• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تبرک به آثار اولیاء الله

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شیعیان، اولیای خدا و آثار آنان را مخلوق خدا می‌دانند و تنها به پاس احترام پیشوایان خود به عنوان رهبران و پیش‌کسوتان دین خدا و به منظور ابراز محبت و ارادت بی‌شائبه نسبت به آثار آن‌ها، تبرک و استشفا می‌نمایند.



آیا بوسیدن درهای حرم و سنگ قبرها و ضریح و دست مالیدن به آنها به عنوان تبرک و استشفا جایز است؟ آیا این اعمال موجب شرک نیست؟


از جمله اعمالی که وهابیون آن را شرک می‌دانند، مسئله تبرک و بوسیدن و دست مالیدن بر قبر انبیا و اولیا (علیهم‌السلام) است.

۲.۱ - دیدگاه ابن تیمیه

ـ ابن تیمیه در این باره می‌گوید: «التمسح بالقبر‌ای قبر کان ـ و تقبلِه، و لو کان ذلک من القبور الانبیاء شرک؛ دست مالیدن و بوسیدن قبور ولو قبور انبیاء از اعمال شرک است».
[۱] ابن تیمیه، الجامع الفرید، کتاب الزیارة، ص۴۳۸، المسئلة السابعة.

ـ و در کتاب دیگری می‌نویسد: «و التّفق الائمة علی انه لا یمس قبر النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و لا یقبله...؛ علما اجماع دارند به این‌که لمس کردن قبر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و بوسیدن آن جایز نیست».
[۲] ابن تیمیه، الجامع الفرید، ص۳۱، کتاب الرد علی الاخنائی.


۲.۲ - دیدگاه عبدالوهاب

ـ هم‌چنین عبدالوهاب می‌گوید: دست کشیدن در قبر و بوسیدن آن از عمل بت‌پرستان و مشرکان است.
[۳] محمد بن عبد‌الوهاب، الجامع الفرید، ص۳۰۶، رسالة الکلمات النافعة فی المکفرات الواقعة.



طبق بیان قرآن کریم، تبرک جستن به آثار اولیا مسئله‌ای نیست که اکنون گروهی از مسلمانان به آن اعتقاد داشته باشند؛ بلکه این عمل در میان پیامبران پیش (قبل از تاریخ اسلام) بوده است و بر اساس تاریخ اسلام و روایات وارده این عمل (تبرک و استشفا به آثار اولیا) از صدر اسلام و زمان حیات پر برکت پیامبر رحمت و یاران آن حضرت بوده است. با تحقیق و تنبع در آیات قرآن و سنت نبوی و سیره مسلمین مشروعیت تبرک به آثار اولیا ثابت می‌گردد.


قبل از استدلال به آیات و روایات لازم است به یک نکته اشاره کنم و آن این‌که: افعال انسان دو صورت دارد:

۴.۱ - افعال غیر قصدی

ذاتی و غیر قصدی؛ مثل زدن، کشتن و... این اعمال در صورت اقدام در خارج واقع می‌شود؛ چه قصد کشتن و زدن هنگام انجام عمل را داشته باشد یا نداشته باشد.

۴.۲ - افعال قصدی

اعمال قصدی و نیتی؛ مانند یک عمل با نیت شخص هم می‌تواند عبادت باشد و هم تعظیم و هم شکر و هم باعث کفر و شرک باشد؛ مثلاً اگر کسی در برابر دیگری به قصد تعظیم و تکریم و شکرگزاری سر خم کند، جایز و مورد تأیید قرآن نیز است؛ چنان‌که خداوند به انسان فرمود: «اَنِ اشْکُرْلی وَ لِوالِدَیْکَ...»؛ «برای من و پدر و مادرت شکر کن». حتی در چند جای قرآن مجید خداوند سجده در مقابل غیر خدا را به قید غیر عبادت جایز می‌شمارد؛ چنان‌که به فرشتگان می‌فرماید: آدم را سجده کنید: «قُلْنا لِلْمَلئِکَةِ اسْجُدُوا لاَدَمَ فَسَجَدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا».
و نیز در آیه شریفه‌ای که حضرت یوسف پدر و مادرش را به تخت نشانید و مصریان به خاک افتادند و او را سجده کردند: «وَ رَفَعَ اَبَویْهِ عَلی العَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّدا».
این نوع سجده‌ها سجده برای پرستش و عبادت، بلکه بزرگ‌داشت و تعظیم بود. استثنا و تبرک و سر خم کردن در برابر پیامبران و اولیای خدا از این قبیل است؛ یعنی از باب تعظیم و بزرگ‌داشت است، نه به قصد عبادت و پرستش.


