تَجْهَر (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَجْهَر:
(وَ لاٰ تَجْهَرْ بِصَلاٰتِكَ وَ لاٰ تُخٰافِتْ بِهٰا) تَجْهَر: در اصل از مادّه «
جهر» و
«جهار» گرفته شده و به معنى «آشكار و ظاهر شدن چيزى» است.
«
راغب» در
مفردات مىگويد «
جهر» ظهور چيزى است در برابر حسّ ديدن و شنيدن است.
همچنان كه در آيه ۵۵
سوره بقره آمده:
(يٰا مُوسىٰ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتّٰى نَرَى اَللّٰهَ جَهْرَةً) «... اى
موسی ما به تو
ایمان نمىآوريم مگر آنكه خدا را آشكارا ببينيم...»
در آيه ۱۱۰
سوره اسراء كه مورد بحث ماست:
(وَ لاٰ تَجْهَرْ بِصَلاٰتِكَ وَ لاٰ تُخٰافِتْ بِهٰا) «... و نمازت را زياد بلند يا آهسته مخوان...»
آيه اوّل، بيانگر روشن شدن چيزى در برابر حسّ بينايى است.
آيه دوم مبيّن ظهور چيزى در برابر حسّ شنوايى است.
به موردی از کاربرد
تَجْهَر در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ إِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنتُمْ تَنظُرُونَ) (و نيز به ياد آوريد هنگامى را كه گفتيد: «اى موسى! ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد؛ مگر اينكه خدا را آشكارا با چشم خود ببينيم؛» پس صاعقه شما را گرفت؛ درحالى كه تماشا مىكرديد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: منشا اعتراضشان، نداشتن روح تسليم، و اطاعت، و در عوض داشتن ملكه استكبار، و خوى نخوت و سركشى بود، و به اصطلاح میخواستند بگويند: ما هرگز زير بار تقليد نمىرويم، و تا چيزى را نبينيم، نمىپذيريم، هم چنان كه در مسئله ايمان به خدا به او گفتند:
(لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ، حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً) ما به تو ايمان نمىآوريم، مگر وقتى كه خدا را فاش و هويدا ببينيم.
و به اين انحراف مبتلا نشدند، مگر به خاطر اينكه میخواستند در همه امور استقلال داشته باشند، چه امورى كه در خور استقلالشان بود، و چه آن امورى كه در خور آن نبود، لذا احكام جارى در محسوسات را در معقولات هم جارى مىكردند، و از
پیامبر خود میخواستند: كه
پروردگارشان را به حس باصره آنان محسوس كند.
(قُلِ ادْعُواْ اللّهَ أَوِ ادْعُواْ الرَّحْمَنَ أَيًّا مَّا تَدْعُواْ فَلَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنَى وَ لاَ تَجْهَرْ بِصَلاَتِكَ وَ لاَ تُخَافِتْ بِهَا وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا) (بگو: «
اللّه» را بخوانيد يا «
رحمان» را، هر كدام را بخوانيد، ذات پاكش يكى است؛ و بهترين نامها براى اوست.» و
نمازت را زياد بلند، يا زياد آهسته نخوان؛ و در ميان آن دو، راهى معتدل انتخاب كن.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید:
جهر و اخفات دو صفت متقابل همند كه صداها را با آن دو توصيف مىكنند، چه بسا در وسط آن دو صفت ديگرى را هم معتبر بشمارند كه نسبت به
جهر اخفات باشد و نسبت به اخفات
جهر باشد، (مانند آب ملايم كه نسبت به آب داغ خنک و نسبت به آب يخ داغ است) و در اين صورت
جهر به معناى مبالغه در بلند كردن آواز و اخفات به معناى مبالغه در آهسته سخن گفتن و حد وسط آن دو معتدل حرف زدن مىشود، و بنا بر اين معناى آيه اين مىشود كه: در نماز صدايت را خيلى بلند مكن و خيلى هم آهسته مخوان، حد وسط را رعايت نما. و اگر اين حد وسط را سبيل خوانده از اين رو بوده كه مىخواسته اينطور نماز خواندن در ميان همه
مسلمین رسم و سنت شود تا همه گروندگان به دين اسلام اين گونه نماز بخوانند.
البته اين در صورتى است كه مراد از
(بصلاتك) تک تک نمازها به طور استغراق باشد و اما اگر مراد از آن مجموع نمازها (و شايد هم اين ظاهرتر است) باشد در اين صورت معناى آيه اين خواهد شد كه در همه نمازها
جهر مخوان و در همه آنها اخفات مكن، بلكه راه ميانه را اتخاذ كن، كه در بعضى
جهر و در بعضى اخفات كنى. و اين احتمال با آنچه در سنت اثبات شده، كه
نماز صبح، مغرب، عشاء بلند، ظهر و عصر آهسته خوانده شود، مناسبتر است. و بعيد نيست كه اين وجه با در نظر گرفتن اتصال ذيل آيه به صدر آن وجه موافقترى باشد، چون در صدر آيه مىفرمود: به هر اسمى مىتوانى خدا را بخوانى و در اين ذيل مىفرمايد بلند كردن صدا در نماز معنايش متعالى بودن و بالا بودن خدا است و آهسته خواندن آن معنايش نزديک بودن او است، حتى نزديکتر از رگ قلب، پس به هر دو قسم، نماز خواندن، اداء حق همه اسماء خدا است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
این آیه كارى به مسئله نمازهاى «
جهريه» و «اخفاتيه» به اصطلاح معروف فقهى ندارد، بلكه ناظر به افراط و تفريط در بلند خواندن و آهسته خواندن است، مىگويد: نه بيش از حدّ بلند بخوان و فرياد بزن و نه بيش از حدّ آهسته كه تنها حركت لبها مشخص شود و صدايى به گوش نرسد.
در اين آيه ظاهر اين است كه «
جهر» به معنى «فرياد كشيدن» و «اخفات» به معنى «آهسته خواندن» است آنچنان كه خود انسان هم نشنود.
در تفسير «
علی بن ابراهیم» از
امام صادق (علیهالسلام) دراينباره آمده است:
«
جهر، اين است كه زياد صدا را بلند كنى و اخفاف آن است كه حتّى خودت نشنوى، هيچيک از اين دو را انجام نده، بلكه حدّ وسط ميان اين دو را انتخاب كن.»
و امّا «
جهر» و «اخفات» در نمازهاى شبانه روزى، حكم ديگرى است، با مفهوم ديگر كه دلايل جداگانه دارد و اين دلايل را فقها در «كتاب الصلاة» آوردهاند.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تَجْهَر »، ص۴۱۵.