تنزیه خدا از ظلم (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بنا به
آیات قرآن خداوند از هرگونه
ظلم و ستمی منزه است.
خداوند،
منزّه از هر گونه
ظلم به
بندگان:
۱. «... وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ
ظُلْماً لِلْعالَمِينَ؛
... و خداوند هيچ گاه ستمى بر احدى از جهانيان روا نمىدارد.»
۲. «... وَ ما
ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لكِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ؛
... خدا به آنها ستم نكرده؛ بلكه آنها، خودشان به خويشتن ستم مىكنند.»
۳. «ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ
بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ؛
اين بخاطر كارهايى است كه با دست خود از پيش فرستادهايد و اينكه خداوند، نسبت به بندگان (خود)، هرگز ستم روا نمىدارد.»
۴. «إِنَّ اللَّهَ لا
يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ ...؛
خداوند حتّى به اندازه سنگينى ذرّهاى ستم نمى كند....»
۵. «وَ لَوْ تَرى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ ...وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ • ... وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ
بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ؛
و اگر ببينى كافران را هنگامى كه
فرشتگان (مرگ)، جانشان را مىگيرند، ... بچشيد عذاب سوزنده را، (به حال آنان تأسّف خواهى خورد)! ... و خداوند نسبت به بندگان، هرگز ستم روا نمىدارد!»
۶. «... فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ؛
... خداوند هرگز به آنها ستم نكرد، امّا خودشان همواره بر خويشتن ستم مىكردند.»
۷. «إِنَّ اللَّهَ لا
يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ؛
خداوندهيچ به مردم ستم نمىكند؛ ولى اين مردمند كه به خويشتن ستم مىكنند.»
۸. «وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ
ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ...؛
ما به آنها ستم نكرديم؛ بلكه آنها خودشان بر خويشتن ستم روا داشتند....»
۹. «وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى
بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ؛
و چنين نبود كه پروردگارت آباديها را
بظلم و ستم نابود كند در حالى كه اهلش در صدد
اصلاح بوده باشند.»
۱۰. «... وَ ما
ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ؛
... خداوند به آنها ستم نكرد؛ ولى آنان به خويشتن ستم مىنمودند.»
۱۱. «... وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ؛
... ما به آنها ستم نكرديم، امّا آنها بودند كه به خودشان ستم مىكردند.»
۱۲. «... وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا
يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً؛
... و اين در حالى است كه همه اعمال خود را حاضر مىبينند؛ و پروردگارت به هيچ كس ستم نمىكند.»
۱۳. «إِلَّا مَنْ تابَ ... فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ شَيْئاً؛
مگر آنان كه
توبه كنند، ... چنين كسانى داخل بهشت مىشوند، و كمترين ستمى به آنان نخواهد شد.»
۱۴. «وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا
تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَ كَفى بِنا حاسِبِينَ؛
ا ترازوهاى
عدل را در
روز قیامت برپا مىكنيم؛ پس به هيچ كس كمترين ستمى نمىشود؛ و اگر به مقدار سنگينى دانه خردلى كار نيك و بدى باشد، ما آن را حاضر مىكنيم؛ و كافى است كه ما حسابكننده باشيم.»
۱۵. «ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ يَداكَ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ
بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ؛
و به آنان مىگوييم: اين در برابر چيزى است كه دستهايتان از پيش فرستاده؛ و خداوند هرگز به بندگان ستم نمىكند.»
۱۶. «وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا لَها مُنْذِرُونَ • ذِكْرى وَ ما كُنَّا
ظالِمِينَ؛
ما اهل هيچ شهر و ديارى را هلاك نكرديم مگر اينكه بيم دهندگانى از
پیامبران الهی داشتند. تا متذكّر شوند؛ زيرا ما هرگز ستمكار نبوديم! كه بدون
اتمام حجت مجازات كنيم.»
۱۷. «... وَ ما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ؛
... خداوند هرگز به آنها ستم نكرد، ولى آنها خودشان بر خويشتن ستم مىكردند.»
۱۸. «... فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ؛
... خداوند هرگز به آنان ستم نكرد، ولى خودشان به خويشتن ستم مىكردند.»
۱۹. «... وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ
ظُلْماً لِلْعِبادِ؛
... و خداوند براى بندگانش ستمى نمىخواهد.»
۲۰. «مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها وَ ما رَبُّكَ
بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ؛
كسى كه عمل صالحى انجام دهد، سودش براى خود اوست؛ وهر كس بدى كند، به خويشتن بدى كرده است؛ و پروردگارت هرگز به بندگان ستم نمىكند.»
۲۱. «وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ كانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ؛
و مابه آنها ستم نكرديم، آنان خود ستمكار بودند.»
۲۲. «ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَ ما أَنَا
بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ؛
سخن من تغييرناپذير است، و من هرگز به بندگان ستم نخواهم كرد!»
