تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَهْذیبُ الْاَخْلاقِ وَ تَطْهیرُ (یا طَهارَةُ) الْاَعْراق، رسالهای به زبان عربی در اخلاق
فلسفی از
فیلسوف و مورخ،
ابوعلی احمدبن محمد مسکویۀ رازی (د ۴۲۱ق/ ۱۰۳۰م) میباشد. این رساله در شمار آثار مهمی است که در
جهان اسلام از منظری
فلسفی به علم اخلاق نگریستهاند. ابن مسکویه از همان آغاز، غرض از نوشتن این رساله را ارائۀ اصول و مبادی
علم اخلاق به قصد دستیابی به خوبی ذکر میکند که به واسطۀ آن، از آدمی کردارهای نیکو و زیبا سر میزند. با بررسی تهذیب الاخلاق درمییابیم که مفهوم بنیادی آن «
سعادت» است. ابتدا از تعریف
نفس و نیروهای آن و مسائلی مانند اثبات
تجرّد نفس، فضیلتهای انسانی،
قوای نفس و ۴ فضیلت
حکمت،
عفت،
شجاعت و
عدالت و نظریۀ
ارسطویی اعتدال بحث میکند. در ادامه اخلاق را به عنوان بهترین صناعت برای نیکرفتاری آدمی معرفی میکند. بعد به
خیر و سعادت و شروط به دست آوردن آنها بنا بر آراء اهل
فلسفه میپردازد. حقِ آفریدگار بر آدمی و اختیاری بودن عدالت و ستمکاری از مباحث بعدی کتاب است. موضوع مقالۀ پنجم
محبت و انواع آن، و
دوستی و شرایط آن، و مقالۀ ششم از امراض نفسانی و مقابله با آنها از راه
محاسبۀ نفس بحث میکند. و سرانجام در هفتمین مقاله به طب نفسانی و شیوههای درمان بیماریهای اخلاقی پرداخته میشود. این مقاله با بحث از انواع
ترس، و از جمله ترس از
مرگ و علاج
حزن و اندوه به نقل از
کِندی پایان میپذیرد.
تَهْذیبُ الْاَخْلاقِ وَ تَطْهیرُ (یا طَهارَةُ) الْاَعْراق، رسالهای به زبان عربی در اخلاق
فلسفی از
فیلسوف و
مورخ، ابوعلی احمدبن محمد مسکویۀ رازی (د ۴۲۱ق/ ۱۰۳۰م) میباشد. این رساله در شمار آثار مهمی است که در جهان اسلام از منظری
فلسفی به
علم اخلاق نگریستهاند
.
ابوعلیمسکویه تهذیب الاخلاق را میان سالهای ۳۷۲- ۳۷۵ق/ ۹۸۲-۹۸۵م
، در ۷ مقاله نوشته است (برای تحلیل کوتاهی از درونمایۀ رساله
).
مقالۀ اول در تعریف
نفس و نیروهای آن است و از مسائلی مانند اثبات
تجرّد نفس، فضیلتهای انسانی،
قوای نفس و ۴ فضیلت
حکمت،
عفت،
شجاعت و
عدالت و نظریۀ
ارسطویی اعتدال بحث میکند.
مقالۀ دوم به معرفی اخلاق به عنوان بهترین صناعت برای نیکرفتاری آدمی اختصاص دارد. مهمترین مباحث این مقاله عبارتاند از بررسی طبایع و خلقیات، نسبت نظر و عمل، مراتب قوای نفسانی و شرف هر یک، و تربیت جوانان. این مقاله با نقل فصلی از رسالۀ «تدبیر منزل»
بروسن، متفکر فیثاغوری سدۀ۵م به پایان میرسد.
موضوع مقالۀ سوم خیر و سعادت و شروط به دست آوردن آنها بنا بر آراء اهل
فلسفه مانند
فیثاغورس و
افلاطون و
ارسطو ست. این مقاله با بحثی دربارۀ لذات عقلانی و سخن
ارسطو دربارۀ
معاد پایان میپذیرد.
مقالۀ چهارم به بازنمود کردارهای آدمی و بحث از شجاعت،
سخا و عدالت اختصاص دارد. حقِ آفریدگار بر آدمی و اختیاری بودن عدالت و ستمکاری از مباحث مهم این فصل است.
موضوع مقالۀ پنجم محبت و انواع آن، و دوستی و شرایط آن است که با نقل سخن
ارسطو دربارۀ سعادت تام به پایان میرسد.
