• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تقلید در اصول دین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تقلید از جهت موضوع و مسائلی که در آن ها تبعیت صورت می گیرد بر دو قسم است: ۱. تقلید در عقاید و اصول دین که امری قلبی است. ۲. تقلید در احکام فرعی و عملی که امری عملی است. در این مقاله، تقلید در عقاید و اصول دین مورد بررسی قرار می‌گیرد.
درباره جواز تقلید در عقاید و اصول دین همچون اثبات وجود خدا، توحید، نبوت، معاد و مانند آن‌ها عالمان مسلمان دیدگاه‌های مختلفی دارند که مهم‌ترین این دیدگاه‌ها عبارت‌اند از:



از آن‌جا که اصل در عقاید، ادراک آن با یقین و اعتقاد است،
[۱] الاحکام، ج ۴، ص ۲۲۸.
بیشتر آنان تقلید را در آن جایز نمی‌دانند،
[۲] الاحکام، ج۴، ص۲۲۸.
[۵] المحصول، ج ۶، ص ۹۱.
حتی شماری از آن‌ها تقلید کننده در برخی عقاید را کافر دانسته‌اند.
[۶] الموسوعة الذهبیه، ج ۱۰، ص ۲۴۱ - ۲۴۲.
[۷] فتح الباری، ج ۱۳، ص ۲۹۵.


۱.۱ - ادله

از ادله پیروان نظریه عدم جواز تقلید در عقاید آیات قرآن است؛ از جمله:

۱.۱.۱ - آیات مذمت کننده

آیاتی که مشرکان را بر اثر تقلید از نیاکان خود در عقاید مذمت کرده‌اند؛ مانند «قالوا حَسبُنا ما وجَدنا عَلَیهِ ءَاباءَنا اَو لَو کانَ ءَاباؤُهُم لا یَعلَمونَ شیًا و لایَهتَدون». (مائده /۵، ۱۰۴ و نیز زخرف /۴۳، ۲۲؛ بقره /۲، ۱۷۰ ) به گفته استدلال کنندگان، اگر تقلید در اصول دین جایز بود خداوند مشرکان را درباره آن مذمت نمی‌کرد.

۱.۱.۲ - آیات اقامه برهان در اصول

آیاتی که از اقامه برهان و دلیل در اصول دین سخن به میان آورده است؛ از جمله آیه ۸۳ انعام که از اعطای حجت به حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) از سوی خداوند برای اثبات عقاید خود در برابر مخالفان یاد کرده است: «و تِلکَ حُجَّتُنا ءاتَینها اِبرهیمَ عَلی قَومِهِ» و نیز آیات ۶۹ - ۷۶ شعراء /۲۶ که از چگونگی استدلال ابراهیم (علیه‌السلام) در برابر مشرکان سخن به میان آورده است. به نظر برخی، اگر اعتقاد تقلیدی جایز بود، حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) برای آنان استدلال نمی‌کرد؛ همچنین عده‌ای آیات ۲۶ - ۲۷ زخرف/۴۳ را که از استدلال حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) برای اثبات عقاید خود سخن به میان آورده، دلیل بر بطلان تقلید در عقاید دانسته‌اند.

۱.۱.۳ - آیات مطالبه کننده برهان

آیاتی که در آن‌ها از مشرکان برای صحت عقایدشان مطالبه برهان شده است؛ مانند آیه ۱۱۱ بقره/۲: «قُل هاتوا بُرهنَکُم اِن کُنتُم صدِقین» یا از آنان گواه خواسته است؛ مانند آیه ۱۵۰ انعام/۶: «قُل هَلُمَّ شُهَداءَکُمُ الَّذینَ یَشهَدونَ اَنَّ اللّهَ حَرَّمَ هذا» یا آنان را به سبب نیاوردن دلیل نکوهیده است: «لَولا یَأتونَ عَلَیهِم بِسُلطن بَیِّن» (کهف /۱۸، ۱۵ ) ، زیرا اگر تقلید در عقاید جایز بود آنان مأمور به آوردن برهان و دلیل برای اثبات عقاید خود نمی‌شدند.