در قرآن کریم می‌خوانیم: هنگامی‌ که حضرت یوسف (علیه‌السلام)، خود را به برادران خویش معرفی کرد و آنان را مورد بخشودگی قرار داد، فرمود:
«اِذْهَبُوا بِقَمِیصِی هَذَا فَاَلْقوهُ عَلَی وَجْهِ اَبِی یَاتِ بَصَیَراً»؛ «این پیراهن مرا با خود ببرید و بر صورت پدرم (یعقوب) افکنید تا دیدگانش بینا گردد».
سپس می‌فرماید:
«فَلَمَّا اَنْ جَاءَ اْلبَشیرُ اَلْقَاهُ عَلَی وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصیراً»؛ «آن‌گاه که مژده دهند، آن پیراهن را بر رخسار او افکند، بینایی وی بازگشت».
این سخن صریح و گویای قرآن، گواه روشنی بر تبرک جستن پیامبر خدا (یعقوب) به پیراهن پیامبر دیگری (حضرت یوسف) می‌باشد؛ بلکه بیانگر آن است که پیراهن یادشده، موجب بازگشت بینایی حضرت یعقوب گردید.
این آیات دلیل روشنی بر جواز استشفا از اولیای خداوند است.
آیا می‌توان گفت رفتار این دو پیامبر گرامی، از چهارچوب توحید و پرستش خدا خارج بوده است؟!


روایات فراوانی از منابع شیعه و اهل سنت بر جواز استشفا و تبرک به آثار اولیا و پیامبران دلالت دارد، ما در این‌جا به جهت (اختصار) تنها به چند نمونه از روایات منقول در منابع اهل سنت بسنده می‌کنیم:

۶.۱ - روایتی از بخاری

بخاری در صحیح خود می‌گوید: مردی از عبدالله بن عمر درباره استلام حجر سؤال کرد و او در پاسخ گفت: «رَاَیْتَ رَسوُلَ اللهِ یَسْتَلِمْهُ وَ یُقَبِّلُهُ...»؛ «پیامبر را دیدم که حجرالاسود را استلام می‌نمود و می‌بوسید».

۶.۲ - روایتی از ابن اسلم

در صحیح بخاری از زید بن اسلم از پدرش روایت می‌کند که گفت: «رَاَیتُ عُمر بن الخَطّاب قَبَّلَ الحَجَرَ، وَقالَ: لَوْ لا اَنِّی رَاَیتُ رَسُولُ اللّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم)، قَبَّلکَ ما قبَّلتُکَ»؛ «دیدم عمر بن خطاب حجرالاسود را بوسید و گفت: اگر نه این بود که دیدم پیغمبر تو را بوسید، نمی‌بوسیدم...».
در صورتی که اگر لمس کردن و یا بوسیدن سنگی، شرک به خدا بود، هرگز پیامبر (که منادی توحید است) به چنین کاری مبادرت نمی‌ورزید.

۶.۳ - روایتی از ابوالولید

ابوالولید می‌گوید: پدرم از سفیان بن عیینه و او از جریح، و از محمد بن عباد بن جعفر نقل کرد که: «رایتُ ابن عباس رضی اللّه عنه جاء یومُ الترویة... فقَبَّل الرکن الاسود وَ سَجَد عَلَیهِ ثُمَّ قَبَّلهُ وَ سَجَدَ عَلَیْهِ ثَلاثاً»؛ «ابن عباس را دیدم در روز ترویه آمد رکن سیاه (حجر الاسود) را بوسید و بر آن سجده کرد، سپس بوسید و سجده کرد تا سه بار این کار را تکرار کرد».

