تشکیک منطقی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مبحث
تشکیک پیش از آنکه در
فلسفه مطرح شود در منطق در مورد صدق مفاهیم مطرح بوده است. در واقع منطقیین برای شروع در مباحث مربوط به اقسام مفاهیم، ابتدا از مبحث الفاظ شروع کرده و آنها را به جزئی و کلی و کلی را نیز به متواطی و
مشکک تقسیم کردند.
در منطق، تقسیم
مفاهیم (بحث الفاظ) به جزئی و کلی و کلی به متواطی و
مشکک، در
حقیقت ناظر به معنی
الفاظ و مفاهیمی که از این معانی در ذهن شکل میگیرد بوده و از آنجا که هر معنا و مفهومی، به وسیله لفظی خاص ادا میشود، این تقسیم را به الفاظ نیز نسبت دادند. بنابراین میتوان گفت در منطق ابتدا مفاهیم به جزئی و کلی و سپس مفهوم کلی به
متواطی و
مشکک تقسیم شد. متواطی به مفاهیمی گفته شد که صدق آنها بر مصادیقشان به نحو یکسان است؛ مانند: مفهوم کلی
آب که به صورت یکسان بر مولکولهای متعددش صدق میکند؛ و دوم مفاهیمی که صدق آنها بر مصادیقشان متفاوت است؛ مثل: صدق مفهوم سیاهی بر مصادیق شدید و ضعیف آن. گروه دوم را مفاهیم
مشکک نام نهادند.
مشکک در
لغت به معنی به شک اندازنده است.
اینکه برخی مفاهیم کلی را در منطق
مشکک نامیدهاند، به این دلیل است که
انسان را به
شک میاندازد که آیا این مفهوم از نوع مشترک لفظی است یا مشترک معنوی؛
چراکه از یک جهت افراد در آن مشترکاند و از جهت دیگر افراد در آن مختلفاند. همین موجب میشود انسان شک کند این مفاهیم از کدام نوعاند.
به عبارت دیگر در یک تقسیمبندی الفاظ تقسیم میشوند به مشترک لفظی و مشترک معنوی؛
مشترک لفظی، به الفاظی گفته میشود که دارای معانی متعدد بوده، بر هر معنا به صورت مستقل وضع شده و بر آن دلالت میکنند. معانی متعدد به یک معنا مصادیق متعدد این لفظ نیز به حساب میآیند. منتها هر یک از
مصادیق از نظر معنایی به طور کلی با مصداق دیگر
اختلاف دارد و تنها اشتراکشان در لفظی است که بر آنها دلالت میکند.
اما
مشترک معنوی به لفظی گفته میشود که گرچه دارای مصادیق متفاوتی است و این مصادیق به نوعی با هم اختلاف نیز دارند، اما همة آنها در اصل معنا مشترکاند و اختلافشان فقط در این است که مصادیق متعددی از این معنای
واحد هستند.
در این میان الفاظی وجود دارند که از یک جهت شبیه مشترک لفظیاند؛ زیرا مدلول این الفاظ همانند مدلول مشترک لفظی تفاوتهای زیادی با هم دارند؛ به نحوی که تفاوتشان فقط در متعدد بودنشان بهعنوان مصداق برای لفظ نیست؛ بلکه علاوه بر آن به نوعی با هم اختلاف دارند که گاهی
گمان میشود دو معنای کاملا مخالف هم هستند؛ مثل سیاهی که دارای دو مصداق شدید و ضعیف است و در نگاه اول به نظر میرسد تفاوتی که در سیاهی شدید و ضعیف وجود دارد فقط از حیث
تعدد در مصداق سیاهی بودن نیست؛ بلکه علاوه بر آن گویا اصل معنای سیاهی در این دو با هم متفاوت است. از طرف دیگر با دقت بیشتر معلوم میشود که سیاهی شدید و ضعیف در اصل معنای سیاهی با هم اختلافی ندارند. بنابراین گرچه دید ابتدایی آنها را مشترک لفظی گمان میکند، اما با دقت معلوم میشود که چنین نیستند و اختلافشان فقط در شدت برخورداری از اصل معناست. همین امر باعث شده است این
الفاظ را
مشکک، یعنی به شک اندازنده بنامند که انسان را به
شک میاندازد که آیا آنها از سنخ مشترک لفظیاند یا مشترک معنوی.
