بهاءالدین محلاتی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سال ۱۳۱۴ هـ. ق. شهر
نجف اشرف، شاهد تولد کودکی بود که در یک خانواده دانش دوست و با
تقوا پا به عرصه گیتی گذاشت. نام این نوزاد را «بهاءالدین» گذاشتند. پدرش آیة الله
شیخ جعفر محلاتی بود که از زندگی سادهای در نجف برخوردار بود و مادرش خانم نیره، دختر میرزا نورالدین، بانویی باتقوا و اهل عبادت و زهد بود که بهاءالدین را در سن کودکی (شش سالگی) وداع گفت و به دیار باقی شتافت و بدین گونه بهاءالدین و خواهرش (شمس الضحی) در کودکی یتیم شدند. آیة الله شیخ جعفر محلاتی پس از این مصیبت از نجف به
شیراز برمی گردد و برای زدودن غبار یتیمی از چهره دو فرزندش با خواهر همسرش ازدواج میکند و از این بانو نیز خداوند به وی هشت فرزند عنایت مینماید.
بزرگ خاندان محلاتی شیراز «آخوند ملا
محمدعلی محلاتی » است که در سال ۱۲۶۰ هـ. ق. از
محلات به شیراز هجرت کرد. و در سال ۱۲۸۴ هـ. ق. در این شهر بدورد حیات گفت. وی خانواده محلاتیها را در شیراز تشکیل داده و به مناسبت محلاتی بودن فرزندانش این عنوان را برای نام خانوادگی خویش برگزیدند.
ملا محمدعلی محلاتی اصلا شوشتری بوده و جدش «آخوند
ملا محمد شوشتری » از
شوشتر به محلات هجرت نموده و در آن جا سکنی گزیده بود. «
محمد بن علی نجار »، جد بزرگ ملا محمدعلی محلاتی یکی از علمای معروف شوشتر بوده است.
ملا
محمد بن علی نجار برادر «ملا علی بن علی نجار شوشتری (جد حاج شیخ جعفر شوشتری،
زاهد،
خطیب معروف و صاحب کتاب «
خصائص الحسینیه » و آثار دیگر است. از این جهت اولاد ایشان با یکدیگر عموزادهاند. نام پدر شیخ جعفر شوشتری، «
ملا حسین واعظ » بوده است و بزرگان این خاندان، که به «
آل نجار » معروفند، بیش از سیصد سال است که در مقام پیشوایی دینبه ارشاد و هدایت مردم همت گمارده و به
علم و تقوا و فضیلت معروف بودهاند.
شیخ بهاءالدین محلاتی، در «
مدرسه شریعت » (مدرسه شریعت یا دبیرستان فعلی حیات از نخستین مدارسی بود که با کمک و راهنمایی مجتهد بزرگ (آقا میرزا ابراهیم محلاتی) توسط محمدحسین حیات مدیر
روزنامه حیات در شیراز ساخته شد. این مدرسه به این انگیزه تاسیس گردید که در آن زمان «
مستر زایس » (کشیش انگلیسی) مدرسهای بنا کرده بود و در آن جا به کودکان
مسلمان درس میداد. لذا این امر، مخالفت دانشوران دینی را برانگیخت و تصمیم گرفتند مدرسهای به سبک جدید دایر نمایند و فرزندان خودشان را در همین مدرسه ثبت نام کنندو نیز اهالی با
ایمان شیراز فرزندان خود را به این مدرسه بفرستند. که این کار مورد استقبال متدینین قرار گرفت و شیخ
محمد حسین حیات و برخی از فضلای شیراز خود تربیت کودکان را به عهده گرفتند. مواد درسی شش سال این مدرسه شامل این دروس بود:
قرآن مجید با
تجوید کامل، شرعیات از کتاب بدایه، فارسی (
گلستان سعدی )، تاریخ معجم، سیاق، چهار عمل اصلی،
خط نستعلیق ،
صرف و نحو (
جامع المقدمات )،
منطق ، جغرافیای مقدماتی، حساب یک دروه
هندسه دو مقاله، تاریخ مختصر ایران،
جبر و مقابله یک درجه،
فرانسه از کتاب فوائد الترجمان، تالیف مخبر السلطنه هدایت،
هیئت از کتاب مهندس الملک، و آخر هر سال از دانش آموزان امتحان میگرفتند
شیراز مدت شش سال معلومات مقدمات عربی و فارسی را فراگرفت.
