تکدی (جامعهشناسی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تکدی گری، عوارض و مخاطرات زیادی دارد. بخشی از مطالعات مقطعی و روبنایی روی این پدیده، درباره مسائلی نظیر درآمد،
مسکن،
فقر مادی،
فقر فرهنگی، ناکامی اقتصادی، نابسامانی اجتماعی، و سرانجام، دستگیری و بازپروری سخن میگوید. عدهای سعی کردهاند این مشکلات و مخاطرات را تعدیل کنند و در نتیجه، آن را به گردن فرد انداخته نشان دهند که تکدی گری امری طبیعی و پذیرفتنی است که میشود آن را نادیده گرفت و با آن کنار آمد. برخی محققین ضمن بررسیهای خود به ریشهها، شیوهها، انگیزهها، پیامدها و راههای رفع تکدی گری، نظر داشتنهاند، این ریشهها شامل پیری و از کارافتادگی، مسائل خانوادگی،
اعتیاد، مهاجرت،
معلولیت و غیره میشود.
با این حال، این مسائل از جنبههای اجتماعی، فرهنگی، روانی، اقتصادی و بعضا اجتماعی از جمله، جامعه شناسان، مطرح بوده است که:
علل پیدایش تکدی چیست؟
شرایط و عواملی که موجب ظهور چنین پدیدهای میشود کدام است؟
شبکههای پیچیدهای که متکدیان را به چنین کاری وا میدارد کدامند؟
چه سازمانی مسؤول مبارزه با تکدی است؟
آیا در اصل امکاناتی جهت بازپروری متکدیان وجود دارد؟
علل اصلی تکدی را چگونه میتوان شناخت؟
تکدی با چه عوامل و شرایطی رابطه نزدیک و تنگاتنگ دارد؟
پاسخگویی به پرسشهایی از این قبیل بدون اطلاعات آماری دقیق و کافی در این زمینهها و تحلیلهای جامع و مبتنی بر اصول
جامعه شناسی ممکن نیست و احیانا نتیجهای که به دست میدهیم بسیار محدود خواهد بود و با دیده تردید باید به آن نگریست.
تکدی را میتوان تحت عنوان «دست درازی کردن» برای کسب درآمد، و احتمالا «سؤال به کف» تعریف کرد. تکدی (این اصطلاح (تکدی) گاهی هم برای در برگرفتن بررسی فعالیتهای سازمان یافته که دارای اصول و قواعد ویژه خود نیز هست، بکار میرود.) فراگردی است که به موجب آن، فرد متکدی از دسترنج دیگران بهره مند میشود و زندگی میگذراند. هر یک از افراد جامعه را که نه صاحب حرفه (در مفهوم اقتصادی آن) هستند و نه در تولید اجتماعی، مشارکتی دارند و همواره با شیوهها و شگردهای متنوع، طفیلی و زائده اجتماعی هستند، متکدی میگویند..
از نظرگاه جامعه شناختی (جامعه شناسی کماکان فاقد یک تحلیل و استنتاج نظری و بررسی پراتیکی و کاربردی از تحقیقات موجود در باب تکدی گری است.) تکدی را میتوان نوعی انحراف اجتماعی - که فرد در آن نقش مشخص و بعضا متفاوتی (سرقت، روسپی گری، واسطه گری، اعتیاد، و...) را بر عهده دارد - به حساب آورد. و یا به منزله نمونهای از مرحله شغلی، (CCAREER) نزد متکدیان حرفهای، آبرومندانه و غیرآبرومندانه (
غیر مشروع) در مشاغل انحرافی تلقی کرد.
«گیلمور» جامعه شناس معاصر غربی معتقد است: «گدایی» یک فعالیت سازمان یافته است که در آن فرد، «گدایی» را به «کارکردن» ترجیح میدهد. (البته قادر به کار).