ناسازگار بودن
ظلم به بندگان، با مدبّر بودن و مقام
ربوبیّت خداوند، دليل تنزيه خداوند از هرگونه
ظلم:
۱. «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ ... وَ قالُوا رَبَّنا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى وَ لا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا؛
آيا نديدى كسانى را كه در مكّه به آنها گفته شد: (فعلًا) دست برداريد؛ ... و گفتند: پروردگارا! چرا جهاد را بر ما مقرّر داشتى؟! چرا اين فرمان را تا زمان نزديكى تأخير نينداختى؟! به آنها بگو: سرمايه زندگى دنيا، ناچيزاست؛ و آخرت، براى كسى كه پرهيزگار باشد، بهتر است. و كمترين ستمى به شما نخواهد شد.»
۲. «ذلِكَ أَنْ لَمْ يَكُنْ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى
بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها غافِلُونَ؛
اين بخاطر آن است كه پروردگارت هيچ گاه بدون فرستادن پيامبران، مردم شهرها و آبادىها را بخاطر ستمها و گناهانشان در حالى كه غافلند هلاك نمىكند.»
۳. «وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى
بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ؛
و چنين نبود كه پروردگارت آباديها را
بظلم و ستم نابود كند در حالى كه اهلش در صدد اصلاح بوده باشند.»
۴. «وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ ... وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا
يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً؛
و نامه اعمال آنها در آن جا گذارده مىشود، پس گنهكاران را مىبينى در حالى كه از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند؛ ... و اين در حالى است كه همه اعمال خود را حاضر مىبينند؛ و پروردگارت به هيچ كس ستم نمىكند.»
۵. «وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ ... • مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها وَ ما رَبُّكَ
بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ؛
ما به موسى
کتاب آسمانی داديم؛ سپس در آن اختلاف شد؛ ... كسى كه عمل صالحى انجام دهد، سودش براى خود اوست؛ وهر كس بدى كند، به خويشتن بدى كرده است؛ و پروردگارت هرگز به بندگان ستم نمىكند.»»
منزّه و مبرّا بودن خداوند از بىعدالتى و
ظلم به بندگان، در
تکالیف دینی:
۱. «... كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ؛
... از نعمتهاى پاكيزهاى كه به شما
روزی دادهايم بخوريد؛ و آنها كفران كردند، ولى با اين كار؛ آنها به ما ستم نكردند؛ بلكه به خود ستم مىنمودند.»
۲. «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ ... • وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ ... • تِلْكَ آياتُ اللَّهِ ... وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ
ظُلْماً لِلْعالَمِينَ؛
و همگى به ريسمان خدا (قرآن، و هرگونه وسيله وحدت الهى)، چنگ زنيد، وپراكنده نشويد؛ ونعمتِ بزرگِ خدا را بر خود، به ياد آريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد، و او ميان دلهاى شما، الفت برقرار ساخت، ... و براى رسيدن به وحدت بايد از ميان شما، جمعى
دعوت به
نیکی، و
امر به معروف و
نهی از منکر كنند. ... اينها آيات خداست؛ ... و خداوند هيچ گاه ستمى بر احدى از جهانيان روا نمىدارد.»
۳. «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ ... قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى وَ لا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا؛
آيا نديدى كسانى را كه در مكّه به آنها گفته شد: (فعلًا) دست از جهاد برداريد؛ و نماز را برپا كنيد؛ و زكات را بپردازيد؛ ... به آنها بگو: سرمايه زندگى دنيا، ناچيزاست؛ و آخرت، براى كسى كه پرهيزگار باشد، بهتر است. و كمترين ستمى به شما نخواهد شد.»
۴. «
فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيراً؛
بخاطر
ظلمى كه از
یهود صادر شد، و نيز بخاطر بازداشتن فراوان آنها از راه خدا، بخشى از چيزها و خوراكىهاى پاكيزه را كه براى آنها حلال شده بود، بر آنان حرام كرديم.»
۵. «... وَ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ؛
... و بر آنها «منّ» (نوعى صمغ شيرين گياهان) و «
سلوی» (پرندهاى مانند بلدرچين) فرستاديم؛ و به آنان گفتيم: از روزيهاى پاكيزهاى كه به شما دادهايم، بخوريد؛ و آنها كفران كردند؛ ولى با اين كار به ما ستم نكردند، بلكه به خودشان ستم مىنمودند.»
۶. «وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا ... وَ ما ظَلَمْناهُمْ ...؛
چيزهايى را كه پيش از اين براى تو شرح دادهايم، حرام كرديم ...؛ ما به آنها ستم نكرديم....»
۷. «وَ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها وَ لَدَيْنا كِتابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ؛
و ما هيچ كس را جز به اندازه تواناييش تكليف نمىكنيم؛ و نزد ما كتابى است كه بحق سخن مىگويد؛ و به آنان هيچ ستمى نمىشود.»