سپس دروس سطح را نزد چند استاد از جمله پدرش و آیة الله آقا میرزا
محمدصادق مجتهد به پایان رساند. حکمت و فلسفه را نیز خدمت حاج
سید اسماعیل کازرونی آموخت. وی بیست سالگی به مقام علمی نائل آمد. و این هنگامی بود که دیگر استادی در آن شهر نبود تا بتواند از محضر او استفاده کندلذا تصمیم به هجرت گرفت.
وی قبل از عزیمت به نجف اشرف در سال ۱۳۴۰ هـ. ق. با بانو «صدیقه» بزرگترین دختر آیة الله آقا
میرزا ابوالفضل محلاتی فرزند مرحوم آیة الله العظمی آقا میرزا ابراهیم مجتهد محلاتی (که در حقیقت از طرف پدر، دختر عمو و از طرف مادر دختر خاله بودند، )
ازدواج کرد و خداوند در سال ۱۳۴۲ هـ. ق. به آنها دختری عطا کرد.
این عالم فرزانه در سال ۱۳۴۲ هـ. ق. برای ادامه تحصیل و کسب فیض از محضر عالمان سترگ عازم نجف گردید. دست تقدیر وی را دوباره به زادگاهش رسانید. همان محلی که کودکی خود را در آنجا سپری کرده و با تلخ کامی مادرش را در ۶ سالگی از دست داده بود. او در آغاز به
زیارت مولا رفت و هنوز گرد راه را از تن نزدوده بود که به زیارت قبر مادرش شتافت و با کمال تواضع بر تربت او بوسه زد و با قرائت فاتحه روحش را شاد کرد و سرشک ماتم از دیدگانش فرو ریخت. هنوز خاطرات ایام کودکی و ناگواریهای آن را به فراموشی نسپرده بود که کودک دلبندش به دیار باقی شتافت و در جوار تربت مادر بزرگش به خاک سپرده شد. اما همه این ناراحتیها، روح بلند این دانشور بزرگ را تحت تاثیر قرار نداد و نستوه و مقاوم به دانش اندوزی همت گمارد.
شیخ بهاءالدین محلاتی در
حوزه علمیه نجف اشرف از کرسی درس بزرگانی چون:
آقا ضیاءالدین عراقی (۱۳۶۱-۱۲۷۸ هـ. ق.)،
سید ابوالحسن اصفهانی (بزرگ مرجع
تقلید شیعیان جهان ۱۳۶۵-۱۲۸۴ هـ. ق.)،
میرزا محمدحسین نایینی غروی (۱۳۵۵-۱۲۷۷ هـ. ق.) که هر سه از شاگردان
آخوند خراسانی بودند، به مدت ده سال استفاده کرد. او از طرف آیات و مراجع و استادان خود به دریافت اجازه
اجتهاد نائل آمد.