۱.۱.۴ - آیات فراخوان به تدبر

آیاتی که انسان‌ها را به تدبر فراخوانده‌اند؛ مانند آیه ۸۲ نساء /۴: «اَفَلا یَتَدَبَّرونَ القُرءانَ و لَو کانَ مِن عِندِ غَیرِ اللّهِ لَوَجَدوا فیهِ اختِلفًا کَثیرا» یا آیات متعددی که آنان را به تفکر و تأمل در نشانه‌های الهی از جمله زمین و آسمان برای پی بردن به وجود خدا و یگانگی او ترغیب کرده‌اند: «قُلِ انظُروا ماذا فِی السَّموتِ والاَرضِ و ما تُغنِی الأیتُ والنُّذُرُ عَن قَوم لایُؤمِنون». (یونس /۱۰، ۱۰۱ نیز اعراف /۷، ۱۸۴ - ۱۸۵؛ بقره/۲، ۱۶۴؛ انعام/۶، ۱۱۶؛ ابراهیم /۱۴، ۲۲؛ فرقان /۲۵، ۲۸ - ۲۹؛ فصّلت /۴۱، ۲۹؛ زخرف/۴۳، ۲۳؛ نجم /۵۳، ۲۸ ) برخی گفته‌اند: تأکید بر تدبر و تفکر در این آیات دلیل بر بطلان عقاید تقلیدی‌ای است که بر استدلال و تفکر مبتنی نیستند.

۱.۱.۵ - آیات طالب ادله علم‌آور

آیاتی که از مشرکان ادله علم‌آور بر مدعای خود طلب کرده و آنان را از سخن گفتن بدون علم درباره عقاید برحذر داشته است؛ مانند آیه ۱۴۸ انعام/۶: «هَل عِندَکُم مِن عِلم فَتُخرِجوهُ لَنا» و نیز آیه ۳۳ اعراف/۷: «قُل اِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الفَوحِشَ... و اَن تُشرِکوا بِاللّهِ ما لَم یُنَزِّل بِهِ سُلطنًا و اَن تَقولوا عَلَی اللّهِ ما لا تَعلَمون». بر اساس این آیات، تقلید از دیگران چون علم‌آور نیست باطل است. برخی با همین استدلال به آیه ۲۲ بقره و شماری دیگر با استدلالی مشابه به آیه ۱۹ محمّد /۴۷ استناد کرده‌اند.
[۵۳] المحصول، ج ۶، ص ۹۱.
[۵۴] عمدة القاری، ج ۲، ص ۳۹.


۱.۱.۶ - آیات دیگر

افزون بر این‌ها، برای حرمت تقلید در عقاید به آیات دیگری نیز استناد شده است؛ از جمله آیاتی که در آن‌ها خداوند با ستودن صاحبان بصیرت به جهت عبرت گرفتن، دیگران را به آن تشویق کرده است: «اِنَّ فی ذلِکَ لَعِبرَةً لاِولِی الاَبصر» (نور /۲۴، ۴۴ ) ، زیرا آنان در اثبات عقایدی مانند توحید، عقل خود را به کار می‌گیرند و از پذیرش تقلیدی آن‌ها می‌پرهیزند؛
[۵۷] کشاف القناع، ج ۶، ص ۳۸۹.
همچنین برخی به آیه ۶ توبه/۹ استناد کرده‌اند که در آن خداوند پیامبر را به پناه دادنِ مشرکانی مکلف کرده که می‌خواهند از دعوت وی آگاه شوند تا در نتیجه، کلام الهی به گوش آنان برسد: «و اِن اَحَدٌ مِنَ المُشرِکینَ استَجارَکَ فَاَجِرهُ حَتّی یَسمَعَ کَلمَ اللّهِ ثُمَّ اَبلِغهُ مَأمَنَهُ ذلِکَ بِاَنَّهُم قَومٌ لا یَعلَمون»، زیرا از آیه بر می‌آید که فهم معارف دین نیاز به استدلال و تفکر دارد و با تقلید و پیروی محض به دست نمی‌آید.

