تربیت دینی مدارس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دین اسلام به منزله آخرین دین آسمانی، در تعالیم خود توجه و اهتمامی ویژه به ترتیب انسانها داشته است. توجه به
ترتیب دینی و اخلاقی از دیدگاه اسلام، همواره به مثابه اصلی مهم و اساسی در
سعادت انسانها و نیز دور ماندن آنها از
گناهان و ناپاکیها؛ مورد توجه بوده و هست. تربیت در آموزش متوسطه به دو دلیل اساسی دارای اهمیت است: اول، به سبب ویژگیهای مخاطبان این دوره است و دوم، به دلیل کارکردهای چندگانهای است که برای فراگیران این مقطع در
نظر گرفته شده است.
دین اسلام به منزله آخرین دین آسمانی، در تعالیم خود توجه و اهتمامی ویژه به ترتیب انسانها داشته است. توجه به
ترتیب دینی و اخلاقی از دیدگاه اسلام، همواره به مثابه اصلی مهم و اساسی در
سعادت انسانها و نیز دور ماندن آنها از گناهان و ناپاکیها؛ مورد توجه بوده و هست. در کشور ما آموزش و پرورش برای توجه به این اصل مهم و اساسی، در مقاطع تحصیلی، برنامههای درسی متنوع و متعددی تدارک دیده است. در این میان مقطع متوسطه به دلیل ویژگیهای فراگیران آن و نیز اهمیتی که این مقطع به لحاظ طیف جنبههای گوناگون کارکردی (از جمله پرورش علمی یا اخلاقی و آموزش عمومی یا تخصصی) که بر عهده دارد، این مهم از اهمیت بهسزایی برخوردار است؛ از این رو تربیت دینی و اخلاقی دانشآموزان در این مقطع، باید به طور ویژه بررسی شود.
به
منظور پرداختن به این امر، در این مقاله تلاش شده است که مبانی تربیت دینی از دیدگاه اسلام استخراج گردد و دلالتهای آن در آموزش متوسطه شرح داده شود. بدین
منظور ابتدا مبانی تربیت دینی از دیدگاه اسلام بررسی شده است. سپس به اهمیت آموزش متوسطه و ضرورت توجه به تربیت دینی دانشآموزان این مقطع اشاره شده است. در ادامه، دلالتهای تربیتی دین اسلام در آموزش متوسطه بررسی و در پایان نیز راهکارهایی به
منظور اجرایی کردن تربیت دینی در آموزش متوسطه پیشنهاد شده است.
تربیت دینی در جامعه معاصر ایران، به دلایل فراوانی از جمله جهانی شدن و ورود گسترده فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی به زندگی روزمره افراد، دستخوش تغییر و
تحول شگرف و در عین حال خطرناکی شده است. جوانان و نوجوانان و به ویژه دانشآموزان مدارس، به دلیل مطابقت نداشتن آنچه در مدرسه به عنوان
معارف اسلامی و
اخلاق میآموزند، با آنچه در عمل در
جامعه و در زندگانی آنها روی میدهد، دچار سردرگمی و حیرت شدهاند. آموزههای اخلاقی و تربیتی در برنامههای درسی، به علت ارتباط نداشتن با زندگی روزمره و واقعی دانشآموزان، مورد
شک و تردید و در بسیاری از موارد،
غفلت و بیتوجهی قرار گرفتهاند.
در نظام آموزشی
ایران توجه به ترتیب دینی و اخلاقی دانشآموزان، به
منظور اخلاقی کردن جامعه و پرورش فضائل و نیکیها در اجتماع، از جمله اهداف مهم آموزش و پرورش و از آن فراتر، جامعه اسلامی محسوب میشود. از آنجا که اهداف تعلیم و تربیت از مبانی تعلیم و تربیت نشئت گرفتهاند، لازم است ابتدا با مفهوم مبانی تعلیم و تربیت آشنا شویم تا بهتر بتوانیم اهمیت اهداف آموزش و پرورش را درک کنیم.
در تعریف مبانی آمده است: «مبانی تعلیم و تربیت از موقع آدمی و امکانات و محدودیتهایش و نیز از ضرورتهایی که حیاتش همواره در تحت تاثیر آنهاست، بحث میکند»
مبانی تعلیم و تربیت را میتوان به دو دسته کلی طبقهبندی کرد: الف) مبانی علمی؛ ب) مبانی فلسفی.
الف) مبانی علمی آموزش و پرورش با توجه به جنبههای زیستی، اجتماعی و روانی مورد
تربیت مشخص میشوند.
ب) مبانی فلسفی آموزش و پرورش، از ملاحظات اخلاقی و فلسفی مربوط به طبیعت آدمی و هدفها و غایات تربیت افراد استنتاج میشوند.
در مورد
دین و آموزههای دینی، صاحب
نظران تعلیم و تربیت، مبانی دینی را در ذیل مبانی فلسفی قرار دادهاند.
مبانی دینی و اخلاقی در نظام تعلیم و تربیت
ایران، برگرفته از دین اسلام و آموزههای آن است؛ از اینرو ضروری به
نظر میرسد در نظام آموزشی ایران، مبانی علمی، فلسفی و دینی در کنار یکدیگر به کار گرفته شوند.
نظر به اهمیت مبانی دینی در پرورش انسانهای فاضل و اندیشمند و نیز اهمیتی که دین اسلام برای تربیت چنین انسانهایی قایل است، در ادامه به بیان مبانی تربیت دینی از دیدگاه اسلام پرداخته میشود.