چنانکه گفته شد با دقت بیشتر معلوم میگردد این گروه از الفاظ از سنخ مشترک معنویاند؛ اما در عین حال با مشترک معنوی دیگری همچون انسان متفاوت هستند؛ زیرا برخلاف مصادیق سیاهی که در خود سیاهی با هم اختلاف دارند، مصادیق معنای
انسان در خود معنای انسانیت هیچ اختلافی با هم ندارند. همین امر باعث شده است منطقیین پس از
تقسیم الفاظ به مشترک لفظی و معنوی، خود مشترک معنوی را به متواطی و
مشکک تقسیم نمایند.
توجه به این نکته لازم است که گرچه در منطق لفظ است که به مشترک لفظی و معنوی تقسیم میشود و بر همین اساس هم عنوان مشترک لفظی به کار برده میشود؛ اما آنچه موضوع بحث منطقی است در
حقیقت مفهوم این الفاظ است؛ بنابراین هرگاه مفهوم
مشکک به کار میرود منظور مفهومی است که اولاً دارای مصادیق متعدد بوده و ثانیاً این مصادیق علاوه بر تفاوت در تعداد، یعنی کثرت عددی اختلاف دیگری نیز با هم دارند.
با توجه به آنچه گفته شد و نیز با توجه به اصالت وجود، میتوان سه نوع
اطلاق برای لفظ
مشکک برشمرد:
مشکک گاهی وصف
لفظ است و مراد از آن ضد مشترک لفظی است.
گاهی وصف مفهوم کلی است و مراد از آن مفهومی است که افرادش در صدق مفهوم بر آنها مساوی نیستند.
(البته اینکه منظور از اختلاف در صدق مفهوم چیست نیاز به بررسی دارد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت).
گاهی وصف حقیقت خارجی است و مراد از آن
اختلاف حقایق خارجی متکثر در عین اتحادشان است و مابهالامتیاز آنها عین مابهالاشتراک است.
مراد از
تشکیک منطقی معنای دوم است؛ در عین حال چون مفاهیم از طریق الفاظ مورد مفاهمه قرار میگیرند، معنای اول نیز در
منطق مورد بحث قرار میگیرد.
ویژگیهای مختلفی برای
تشکیک منطقی میتوان برشمرد. این ویژگیها در موارد ذیل قابل احصاء است:
تشکیک در منطق وصف لفظ کلی یا به عبارت دقیقتر وصف
مفهوم کلی است.
مراد از اختلاف مفهوم کلی این است که افراد در صدق مفهوم کلی بر آنها مختلف هستند.
تشکیک در منطق به دو قسم عامی و خاصی تقسیم میشود.
تشکیک در منطق در مقابل تواطؤ مفاهیم است. منظور از تواطو هم این است که مفهوم کلی به یک نحو بر افراد مختلفش صدق نماید. یا به عبارت دقیقتر افراد در
صدق مفهوم کلی بر آنها اختلافی نداشته باشند.