۶.۴ - روایتی دیگر

باز ابوالولید می‌گوید: پدرم از مسلم بن خالد، او از ابن جریح و او از عطاء نقل می‌کند که: «رایتُ عبداللّه بن عمر و ابا صریرة و ابا سعید الخُدری و جابر بن عبدالله اذا استَلَمُوا الحَجَر قَبَّلوا ایدیهم»؛ «دیدم عبدالله بن عمر و ابوهریره، ابوسعید خدری و جابر بن عبدالله را وقتی حجرالاسود را استلام می‌کردند، دست‌هایشان را می‌بوسیدند».

۶.۵ - روایتی از ابن یحیی

در روایت دیگر «عبدالله بن یحیی سهمی» می‌گوید: «رایتُ عطاء بن ابی‌رباح و عکرمة بن خالد و ابن ابی‌ملیکة یَطوفُونَ بعد العَصر و یُصَلّون، و رایتهم، یستلِمُونَ الرُّکْنَ الاسودَ وَالیمانی وَ یُقبّلون ایدیهم وَ یَسحونِ بها وجوههم»؛ «دیدم، عطاء بن ابی‌رباح و عکرمة بن خالد و ابن ابی‌ملیکه، بعد از انجام نماز عصر کعبه را طواف می‌کردند و نماز می‌خوانند و نیز دیدم، هنگام طواف، رکن یمانی و حجرالاسود را استلام می‌کردند و دست‌هایشان را می‌بوسیدند و به صورت‌هایشان می‌کشیدند».

۶.۶ - روایتی از ابن عباس

«عن ابن عباس قال: اَنَّ رَسوُلَ اللهِ قَبَّلَ اْلرُّکْنَ اْلَیمَانِی وَ وَضَعَ خَدِهِ عَلَیْهِ»؛ «ابن عباس می‌گوید: (دیدم) پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) رکن یمانی را بوسید و صورتش را بر روی آن نهاد». (حاکم درباره این روایت می‌گوید: هذا حدیث صحیح الاسناد.) دیدم.


در کتاب‌های صحاح و سنن و مسانید اهل سنت، روایات انبوهی در مورد استشفا و تبرک جستن صحابه و تابعین پیامبر به آثار آن حضرت مانند تبرک به لباس، عصا، آب وضو و آب چاهی که پیامبر به آن آب دهان‌ انداخته بود. به ظروفی که در آن پیامبر آب یا غذا می‌خوردند، به جای پای پیامبر و... وارد شده است که با مراجعه به آن‌ها، کوچک‌ترین تردیدی در مشروعیت این عمل باقی نمی‌ماند.
برخی از آن روایات را در این‌جا یادآور می‌شویم:

۶.۱ - روایتی از بخاری

بخاری در صحیح خود ضمن روایتی طولانی می‌گوید: «وَ اذَا تَوَضَا کَادُوا یَقْتُلُونَ عَلَی وُضوُئِهِ»؛
[۲۲] المسند، ج ۵، ص ۴۳۰، ح ۱۸۵۷۳.
«هرگاه پیامبر وضو می‌گرفت، نزدیک بود مسلمانان، (بر سر به دست آوردن آب وضوی آن حضرت) و تبرک به آن، هم‌دیگر را بکشند».

۷.۲ - روایتی از ابن حجر

ابن حجر می‌گوید: «اَنَّ اْلنَّبِی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) کَانَ یُؤتِی بِالْصِبْیَانِ فَیُبَرِّکُ عَلَیْهِمْ»؛ «کودکان را نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) می‌آوردند و آن حضرت به منظور متبرک ساختن آنها، دست مبارک خویش را بر سر آنان می‌کشید».