ابتدا قبل از هرچیز لازم است با اصطلاحات «مبانی»، «مبانی تربیت» و «تربیت دینی» آشنا شد تا درک بهتر مطالب بعدی برای خوانندگان آسانتر شود. در تعریف «مبانی» آمده است: مبانی «زیر ساخت اعتقادی، فلسفی و نوع
شناخت هر مکتبی از مبدا هستی،
جهان و
انسان است؛ بنابراین اهداف، خط مشی و شیوههای عملی در هر زمینه باید بر اساس آن «مبانی» بنیان نهاده شود و در واقع امتیاز هر مکتبی، به "مبانی" آن بستگی دارد»
در تعریف مبانی تعلیم و تربیت یا به طور کلی مبانی تربیت نیز بیان شده که: «مبانی تعلیم و تربیت از موقع آدمی و امکانات و محدودیتهایش و نیز از ضرورتهایی که حیاتش همواره تحت تاثیر آنهاست، بحث میکند»
در تعریف
تربیت دینی گفته شده: «تربیت دینی، تربیتی است بر اساس "بازسازی شخصیت" انسان و در نتیجه، بازسازی اجتماعی انسانها»
در تعریف دائرةالمعارف بینالمللی تربیت، تربیت دینی چنین تعریف شده است: «تدریس منظم و برنامهریزی شده که هدف از آن، دستیابی فرد به اعتقاداتی درباره وجود خداوند، حقیقت
جهان هستی و زندگی و ارتباط انسان با پروردگارش و دیگر انسانهایی که در جامعه با آنها زندگی میکند و بلکه با همه آحاد بشر است»
به دنبال این تعاریف، در ادامه؛ مبانی تربیت دینی از دیدگاه اسلام بررسی میشود. در خصوص مبانی تربیت دینی در اسلام، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد.
از دیدگاه اول، مبانی تربیت دینی (اسلامی) به سه مبانی الف) اعتقادی، ب)
فطرت و ج)
کرامت تقسیمبندی شدهاند.
به این امر اشاره دارند که
جهانبینی اسلامی بر اساس
توحید بنا شده است. محور این
جهانیبینی «توحید» ذات مقدس الهی است که جهان از او آغاز و به او ختم میشود. در این بینش جهان و انسان هدفمند آفریده شدهاند و به تعبیر
قرآن،
عبث و بیهوده آفریده نشدهاند.
«فطرت نوع خاصی از آفرینش انسان است که انسان را به درک و
شناخت حقایق و
خداپرستی و
خیر و
نیکی و ارزشهای انسانی سوق میدهد، و زمینه گرایشهای اخلاقی و ایمانی است. این ویژگی را
خداوند با لطف ویژه خود، در سرشت
بشر به
ودیعه نهاده تا زمینه کمالات و فضائل باشد و فعلیت و ظهور کامل آن مستلزم
هدایت و
تعلیم و تربیت است».
خداپرستی که اصل اساسی و نخستین دین است، عشق به حیات ابدی،
کمالجویی و
زیبادوستی، اموری فطری هستند. همچنین
نوعدوستی،
عدالتدوستی و سایر اصول اعتقادی، عملی، اخلاقی و اجتماعی، همه به صورت خام ریشه در فطرت دارند، البته فطرت انسانها بر اثر
گناهان و افعال و افکار مذموم و نکوهیده، رو به تیرگی و انجماد خواهد رفت، که هدایت و باروری آن در سایه تربیت و بالاخص تربیت دینی امکانپذیر است.
با درک صحیح از فطرت میتوان به پرورش انسان پرداخت، به همین دلیل اگر استعدادهای فطری نباشد یا
شناخته نشود، تربیت، مفهوم و مقصد مشخص نخواهد داشت.
به همین دلیل در طول تاریخ، انسانهای بزرگی به بیان اهمیت فطرت در نهاد آدمی پرداختهاند، که از میان آنها روسو (Roussea) توجهی ویژه به فطرت داشته است. روسو میگوید: «انسان اگر به طبیعت و فطرت خود واگذار شود، نیکوکار خواهد بود. باید به طور کلی قوای انسانی را در کودک پرورانید که بتواند به خوبی زندگی کند».
یکی از مبانی تربیت اسلامی «کرامت انسان» است. کرامت یعنی بالایی و برتری ویژه انسان که از عناصر روحانی و فطرت خداجوی انسان، مایه میگیرد.
کرامت دارای دو مرتبه «ذاتی» و «اکتسابی» است. از
نظر اسلام، انسان از یک سو کرامت ذاتی و طبیعی دارد که نوع انسان را شامل میشود و بدان جهت بر بسیاری از موجودات جهان برتری دارد؛ و از سوی دیگر کرامت اکتسابی دارد که از طریق
تقوا و پرهیزکاری برای او دست یافتنی است.
بدیهی است کرامت اکتسابی از کرامت ذاتی و استعدادهای فطری ویژه انسان ناشی میشود، که در پرتو تربیت و مجاهده به فعلیت میرسد، به طوری که بدون کرامت اکتسابی، انسان به مقام انسانیت ارتقا نمییابد و زمینه کرامت ذاتی را نیز از دست خواهد داد.
در توضیح و تبیین کرامت انسان از دیدگاه اسلام میتوان گفت:
۱. انسان
خلیفه خدا در
زمین است.
۲. انسان فطرت خداآشنا دارد و جز با یاد او آرام نمیگیرد.
۳. انسان شخصیت آزاد و مستقل دارد و امانتدار است.
۴. انسان از
وجدان اخلاقی برخوردار است.