آقا ضیاءالدین عراقی درباره رتبه علمی شاگردش، مینویسد:
«به نام خداوند مهرپیشه دوست پرور، بعد از سپاس و درود. دانشور عامل و فقیه کامل، استاد ماهر پژوهشگر، دانشمند ژرف اندیش، غواص دریای علوم، کلید گنجهای تحقیق برای عموم، مرکز تقوا و محکم کاری، کسی که به مقام
فقاهت و اجتهاد رسیده است، افتخار بزرگان، پناهگاه
اسلام ، حجت بالنده بر مردم، پشتوانه ملت و دین، نور چشم مجتهدین، شیخ بهاءالدین شیرازی دامت برکاته که با
حمد و سپاس الاهی به مقام اجتهاد مطلق نائل آمده است. حرام است بر ایشان تقلید و
واجب است بر او اجتهاد. و من اجازه دادم به وی که
روایت کند از من آنچه را که صحیح میدانم و ایشان را به تقوا و رعایت
احتیاط سفارش میکنم و ضمنا اینجانب را از دعای فراموش خیر نفرماید.» ،،ضیاءالدین عراقی
آیة الله شیخ
محمدکاظم شیرازی صاحب «
بلغة الطالب فی حاشیة المکاسب » از فقیهان شیراز، در قسمتی از اجازهای که به ایشان داده، چنین مرقوم داشته است: «... و ان من جملة من سعی الی تحصیل معالم الدین و تشیید مبانی الشرع المبین و شملته العنایة العظیمة حضرت العالم العامل حجة الاسلام الشیخ بهاءالدین المحلاتی الشیرازی ادامه الله تعالی تاییده... بلغ مرتبة الاجتهاد و نال درجة الاستنباط فصار من العلماء المجتهدین و الفقهاء الراشدین و حرم علیه التقلید اذ هو من الاجتهاد فی الدین فعلیه العمل بما یستنبطه من الاحکام و القضاء بین الانام و کان فقیها جامعا لشرایط الحکم و الفتوی، نافذ الحکم ماضی القضاء و یجب انفاذ حکمه و الراد علیه راد علی الله و هو علی حد الشرک به جل و علا متع الله المسلمین به و ایدالاسلام بوجوده...»
آیة الله محلاتی پس از دریافت اجازه روایت و اجتهاد، تصمیم گرفت به شیراز بازگرددولی آیة الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی ـ که در آن عصر مرجعیت جهانی داشت ـ به پدر ایشان نوشت که سزاوار است آقا شیخ بهاءالدین در نجف اشرف مقیم باشند. چنین پیشنهادی نیز توسط آیة الله آقا ضیاءالدین عراقی و میرزا علی آقا (نوه آیة الله میرزا محمدحسن شیرازی (میرزای بزرگ) مطرح گردید. اما از آنجایی که پدر آیة الله محلاتی و اهالی شیراز از ایشان درخواست بازگشت به خطه
فارس کرده بودند، در سال ۱۳۴۹ هـ. ق. حوزه نجف را ترک نمود و به وطن بازگشت. هنگام ورود ایشان به شیراز، از طرف اهالی فارس از طبقات مختلف مورد استقبال شایانی قرار گرفت. پس از استقرار در این شهر، اداره
حوزه علمیه فارس را به دست گرفت و در مدرسه مقیمیه، درس خارج را شروع نمود. و این حوزه را رونق بخشید.
علاوه بر روحانیون شهر شیراز جمعی از عالمان استان فارس نیز عمده و یا بخشی از تحصیلات خود را نزد معظم له فراگرفته و از ایشان کسب فیض نمودهاند که در این جا به نام برخی از آنان اشاره میشود: ۱. شیخ عبدالرسول کازرونی. ۲. سید
محمد حسینی. ۳. شهید
سید عبدالحسین دستغیب . ۴. شیخ محمدحسین استهباناتی. ۵. آقا سید
محمد امام. ۶. شریعت زنجانی. ۷. سید ضیاءالدین عراقی. ۸. شیخ جواد مصلح. ۹. شریعت کازرونی. ۱۰. آقا میرزا ابراهیم شریعت. ۱۱. حاج سید محمدکاظم آیة اللهی شیرازی. ۱۲. سید مجدالدین مصباحی شیرازی. ۱۳. دکتر
احمد بهشتی.
حاج شیخ بهاءالدین محلاتی عالمی فقیه، فاضل، زاهد، متواضع، دوراندیش، مدیر و مدبر بود و به عنوان «اسوه تقوی»، «کوه وقار» و «نمونه مردمداری» شناخته میشد.