۱.۱.۷ - ادله دیگر

برای جایز نبودن تقلید در عقاید، افزون بر آیات به احادیث،
[۶۴] الاجتهاد و التقلید، صدر، ص ۲۱۰ - ۲۱۱.
اجماع و عقل
[۶۸] قواعدالمرام، ص ۲۸ـ۳۰.
[۶۹] نهج الحق، ص ۵۱.
[۷۰] النافع یوم الحشر، ص ۱۸ - ۲۰.
نیز استدلال شده است. بر اساس این دیدگاه همه باید عقاید و اصول دین خود را با برهان به دست آورند؛ ولی برهان هر کس متناسب با توان فهم و ادراک خود اوست، از این رو افراد عامی یا کم سواد لازم نیست اصول عقاید خود را با استدلال‌های رایج و فنی متکلمان و فیلسوفان بیاموزند، بلکه برای آنان تحصیل دلیل به گونه‌ای که از تقلید و جهل مطلق خارج شوند کافی است.
[۷۲] فتح الباری، ج ۱۳، ص ۲۹۵.

درباره این‌که معرفت به عقاید واجب عقلی است یا شرعی نیز، در میان مکاتب کلامی دو دیدگاه مطرح است: امامیان و معتزلیان آن را واجب عقلی و اشاعره آن را واجب شرعی دانسته‌اند.


برخی به وجوب تقلید در عقاید قائل شده و نظر و استدلال را حرام دانسته‌اند.

۱.۱ - ادله

برخی پیروان این دیدگاه به آیه ۴ غافر /۴۰ استناد کرده‌اند که از جدال در آیات الهی نهی کرده است: «ما یُجدِلُ فِی ءایتِ اللّهِ اِلاَّ الَّذینَ کَفَروا»، با این توجیه که استدلال کردن در عقاید راه مجادله را می‌گشاید و با توجه به حرمت جدال استدلال نیز حرام است.
[۸۱] المستصفی، ص ۳۷۲.
آنان به برخی احادیث نبوی نیز استناد کرده‌اند.
[۸۳] الاحکام، ج ۴، ص ۲۴۴.


۲.۲ - نقد و بررسی

ولی این رأی باطل است، زیرا مراد از نهی در آیه ۴ غافر/۴۰ نهی از جدال به باطل است، چنان‌که در ادامه آیه به آن اشاره شده است: «و جدَلوا بِالبطِلِ لِیُدحِضوا بِهِ الحَقَّ» (غافر/۴۰، ۵ ) ؛ اما از جدال نیکو و به تعبیر قرآنی «جدال احسن» نه تنها نهی نشده، بلکه به آن ترغیب هم شده است: «و جدِلهُم بِالَّتی هِیَ اَحسَنُ» (نحل /۱۶، ۱۲۵ و نیز هود /۱۱، ۳۲ ) ، به علاوه، دیدگاه مذکور با آیاتی که به پیروی از دلیل علم‌آور توصیه کرده متعارض است؛ مانند آیه ۳۶ اسراء /۱۷: «و لاتَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ» و همچنین آیاتی که به آوردن دلیل و برهان فرمان داده است؛ مانند «قل هاتوا بُرهنَکُم». (بقره/۲، ۱۱۱ ) از استناد به احادیث هم در جای خود پاسخ داده شده است.