۵. در
سرشت انسان علاوه بر عناصر مادی، عنصر ملکوتی وجود دارد و محرک انسان، فقط نیازهای مادی نیست.
۶. انسان با کالبد خاکی روح خدایی را حمل میکند و در پرتو رشد و تکامل، به جایی میرسد که مسجود
فرشتگان میشود.
مبانی تربیت دینی در اسلام عبارتاند از: الف)
قرآن؛ ب)
سنت؛ ج)
اجماع؛ د)
عقل.
قرآن کلام خداوند و برنامه زندگی است. این کتاب از مهمترین و اصیلترین مبانی در
تربیت اسلامی است، چرا که احکام آن از طرف خداوند خالق انسانها و برای
هدایت و رستگاریشان بیان شده است. از این کلام شریف میتوان دلالتهای مستحکم و متقن تربیتی، برای هدایت و راهنمایی انسانها استخراج کرد.
مقصود از سنت، گفتار و کردار و سیره زندگانی
پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است؛ که سراسر زندگانیاش سرمشق و
الگو برای همه بشر است. سیره و زندگانی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میتواند منبعی غنی برای تربیت در زندگی قلمداد شود.
«
منظور از عقل به صورت منبعی از منابع تعلیم و تربیت اسلامی، عبارت از استعداد و یا نیرویی است که به وسیله آن، انسان حقیقت را از خطا،
حق را از
باطل، سره را از ناسره، و یا درست را از نادرست تشخیص میدهد و به
شناخت و
معرفت کلی میرسد»
عقل منبعی درونی در انسان است که وی را قادر میسازد تصمیمگیری کند و عواقب و پیامدهای افعال خویش را پیشبینی نماید. با استفاده درست از این منبع، انسان میتواند در تربیت خود بکوشد و به موفقیت و
سعادت برسد.
«مقصود از اجماع به صورت منبعی از منابع تعلیم و تربیت اسلامی، عبارت
[
است
]
از اتفاق
نظرهایی که ممکن است در بین عالمان صاحب
نظر در تعلیم و تربیت اسلامی وجود داشته باشد، هر چند نتوان از کتاب و سنت دلایل واضح و روشن بر تایید آنها اقامه نمود»
در توجه به این منبع، میتوان نقش مشاوره و رایزنی در تعلیم و تربیت را به وضوح مشاهده کرد. از جمله نقاط ضعف این منبع این است که ممکن است در آن سوگیری وجود داشته باشد.
از مبانی تربیت دینی در اسلام، میتوان برای همه دورههای تحصیلی دلالتهایی مستحکم و متقن استخراج کرد؛ اما «از آنجایی که دوره آموزش متوسطه برای اکثریت قریب به اتفاق دانشآموزان، آخرین مرحله آموزش رسمی است، باید با توسعه علایق جوانان در جهت درک ارزشهای انسانی و اجتماعی، شرایط لازم برای نیل به درجه ادراک ارزشهای معنوی را از هر جهت فراهم سازد»
اهمیت تربیت دینی در این مقطع، همچنین بدین سبب است که در چالش بین ابعاد کارکردی دوره آموزش متوسطه به ویژه در زمینه اخلاقی یا علمی بودن این دوره، باید سهم بیشتر را به پرورش ارزشهای دینی و اخلاقی واگذار کرد؛ امری که در عمل توجه اندکی به آن شده است. «ارزشهای دینی، خاصیت تالیفی دارند و دین، ارزشهای معنوی را در زیر عنوان کمال و در احساس فضیلت و تقوا به هم میپیوندد و به آنها
وحدت میبخشد»؛
از اینرو توجه به آموزش متوسطه، به لحاظ اهمیت این مقطع در رشد و پرورش شهروندان اخلاقی در جامعه، لازم و ضروری به
نظر میرسد.
آموزش متوسطه چه در نظام آموزشی ایران و چه در نظام آموزشی بیشتر کشورهای دنیا، به منزله یکی از حساسترین مقاطع تحصیلی، از اهمیت بهسزایی برخوردار است. به طور کلی آموزش متوسطه به دو دلیل اساسی دارای اهمیت است: اول، به سبب ویژگیهای مخاطبان این دوره است و دوم، به دلیل کارکردهای چندگانهای است که برای فراگیران این مقطع در
نظر گرفته شده است. برای مثال کارکردهایی همچون:
۱. اشتغال به تحصیل در مقاطع بالاتر؛
۲. آمادگی برای ورود به بازار کار؛
۳. توجه به پرورش علمی یا اخلاقی دانشآموزان؛
۴. توجه به پرورش عمومی یا تخصصی دانشآموزان.
در اینجا به طور مختصر، به هر یک از این عوامل پرداخته میشود.
دوره آموزش متوسطه، همزمان با آغاز دوره نوجوانی است؛ دورهای که بحرانیترین دوره حیات آدمی یعنی
بلوغ به وقوع میپیوندد، این مرحله، مرحله تغییر عمقی است که
کودک را از بزرگسال جدا میکند.
مهمترین ویژگیهای مقطع آموزش متوسطه عبارتاند از:
۱. قابلیت تفکر انتزاعی و اندیشیدن به اموری ماورای محسوس و عینی. در این مرحله است که فراگیر، بهتر میتواند به امور معنوی و روحانی فکر کند؛ چرا که تواناییهای فکری وی به گونهای رشد پیدا کرده است که میتواند مفهوم خدا،
روح،
مرگ و امور معنوی دیگر را درک کند.
۲.