۷.۳ - روایتی از طاهر مکی

محمد طاهر مکی می‌گوید: «از ‌ام ثابت روایت شده که گفت: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) بر من وارد شد و از دهانه مشکی که آویزان بود، ایستاده آب نوشید و من برخاسته و دهانه مشک را بریدم».
سپس می‌افزاید: (این حدیث را ترمذی روایت کرده و می‌گوید: حدیث، صحیح و حسن است و شارح این حدیث در کتاب ریاض الصالحین می‌گوید: ‌ام ثابت، دهانه مشک را برید تا جای دهان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) را نگهداری کند و به آن تبرک جوید و صحابه‌های دیگر نیز می‌کوشیدند تا از جایی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) آب نوشیده بود بنوشند.
[۲۴] عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری فی شرح صحیح بخاری، ج۱، ص۲۸۱ ـ ۲۸۲.


۷.۴ - روایتی دیگر از بخاری

«خَرَجَ عَلینا رسولُ الله بالهاجِرَة فاُتِی بِوَضوء فَتوضَّا، فَجَعَل النّاسُ یَاخُذونَ مِن فَضْلِ وَضوئِهِ فَیَتمسَّحونَ بِهِ...»؛
[۲۶] بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۱، ص۵۶، ح ۳۷۶، کتاب الوضوء، باب ۸۰.
[۲۷] بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۱، ص۵۶، ح ۴۹۵، کتاب الوضوء، باب ۸۰.
[۲۸] بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۱، ص۵۶، ح ۴۹۹، کتاب الوضوء، باب ۸۰.
[۲۹] بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۱، ص۵۶، ح ۵۰۱، کتاب الوضوء، باب ۸۰.
[۳۰] بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۱، ص۵۶، ح ۶۳۳، کتاب الوضوء، باب ۸۰.
[۳۱] بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۱، ص۵۶، ح ۶۳۴، کتاب الوضوء، باب ۸۰.
[۳۲] بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۱، ص۵۶، ح ۳۵۵۳، کتاب الوضوء، باب ۸۰.
[۳۳] بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۱، ص۵۶، ح ۳۵۶۶، کتاب الوضوء، باب ۸۰.
[۳۴] بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۱، ص۵۶، ح ۵۷۸۶، کتاب الوضوء، باب ۸۰.
[۳۵] بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۱، ص۵۶، ح ۵۸۵۹، کتاب الوضوء، باب ۸۰.
«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) از حجره خود به قصد وضو بیرون آمد. وقتی وضو گرفت، مردم آب وضو حضرت را می‌گرفتند و به آن تبرک می‌جستند و با آن سر و صورت خود را مسح می‌کردند».

۷.۵ - روایتی از ابن مالک

«عن انس بن مالک قال: کَانَ رَسُولُ الله (صلّی اللّهُ علیه وَسلَّم) اذا صَلِّی الغَداةَ جاءَ خَدَمُ المَدینَةِ بآنِیَتهِمْ فیهَا الْمَاءُ فَمَا یُؤءتی باناء اِلاَّ غَمَسَ یَدَهُ فِیها فَرُبما جاؤُهُ فی الْغَداةِ الْبارِدَةِ فَیَغْمِسُ یَدَهُ فِیها»؛ «انس بن مالک می‌گوید: خدمت‌گذاران مدینه هنگام نماز صبح با ظرف آب به نزد پیامبر می‌رفتند، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) دست مبارک خویش را در هر یک از آن ظروف آب فرو می‌برد، چه‌بسا در بامداد سردی خدمت آن حضرت می‌رسیدند، باز هم پیامبر دست مبارک را در آب‌ها فرو می‌برد». غرض این بود آن‌ها با آبی که توسط پیامبر عزیز اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) تبرک می‌شد، استفاده نموده و از آن استشفا نمایند.
آیا با توجه به این احادیث (که البته فقط نمونه‌ای از احادیث بسیار زیادی که در این زمینه نقل شده است، در این‌جا متذکر شدیم) باز هم می‌شود ادعا کرد که استلام، تبرک و استشفا از ضریح اولیای خدا عملی شرک‌آمیز است؟!


شیعیان، اولیای خدا و آثار آنان را مخلوق خدا می‌دانند و تنها به پاس احترام پیشوایان خود به عنوان رهبران و پیش‌کسوتان دین خدا و به منظور ابراز محبت و ارادت بی‌شائبه نسبت به آثار آن‌ها، تبرک و استشفا می‌نمایند.