برخی به جواز تقلید در اصول دین قائل شده‌اند.
[۹۳] المحصول، ج ۶، ص ۹۱.
مستند این دیدگاه را برخی آیه ۱۴ حجرات /۴۹ دانسته‌اند که در آن از اسلام آوردن اعراب بدون آن‌که قلباً ایمان آورده باشند یاد شده است: «قالَتِ الاَعرابُ ءامَنّا قُل لَم تُؤمِنوا و لکِن قولوا اَسلَمنا»، زیرا به نظر آنان مفاد آیه شامل موردی نیز می‌شود که شخصی با تقلید و بدون استدلال اسلام را پذیرفته باشد.
[۹۵] الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۲۰۹.

دلیل دیگر قائلان به این نظریه، سیره پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است، زیرا آن حضرت اقرار به شهادتین را در پذیرش اسلام کافی می‌دانست و نومسلمانان را به استدلال مکلف نمی‌کرد؛
[۹۷] الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۲۰۸.
همچنین سیره مسلمانان را مؤید این دیدگاه دانسته‌اند، زیرا آنان برای اثبات اصول عقاید خود در پی استدلال نیستند، جز در مواردی که افرادی در معرض خطر گمراهی باشند یا به مناظره با دیگران نیاز باشد.
[۹۸] الاجتهاد و التقلید، صدر، ص ۲۰۹.
با این همه، دیدگاه مزبور با آیات متعددی که ظن را برای به دست آوردن اصول اعتقادات کافی ندانسته و انسان‌ها را به تحصیل علم فرا خوانده، سازگار نیست.


دیدگاه دیگر که در واقع از اقسام دیدگاه نخست به شمار می‌رود، آن است که افراد قادر به تحصیل نظر و استدلال در عقاید مکلف‌اند با برهان و دلیل و بدون تقلید عقاید خود را به دست آورند؛ ولی آنان که توانایی این کار را ندارند، می‌توانند اصول اعتقادی خود را از راه تقلید تحصیل کنند. این نظر را می‌توان از اطلاق آیاتی استفاده کرد که همگان را به تدبر و نظر کردن فرا خوانده است؛ مانند «اَو لَم یَنظُروا فی مَلَکوتِ السَّموتِ و الاَر ضِ» (اعراف/۷، ۱۸۵ ) و «... و یُریکُم ءایتِهِ لَعَلَّکُم تَعقِلون» (بقره/۲، ۷۳ و نیز ۱۱۸، ۱۶۴، ۱۷۰ - ۱۷۱، ۲۴۲ و....) یا انسان‌ها را از پیروی از ظن و گمان در عقاید برحذر داشته: «اِنَّ الظَّنَّ لا یُغنی مِنَ الحَقِّ شیا» (نجم/۵۳، ۲۸ و اسراء/۱۷، ۳۶ ) یا آیاتی که تکلیف را به اندازه توان افراد دانسته است؛ مانند آیه «لا یُکَلِّفُ اللّهُ نَفسًا اِلاّ وُسعَها». (بقره/۲، ۲۸۶ و نیز ۲۳۳ ) برخی بر این باورند که این دیدگاه از روایات اهل بیت (علیهم‌السلام) نیز استفاده می‌شود.
[۱۰۹] شرح اصول کافی، ج ۱، ص ۷۸.
[۱۱۰] شرح اصول کافی، ج ۲، ص ۴.