مسئولیتپذیری و
استقلال در حیات فردی و اجتماعی نیز از ویژگیهای این دوره است. دوره کودکی بیشتر دوره وابستگی است و در آن، کودک تحت سرپرستی دیگران است؛ اما مرحله نوجوانی مرحلهای است که در آن استقلالطلبی
نوجوان از اهمیت شایان بسیار برخورداراست. همچنین در این دوره برخلاف دوره کودکی که از
نظر تحول اخلاقی و روانی، فرد در مرحله دیگر پیروی است، و پیروی از دستورات بزرگسال،
کودک را بهنجار جلوه میدهد، در دوره نوجوانی، نوجوان خواهان خودپیروی و خودمختاری است. او برای خود مقیاسی از ارزشها بنا مینهد و احساس تعلق به یک گروه اجتماعی در وی به وجود میآید. او میخواهد آزادیاش را به نمایش بگذارد و در کل میخواهد جامعه و خانواده، به او به منزله فردی بزرگسال و مستقل نگاه کنند.
آموزش و پرورش متوسطه، از دیرباز تاکنون، به عنوان یکی از چالشبرانگیزترین مقاطع نظام آموزشی از اهمیت والایی برخوردار بوده و هست. آیا هدف آموزش و پرورش متوسطه، اشتغال فراگیران و گرداندن چرخهای اقتصاد کشور است؟ یا هدف آن آماده کردن افراد برای ورود به تحصیلات عالی در دانشگاههاست؟ آیا هدف آموزش متوسطه، پرورش علمی دانشآموزان است یا پرورش اخلاقی آنها؟ و آیا آموزش متوسطه؛ عمومی است یا تخصصی؟
پاسخ به این پرسشها مشخصکننده جهتگیری خاص آموزش متوسطه خواهد بود. گذشته از پاسخ به این سوالات، آنچه مشخص است این است که بسیاری از فارغالتحصیلان مقطع متوسطه در نظام آموزشی ایران، وارد آموزش عالی میشوند و تعداد اندکی از آنها نیز به آموزشهای فنی-حرفهای سوق پیدا میکنند و در نتیجه وارد بازار کار میشوند. البته در سالهای اخیر تعداد افرادی که به رشتههای فنی-حرفهای وارد شدهاند، رو به فزونی نهاده است. همچنین آموزش متوسطه در
ایران دارای دو بخش آموزشهای عمومی و آموزشهای تخصصی است، به نحوی که دانشآموزان این مقطع هم به طور مشترک واحدهای عمومی را میگذرانند و نیز واحدهای مختص رشته تحصیلی خود را انتخاب میکنند. اما بحث مهم، میزان آموزشهای اخلاقی در برابر آموزشهای علمی و یا به تعبیری پرورش علمی یا اخلاقی دانشآموزان است. توجه به چالش اخلاقی یا علمی بودن این دوره، میتواند جایگاه تربیت دینی را در این مقطع حساس آموزشی مشخص کند.
برای روشنگری در میزان سهم اخلاقی بودن یا علمی بودن این دوره کافی است هدفهای آموزش متوسطه در نظام آموزشی ایران را در این دو بعد مرور نماییم.
الف) اهداف اخلاقی دوره آموزش متوسطه:
۱. فرد، استعدادهای خود را میشناسد و به درستی از آنها استفاده میکند.
۲. افکار و اعمال ناپسند را در شان خود نمیداند و از انجام آنها خودداری میکند.
۳. رفتاری متعادل دارد و بر احساسات خود مسلط است.
۴. از عوامل
گناه و لغزش دوری میجوید.
۵. در فتار و گفتار خود، با
حیا و
عفیف است.
۶. به حفظ ارزشهای اخلاقی پایبند است.
ب) اهداف علمی و آموزشی دوره متوسطه:
۱. فرد میتواند پدیدههای گوناگون و علت آنها را تبیین کند.
۲. علاوه بر مطالعه، ساعاتی را به
تفکر و مباحثه علمی با سایرین اختصاص میدهد.
۳. اطلاعات لازم در زمینههای گوناگون علمی را کسب کرده است.
۴. کتابهای فارسیزبان را روان میخواند و به این زبان خوب تکلم میکند.
۵. آیین نگارش
فارسی را میداند به این زبان نامه؛ گزارش و مقاله بنویسد.
۶.
زبان عربی را در سطح معنای برخی از
سور قرآن،
احادیث،
اذکار و دعاهای متداول میداند.
۷. به یکی از زبانهای خارجی در سطح درک متون ساده، متداول و روزمره آشنایی دارد.
۸. پدیدههای علمی، محیطی و تجربی را درک میکند.
۹. میتواند با توجه به نیازهای خود و جامعه، انتخاب شغل کند.
۱۰. مهارتهای لازم برای زندگی در جامعه و تحصیل در دورههای بالاتر را کسب کرده است.
با توجه به اهداف ذکر شده پیشین به سادگی میتوان استنباط کرد که سهم اخلاقیات و اهداف اخلاقی در آموزش متوسطه در ایران، به مراتب کمتر از اهداف علمی و آموزشی است. از این رو توجه به اصول اخلاقی و اسلامی و دلالتهای تربیت دینی، چه در جنبه
نظری و چه در جنبه علمی، از ضروریات این مقطع حساس آموزشی به شمار میرود.