تکدی گری چهار خصوصیت عمده دارد:
۱- متکدی از مسؤولیتهای اجتماعی معاف است؛
۲- متکدی به خاطر نیازمندی مورد تفریع و
سرزنش قرار نمیگیرد؛
۳- چنین شخصیتی انتظار دارد که دیگران به او کمک کنند؛
۴- در تولید اجتماعی مشارکت نداشته از دسترنج دیگران زندگی میگذراند.
پدیده تکدی با دو عامل مهم؛ یعنی: «کمک دهنده» و «کمک گیرنده» رابطه دارد. «کمک دهندهها» همان مردم هستند که آنها را میتوان به دستههای ذیل تقسیم بندی کرد:
۱- عدهای بر اساس
وظیفه شرعی به
فقرا و
مستمندان کمک میکنند.
۲- گروهی دیگر آن را وظیفه انسانی و
نوع دوستی میدانند.
۳- تعدادی به علت این که نیازمند بودن را یک نقص اجتماعی میدانند خود را در رفع این نقیصه مسؤول میدانند.
۴- دسته چهارم کسانی هستند که کمکهای خود را با نیت
نذر و
صدقه انفاق میکنند...
بنابراین، «تکدی گری صورتی از زندگی ارزان قیمتی است که تنها بهای آن
فقر مناعت طبع و سیر قهقرایی
کمال انسان است..
یکی از ضرورتهای تبیین و برخورد صحیح و منطقی با پدیده تکدی گری، تفکیک انواع این پدیده و شیوهها و اشکال مربوط به آن است. سیاستها و راهبردهای انتخابی سازمانهای ذیربط بر سر مقابله با پدیده گدایی بستگی دارد به تحلیل از سرشت و انواع تکدی گری که جامعه با آن مواجه است. بطور معمول، کارشناسان مسائل اجتماعی بر طبق مشاهدات و نتایج به دست آمده به یک تقسیم بندی دوگانه از تکدی، یعنی تکدی آبرومندانه در کنار تکدی آشکار و غیر آبرومندانه پرداختهاند.
آن است که به طریق پنهان و آبرومندانه مانند
دراویش،
دعانویسان و
کولیها.
افرادی هستند که با
کشکول و
تبرزین و با «زمزمه اوراد و اذکار» و یا خواندن اشعار و روایت قصههای ملی و مذهبی به گدایی میپردازند. «در گذشته، عمدهترین متکدیان، دراویش بودند که با استفاده از عواطف و باورهای مردم به گدایی میپرداختند. در
هند و
پاکستان دروایشی هستند که خود را در بدترین وضع قرار میدهند، مثلا دسته جمعی در گوشهای معتکف میشوند و نوحههای مذهبی میخوانند و اعضای بدنشان را به لرزه در میآورند و از این راه گدایی میکنند. هدف این افراد، شکستن
غرور و
عزت نفس در این مرحله است.»
کسانی هستند که بر روی کاغذهای طومار مانندی
دعا مینویسند و به عنوان نسخه شفابخش به مردمان و افراد نیازمند و
ساده لوح میفروشند. این دسته در مناطقی که دارای ساختار سنتی و قدیمی است و در جوامع کوچکتر و شهرستانها - که بافت سنتی دارند - از ارزش ویژهای برخوردارند و در نقشها و به شیوههای مختلف به گدایی مشغولند.
کولی طایفهای از بقایای هندیان رامشگر است که در عهد بهرام گور به
ایران آمدهاند. مردمی صحرانشین و بیابانگرد هستند و در همه جا گردش میکنند. کولیها با
فالگیری و
کف بینی و بندبازی، زنان و مردان
ساده لوح را
فریب میدهند و از این طریق مبالغی را به دست میآورند.
کسانی که آشکارا و با استفاده از فنون و رموز
روان شناسی ترحم مردم را به خود جلب و به شیوهها و صور مختلف از دیگران تقاضای کمک میکنند به این نوع تکدی میپردازند.