اخلاق و رفتارش شیوه زندگی اولیای الاهی را به یاد میآورد. یکی از اوصاف پسندیده ایشان «سعه صدر» بودبه افکار اشخاص، اگرچه مخالف نظرات او بود احترام میگذاشت و با همه آنها با سعه صدر رفتار میکرد. وی در عفو و بزرگواری زبانزد همه بود و هرگز
کینه فردی را به دل نمیگرفت. با اشخاصی که برایش مزاحمت فراهم میکردند، ابدا در صدد تلافی برنمی آمدبلکه همین قدر که افراد مزاحم، از کرده خود پشیمان میشدند، آنها را میبخشید و مزاحمین را جز به
احسان ، پاداش نمیداد. وی اهل مدارا بودتا حد امکان رابطه خود را با آشنایان و دوستانش حفظ میکرد و نسبت به آنان وفادار بودحتی بعد از وفاتشان از آنها به نیکی یاد میکرد و به فرزندانشان به واسطه پدر آنها احترام مینمود. مرحوم محلاتی مردی آزادی خواه بود و صفای
باطن و ظاهری نظیف داشت. هرگز اهل
تزویر و خودنمایی نبود و به دنیا و مادیات اعتنایی نداشت.
در بی اعتنایی وی به مال و منال دنیا همین بس که تا آخر عمر در خانه اجارهای به سر برد، با وجود این که هر ماه مبلغ زیادی از وجوهات به دست ایشان میرسید و جمعی از طلاب از
بذل توجه وی، صاحب منزل و زندگی شده بودندولی او از وجوهات برای خودش منزلی تهیه نکرد.
آیة الله محلاتی، عشق و علاقه خاصی به خاندان
رسالت داشت و بر مصائب
اهل بیت علیهم السلام بسیار میگریست و دائما در منزلش مجلس روضه و سوگواری برقرار بود. به خصوص ماه محرم و دهه
عاشورا درس و بحث و مشاغل دیگرش را تعطیل میکرد و برای
حضرت سیدالشهداء علیه السلام اقامه عزا مینمود و بر مصائب خاندان رسالت اشک میریخت. روز عاشورا خود به منبر میرفت و با بیانی مستدل و آمیخته با
خطابه ، مطالب خود را بیان مینمود و حضار را به پارسایی،
اخلاص و از همه مهم تر به
ولایت اهل بیت علیهمالسّلام و آشنایی و انس با
امام زمان عجل الله فرجه الشریف و یاد کردن از آن حضرت، دعوت مینمود و در پایان با ذکر مصیبت، اهل مجلس را شدیدا منقلب میساخت.
ارتباط معنوی وی با
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و
ائمه اطهار علیهم السلام چنان قوی بود که هر موقع و در هر جا زیارتنامه یکی از آنان را میخواند، خود را در حضور آن امام احساس میکرد و حالت خاصی به او دست میداد. روزی به برادرش آقای آیة الله زاده گفته بود: «من موقعی که
زیارت امین الله (مرحوم مجلسی فرموده است: زیارت امین الله از جهت متن و سند از بهترین زیارات است و به عقیده وی از زیارات جامعه است.) را میخوانم در مجلس یک عطر و بوی خوشی استشمام میکنم.» مرحوم محلاتی همه فیوضات را به واسطه اهل بیت علیهمالسّلام میدانست و معتقد بود کلید همه توفیقات علمی و عملی منحصر به توسل به مقام ولایت است.
آیة الله محلاتی، اسوه خیرخواهان بوددرب منزلش به روی همه باز بود و مردم برای حل مشکلات خود به وی مراجعه میکردند، خانه اش پناهگاهی برای اقشار مردم از جمله طلاب، عالمان بزرگوار و غیره بود. ایشان اگر میخواست وجهی را به فردی بدهد، با کمال ادب و
احترام و در نهایت تواضع، به طور مخفیانه مبادرت به این کار میکرد، پول نقد را همیشه داخل پاکت میگذاشت و به اشخاص میداد.
آیة الله محلاتی در اولین سفر خود به
حج در سال ۱۳۲۸ ش. در
مدینه منوره، موفق به دیدار جمعی از عالمان
اهل سنت شد و پیرامون وحدت اسلامی با هم بحث کردند و درباره
تقریب مذاهب گفت و گو نمودنددر این نشستها، رهبر جمعیت
اخوان المسلمین مصر (شهید
حسن البناء ) نیز حضور داشت.