اگرچه از مبانی تربیتی اسلام، دلالتهای بسیاری میتوان برای آموزش و پرورش استخراج کرد، در اینجا آن دسته از مبانی که بیشترین نزدیکی را با آموزش متوسطه دارند، بررسی میکنیم:
هدف غایی در
منظر دینی، باید با ساختار وجودی انسان که در گزارههای دینی، از آن به فطرت تعبیر میشود، سازگاری داشته باشد. ناهماهنگی اهداف تربیتی با فطرت، باعث انحراف از مراحل رشد انسان و ناتوانی او در رسیدن به کمال نهایی خواهد شد.
در قرآن مجید،
آیه ۳۰ از
سوره روم خداوند میفرماید: «سپس روی خود را با گرایش تمام به حق، به سوی این دین کن، با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خدا تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار؛ ولی بیشتر مردم نمیدانند».
اگر برنامههای درسی در حوزه
اخلاق و تربیت دینی، بخواهند پاسخگوی نیازهای معنوی و روحی دانشآموزان متوسطه باشند، باید این برنامهها از لحاظ مبانی فلسفی، روان
شناختی و اجتماعی، کاملاً منطبق با
دین اسلام و آموزههای آن باشند. از این رهگذر است که فطرت الهی انسانها که در قرآن به آن اشاره شده است، میتواند به صورت عینی، واقعگرا و مبتنی بر اصل
اختیار انسان در برنامههای درسی (دینی و اخلاقی) قرار داده شود که باعث خواهد شد دانشآموزان، مفاهیم دینی و اخلاقی را از راه اختیار انتخاب کنند؛ و زمانی که از راه اختیار آنها را انتخاب کردند، این مفاهیم، جزئی از وجودشان خواهد شد.
یکی از ویژگیهای منحصر به فرد انسان، توانایی فکر کردن یا قدرت تفکر است؛ نیرویی که باعث میشود انسان انتخاب کند و تصمیم بگیرد.
سیره پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز سرشار از روشها و برنامههای مبتنی بر تفکر است که میتوانند در برنامههای درسی در آموزش متوسطه به کار گرفته شوند.
پرورش قدرت تفکر میتواند همواره در تمام مراحل سنی، محور اصلی آموزش باشد. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: «خدای عزوجل به چیزی برتر از عقل
عبادت نشده است» و «اندیشیدن، نیمی از
عبادت است»
در این عبارات، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عقل، را در راس امور عبادی و تفکر را نیمی از آن میداند. در کلامی دیگر؛ پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، اندیشه و
تعقل را عامل
رستگاری انسان بیان میکند: «هر کس
سکوت و خاموشیاش اندیشه و نظرش عبرتگیری باشد رستگار است».
بنابراین در آموزش متوسطه، تربیت دینی فقط نباید بر معلومات و محفوظات تکیه کند، بلکه باید بر روی روشهای علمی و کاربردی و تفکر نیز تاکید کند؛ چرا که دانشآموزان این مقطع؛ دارای قابلیت
تفکر انتزاعی هستند و میتوانند به ورای امور محسوس و عینی
نظر بیفکنند و به شهود و دروننگری بپردازند.
روشهای آموزش تفکر در باب مباحث دینی و اخلاقی، یکی از ضروریات این دوره محسوب میشود، که در اینجا از میان روشهایی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بدین
منظور به کار میبست، دو روش به اختصار ذکر شده است:
الف) روش پرسیدن؛ ب) روش تکرار
الف) پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گاهی با طرح پرسشهایی، توجه مخاطب را به خود جلب مینمود و از این طریق، ذهن او را درگیر مسئله مورد
نظر میکرد. در سیره تربیتی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سوال خوب، از جایگاه مهمی برخوردار است. پیامبر در این زمینه میفرماید: حسن السوال نصف العلم. سوال خوب، نیمی از علم است. سوال کردن معلم و نیز دادن فرصت به دانشآموزان برای پاسخ دادن، نشانگر توجه به قدرت استدلال و تفکر در کلاس درس است.
ب) تکرار، یکی از ابزارهای مهم تربیت است؛ زیرا تکرار سخن یا رفتار، آن را به ژرفای وجود انسان وارد میکند و آن رفتار یا گفتار به صورت منش، در تفکر و
ذهن او شکل میگیرد، به ویژه تکرار گفتار و رفتار خدایی، موجب بزرگی و تفکر عظمت انسان میشود.
توجه به دو روش پیشین به همراه روشهای بحث و گفتوگو، ایفای نقش و الگوی کاوشگری به شیوه محاکم قضایی که در کتابهای فنون تدریس آمدهاند، میتواند در جاگیری مطالب دینی و اخلاقی در ذهن دانشآموزان و نیز ظهور این رفتارها در صحنه عمل، بسیار سودمند باشد.
یکی از مبانی تربیت اسلامی اجماع است؛ از اینرو لازم است به دلالت تربیتی آن نیز در آموزش متوسطه توجه شود. خداوند در قرآن مجید در آیاتی پیامبر و
مسلمانان را به
مشورت کردن امر فرموده است. برای مثال در
سوره شوری آیه ۳۸ میفرماید: وَ اَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ.
نیز در جای دیگری از قرآن آمده است: وَ شَاوِرْهُمْ فِی الْاَمْرِ.
بنابراین آشکار است که مشورت از دیدگاه اسلام بسیار حائز اهمیت است.
