تمدن دوران دقیانوس (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن کریم در مورد
تمدن و شهرنشینی، در دوران
دقیانوس و
اصحاب کهف مطالبی ذکر می فرماید که در ذیل به آن اشاره می شود.
قرآن کریم در مورد تمدن و شهرنشینی، در دوران
دقیانوس و اصحاب کهف می فرماید: «وکذلک بعثنـهم لیتساءلوا بینهم قال قائل منهم کم لبثتم قالوا لبثنا یومـا او بعض یوم قالوا ربکم اعلم بما لبثتم فابعثوا احدکم بورقکم هـذه الی المدینة فلینظر ایها ازکی طعامـا فلیاتکم برزق منه ولیتلطف ولا یشعرن بکم احدا؛
همینگونه ما آنها را (از خواب) برانگیختیم تا از یکدیگر سؤال کنند، یکی از آنها گفت چه مدت خوابیدید؟ آنها گفتند یکروز یا بخشی از یکروز (و چون درست نتوانستند مدت خوابشان را بدانند) گفتند پروردگارتان از مدت خوابتان آگاهتر است، اکنون یک نفر را با این سکهای که دارید به شهر بفرستید تا بنگرد کدامین نفر از آنها غذای پاکتری دارند، از آن مقداری برای
روزی شما بیاورد، اما باید نهایت دقت را به خرج دهد و هیچ کس را از وضع شما آگاه نسازد.»
کلمه «یتسائلوا» از مصدر تسائل است که به معنی پرسش عدهای از یکدیگر است، وکلمه ورق - به فتحه حرف اول وکسره حرف دوم - به معنای پول است، بعضی گفتهاند به معنای پول
نقره است، چه سکه دار باشد وچه بی سکه. ومعنای جمله «ان یظهروا علیکم»، اگر
اطلاع یافتند بر شما ویا اگر ظفر یافتند بر شما می باشد.
واشاره به «کذلک»
اشاره به خواباندن
اصحاب کهف به صورتی است که آیات سابق بیان نمود، یعنی همانطور که نام بردگان را روزگاری طولانی به آن صورت عجیب ومدهش که خود یکی از آیات ما به شمار میرود خواباندیم همانطور ایشان را مبعوث میکنیم، وبیدار میسازیم تا از یکدیگر پرسش کنند.
این تشبیه وهمچنین اینکه پرسش از یکدیگر را هدف بیدار کردن قرار داده با در نظر گرفتن دعائی که در هنگام ورودشان به
غار کردند، و بلافاصله به خواب رفتند، خود دلیل بر این است که اصحاب کهف برای این از خواب بیدار شدند، تا پس از پرسش از یکدیگر حقیقت امر بر ایشان مکشوف گردد، واصلا به خواب رفتنشان در این مدت طولانی برای همین بوده. آری، اصحاب کهف مردمی بودند که کفر بر جامعه شان
استیلاء یافته بود، وباطل در میان آنان غلبه کرده بود، و زورگوئی اقویاء از هر سومردم را احاطه کرده، سپاه یأس ونومیدی از ظهور کلمه حق وآزاد شدن
اهل دین بر دلهای آنان یورش برده بود.
حوصلهها از طول کشیدن عمر
باطل ونیامدن دوران ظهور حق سر آمده بود، ومی خواستند دچار شک وتردید شوند که خدا نجاتشان داد. وبعد از آنکه وارد غار شدند از خدای تعالی درخواست رحمتی از ناحیه خودش و اهتدائی آماده نسبت به امر خود نمودند که در هر چه زودتر از این دودلی وسرگردانی نجات یابند. خداوند نیز دعایشان را مستجاب نموده اینطور هدایتشان کرد. همچنانکه آن شخصی را که از خرابه دهی میگذشت وناگهان این سؤال به نظرش رسید که آیا خدا بار دیگر اینان را زنده میکند وآیا چنین چیزی ممکن است؟ خدای تعالی برای اینکه از آن سرگردانی نجاتش دهد اورا برای صد سال میراند، ومجددا زنده اش کرد.
سخن کوتاه اینکه، از آنجائی که این پندار (که دیگر حق ظاهر شدنی نیست) در نظرشان قوت گرفت واز زوال غلبه باطل مأیوس شدند، خداوند سالهای متمادی به خوابشان برده آنگاه بیدارشان کرد تا از یکدیگر بپرسند چقدر خوابیده ایم، یکی بگوید یک روز، دیگری بگوید پارهای از یک روز، آنگاه پیرامون خود نگریسته ببینند اوضاع و احوال دنیا طور دیگری شده وکم کم بفهمند که صدها سال است که به خواب رفتهاند واین چند صد سال که به نظر دیگران چند صد سال بوده به نظر ایشان یک روز ویا بعضی از یک روز میآید. از همین جا که طول عمر دنیا وبا کمی آن چنان نیست که بتواند حقی را بمیراند یا باطلی را زنده کند واین خدای سبحان است که زمینیها را
زینت زمین کرده، و دلهای آدمیان را مجذوب آنها ساخته قرنها وروزگارها جریان داده تا آنان را بیازماید که کدام نیکوکارترند، ودنیا جز این سمتی ندارد که طالبان خود را با زر وزیور خود بفریبد، وآنهایی را که پیروهوی و هوساند ودل به زندگی زمینی دادهاند گول بزند.
واین خود حقیقتی است که همواره برای انسانها هر وقت که به عمر رفته خود نظر بیفکنند روشن ومبرهن میشود ومی فهمند آن هفتاد سالی که پشت سر گذاشته وآن حوادث شیرین وتلخی که دیدهاند توگوئی یک رؤیا بوده که در خواب وچرت خود دیده ومی بینند. چیزی که هست مستی هوی وهوس وگرمی وبازی با امور مادی دنیوی نمیگذارد آنان متوجه حق بگردند، وپس از تشخیص
حق آن را پیروی کنند.
لیکن برای خدا روزی است که در آن روز این شواغل، دیگر آدمی را به خود سرگرم نمیکند واین دنیا وزرق وبرقش آدمی را از دیدن حق باز نمیدارد، وآن روز مرگ است. همچنانکه از
علی علیهالسلام نقل شده که فرمود مردم در خوابند تا بمیرند، وقتی مردند بیدار میشوند، روز دیگری نیز هست که خداوند در آن روز بساط دنیا و زندگی هایش را بر میچیند، وبا فرمان قضایش بشر را به سوی
انقراض سوق میدهد. از آنچه گذشت معلوم شد که چرا جمله «لیتسائلوا بینهم» غایت و هدف از بیدار شدن آنان قرار گرفته، ولام غایت بر سر آن آمده آری، لام غایت در آمده تا غایت را تعلیل کند.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تمدن دوران دقیانوس».