مقالۀ ششم از امراض نفسانی و مقابله با آنها از راه
محاسبۀ نفس بحث میکند.
و سرانجام در هفتمین مقاله به طب نفسانی و شیوههای درمان بیماریهای اخلاقی پرداخته میشود. این مقاله با بحث از انواع
ترس، و از جمله ترس از
مرگ و علاج
حزن و اندوه به نقل از
کِندی پایان میپذیرد.
شمار مقالات تهذیب الاخلاق را ۶ و حتى ۸ هم دانستهاند. گویا این اختلاف از تغییر ترتیب مقالات و تلفیق برخی بخشهای این کتاب در نسخهها و چاپهای مختلف آن پدید آمده است
.
ابوعلی مسکویه از همان آغاز، غرض از نوشتن این رساله را ارائۀ اصول و مبادی علم اخلاق به قصد دستیابی به خوبی ذکر میکند که به واسطۀ آن، از آدمی کردارهای نیکو و زیبا سر میزند
. او بعدها از این رساله به عنوان بنیاد
فلسفی اصول حاکم برگزیدهگوییهای حکیمانۀ کتاب
جاویدان خرد یاد میکند
.
با بررسی تهذیب الاخلاق درمییابیم که مفهوم بنیادی آن «
سعادت» است. در نظر ابوعلی مسکویه، سعادت غایت زندگانی اخلاقی آدمی است و از آنجا که سعادت فردی بخشی از سعادت عمومی جامعه به شمار میآید، سعادت را تنها از راه زندگی اجتماعی و شهری میتوان کسب کرد و فرد انسانی هر گاه عضو جامعهای نباشد، از سعادت به کمال بهره نخواهد برد
. اعتراض ابوعلیمسکویه بر زاهدان گوشهگیر را در
الهوامل و الشوامل و
الفوز الاصغر نیز میتوان دید که این گروه را دریغکنندگان از یاری مردم میخواند و میگوید که آنان با پاسخ ندادن به یاریجویی مردمان، به خود و ایشان ظلم میکنند
.
این دریافت مدنی از فضیلتهای انسانی نزد ابوعلی مسکویه بدان پایه ارجمند است که آن را از حوزۀ اخلاق فراتر میبرد و به دیانت و
شریعت تعمیم میدهد. در نظر ابوعلی مسکویه، همچنان که
فلسفه یگانه آموزش حقیقی و راه
رستگاری و نجات است
، «ادب الشریعه» نیز انتقالدهندۀ حقیقت به صورت گزارههای دینی است
و آن را با نقش قوانین یونانی در
نوامیس افلاطون و با نوع موسیقی مباح در
جمهوریت او میتوان تطبیق داد
.
ابوعلی مسکویه بر آن است که شریعت، نفوس جوانان را به پذیرش
حکمت و طلب فضایل و رسیدن به سعادت انسانی از راه اندیشۀ درست و سنجش صحیح آماده میسازد
. این نظر بیگمان با آموزههای
فارابی دربارۀ بایستگی و وجوب آموزش دینی به جوانان و پیششرط بودن تربیت دینی برای مطالعۀ
اخلاق فلسفی مناسبت دارد و ریشههای نظری آن را تا «اخلاق نیکُماخس»
ارسطو میتوان پیگرفت
. این اصرار ابوعلی مسکویه بر هماهنگی
دین و
فلسفه تا آنجا ست که حتى آموزههای شریعت را بر اسـاس مفاهیـم یونانـی انس طبیعی و جامعـهپذیری طبیعـی تفسیر میکند
.
ابوعلی مسکویه با جمع رأی افلاطون دربارۀ سعادت کامل و نظر
ارسطو دربارۀ ممکن بودن دستیابی به سعادت در حیات دنیوی، به دو نوع سعادت دنیوی و اخروی قائل است و دستیابی به سعادت تام را منوط به تحصیل هر دو آنها میداند
و بدینسان، کمال سعادت آدمی را هم نظری و هم عملی به شمار میآورد
. البته او با در نظر گرفتن مراتب انسانیت، از ساکنان اقلیمهای نامعتدل جهان متمدن، به عنوان انسانهایی با عقل کم، و از ساکنان اقلیمهای معتدل به عنوان دارندگان طبع سلیم و مستعد پذیرش
صورت عقل یاد میکند
.