دانشآموزان مقطع متوسطه، از آنجا که بیشتر تحت تاثیر همسالان هستند، و برای آنها مقبولیت و پذیرش همسالان شرط است، در مسائل زندگی به جای اینکه با معلمان و والدین خود و انسانهای باتجربه مشورت کنند، بیشتر از؛ گروه همسالان الگوبرداری و
تقلید میکنند؛ بنابراین تصمیماتی که میگیرند، بالتبع در بسیاری از موارد، برای مثال در زمینههای انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل، انتخاب همسر و سایر انتخابهایی که انجام میدهند، نمیتواند مفید باشد و در برخی موارد، برای آنها تبعات جبرانناپذیری به همراه میآورد. بدین سبب پرداختن به این امر مهم در
تربیت دینی، از واجبترینها به شمار میرود. هر چند در نظام آموزشی ایران برای این امر مهم، حرفه
مشاوره تعریف شده است، به راستی هنوز در این زمینه کاستیهایی وجود دارد که بسیاری از آنها به نبود فرهنگ جامع مشورت در جامعه بر میگردد، و هنوز دانشآموزان در بیان آرا و افکار و مسائل دینی و مذهبی خود، ناتوان هستند لازم است در این زمینه کوششهای جدی صورت گیرد و متولیان امور، چه در نظام آموزشی و چه در مراکز اطلاعرسانی، از قبیل رادیو و تلویزیون و مطبوعات، و دستاندرکاران امور فرهنگی در کشور به فرهنگسازی در این زمینه اقدام کنند. به تبع آن، آموزشهای دینی نیز باید به سمت و سویی سوق پیدا کنند که مهارتهای مشاوره و تصمیمگیری در صحنه عمل اجرا شوند.
با توجه به موارد ذکر شده، نوعی بازنگری در شیوههای تدریس دروس مربوط به تربیت دینی لازم است صورت گیرد، و معلمان این دروس به جای سخنرانی محض در کلاس درس، بیشتر برای برگزاری کارگاههای آموزشی و پروژههای عملی در این زمینهها اقدام کنند، تا فراگیران نحوه مشورت و تصمیمگیری را در صحنه عمل بیاموزند.
آموزش متوسطه را میتوان دوران تغییر بسیار در دانشآموزان نامید؛ چرا که در این دوره دانشآموزان به شدت در حال تغییر هستند. دانشآموزان در این مقطع شروع به الگوبرداری از انسانهای مشهور (مانند ستارههای سینما، ورزشکاران، خوانندگان، هنرمندان و...) میکنند. آنها دائم الگوهای خود را تغییر میدهند. مثلاً امروز خوانندهای را الگوی خود قرار میدهند و از رفتار و گفتارش تقلید میکنند و فردا مثلاً از یک ستاره سینما جانبداری میکنند. این امر به دلیل ویژگیهای بیولوژیکی و محیطی است که در این محدوده زمانی، افراد با آن مواجه هستند. به همین دلیل است که افراد در این دوران ثبات شخصیتی ندارند.
در جامعه معاصر ما، متاسفانه تقلید از الگوهای غربی و رواج فرهنگ
مدگرایی و
مصرفگرایی، نه فقط در بین دانشآموزان بلکه حتی در بین خانوادههای آنها نیز گسترش یافته است. بنابراین لزوم توجه به تربیت دینی و پرداختن به معرفی الگوهای برتر و نمونه در
دین اسلام، در آموزش و پرورش به ویژه آموزش متوسطه، از ضروریات محسوب میشود.
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به منزله نمونه آرمانی از خوبیها و نیکیها در تارک زمان تا ابد، برای همه انسانها مطرح است؛ الگویی که در هیچ دوره و زمانهای از اعتبار نخواهد افتاد و بنا به تعبیری، نوری است که هرگز خاموش نمیشود. توجه به سیره و رفتار پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در زندگانی عملی، نجاتبخش انسانهای گرفتار در عصر زور و ظلمت و هواهای نفسانی است. جایی که
خداوند متعال در قرآن از وی به منزله
اسوه حسنه نام میبرد: لَکُم فِی رَسُولِ اللهِ اُسوَةًُ حَسنَةُ.
به راستی نشان از شان والای شخصیت ایشان در پیشگاه خداوند متعال و نیز الگو بودن ایشان در میان انسانها دارد.
نظام آموزشی، امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند بازنگری است؛ بازنگری در نگرشها و باورها، نه در دانشها و معلومات؛ چرا که ما بسیاری از امور را میدانیم و به آنها علم داریم و از پیامدهای آنها آگاهی داریم، اما در باور و صحنه عمل به آنها عمل نمیکنیم. از اینرو الگوبرداری عملی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و تمرین عملی زندگانی وی میتواند برای پیشگیری و درمان بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی و اخلاقی در جامعه امروز به کار گرفته شود.
راهکارهایی به
منظور اجرایی کردن تربیت دینی در آموزش متوسطه ذکر شده است:
برای پرورش شهروند دینی و اخلاقی در
جامعه اسلامی، توجه به پرورش تفکر انتقادی به منزله یکی از اهداف مهم تعلیم و تربیت، باید مورد توجه نظام آموزشی قرار گیرد. در تعریف تفکر انتقادی، «انیس» به نقل از سیف بیان میکند: «تفکر مستدل و تیزبینانه درباره اینکه چه چیزی را باور کنیم و چه اعمالی را انجام دهیم:
در جایی دیگر «وولفولک» اشاره میکند که تفکر انتقادی «ارزیابی تصمیمات از راه وارسی منطقی و منظم مسائل، شواهد، و راه حلهاست»
بنابراین اگر تعلیم و تربیت در معنای عام و تربیت دینی در معنای خاص را در نظام آموزش متوسطه بررسی کنیم، به روشنی مشخص میشود که تعلیم و تربیت دینی دانشآموزان، چه در مقاطع پایین و چه در مقاطع بالاتر به ویژه در مقطع آموزش متوسطه، در توجه به پرورش تفکر انتقادی دانشآموزان،
غفلت کرده است. غفلت از این امر مهم، منجر به این شده است که دانشآموزان به طور ثابت و غیر منعطف و گاه متعصبانه و جزمینگر، به پدیدهها و امور و به
آموزههای دینی نگاه کنند که این امر در واقع با اصل آزادی و اختیار که خداوند در قرآن به طور صریح به آن اشاره کرده است، منافات دارد؛ و نتیجه آن، چیزی جز محفوطات و آموختههای
نظری دینی نیست که این آموختهها و محفوظات، نه میتوانند جوابگوی نیازهای درونی دانشآموزان باشند و نه میتوانند در زندگی روزمره آنها به کار بیایند.