(۱) . الاجتهاد والتقلید، سید رضا صدر، به کوشش خسرو شاهی، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۲۰ ق.
(۳) . الاحتجاج، ابومنصور الطبرسی (م. ۵۲۰ ق.) ، به کوشش سید محمد باقر الخرسان، دارالنعمان، ۱۳۸۶ ق.
(۴) . الاحکام فی اصول الاحکام، الآمدی (م، ۶۳۱ ق.) ، به کوشش عبدالرزاق عفیفی، دمشق، النور، ۱۴۰۲ ق.
(۵) . احکام القرآن، الجصاص (م. ۳۷۰ ق.) ، به کوشش عبدالسلام محمد، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق.
(۸) . الاقطاب الفقهیه، ابن ابی جمهور (م. ۸۸۰ ق.) ، به کوشش محمد الحسون، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۱۰ ق.
(۹) . بحارالانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ ق.) ، بیروت، احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق.
(۱۴) . التبیان، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.) ، به کوشش احمد حبیب العاملی، بیروت، احیاء التراث العربی.
(۲۱) . التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ ق.) ، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ ق.
(۲۲) . تفسیر المنار، رشید رضا (م. ۱۳۵۴ ق.) ، قاهرة، دارالمنار، ۱۳۷۳ ق.
(۲۳) . التفسیر المنیر، وهبة الزحیلی، بیروت، دارالفکر المعاصر، ۱۴۱۱ ق.
(۳۷) . رسائل الشریف المرتضی، السید المرتضی (م. ۴۳۶ ق.) ، به کوشش حسینی و رجائی، قم، دارالقرآن، ۱۴۰۵ ق.
(۳۸) . رسائل الکرکی، الکرکی (م. ۹۴۰ ق.) ، به کوشش محمد الحسون، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۹ ق.
(۳۹) . الرسالة السعدیه، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ ق.) ، به کوشش عبدالحسین بقال، قم، کتابخانه نجفی، ۱۴۱۰ ق.
(۴۳) . شرح الازهار، احمد المرتضی (م. ۸۴۰ ق.) ، صنعاء، مکتبة غمضان، ۱۴۰۰ ق.
(۴۴) . شرح اصول کافی، صالح مازندرانی (م. ۱۰۸۱ ق.) ، به کوشش سید علی عاشور، بیروت، احیاء التراث العربی، ۱۴۲۱ ق.
(۴۷) . عمدة القاری، العینی (م. ۸۵۵ ق.) ، بیروت، احیاء التراث العربی.
(۴۹) . فتح الباری، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ ق.) ، دوم، بیروت، دارالمعرفة.
(۵۲) . فرائد الاصول (رسائل) ، الانصاری (م. ۱۲۸۱ ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۷ ق.
(۶۰) . قواعد المرام، ابن میثم البحرانی (م. ۶۹۹ ق.) ، به کوشش حسینی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۶ ق.
(۶۹) . مبادی الوصول، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ ق.) ، به کوشش بقال، الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ ق.
(۷۱) . مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.) ، به کوشش گروهی از علماء، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ ق.
(۷۳) . المحصول فی علم الاصول، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ ق.) ، به کوشش طه جابر فیاض، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۲ ق.
(۷۴) . مختلف الشیعه، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ ق.) ، النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۲ ق.
(۷۶) . المستصفی، الغزالی (م. ۵۰۵ ق.) ، به کوشش محمد عبدالسلام، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ ق.
(۷۸) . مصباح الاصول، تقریر بحث الخوئی (م. ۱۴۱۳ ق.) ، حسینی، قم، مکتبة الداوری، ۱۴۱۷ ق.
(۷۹) . مصباح المنهاج، سید محمد سعید الحکیم، قم، مؤسسة المنار، ۱۴۱۵ ق.
(۸۰) . المصباح المنیر، الفیومی (م. ۷۷۰ ق.) ، قم، دارالهجرة، ۱۴۰۵ ق.
(۸۲) . معارج الاصول، المحقق الحلی (م. ۶۷۶ ق.) ، به کوشش رضوی، مؤسسه آل البیت (علیهم‌السلام) ، ۱۴۰۳ ق.
(۸۳) . المعالم الجدیدة للاصول، سید محمد باقر الصدر، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۹۵ ق.
(۸۴) . معالم الدین و ملاذ المجتهدین، حسن بن زین الدین العاملی (م. ۱۰۱۱ ق.) ، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۰۶ ق.
(۸۹) . منیة المرید، الشهید الثانی (م. ۹۹۵ ق.) ، به کوشش المختاری، الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۹ ق.
(۹۲) . میزان الحکمه، ری شهری، قم، دارالحدیث، ۱۴۱۶ ق.
(۹۳) . المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.) ، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق.
(۹۴) . النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر، المقداد السیوری (م. ۸۲۶ ق.) ، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۷ ق.
(۹۸) . نهج الحق و کشف الصدق، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ ق.) ، به کوشش الحسنی ارموی، قم، دارالهجرة، ۱۴۰۷ ق.
(۱۰۰) . وسائل الشیعه، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ ق.) ، قم، آل البیت (علیهم‌السلام) لاحیاءالتراث، ۱۴۱۲ ق.