در نظر ابوعلی مسکویه شماری از اینان که بیاندازه مستعد پذیرش عقلاند، در افقی میان
انسان و
فرشته قرار میگیرند؛ و از آن جملهاند کسانی که به طبع خود به
الهام حساساند و میتوانند به
فلسفه بپردازند و قدرت عقل و نور
حقیقت در ایشان جریان دارد
. بر همین اساس، وی با استناد به
ارسطو، برترین مرتبۀ انسانیت را «الٰهی» میداند
، چنان که در سنت نوافلاطونی و در آثار متفکران سدۀ ۴ق لقب «الٰهی» بر
سقراط و افلاطون اطلاق میشود و غایت
فلسفه با تشبه به الٰه پیوند مییابد
.
منابع مختلف ادبی و حکمی که ابوعلی مسکویه از آنها بهره گرفته است، طیفی از آثار یونانی/ اسکندرانی تا نوشتههای ایرانی و اسلامی را دربر میگیرد
.
مهمترین منابع یونانی او در نگارش تهذیبالاخلاق عبارتاند از:
۱. اندرزهای منقول یونانی
که سخنان
بقراط، فیثاغورس، سقراط و دیگران را شامل میشود
. هر چند، سخنان سقراط در مواردی مانند پسندیدگی آموزش محبت به جای اخبار پادشاهان به کودکان، با سخنان
تمیستیوس جا به جا شدهاند
.
۲. آثار افلاطون و بهویژه کتابهای جمهوریت و نوامیس
.
۳. آثار
ارسطو و بهویژه کتاب «
اخلاق نیکماخس» که بهرهگیری گستردۀ ابوعلی مسکویه از آن را در ارتباط او با ارسطوییان
بغداد نیز سنجیدهاند
. افزون بر «اخلاق نیکماخس»، از رسالۀ منحول فضائل النفس به ترجمۀ ابوعثمان دمشقی نیز باید یاد کرد که ابوعلی مسکویه آن را از
ارسطو دانسته، و مطالبی از آن نقل کرده است
.
۴.
جالینوس و کتاب اخلاق النفس که در بحث لذات حسی و نابسنده خواندن آنها بدان استناد شده است
.
۵. بروسن نوفیثاغوری، متفکر سدۀ ۵ م که ابوعلی مسکویه از رسالۀ «تدبیر منزل» او به تفصیل نقل کرده است
.
۶. آثار هرمسی و بهویژه «لوح قابس» که در جاویدان خرد هم بهرهگیری او از روایت عربی این رساله را میبینیم
.
۷. آثار نوافلاطونی که در تهذیب الاخلاق با عناصر
فلسفۀ ارسطویی و آموزههای فیثاغوری و هرمسی در هم آمیختهاند، مانند فقرهای دربارۀ برتری خویشاوندی معنوی میان استاد و شاگرد بر
محبت پدر و فرزند
.
از میان منابع ایرانی نیز به استناد ابوعلی مسکویه به ادب کهن ایرانی و بهویژه سخنان اردشیر و کتاب
کلیله و دمنه میتوان اشاره کرد
. میدانیم که ابوعلی با جریانهای فکری ساسانی و سنت اندرزنامهنویسی ایرانی آشنایی ژرفی داشته است (دربارۀ نمونۀ پولس پارسی،
و ترجمۀ عربی شماری از آثار ایرانی مانند ایتاکار بزرگمهر را در جاویدان خرد او میتوان دید
.
منابع اسلامی و عربی ابوعلی مسکویه در تهذیب الاخلاق شامل
قرآن کریم، احادیث
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، آثار لغتنویسان عرب و به ویژه بصریها (برای نمونهای از بحث در اشتقاق واژهها،
، آثار ادبی مانند دیوان متنبی
و ابن رومی
، رسائل
جابر و
رازی و فارابی
، رسالۀ
دفع الاحزان کِندی
، و سخنان زاهدان نامور مانند
حسن بصری را دربر میگیرد.
وجود نسخههای فراوان تهذیب الاخلاق
از شهرت این کتاب در روزگار پس از
ابوعلی خبر میدهد و بیسبب نیستکه
خواجه نصیرالدین طوسی (د ۶۷۲ ق)
اخلاق ناصری را بر بنیاد آن تألیف میکند
.
