶ـ۱۹۶۹.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۴۲۸۳.