تشبیه به چشمه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خداوند در
قرآن کریم بعضی از رویدادهای طبیعی و اتفاقات مشابه را به
چشمه تشبیه فرمودند.
غروب خورشید در نقطه پایانی سفر
ذوالقرنین به سوی
مغرب، به فرورفتن آن در چشمهای تیره فام تشبیه شد.
حتی اذا بلغ
مغرب الشمس وجدها
تغرب فی عین حمئة..(تا آنگاه كه به غروبگاه
خورشید رسيد به نظرش آمد كه (خورشيد) در چشمهاى گلآلود و سياه
غروب مىكند و نزديك آن طايفهاى را يافت فرموديم اى ذوالقرنين (اختيار با توست) يا
عذاب مىكنى يا در ميانشان (روش) نيكويى پيش مىگيرى.)
«عین» در اینجا به معنای
چشمه است و به قرینه «وجدها» (آن را چنان یافت که...) منظور آیه آن نیست که خورشید در چشمهای دارای
گل سیاه فرو میرفت، بلکه منظره
غروب خورشید را ذوالقرنین آن گونه مشاهده کرد.
«هر چند،
غروب خورشيد در چشمهاى گلآلود، قطعاً جنبه خطاى باصره داشت، ولى با اين حال، نشان مىدهد: ممكن است خورشيد با آن عظمت به وسيله چشمه گلآلودى پوشانده گردد، همان گونه كه يك
انسان با عظمت و يك شخصيت والامقام گاه بر اثر يك
لغزش به كلّى سقوط مىكند، و شخصيتش در ديدهها
غروب خواهد كرد.»
«مفسرین گفته اند: منظور از (عین حمئة) چشمه اى داراى گل سیاه یعنى
لجن است، چون حماة به معناى آن است ومقصود از عین
دریا است، چون بسیار مى شود که این کلمه به دریا هم اطلاق مىگردد. و مقصود از اینکه فرمود (
آفتاب را یافت که در دریائى لجندار
غروب مىکرد) این است که به
ساحل دریایى رسید که دیگر ماوراى آن خشکى امید نمىرفت، وچنین به نظر مىرسید که آفتاب در دریا
غروب مىکند چون انتهاى
افق بر دریا منطبق است. بعضى هم گفته اند: چنین چشمه لجندارى با دریاى محیط، یعنى
اقیانوس غربی، که جزائر خالدات در آن است منطبق است وجزائر مذکور همان جزائرى است که در هیات و جغرافیاى قدیم
مبدأ طول به شمار مىرفت، وبعدها غرق شده وفعلا اثرى از آنها نمانده است.
جمله (فى عین حمیة) به صورت (عین حامیة) یعنى حاره (گرم) نیز قرائت شده واگر این
قرائت صحیح باشد دریاى حار با قسمت استوائى
اقیانوس کبیر که مجاور
آفریقا است منطبق مىگردد، وبعید نیست که ذوالقرنین در رحلت غربیش به سواحل آفریقا رسیده باشد.»
جاری شدن مس مذاب برای
سلیمان علیه السلام، به جاری شدن آب از چشمه مانند شده است.
ولسلیمـن الریح غدوها شهر ورواحها شهر واسلنا له عین القطر ومن الجن من یعمل بین یدیه باذن ربه ومن یزغ منهم عن امرنا نذقه من عذاب السعیر (و
باد را براى سليمان (رام كرديم) كه رفتن آن
بامداد يك ماه و آمدنش
شبانگاه يك ماه (راه) بود و
معدن مس را براى او ذوب (و روان) گردانيديم و برخى از
جن به فرمان پروردگارشان پيش او كار مىكردند و هر كس از آنها از دستور ما سر برمىتافت از عذاب سوزان به او مىچشانيديم.)
«(و اسلنا له عین القطر) - کلمه (اسلنا) از
مصدر اساله است که
باب افعال از
سیلان به معناى جریان است، و کلمه ((قطر)) به معناى مس است. و معناى جمله این است که ما معدن مس را مانند
آب براى او
روان و جارى کردیم..»
«چگونه چشمهاى از مس مذاب، يا فلزات ديگر، در اختيار سليمان عليه السلام قرار گرفت؟ آيا خداوند، طريقه ذوب كردن اين فلزات را در مقياس بسيار وسيع و گسترده، از طريق
اعجاز و الهام، به اين
پیامبر آموخت؟
و يا چشمهاى از اين فلز مايع، شبيه همان چشمههائى كه به هنگام فعاليت كوههاى آتشفشانى از دامنه آنها سرازير مىشود، به صورت اعجازآميز، در
اختیار او قرار گرفت؟
وو يا به نحوى ديگر؟ دقيقاً بر ما روشن نيست، همين اندازه مىدانيم، اين نيز از الطاف الهى درباره اين پيامبر بزرگ بود.»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۰، ص۳۳۶، برگرفته از مقاله «تشبیه به چشمه».