۱. الاحکام، ج ۴، ص ۲۲۸.
۲. الاحکام، ج۴، ص۲۲۸.
۳. الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۴۱۱.    
۴. مبادی الوصول، ص ۲۴۶.    
۵. المحصول، ج ۶، ص ۹۱.
۶. الموسوعة الذهبیه، ج ۱۰، ص ۲۴۱ - ۲۴۲.
۷. فتح الباری، ج ۱۳، ص ۲۹۵.
۸. مائده/سوره۵، آیه۱۰۴.    
۹. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۲.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۱۷۰.    
۱۱. مجمع البیان، ج ۳، ص ۴۳۳ - ۴۳۴.    
۱۲. التبیان، ج ۲، ص ۷۷.    
۱۳. تفسیر المنار، ج ۲، ص ۹۳.    
۱۴. انعام/سوره۶، آیه۸۳.    
۱۵. شعراء/سوره۲۶، آیه۶۹۷۶.    
۱۶. احکام القرآن، ج ۳، ص ۵.    
۱۷. التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص ۱۴۲.    
۱۸. التبیان، ج ۴، ص ۱۸۹.    
۱۹. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۶۲۷.    
۲۰. مجمع البیان، ج ۹، ص ۷۷.    
۲۱. المیزان، ج ۱۸، ص ۹۶.    
۲۲. بقره/سوره۲، آیه۱۱۱.    
۲۳. انعام/سوره۶، آیه۱۵۰.    
۲۴. کهف/سوره۱۸، آیه۱۵.    
۲۵. التبیان، ج ۱، ص ۴۱۱.    
۲۶. مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۵۰.    
۲۷. المنیر، ج ۱، ص ۲۷۸.    
۲۸. التبیان، ج ۳، ص ۲۷۰.    
۲۹. مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۴۲.    
۳۰. المنیر، ج ۵، ص ۱۷۳.    
۳۱. نساء/سوره۴، آیه۸۲.    
۳۲. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰۱.    
۳۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۴۱۸۵.    
۳۴. بقره/سوره۲، آیه۱۶۴.    
۳۵. انعام/سوره۶، آیه۱۱۶.    
۳۶. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۲.    
۳۷. فرقان/سوره۲۵، آیه۲۸۲۹.    
۳۸. فصلت/سوره۴۱، آیه۲۹.    
۳۹. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۳.    
۴۰. نجم/سوره۵۳، آیه۲۸.    
۴۱. التبیان، ج ۳، ص ۲۷۰.    
۴۲. التبیان، ج ۵، ص ۴۵.    
۴۳. التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۹۷.    
۴۴. الرسالة السعدیه، ص ۱۰ - ۱۲.    
۴۵. انعام/سوره۶، آیه۱۴۸.    
۴۶. اعراف/سوره۷، آیه۳۳.    
۴۷. التبیان، ج ۴، ص ۳۹۱.    
۴۸. مجمع البیان، ج ۴، ص ۲۴۸.    
۴۹. معارج الاصول، ص ۱۹۹.    
۵۰. بقره/سوره۲، آیه۲۲.    
۵۱. محمد/سوره۴۷، آیه۱۹.    
۵۲. مبادی الوصول، ص ۲۴۷.    
۵۳. المحصول، ج ۶، ص ۹۱.
۵۴. عمدة القاری، ج ۲، ص ۳۹.
۵۵. نور/سوره۲۴، آیه۴۴.    
۵۶. التبیان، ج ۷، ص ۴۴۷.    
۵۷. کشاف القناع، ج ۶، ص ۳۸۹.
۵۸. توبه/سوره۹، آیه۶.    