مهمترین شکل گدایی آشکار، تکدی «حرفهای - تخصصی» است گداهای حرفهای افرادی هستند که از نظر مالی وضع خوبی دارند ولی گدایی را یک «
کار» در ردیف سایر شغلها مثل
خرید و فروش و کارهای تولیدی به حساب میآورند.
این گروه دارای تشکیلات مفصلی هستند که به صورت یک سازمان غیر رسمی اما زنده و جاندار، فعالیت میکنند. در این تشکیلات همه چیز بر اساس توانایی شخص متکدی و ویژگیهای مکانی، جمعیتی، اقتصادی و... تقسیم میشود، لذا هر مکانی دارای ارزشهای مشخص و اهمیتی متفاوت از جاهای دیگر بوده و اصطلاحا «
سرقفلی» خاص خود را دارد.
به نظر «رابرت ازراپارک»، (R،EZEA،P) برجستهترین عضو مکتب جامعه شناسی شیکاگو: «در شهر، هر شغلی حتی «شغل گدایی» گرایش دارد که خصوصیت یک
حرفه را پیدا کند و نیز هر شغلی دارای نظم و قاعدهای است که هر که میخواهد در آن
شغل موفق شود ملزم به رعایت آن است.»
حاصل آن که گدایان حرفهای بنیکی از فنون و رموز روان شناسی گدایی آگاهی کافی دارند. میدانند چگونه و در کجا گدایی کنند و چگونه ترحم مردمان را به خود جلب کنند. در جاهایی که گدایی گروهی و سازمان یافته وجود دارد از طریق کارآموزی و
تعلیم، گدیان خبره اطلاعات خود را به نورسیدهها انتقال میدهند و بدین ترتیب گدایی حرفهای تخصصی پاینده میشود.
بسیاری از انواع تکدی گری، بر اساس عوامل روانی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به وجود میآید و محصول ساختار اجتماعی و نارساییهای ناشی از آن است. با توجه به مطالعات انجام شده، به طور کلی عوامل مؤثر در ایجاد و گسترش پدیده تکدی را میتوان در دو عامل عمده و مهم خلاصه کرد:
گدایی یک زایده اجتماعی است که در پیدایش آن چند عامل دخالت دارند: فقدان اشتغال و کار،
فقر مادی،
پیری و از
کار افتادگی،
رخوت و سستی،
اعتیاد،
معلولیت و
بیماری، مسائل خانوادگی از قبیل پاشیده شدن
خانواده، مهاجرت از
روستا به
شهر، نابسامانیهای اقتصادی از قبیل کمی درآمد در بعضی از مشاغل، بالابودن هزینه زندگی، ضعف فرهنگ حاکم بر خانوادههای متکدیان، شکاف عمیق طبقاتی و غیره از جمله این عوامل به شمار میروند.
علل اجتماعی دیگر گدایی مربوط به کمبودهایی است که در اثر نارساییهای موجود در
جامعه به وجود میآید. باید اذعان داشت که برخی از این گدایان محصول نابسامانی اجتماعی هستند. بدین معنی که جامعه نتوانسته است افراد
سالخورده، عاجز،
معلول،
یتیم و امثال آنان را در مراکز مناسبی سازمان بخشد و برای آنان زندگی انسانی لازم را فراهم آورد. در نتیجه آنان نیز از فرط ناچاری برای بقای خویش به تکدی میپردازند.
«شرمن و وود» نیز استدلال میکنند که گسترش «
بیکاری» مساله تقاضای کالاهای ساخته شده را دچار مشکل میکند. زیرا در این دوره، کارگران درآمدشان از حد معمول کمتر است و تقاضا برای کالاهای مصرفی آنان به حداقل میرسد. از این رو برای مدتی کسادی و تنزل اقتصادی بدتر و وخیمتر میشود. بیکاری فراوان از تقاضا میکاهد و کاهش تقاضا به بیکاری بیشتری میانجامد. گرچه بالاخره، اوضاع به حال اول بر میگردد و کاهش تقاضا به آهستگی انجام میپذیرد لکن کارگران باید چیزی برای خوردن داشته باشند. به هر صورت مردم مصرف خودشان را حفظ میکنند. بطوری که مصرف کمتر از درآمد تنزل میکند. حفظ مصرف از طریق «گدایی»، اخذ
وام (مقداری بدهکاریهای تازه به بار میآید)،
دزدی (افزایش
جنایات) و خدمات دولتی (نظیر پرداخت
غرامت دوره بیکاری) صورت میپذیرد.