همانگونه که گفته شد
تشکیک در منطق به دو قسم عامی و خاصی تقسیم میشود. برای توضیح و تبیین این مطلب لازم است به این نکته توجه شود که مصادیق مفهوم
مشکک در عین اینکه در اصل معنای مفهوم مشترک هستند، اختلافاتی نیز با هم دارند. بنابراین میتوان گفت مصادیق مفهوم
مشکک باید دو حیثیت داشته باشند؛ یعنی از یک جهت با هم مشترک باشند که این جهت
مشترک همان اصل معناست و از جهت دیگر با هم اختلافاتی داشته باشند تا اطلاق
مشکک بر آنها صحیح باشد و همین جهت اختلاف، وجه تمایز آنها از مصادیق مفهوم متواطی گردد. به همین دلیل میتوان در مفاهیم
مشکک، این دو حیثیت را از هم تفکیک کرده و به آن
اشاره کرد. با توجه به این نکته تقسیم دیگری برای مفهوم
مشکک در منطق
ذکر گردیده است؛ زیرا حیثیت اختلافی که بین مصادیق متعدد
مشکک میتواند تحقق یابد بهطور کلی دو صورت میتواند داشته باشد؛ لذا
تشکیک منطقی به دو قسم عامی و خاصی تقسیم میگردد:
تشکیک عامی، به
تشکیکی گفته میشود که مابهالاختلاف مصادیق، غیر از مابهالاتفاق باشد؛ یعنی مصادیق متعدد این مفهوم در همان معنایی که با هم اشتراک دارند اختلاف نداشته باشند؛ بلکه اختلافشان در چیزی خارج از آن معنا باشد؛ مثلا اختلافی که در
نور خورشید و نور
ماه وجود دارد از این سنخ است. اگرچه حقیقت نور در هر دو یکی است، اما اختلاف نور این دو به خود نور بودن برنمیگردد؛ بلکه اختلاف ناشی از اختلاف قابلها یا وجود و عدم مانعهاست.
(استاد جوادی آملی اختلاف نور قوی و ضعیف را از نوع
تشکیک خاصی میداند و به نظر میرسد تفاوت نور در خورشید و ماه از این سنخ باشد، ایشان برای
تشکیک عامی به ظهور رنگهای گوناگون از تابش نور بر اجسام مختلف مثال میزند که در این مورد اختلاف قوابل باعث میشود رنگهای مختلف ظهور پیدا کنند).
تشکیک خاصی عبارت است از اینکه مابهالاختلاف در آن عین مابهالاشتراک باشد؛ مثل مقدار که
اختلاف افراد آن در خود مقدار میباشد؛ مثلا خط طویل و خط قصیر در خط بودن مشترکاند و در همان خط بودن هم با هم اختلاف دارند.
اهل منطق و فلاسفه الهی در آثار خود برای
تشکیک اقسامی قائل شدهاند.
امام خمینی در آثار فلسفی و عرفانی خود به اقسام
تشکیک اشاره کرده است از جمله:
۱-
تشکیک عامی: امام خمینی تفکیک عامی را باطل میداند و بر این باور است که
تشکیک در مفهوم راه ندارد و اگر بر مفهومی اطلاق
تشکیک میشود بالعرض و بالمجاز است؛ زیرا در هنگام انتزاع مفهوم از وجود خارجی حدود افراد به اینکه فردی ضعیف و دیگری قوی باشد ملاحظه نمیشود.
۲-
تشکیک در ماهیت: امام خمینی
تشکیک در
ماهیات و
ذاتیات را باطل میداند و بر این اعتقاد است که اگر
تشکیک در ماهیت باشد در این صورت مراتب کامل داخل در مقومات و ذاتیات بوده و در این صورت مرتبه ضعیف نباید داخل آن ماهیت باشد و این محال است علاوه بر اینکه شدت و ضعف همیشه در وجود است نه ماهیت.
۳-
تشکیک در وجود: امام خمینی وجود را از حیث ذات، دارای مراتب
تشکیکی میداند و تاکید دارد که مراد از
تشکیک، حقیقت، مصداق و واقعیت خارجی وجود است نه مفهوم وجود.
ایشان بر پایه
اصالت وجود،
تشکیک را در بستر وجود و حقایق وجودی تبیین میکند و در باب
تشکیک مراتب وجود، همان
تشکیک خاصی را قائل است.
۴-
تشکیک در مظاهر: امام خمینی در نظر نهایی یعنی وحدت شخصی وجود که از ساحت
حکمت متعالیه میگذرد و به ساحت عرفان میرسد، قائل به
تشکیک در مظاهر و مراتب ظهور میشود.
•
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «تشکیک منطقی». •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.