۵۹. مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۶.    
۶۰. المیزان، ج ۹، ص ۱۵۶.    
۶۱. البحرالمحیط، ج ۵، ص ۳۷۵.    
۶۲. مختلف الشیعه، ج ۳، ص ۳۰۹.    
۶۳. الاقطاب الفقهیه، ص ۱۶۲.    
۶۴. الاجتهاد و التقلید، صدر، ص ۲۱۰ - ۲۱۱.
۶۵. معالم الدین، ص ۲۴۳.    
۶۶. فرائد الاصول، ج ۱، ص ۵۷۲ - ۵۷۳.    
۶۷. المنیر، ج ۱، ص ۲۰۰ - ۲۰۱.    
۶۸. قواعدالمرام، ص ۲۸ـ۳۰.
۶۹. نهج الحق، ص ۵۱.
۷۰. النافع یوم الحشر، ص ۱۸ - ۲۰.
۷۱. معالم الدین، ص ۲۴۳.    
۷۲. فتح الباری، ج ۱۳، ص ۲۹۵.
۷۳. رسائل کرکی، ج ۳، ص ۱۷۴ - ۱۷۶.    
۷۴. بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۱۳۳.    
۷۵. المعالم الجدیدة للاصول، ص ۴۱.    
۷۶. منیة المرید، ص ۳۷۷.    
۷۷. بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۱۳۳.    
۷۸. تفسیر قرطبی، ج ۲، ص ۲۱۲.    
۷۹. بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۱۳۳.    
۸۰. غافر/سوره۴۰، آیه۴.    
۸۱. المستصفی، ص ۳۷۲.
۸۲. بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۱۳۵.    
۸۳. الاحکام، ج ۴، ص ۲۴۴.
۸۴. بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۱۳۵.    
۸۵. غافر/سوره۴۰، آیه۴.    
۸۶. غافر/سوره۴۰، آیه۵.    
۸۷. نحل/سوره۱۶، آیه۱۲۵.    
۸۸. هود/سوره۱۱، آیه۳۲.    
۸۹. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۶.    
۹۰. بقره/سوره۲، آیه۱۱۱.    
۹۱. بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۱۳۶.    
۹۲. شرح الازهار، ج ۱، ص ۴.    
۹۳. المحصول، ج ۶، ص ۹۱.
۹۴. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۴.    
۹۵. الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۲۰۹.
۹۶. معالم الدین، ص ۲۴۳.    
۹۷. الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۲۰۸.
۹۸. الاجتهاد و التقلید، صدر، ص ۲۰۹.
۹۹. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۵.    
۱۰۰. بقره/سوره۲، آیه۷۳.    
۱۰۱. بقره/سوره۲، آیه۱۱۸.    
۱۰۲. بقره/سوره۲، آیه۱۶۴.    
۱۰۳. بقره/سوره۲، آیه۱۷۰۱۷۱.    
۱۰۴. بقره/سوره۲، آیه۲۴۲.    
۱۰۵. نجم/سوره۵۳، آیه۲۸.    
۱۰۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۶.    
۱۰۷. بقره/سوره۲، آیه۲۸۶.    
۱۰۸. بقره/سوره۲، آیه۲۳۳.    
۱۰۹. شرح اصول کافی، ج ۱، ص ۷۸.
۱۱۰. شرح اصول کافی، ج ۲، ص ۴.



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله تقلید، ج۸، ص۴۳۳.    


رده‌های این صفحه : اصول دین | کلام




جعبه ابزار