مطالعه ریشههای روانی و فردی تکدی، بسیار جالب است. این امر نقش مؤثری در
بزهکاری و تکدی گری دارد. زیرا: «شرایط فردی، چیزی جز نتیجه شرایط
محیط زیست و اثرات اجتماعی است و موجد استعدادهای جرم زا و گرایشهای انحرافی در نزد افراد میشود...»
طبق نتایج به دست آمده از تحقیقات متعدد، درصد قابل ملاحظهای از افراد متکدی، از اختلالات شدید روانی رنج میبرند. از این دیدگاه، اختلال روانی، کم و بیش، در فردی شکل میگیرد و به ظهور میرسد که در اثر حوادث غیر مترقبه، روحش آزار دیده باشد. نتیجه این تاثیرات سوء، روی آوردن شخص به دست درازی و اختلالات رفتاری است که زمینه انجام عمل تکدی گری را تسهیل میکند.
«دیوانگان و آنان که تعادل قوای خود را - چه به صورت ژنتیکی و چه در اثر عوامل محیطی - از دست دادهاند، نیز از کسانی هستند که به گدایی میپردازند، بی آن که الزاما درکی اقتصادی همانند دیگر متکدیان از این عمل داشته باشند. این دسته از افراد به علت عدم پذیرش اجتماعی و تحمل نشدن از سوی وابستگان خویش، به صحنه تکدی پرتاب میشوند و بتدریج در اثر یادگیری اجتماعی، این رفتار، به صورت یک
عادت «غریزی - روانی» در آنان تکرار میشود. اتفاقا عموما از حاصل گدایی خویش بهره مند نیستند، زیرا حاصل کارشان یا توسط اراذل و اوباش به
غارت میرود و یا آن را گم و گور میکنند.
شیوههای گدایی گرچه متعددند اما همه از یک اصل تبعیت میکنند و آن تلاش برای کسب
پول بیشتر است؛ «به هر طریق ممکن».
گاه همراه گدایان کودکان خردسال و معصومی را مشاهده میکنیم که بر اثر قرصهای خواب آور و انواع
مخدر، معمولا بیحال و خواب آلوده، با لباسهای کثیف و پاره و کهنه، یا بر روی سنگ فرشهای خیابانها و پیاده روها دراز کشیدهاند و یا بر پشت زنان و مردانی که برای گدایی در سر چهار راهها و در بین اتومبیلها پرسه میزنند، به
خواب رفتهاند. کودکانی که در نخستین سالهای عمر به جای بازیهای کودکانه، گدایی را تجربه میکنند و اکثرا از شیرخوارگاهها به
عاریت گرفته شدهاند. این
کودکان بعد از رسیدن به سن حدودا ۷ سالگی که سن آغاز گدایی به شیوه حرفهای میباشد، این شغل را مستقلا ادامه داده خودکفا میشوند.