آیة الله محلاتی پس از مراجعت از عبادتگاه مسلمانان، با عشق و علاقه وافر به عتبات مشرف شد و در نجف اشرف با مراجع عظام ملاقات کرددر این ملاقات از معظم له درخواست شد که در نجف بماند و به آنان کمک کندولی آیة الله محلاتی با بودن استادان و مراجع صاحب رساله در حوزه نجف، اقامت در این دیار را ضروری احساس نکرد و ضمن عذرخواهی از علما برای خدمت به اسلام و مسلمین به زادگاهش شیراز بازگشت. سفر دوم حج ایشان در سال ۱۳۴۵ ش. بوده است.
آیة الله محلاتی، ضمن آموزش طلاب و سخنرانی برای عموم مردم، به برگزاری جلسات نقد و بررسی در زمینه
اصول عقاید مبادرت ورزید و جلسات آموزشی ویژه برای فرهنگیان تشکیل داد که مورد استقبال آنان قرار گرفت و این برنامه منظم چندین سال ادامه داشت و فرهنگیان توانستند در این مدت ضمن این که اشکالهای خود را برطرف سازند، یک دوره کامل اصول عقاید اسلامی را از راه
استدلال و برهان فراگیرند. این بحثها به صورت کتاب «
رهنمای حق» خلاصه شد و به کوشش اعضای جلسه، مکرر به چاپ رسید و مورد استفاده عموم قرار گرفت.
ارتباط آیة الله محلاتی با جوانان و فرهنگیان و گرایش این اقشار به جلسات نقد و بررسی و اثر آموزشی ـ تربیتی این جلسات، کمالاتی در آنان ایجاد کرد که از جنبه معنوی به منزله یک مبلغ فعال روحانی بودند، به ویژه آنهایی که سمت مدیری و دبیری داشتند، عقاید دانش آموزان را مانند یک واعظ دلسوز از هر گونه لغزش و انحراف مصون نگه میداشتند. هر یک از آنان اسوه و چراغ راه دیگران شدند. شاگردان آیة الله محلاتی «
جمعیت دین و دانش » را در شیراز تشکیل دادند و با هدف راهنمایی نسل جوان از راه دانش و منطق، آنان را به حقایق دین آشنا میکردند.
آیة الله بهاءالدین محلاتی، مبارزات سیاسی ـ اجتماعی خود را از سال ۱۳۲۵ش. به بعد شروع کرد. در آن هنگام تب آزادیخواهی بالا رفته بود و این مرد مجاهد نیز با تحولات سیاسی حاکم بر جامعه در دوران حکومت
دکتر مصدق ، همگام بود، به خصوص هنگامی که
آیة الله کاشانی در امور سیاسی نقش اساسی داشت و تصور ایشان بر این بود که آن جنبش به یک نوع
حکومت اسلامی برسد
و حتی هنگامی که آیة الله کاشانی در خصوص قانون
ملی شدن صنعت نفت اعلامیهای صادر کرد و کوشش برای ملی شدن نفت را تکلیف دینی و وطنی ملت مسلمان ایران دانست، آیة الله محلاتی از ایشان حمایت کرد. و با صدور اطلاعیهای همراه با آیة الله
سید محمدتقی خوانساری ، آیة الله
شیخ عباس شاهرودی و جمعی دیگر از مراجع تقلید، با صدور فتاوی خود ضمن تجلیل از آیة الله کاشانی نظر ایشان را قویا مورد تایید قرار دادند.
ایشان در بخشی از اطلاعیه خود چنین نوشتهاند: «واگذار کردن معادن نفت جنوب به انگلیسیها برای دسایس آنها در این کشور اسلامی و ضعیف ساختن بلکه نابود کردن قوای سیاسی و اقتصادی و دینی این کشور، راه وسیعی باز نموده است... بنابراین واجب است مسلمانان در انتخاب و برقرار ساختن یک حکومت ملی که مقررات موضوعه اش همین مقررات اسلام باشد، سعی و مجاهده کنند... البته آیة الله کاشانی دامت برکاته نظر به همین مقدمات معروضه ابقاء معادن در دست شرکت اجنبی، مخالف نظرشان است و به همین دلیل که عرض شد ملی شدن نفت را لازم میدانند. بنابراین همکاری با حضرت معظم له در این مقصود شریف و هدف حیاتی فریضه و ذمه هر مسلمانی است.»