منزّه بودن خداوند از هرگونه ستم به بندگان، در جزا و
پاداش:
۱. «إِنَّ اللَّهَ لا
يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضاعِفْها وَ يُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظِيماً؛
خداوند حتّى به اندازه سنگينى ذرّهاى ستم نمى كند؛ و اگر كار نيكى باشد، آن را دو چندان و بيشتر مىسازد؛ و از نزد خود، پاداش عظيمى به آنها مىدهد.»
۲. «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا؛
آيا نديدى كسانى را كه بى جهت خودستايى مىكنند؟! ولى خدا هر كس را بخواهد (و شايسته بداند)، ستايش مىكند؛ و كمترين ستمى به آنها نخواهد شد.»
۳. «... فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ ... وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى وَ لا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا؛
... ولى هنگامى كه در مدينه فرمان جهاد به آنها داده شد، ... و آخرت، براى كسى كه پرهيزگار باشد، بهتر است. و كمترين ستمى به شما نخواهد شد.»
۴. «... فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقِيراً؛
... چنين كسانى داخل
بهشت مىشوند؛ و كمترين ستمى به آنها نخواهد شد.»
۵. «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزى إِلَّا مِثْلَها وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ؛
هر كس كار نيكى به جا آورد، ده برابر آن پاداش دارد، و هر كس كار بدى انجام دهد، جز بمانند آن،
کیفر نخواهد ديد؛ و ستمى بر آنها نخواهد شد.»
۶. «وَ لَوْ تَرى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ ... • ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ
بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ؛
و اگر ببينى كافران را هنگامى كه فرشتگان (
مرگ)، جانشان را مىگيرند، در حالى كه بر صورت و پشت آنها مىزنند ... و به آنان گفته مىشود: اين، در مقابل كارهايى است كه با دست خود از پيش فرستادهايد؛ و خداوند نسبت به بندگان، هرگز ستم روا نمىدارد!»
۷. «... وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ؛
... و هر چه در راه خدا و تقويت اسلام
انفاق كنيد، بى كم و كاست به شما بازگردانده مىشود، و به شما ستم نخواهد شد.»
۸. «وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ؛
براى هر امّتى، پيامبرى است؛ هنگامى كه پيامبرشان به سوى آنان بيايد، بعدالت در ميان آنها داورى مىشود؛ و ستمى به آنها نخواهد شد.»
۹. «وَ لَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ
ظَلَمَتْ ما فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ؛
و هر كس ستم كرده، اگر تمامى آنچه روى
زمین است در اختيار داشته باشد، همه را براى
نجات خويش فديه مىدهد. و هنگامى كه
عذاب را ببينند، (پشيمان مىشوند؛) امّا پشيمانى خود را كتمان مىكنند (، مبادا رسواتر شوند). و در ميان آنها، به
عدالت داورى مىشود؛ و ستمى بر آنها نخواهد شد.»
۱۰. «يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ • وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ
ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ...؛
روز قيامت، او در پيشاپيش قومش خواهد بود؛ و به جاى چشمههاى زلال بهشت آنها را وارد آتش مىكند؛ و چه بد آبشخورى است (
آتش)، كه بر آن وارد مىشوند! ما به آنها ستم نكرديم؛ بلكه آنها خودشان بر خويشتن ستم روا داشتند....»
۱۱. «وَ وُضِعَ الْكِتابُ ... وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا
يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً؛
و نامه اعمال آنها در آن جا گذارده مىشود، ... و مىگويند: اى واى بر ما! اين چه نامهاى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى را فرو گذار نمىكند مگر اينكه آن را احصا كرده است؟! و اين در حالى است كه همه اعمال خود را حاضر مىبينند؛ و پروردگارت به هيچ كس ستم نمىكند.»
۱۲. «إِلَّا مَنْ تابَ ... فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ شَيْئاً؛
مگر آنان كه توبه كنند، ... چنين كسانى داخل بهشت مىشوند، و كمترين ستمى به آنان نخواهد شد. »
۱۳. «وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا
تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَ كَفى بِنا حاسِبِينَ؛
ا ترازوهاى عدل را در
روز قیامت برپا مىكنيم؛ پس به هيچ كس كمترين ستمى نمىشود؛ و اگر به مقدار سنگينى دانه خردلى كار نيك و بدى باشد، ما آن را حاضر مىكنيم؛ و كافى است كه ما حسابكننده باشيم.»
۱۴. «ثانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ نُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَذابَ الْحَرِيقِ • ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ يَداكَ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ
بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ؛
آنها با
تکبّر و بىاعتنايى نسبت به سخنان الهى)، مىخواهند مردم را از راه خدا گمراه سازند. براى آنان در دنيا رسوايى است؛ و روز قيامت، عذاب سوزان به آنها مىچشانيم! و به آنان مىگوييم: اين در برابر چيزى است كه دستهايتان از پيش فرستاده؛ و خداوند هرگز به بندگان ستم نمىكند.»