نوع مکان نیز عامل مهمی در تعیین شیوه تکدی است، معمولا گداهای شمال شهر سعی میکنند صورت ظاهر را حفظ کرده از راههای آبرومندانه گدایی کنند! اگر در نقاط مرکزی و جنوب شهر با گداهایی روبه رو میشویم که دست و پای خود را بطرز ماهرانه و با
گریم به شکل ناقص درآوردهاند و یا زنهایی که با یک قوطی اسپند در میان ماشینها وول میخورند و یا مردی همراه با چند تا از همان بچههای بی گناه و در حالی که تکه کاغذی در جلوی خود گذاشته و قصه زندگی اش را بر روی آن نوشته است اما، در نقاط
ثروتمند شهر آقا یا خانمی با لباسهای تمیز جلو آمده به عنوان این که مثلا مسافری از شهرستان است و کیفش را دزدیدهاند، مؤدبانه فقط برای یک بلیط اتوبوس پول طلب میکنند اگرچه این شیوهها قدیمی شده و اکثر مردم نیز از آن مطلعند، باز هم به این ثروتمندان گدانما و به این لکههای ننگ شهر کمک میکنند، که این مساله جای
پرسش و
تعجب دارد!
دیگر شیوههای تکدی عبارت است از:
- تظاهر به
نقص عضو.
- جلب توجه عمومی با کرایه بچههای بی گناه و خواباندن آنها در معابر عمومی.
- سوء استفاده از
مذهب به خاطر اعتقادات عمیق مردم به مسائل شرعی و مذهبی.
- پوشیدن لباسهای مندرس و تحریک احساسات مردم.
تکدی گری را باید آبستن اجتماعی متعددی قلمداد کرد. اکثر بررسیهای انجام شده، از رابطه بین گدایی و اعتیاد، بزهکاری،
خودکشی،
میخوارگی،
روابط جنسی (
فساد و
فحشا)،
لاابالی گری،
سرقت، و... حکایت میکنند.
علتهای دیگری مانند فقر مادی و ناکامی اقتصادی، فقر فرهنگی، اعتیاد، رخوت و سستی، مهاجرت، معلولیت، بی مهری و غیره ممکن است موجب شود که جوان یا سالمندی به گدایی روی آورد. گاهی حتی کمبود درآمد در بعضی از مشاغل و بالا بودن هزینه زندگی نیز ممکن است چنین عارضهای را پدید آورد و به دنبال آن شخص به گروههای بزهکار بپیوندد و به انواع انحرافات اجتماعی روی آورد.
با این حال تکدی، به تنهایی، عامل انحرافات آنها نیست بلکه بسیاری از علل دیگر در پدید آمدن این وضع دخالت دارند.
بررسی آماری پدیده تکدی طبق آمارهای پراکنده سازمانهای ذیربط و مراجع ذیصلاح نشان میدهد که اکثریت قریب به اتفاق گدایان در سنین بین ۳۱ الی ۴۰ سالگی قرار دارند. برای نمونه از بین ۲۴۴ گدایی که مورد پرسش قرار گرفتهاند ۶۲ نفرشان بین سنین ۳۱ الی ۴۰ سالگی قرار داشتنهاند. همچنین از بین ۱۳۰ نفر متکدی دستگیر شده، ۲۵ نفر آنها نیز ۷ سال، ۱۶% آنها بین ۳۰ - ۲۰، ۴۶% بالای ۶۰ سال و بقیه بین گروه سنی ۶۰ - ۲۰ در نوسان بوده است.
دین مبین اسلام با تحریم
ربا و تراکم بی جهت
ثروت و فعالیتها و کوششهای
نازا و
عقیم، «تکدی» را به عنوان یکی از کسبهای منفور اعلام کرده و آن را سخت مورد
مذمت و
سرزنش قرار داده است.
«
اسلام» دستور داده است که مردم تن به
مذلت و
خواری ندهند، خود را زبون و پست نکنند، دست گدایی به این و آن دراز ننمایند، تا میتوانند زیر بار
منت کسی نروند و چیزی خواهش نکنند.