توجه به نظام هماهنگ رشد (رشد
شناختی، رشد عاطفی، رشد اخلاقی) در دانشآموزان متوسطه؛
آموزش متوسطه بدین سبب که دانشآموزان این مقطع به لحاظ ویژگیهایشان (جسمی، جنسی، روانی و...) با تنشها و چالشهای گوناگونی مواجه هستند، از اهمیت شایان توجهی برخوردار است. از این رو توجه به این مقطع به لحاظ ابعاد گوناگون رشدی لازم به نظرمی رسد. «اگر
نظریههای اریسکون،
پیاژه و کلبرگ را در مقطع سنی متوسطه (۱۵-۱۸) مورد توجه قرار دهیم، مشخص میشود که دانشآموزان این مقطع به لحاظ رشد عاطفی (اریکسون) در مرحله هویتیابی در برابر بحران هویت یا هویت منفی قرار دارند؛ به لحاظ رشد
شناختی (
پیاژه) در مرحله عملیات صوری قرار دارند؛ و به لحاظ رشد اخلاقی (کلبرگ) در مرحله دیدگاه نظام اجتماعی قرار دارند». هر کدام از این مراحل فرصتها و تهدیدهای گوناگونی برای دانشآموزان به وجود میآورند، که مربی و نظام آموزشی باید به دقت تمهیدات و امکانات لازم را برای عبور موفقیتآمیز دانشآموزان از این مراحل فراهم بیاورند. در این میان، مراحل رشد اخلاقی (کلبرگ) بیارتباط با بحث ما در مورد تربیت دینی نیست. دانشآموزان متوسطه در سلسله مراحل رشد اخلاقی (کلبرگ)، در مرحله دیدگاه نظام اجتماعی هستند. ویژگی بارز این دیدگاه، توجه فرد به حفظ نظام اجتماعی و قوانین پشتیبان یا حافظ این نظم است. موضوع اساسی در باره افراد دارای این دیدگاه اخلاقی، این است که افراد در این مرحله جامعه را بر فرد مقدم میدارند. قداست حیات انسانی به نظم قاعدهمند اخلاقی یا مذهبی که حقوق و تکلیفها را مشخص میسازد، وابسته است.
با استنباط از این مرحله رشد اخلاقی کلبرگ، میتوان نتیجه گرفت که در نظام آموزش متوسطه، باید هم در برنامههای درسی
[
دینی
]
و هم در روش تدریس معلم
[
دینی
]
تغییرات اساسی صورت گیرد، برنامههای درسی
[
دینی
]
از بعد فردمحوری فاصله گیرند و در جهت جامعه محوری و ارزشهای اخلاقی جامعه تدوین شوند، در صحنه اجرا هم روش تدریس اینگونه برنامهها باید از نوع مشارکتی باشند تا دانشآموزان و معلم به صورت تعاملی (نه یک طرفه به شیوه سخنرانی) درگیر موضوعات اخلاقی و تربیتی شوند.
به کارگیری این روشها میتواند احساس همدردی شاگردان به یکدیگر را افزایش دهد، تنشهای میان گروهی و رفتار و پرخاشگرانه و ضد اجتماعی آنان را کاهش دهد، قضاوت اخلاقی آنان را زیادتر کند و احساسات مثبت به دیگران، از جمله اعضای گروههای نژادی دیگر را به وجود آورد.
نمودها و آثار تربیت دینی در قالب برنامه درسی پنهان، میتواند در بعضی مواقع تاثیرگذارتر از برنامه درسی رسمی یا آشکار نظام آموزشی باشد. در اینجا لازم است به تعاریف برنامه درسی رسمی و برنامه درسی پنهان پرداخته شود. «برنامه درسی رسمی، به آنچه طراحان و برنامهریزان درسی برای رشد و تربیت فراگیران طراحی و برنامهریزی میکنند، گفته میشود»
برنامه درسی پنهان، بعد غیر قابل پیشبینی یادگیری است
این برنامه درسی، از قبل توسط برنامهریز درسی به طور آشکار تعیین نشده است. این برنامه درسی به طور ضمنی و گاه تصادفی، در فرایند یاددهی-یادگیری به وقوع میپیوندد. عواملی که بر برنامه درسی پنهان تاثیر میگذارند، شامل قوانین و مقررات مدرسه، جو اجتماعی مدرسه و رابطه رویارویی معلم و دانشآموزان هستند.
به
نظر میرسد تربیت دینی در قالب برنامه درسی رسمی، آن چیزی است که در قالب محتوای برنامه درسی و به صورت از قبل طراحی شده در اختیار فراگیران گذشته میشود، و معلم به تدریس این محتوا میپردازد. اما تربیت دینی در قالب برنامه درسی پنهان، به آن دسته از تعاملاتی که بین معلم و فراگیران و یا فراگیران با فراگیران و نیز نوع نگرش و عواطف فراگیران در مورد برنامه درسی دینی گفته میشود که از قبل به صورت آشکار طراحی نشده است و به طور پیشبینیناپذیر در فرآیند یادگیری فراگیران به وقوع میپیوندد.