۱۵. «وَ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها وَ لَدَيْنا كِتابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ؛
و ما هيچ كس را جز به اندازه تواناييش
تکلیف نمىكنيم؛ و نزد ما كتابى است كه بحق سخن مىگويد؛ و به آنان هيچ ستمى نمىشود.»
۱۶. «فَالْيَوْمَ لا
تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ؛
و به آنها گفته مىشود: امروز به هيچ كس كمترين ستمى نخواهد شد، و جز آنچه انجام مىداديد، كيفر داده نمىشويد.»
۱۷. «الْيَوْمَ تُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ لا
ظُلْمَ الْيَوْمَ ...؛
امروز هر كس در برابر آنچه انجام داده است جزا داده مىشود؛ امروز هيچ
ظلمى نيست؛ خداوند
سریع الحساب است....»
۱۸. «مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها وَ ما رَبُّكَ
بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ؛
كسى كه عمل صالحى انجام دهد، سودش براى خود اوست؛ وهر كس بدى كند، به خويشتن بدى كرده است؛ و پروردگارت هرگز به بندگان ستم نمىكند.»
نفى كمترين
ظلم از خداوند، در
حسابرسی قيامت:
۱. «وَ وُضِعَ الْكِتابُ ... وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها ... وَ لا
يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً؛
و نامه اعمال گذارده مىشود، ... و مىگويند: اى واى بر ما! اين چه نامهاى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى را فرو گذار نمىكند مگر اينكه آن را احصا كرده است؟! ... و پروردگارت به هيچ كس ستم نمىكند.»
۲. «وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ ... فَلا
تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً ...؛
ما ترازوها را برپا مىكنيم؛ ... پس به هيچ كس كمترين ستمى نمىشود....»
منزّه بودن خداوند از
ظلم به بندگان، با
مؤاخذه بندگان، قبل از بيان و
اتمام حجّت بر ايشان:
۱. «ذلِكَ أَنْ لَمْ يَكُنْ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى
بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها غافِلُونَ؛
اين بخاطر آن است كه پروردگارت هيچ گاه بدون فرستادن پيامبران، مردم شهرها و آبادىها را بخاطر ستمها و گناهانشان در حالى كه غافلند هلاك نمىكند.»
۲. «أَ لَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ ...أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ؛
آيا خبر كسانى كه پيش از آنها بودند، به آنان نرسيده است؟!
قوم نوح و
عاد ... همانها كه پيامبرانشان دلايل روشن براى آنان آوردند، ولى نپذيرفتند؛ خداوند هرگز به آنها ستم نكرد، امّا خودشان همواره بر خويشتن ستم مىكردند.»
۳. «وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا لَها مُنْذِرُونَ • ذِكْرى وَ ما كُنَّا
ظالِمِينَ؛
ما اهل هيچ شهر و ديارى را هلاك نكرديم مگر اينكه بيم دهندگانى از پيامبران الهى داشتند. تا متذكّر شوند؛ زيرا ما هرگز ستمكار نبوديم! كه بدون اتمام حجت
مجازات كنيم.»
مبرّا بودن خداوند، از هرگونه
ظلم به
موجودات:
«... وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ
ظُلْماً لِلْعالَمِينَ؛
... و خداوند هيچ گاه ستمى بر احدى از جهانيان روا نمىدارد.»
مالكيّت انحصارى خداوند بر تمام هستى، دليل نفى
اراده ظلم و ستم، از ساحت خداوند:
«... وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ
ظُلْماً لِلْعالَمِينَ • وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ ...؛
... و خداوند هيچ گاه ستمى بر احدى از جهانيان روا نمىدارد (و چگونه ممكن است خدا ستم كند؟!) در حالى كه آنچه در
آسمانها و آنچه در
زمین است، از آن خداست....»
تنزيه خداوند از
ظلم، اعتراف
صاحبان باغ سوخته:
«انّا بَلَونهُم كَما بَلَونا اصحبَ الجَنَّةِ اذ اقسَموا لَيَصرِمُنَّها مُصبِحين • قالوا سُبحنَ رَبّنا انّا كُنّا
ظلِمين؛
ما آنها را آزموديم، همانگونه كه صاحبان باغ را
آزمایش كرديم، هنگامى كه سوگند خوردند كه ميوههاى
باغ را صبحگاهان دور از چشم
مستمندان بچينند. گفتند: منزّه است پروردگار ما، به يقين ما ستمكار بوديم.»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۹، ص۲۹۰، برگرفته از مقاله «تنزیه خدا از ظلم».