و گاهی پیش میآمد که
مستمند و بیچارهای به یکی از پیشوایان، اظهار تنگدستی مینمود، آن جناب کمکی به او نمیکرد و او را به کسب و کار
تشویق مینمود. البته مایوس کردن آن مستمند بواسطه
بخل و عدم
ترحم نبود، زیرا طبق مدارک مسلمی که داریم،
پیغمبران و
ائمه دین ما مردان
جود و
کرم بودند و
فقیر را ناامید نمیکردند و از محروم کردن
سائل و متقاضی،
نهی مینمودند. حتی خود آن مردان بزرگ، در راه کمک به
خلق، پیشقدم بودند و گاهی چیزی را که خود احتیاج داشتهاند، به محتاجان دیگر دادهاند. بنابراین اگر گاهی به فقیر چیزی نداده او را برای کار راهنمایی کردهاند، به خاطر این بوده که آن نیازمند را از عمل مذموم و ناپسند گدایی باز دارند و او را مرد کار و کوشش گردانند.
پیامبر بزرگ
اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در وصیتهایی به
علی (علیهالسّلام) فرمود:
«ای علی اگر من ناچار شوم که دست خود را تا آرنج در دهان اژدها فرو برم، این عمل را دوستتر دارم از این که از کسی که دارا نبوده و دارا شده چیزی را درخواست نمایم.»
در جای دیگر
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید:
اگر مردم میدانستند در سؤال و تکدی چه بدیهایی وجود دارد هرگز کسی از کسی چیزی درخواست نمیکرد.
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود:
از تقاضا و خواهش کردن از مردم برحذر باشید، چه این عمل در این
دنیا خواری و فقری است که شتابان آن را برای خود خواستهاید و در
روز قیامت حسابی طولانی دارد.
امام محمدباقر (علیهالسّلام) فرمود:
اگر مردم بدانند خواهش و درخواست چقدر بد است هیچ کس از کسی خواهش چیزی نمینماید و اگر ببخشند، بداند که دهش و
بخشش چقدر خوب است و
پاداش دارد هیچ کس را بدون انجام تقاضایش رد نمیکرد.
مردی از اصحاب پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به
فقر و تنگدستی دچار شد.
همسر او به او گفت: اگر نزد پیامبر خدا بروی و تقاضای کمک کنی موفق خواهی شد. آن مرد به نزد پیامبر آمد. هنگامی که پیامبر او را دید فرمود: «هر کس از ما چیزی بخواهد به او خواهیم داد و اگر به کسی رو نزند و امیدش به
خدا باشد خدا او را بی نیاز میکند» آن مرد گفت، منظور پیامبر از این سخن جز من کسی نبوده. به نزد همسر خود بازگشت و جریان را گفت.
زن بار دیگر او را برای کمک خواستن از پیامبر، تحریک نمود. آن مرد بار دیگر به نزد پیامبر آمد. پیامبر هنگامی که او را دید همان سخن را تکرار فرموده، تا سه مرتبه این جریان واقع شد آن مرد از نزد پیامبر برخاست و کلنگی به
امانت گرفت به
کوه رفت و
هیزم برید و جمع کرد و به شهر آورد و در مقابل مقداری
آرد بفروخت. فردا نیز به همین ترتیب عمل نمود. و از راه فروش هیزم کلنگی خرید و کم کم بی نیاز شد.
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: هر کس زبان به سؤال و گدایی گشاید در حالی که دارای
مال و توانمندی باشد
روز قیامت در حالی خدا را ملاقات مینماید که صورت او مجروح و خون آلود است.
میبینیم در این
روایات، تکدی، علاوه بر
کیفر اخروی و
ذلت نفس، موجب
دروغ و
ظلم و
ستم در حق خود و ایجاد روحیه
رخوت و
تن پروری در افراد و انواع انحرافات اجتماعی نظیر فساد،
قاچاق و فحشا را دامن میزند. بنابراین اسلام عزیز از یک طرف افراد را در مقابل یکدیگر مسؤول میداند و از طرف دیگر به آنان اجازه نمیدهد که دست خواهش و درخواست به سوی کسی دراز کنند.