از این کتاب ترجمههای چندی به فارسی در دست است که کهنترین نسخۀ آنها متعلق به اوایل سدۀ ۱۱ق است
. در سده های اخیر نیز از کار
میرزا ابوطالب زنجانی (د ۱۳۲۹ق) در ترجمۀ این کتاب با عنوان
کیمیای سعادت میتوان یاد کرد که این متن را بهترین اثر در
فلسفۀ عملی دانسته است
. این ترجمه در مواردی دقیق و در مواردی گزارش آزاد متن است
. همچنین باید از ترجمۀ اقتباسی
نصرت بیگم امین (د ۱۳۶۲ش) به نام اخلاق و راه سعادت (اصفهان، ۱۳۲۸ش)، و ترجمۀ دقیق
علی اصغر حلبی از این کتاب نام برد که حواشی سودمندی نیز دارد. قسطنطین زریق ترجمۀ انگلیسی و محمد ارکون نیز ترجمۀ فرانسوی آن را همراه با شرح انتقادی متن منتشر کردهاند.
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
(۱) ابوسلیمان سجستانی، محمد، صوان الحکمة، به کوشش عبدالرحمان بدوی، تهران، ۱۹۷۴م.
(۲) ابوعلی مسکویه، احمد، تهذیب الاخلاق، به کوشش حسن تمیم، بیروت، ۱۳۹۸ق.
(۳) ابوعلی مسکویه، احمد، جاویدان خرد، ترجمۀ تقی الدین شوشتری، به کوشش بهروز ثروتیان، تهران، ۱۳۵۵ش.
(۴) ابوعلی مسکویه، احمد، الحکمة الخالدة، به کوشش عبدالرحمان بدوی، تهران، ۱۳۵۸ش.
(۵) ارکون، محمد، نزعة الانسنة فی الفکر العربی، ترجمۀ هاشم صالح، بیروت، ۱۹۹۷م.
(۶) امامی، ابوالقاسم، مقدمه بر تجارب الامم ابوعلی مسکویه، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۷) امامی، ابوالقاسم، مقدمه بر کیمیای سعادت (نک: هم، زنجانی).
(۸) حلبی، علی اصغر، تعلیقات بر تهذیب الاخلاق، تهران، ۱۳۸۱ش.
(۹) رازی، محمدبن زکریا، الطب الروحانی، به کوشش مهدی محقق، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۱۰) زنجانی، ابوطالب، کیمیای سعادت، به کوشش ابوالقاسم امامی، تهران، ۱۳۷۵ش.
(۱۱) فارابی، ابونصر، فصول منتزعة، به کوشش فوزی متری نجار، بیروت، ۱۹۷۱م.
(۱۲) فارابی، ابونصر، «
فلسفة افلاطون و اجزائها»، افلاطون فی الاسلام، به کوشش عبدالرحمان بدوی، تهران، ۱۳۵۳ش.
(۱۳) محقق، مهدی، «رازی در طب روحانی»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران، ۱۳۴۵ش، س ۱۴، شم۲.
(۱۴) منزوی، احمد، فهرستوارۀ کتابهای فارسی، تهران، ۱۳۸۱ش.
(۱۵) نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، به کوشش مجتبى مینوی و علیرضا حیدری، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۱۶) .Aristotle، Ethica Nicomachea
(۱۷) .Arkoun، M.، introd. Traité d’ é thique of Miskawayh، Damascus، ۱۹۶۹
(۱۸) .GAL
(۱۹) .GAL، S
(۲۰) .Gutas، D.، Greek Wisdom Literature in Arabic Translation، New Haven، ۱۹۷۵
(۲۱) .Henning، W. B.، «Eine arabische Version mittelpersischer Weisheitsschriften»، ZDMG، ۱۹۵۶، vol. CVI
(۲۲) .Kraemer، J. L.، Humanism in the Renaissance of Islam، Leiden، ۱۹۸۶
(۲۳) .Peters، F. E.، Aristotle and the Arabs، New York، ۱۹۶۸
(۲۴) .Pines، S.، «Ahmad Miskawayh and Paul the Persian»، Iranshenasi، Tehran، ۱۹۷۱، vol. II، no. ۲
(۲۵) .Rosenthal، F.، The Classical Heritage in Islam، tr. E. Marmorstein and J. Marmorstein، London، ۱۹۷۵
(۲۶) .Rosenthal، F.، «On the Knowledge of Plato’s Philosophy in Islamic World»، Islamic Culture، Hyderabad Deccan، ۱۹۴۰، vol. XIV
(۲۷) .Walzer، R.، Greek into Arabic، Oxford، ۱۹۶۲
محمد کریمی زنجانی اصل، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تهذیب الاخلاق و تطهیر (یا طهارة) الاعراق».