پس از تصویب
لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در تاریخ ۱۵ مهرماه ۱۳۴۱ ش. در مجلس، به دستور
اسدالله علم و اعلام آن در مطبوعات ایران، آیة الله محلاتی همگام با دیگر دانشوران شیراز به یاری امام خمینی شتافت و با صدور اعلامیههایی پشتیبانی خود را از امام راحل و مراجع تقلید ابراز داشت.
دلایل
قیام و مبارزه علما و مراجع تقلید در برابر این لایحه، این بود که: در متن مصوب آن قید اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان حذف و به جای سوگند به قرآن،
سوگند به کتابی آسمانی، قید شده بود و به زنان حق رای داده بودند. رژیم شاه میخواست با تغییر و تبدیل اصول ۹۱ و ۹۲ قانون اساسی، روحانیت و نیروهای متدین را برای همیشه کنار گذارد و دیگر مجبور به محافظه کاری در برابر مراجع دینی نباشد و این زمان را مناسب تشخیص داده بودثانیا حذف عنوان مذهب رسمی و سوگند به قرآن، به گروههایی مثل بهاییها ـ که عملا مدیریت سیاسی کشور را در دست داشتند ـ فرصت میداد موجودیت خود را اعلام دارند، ثالثا آخرین مانع پیوستگی کامل ایران به غرب را از بین میبرد.
در قسمتی از اعلامیه روحانیت فارس چنین آمده است: «ما جامعه روحانیت فارس بدینوسیله پشتیبانی کامل و بدون شرط خود را از آقایان مراجع تقلید، مخصوصا حضرت آیة الله العظمی آقای خمینی، دامت برکاتهم اعلام داشته... قیام روحانیون با قیام قاطبه ملت
مسلمان همراه است.»
سرانجام فعالیتهای پیگیر و منظم و مبارزه منطقی و مسالمت آمیز مردم مسلمان ایران به رهبری مراجع به ثمر رسید.
با انتشار خبر دستگیری حضرت
امام خمینی ، آیة الله بهاءالدین محلاتی در شهر شیراز و استان فارس تعطیل عمومی اعلام کرد و از آحاد مردم و روحانیون خواست در مسجد «نو» شیراز
اجتماع کنند تا فرزند ایشان حقایقی را به اطلاع آنان برساند.
نحوه دستگیری امام توسط آقای
سید مجدالدین مصباحی واعظ ، به اطلاع مردم رسید. مردم به هیجان آمده، پس از پایان سخنرانی به خیابانها ریختند و تظاهرات بی سابقهای برپا کردند.
نیمههای شب ۱۶ خرداد، ماموران ساواک به منظور جلوگیری از گسترش روند انقلاب، با همکاری رنجرهای ارتش (تکاوران) و شهربانی به منزل پیشگامان انقلاب ریختند و آیة الله شیخ بهاءالدین محلاتی، برادر ایشان آقای
جلال الدین آیة الله زاده ، آقای مجدالدین محلاتی فرزند ایشان، آقای
سید هاشم دستغیب فرزند شهید سید عبدالحسین دستغیب و آقای مصباحی واعظ را دستگیر و با هواپیمای ارتشی به تهران برده و در
فرودگاه قلعه مرغی پیاده کردند. سپس آنان را به شهربانی برده و پس از ده دقیقه به
زندان قزل قلعه منتقل نمودند و تا ۱۴ روز هر کدام را در سلولهای انفرادی ـ که فاقد هوای سالم بود ـ زندانی کردند. روز ۱۶ خرداد که مردم شیراز از دستگیری آیة الله محلاتی و سایر روحانیون انقلابی با خبر شدندخشمگین و ناراحت از وقوع فجایع دولت در قم و تهران و بازداشت امام خمینی، تظاهرات گستردهای به راه انداختند که طی آن جمعی از تظاهرکنندگان دستگیر و پس از محاکمه روانه زندان شدند.