در یک تقسیم بندی کلی دو دیدگاه فقهی نسبت به پدیده گدایی وجود دارد:
عده نسبتا زیادی از
فقها معتقدند که گدایی اساسا امری
حرام است، چه این سؤال بصورت
زبان باشد، یعنی گدا بگوید: «به من کمک کنید» و چه به صورت نوشته باشد مثل این که کسی نوشتهای مشخص جلویش بگذارد و گدایی کند و چه شخصی چند تا
بچه مریض احوال را اطراف خودش جمع کند و سرش را پایین بیاندازد که این هم، عملا سؤال است و چه دستش را بر پیشانی اش بگذارد، به هر حال چه با زبان سر و چه با زبان عمل را حرام دانستهاند.
عده دیگری از فقها، گدایی را حرام ندانستهاند بلکه آن را
مکروه شمردهاند.
حضرت
امام خمینی (رحمهالله) در
تحریرالوسیله، میفرمایند: «در
صدقه و
بخشش به
مستمندان،
قصد قربت شرط است و سؤال (گدایی) در صورت نیاز مکروه و در صورت عدم نیاز شدیا مکروه و بنا به احتیاط حرام است.»
یکی از بزرگان تعریف میکند: روزهای اولی که بعد از
سنه ۴۰ امام از
تهران بازگشته بودند و از
زندان و از آن تحت الحفظ قیطریه، به
قم مراجعت کرده بودند،
مرجعیت امام تثبیت شده بود و مراجعات هم برای پرداخت
وجوهات به امام خیلی زیاد بود. در آن زمان کسی آمد خدمت امام، از یک طایفه خاص سیدی بود و به امام عرض کرد آقا به من کمک کنید.
امام فرمودند: «من پولی که به تو بدهم، ندارم»
او گفت: «آقا من یک وسیله کسبی داشتم و وسیله کسبم را از باب ناچاری فروختم و خوردم. شما به من ۲۰۰ - ۳۰۰ تومان بدهید، من وسیله کسب را تهیه کنم، مرکبی تهیه کنم، بارم را روی او بگذارم و دنبال کاری بروم... (این ماجرا حمال حدود ۲۰ سال قبل است، آن وقت در قم رایج بود که با
حیوانات، بسیاری چیزها را در کوچهها و خیابانها میبردند و میآوردند، یا جنسی میفروختند)
امام فرمودند: «مانعی ندارد، من کسی را میفرستم تحقیق کند و بعد به شما کمک میکنم.»
او عرض کرد: «آقا، اول که به شما گفتم ۵ تومان بدهید، گفتید، ندارم، چطور شد که حالا ۳۰۰ تومان را حاضرید بدهید.»
امام فرمودند: «حالا هم با آن وقت یکنواخت است، حالا هم اگر ۵ تومان بخواهید ندارم، ۵ ریالی هم بخواهید ندارم بدهم. آن جور پول که تو بخواهی ندارم، ولی اگر این جور
پول بخواهی (سرمایه کسب کنی) دارم ۳۰۰ تومان که هیچ است، اگر ۱۰ هزار تومان هم میخواستی، من به خاطر
سرمایه به شما میدادم. من پولی به تو نمیدهم که تو را تشویقت کنم و تو هر روز بیایی ۵ تومان بگیری و بروی. من آن جور پول ندارم، حتی ۱ ریال. پولی که باعث
بیکاری و
تنبلی بشود، من ۱ ریال هم ندارم. اما پولی که باعث تشویق به کار بشود و باعث شود که تو کار کنی، دارم...
بعد هم امام دستور دادند، به یکی از دوستان، تحقیق کردند، و جالب این بود که دوست دیگری را با او روانه کردند و برای او آن
مرکب را خریدند و برای کار و اداره زندگی به او دادند و امام دستور دادند که یک چند روزی هم مواظب او باشند که نکند او برود وسیله را بفروشد و پولش را بخورد، و یا دوباره بیاید از امام پول طلب کند.»
سایت حوزه نت، برگرفته از مقاله «گدایی».