آشکار است که برنامه درسی پنهان در تربیت دینی، به مراتب تاثیرگذارتر از برنامه درسی رسمی یا طراحی شده است؛ چرا که اقتضای تربیت دینی، توجه به فراگیران و احساسات و عواطف آنهاست؛ در حالیکه در نظام آموزشی ایران، تربیت دینی فقط در سطح
شناخت و معلومات محصور نگه داشته شده است و به جنبه عاطفی در امر تربیت دینی و حتی بعد روانی حرکتی توجه اندکی مبذول شده است. این امر نشان میدهد که برنامه درسی پنهان در تربیت دینی، باید به طور ویژه بررسی شود و لازمه این امر این است که: دانشآموزان در جریان آموزش مشارکت کنند. اگر آنان در طراحی و اجرای تدریس مشارکت کنند، آنها فعالیتهای یادگیری را با اهمیت تلقی خواهند کرد و با علاقه و آگاهی برای یادگیری و رسیدن به هدفهای آموزشی تلاش خواهند کرد.
جامعه معاصر، اکنون بیش از هر زمان دیگر نیازمند توجه و بازنگری در آموزههای اخلاقی، دین و تربیت دینی است، چرا که به راستی نیازها و اوضاع پیچیده جامعه معاصر، بر اثر جهانی شدن ایجاب میکند که در نگاهمان به تربیت دینی تجدید
نظر کنیم. از آنجا که تربیت دینی در اسلام، از مبانی دین اسلام نشئت گرفته است، توجهی دوباره به آموزههای اسلام و مطابقت دادن آنها با اوضاع جامعه معاصر از وظایف مهم دانشمندان اسلامی، برنامهریزان درسی، روانشناسان اسلامی و سایر دستاندرکاران امر
تعلیم و تربیت است. در این مقاله، به اهمیت مبانی تربیت دینی از دیدگاه
اسلام و استخراج دلالتهایی که میتواند به نفع تعلیم و تربیت و دانشآموزان دوره متوسطه به کار گرفته شوند، اشاره شد. همچنین در پایان، راهکارهایی جهت اجرایی کردن تربیت دینی در آموزش متوسطه پیشنهاد شده است.
اما به راستی در نوع نگاه به تربیت دینی، باید هر چه زودتر بازنگری اساسی انجام گیرد؛ چرا که جامعه معاصر امروز، به ارزشهای عملی بیش از ارزشهای گفتاری و به فرهنگ دینی بیش از تربیت دینی نیاز دارد.
۱. قرآن مجید.
۲. احسانبخش، صادق (۱۳۷۱)، آثار الصادقین، ج۱۶، جاوید، رشت.
۳. اسماعیل علی، سعید (۱۳۸۰)، «مفهوم تربیت دینی»، در شهاب الدین مشایخی راد، مجموعه مقالات تعلیم و تربیت دینی، پژوهشکده حوزه و دانشگاه قم.
۴. جویس، برووس، امیلی کالهون، و مارشا ویل (۱۳۸۰)، الگوهای تدریس، ترجمه محمدرضا بهرنگی، کمال تربیت، تهران.
۵. حسینی، سیدعلیاکبر (۱۳۷۹)، تعلیم و تربیت اسلامی (مبانی، منابع و اصول)، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران.
۶. حسینی، افضلالسادات، نورالدین محمودی، و سیدحسام حسینی (۱۳۸۶)، «تفکر، محور شیوه آموزشی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، مجموعه مقالات نخستین همایش بینالمللی سیمای پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و برنامههای درسی، مدرسه، تهران.
۷. دفتر تحقیقات امور تربیتی منطقه ۲ و ۵ (۱۳۶۰)، انسان، تربیت، اسلام، هدی، تهران.
۸. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه (۱۳۷۶)، درآمدی بر تعلیم و تربیت اسلامی (۲)، اهداف تربیت از دیدگاه اسلام، سمت، تهران.
۹. رهبر، محمدتقی و محمدحسن رحیمیان (۱۳۸۵)، اخلاق و تربیت اسلامی، سمت، تهران.
۱۰. سیف، علیاکبر، (۱۳۸۴)، روانشناسی پرورشی (روانشناسی یادگیری و آموزش)، چ سیزدهم، آگاه، تهران.
۱۱. شکوهی، غلامحسین، (۱۳۷۶)، تعلیم و تربیت و مراحل آن، آستان قدس رضوی، مشهد.
۱۲. شکوهی، غلامحسین (۱۳۸۴)، مبانی و اصول و آموزش و پرورش، آستان قدس رضوی، مشهد.
۱۳. ملکی، حسن (۱۳۷۹)، مبانی برنامهریزی درسی آموزش متوسطه، سمت، تهران.
۱۴. ملکی، حسن (۱۳۸۲)، برنامهریزی درسی (راهنمای عمل)، پیاماندیشه، تهران.
۱۵. موسیپور، نعمت الله (۱۳۸۲)، مبانی برنامهریزی آموزشی متوسطه، شرکت بهنشر، وابسته به انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد.
جمعی از نویسندگان، (۱۳۸۸)، مجموعه مقالات همایش تربیت دینی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پرورشی امام خمینی (رحمةالله).