۱. ابن تیمیه، الجامع الفرید، کتاب الزیارة، ص۴۳۸، المسئلة السابعة.
۲. ابن تیمیه، الجامع الفرید، ص۳۱، کتاب الرد علی الاخنائی.
۳. محمد بن عبد‌الوهاب، الجامع الفرید، ص۳۰۶، رسالة الکلمات النافعة فی المکفرات الواقعة.
۴. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۴.    
۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۱.    
۶. بقره/سوره۲، آیه۳۴.    
۷. اسراء/سوره۱۷، آیه۶۱.    
۸. طه/سوره۲۰، آیه۱۶.    
۹. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۰.    
۱۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۳.    
۱۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۶.    
۱۲. بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۲، ص۱۵۱، ح۱۶۱۱، کتاب الحج، باب تقبیل الحجر.    
۱۳. عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ج۳، ص۴۷۵، کتاب الحج، باب تقبیل الحجر.    
۱۴. بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۲، ص۱۵۱، ح۱۶۱۰، کتاب الحج، باب تقبیل الحجر.    
۱۵. مالک بن انس، الموطا، ص۳۶۷، ح۱۱۵، کتاب الحج.    
۱۶. ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۳۲۹، باب جاء فی تقبیل الرکن الاسود و السجود علیه.    
۱۷. ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۳۴۵، باب جاء فی تقبیل الایدی اذا استلم الرکن.    
۱۸. ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۳۴۶، باب جاء فی تقبیل الایدی اذا استلم الرکن.    
۱۹. حاکم، ابوعبدالله، مستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۶۲۶، ح۱۶۷۵.    
۲۰. بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۳، ص۱۹۳، ح۲۷۳۱، باب ما یجوز من الشروط الاسلام، باب الشروط فی الجهاد و المصالحه.    
۲۱. محمدخلیل، محمود، المسند، ج۱۵، ص۱۵۱.    
۲۲. المسند، ج ۵، ص ۴۳۰، ح ۱۸۵۷۳.
۲۳. الاصابه فی تمییز الصحابة، ج۱، خطبه کتاب، ص۱۵۵، طبع مصر.    
۲۴. عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری فی شرح صحیح بخاری، ج۱، ص۲۸۱ ـ ۲۸۲.
۲۵. بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۱، ص۴۹، ح۱۸۷، کتاب الوضوء، باب ۸۰.    
۲۶. بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۱، ص۵۶، ح ۳۷۶، کتاب الوضوء، باب ۸۰.
۲۷. بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۱، ص۵۶، ح ۴۹۵، کتاب الوضوء، باب ۸۰.
۲۸. بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۱، ص۵۶، ح ۴۹۹، کتاب الوضوء، باب ۸۰.
۲۹. بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۱، ص۵۶، ح ۵۰۱، کتاب الوضوء، باب ۸۰.
۳۰. بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۱، ص۵۶، ح ۶۳۳، کتاب الوضوء، باب ۸۰.
۳۱. بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۱، ص۵۶، ح ۶۳۴، کتاب الوضوء، باب ۸۰.
۳۲. بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۱، ص۵۶، ح ۳۵۵۳، کتاب الوضوء، باب ۸۰.
۳۳. بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۱، ص۵۶، ح ۳۵۶۶، کتاب الوضوء، باب ۸۰.
۳۴. بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۱، ص۵۶، ح ۵۷۸۶، کتاب الوضوء، باب ۸۰.
۳۵. بخاری، الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۱، ص۵۶، ح ۵۸۵۹، کتاب الوضوء، باب ۸۰.
۳۶. مسلم، الجامع الصحیح، (صحیح مسلم)، ج۴، ص۱۸۱۲، ح۷۴، کتاب الفضایل، باب قرب النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) من الناس و تبرکهم به.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تبرک به آثار اولیاء الله»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۴/۰۴.    






جعبه ابزار