یکی از روزنامهها راجع به تعداد دستگیر شدگان و کسانی که تحت تعقیب بودندنوشت: «اشخاصی که در وقایع ۱۶ خرداد در شیراز متهم هستند، در حدود ۵۰۰ نفر هستند که عدهای دستگیر شده و به زودی محاکمه خواهند شد و مامورین در تعقیب سایر متهمین هستند.»
روز ۲۹ تیر ماه ۱۳۴۲ اکثر روحانیون و افرادی که در
قیام ۱۵ خرداد دستگیر و زندانی شده بودند، آزاد گردیدند، ولی امام خمینی و آیة الله بهاءالدین محلاتی همچنان در بازداشت به سر میبردند. اجتماع مراجع عظام و علمای اعلام در مرکز (تهران) و فشار افکار عمومی، شاه را ناگزیر ساخت که در ۱۲ مرداد، همان سال، این دو بزرگوار را آزاد کند. امام خمینی و آیة الله محلاتی پس از آزادی از زندان نخست به منزل آقای
عباس نجاتی ، در
داوودیه انتقال یافتند. سردفتر اسناد رسمی ش ۱۰۴ میباشد، اگرچه وی از منابع رسمی
ساواک نبود، ولی با اینها همکاری داشت و ساواک این زمینه را فراهم کرد تا امام و محلاتی به داوودیه و منزل؟ ؟ ؟ برود و در این خانه امام تحت نظر بود تا آن که به منزل روغنی در
قیطریه رفت.
همین که خبر آزادی آقایان و محل اقامت آنان به اطلاع مردم تهران رسید، سیل جمعیت به طرف
قلهک سرازیر شد. این آزادی موقتی بودزیرا روز بعد دولت از این احساسات پرشور و آمد و رفتها جلوگیری به عمل آورد. و بار دیگر آقایان تحت نظر قرار گرفتند و ممنوع الملاقات شدند. سخت گیری دستگاه و ممانعت از ملاقات آقایان، باعث شد که نخست آیة الله محلاتی چهار روز بعد، منزلی در خیابان دولت قلهک
اجاره کردند و به آنجا منتقل شدند. آیة الله قمی هم یک روز بعد از ایشان، خانهای در «
زرگنده » اجاره کرده و به آنجا رفتند. امام خمینی نیز سه روز پس از آن به دعوت آقای روغنی بازرگان معروف، به خانه ایشان در «قیطریه» منتقل گشتند، با این که آقایان دور از هم بودند، ولی همگی تحت نظر قرار داشتند و در حقیقت در آن منازل زندانی بودند و هشت ماه بعد آزاد شدند. لازم به توضیح است که در خصوص بازداشت حضرت امام و آیة الله محلاتی و دیگران، بیانیهها و تلگرافهای بسیاری از ناحیه مراجع عظام، روحانیون والامقام، صادر شده است که در جلد دوم اسناد انقلاب اسلامی موجود است.
متعاقب آزادی آیة الله محلاتی از حصر،
آیة الله خویی تلگرام ذیل را برای ایشان ارسال کرد: «حضرت آیة الله آقای محلاتی دامت برکاته ـ تهران، مژده خلاصی حضرت عالی و آقایان، موجب خوشوقتی اینجانب و حوزه نجف گردید و این فداکاری را که در تاریخ ثبت و فراموش نشدنی است، تبریک عرض مینمایم. انجام مقاصد را که نتیجه کامل فداکاری است آرزومندیم.»
ابوالقاسم الموسوی الخوئی
در بازتاب تبعید امام خمینی به ترکیه این اعلامیه از طرف آیة الله محلاتی به قم و ترکیه ارسال شد: شهر رجب/ ۱۳۸۴ هـ. ق.
بسم الله الرحمن الرحیم
(و قال الذین کفروا لرسلهم لنخرجنکم من ارضنا او لتعودن فی ملتنا فاوحی الیهم ربهم لنهلکن الظالمین)
حضرت آیة الله آقای خمینی، من این نامه را با جوشش خون در دل و جریان اشک از چشم به حضور شما مینویسم. ملاحظه مضمون این آیه شریفه و امثال آن که احساسات اهل ایمان را تحریک و دل را حیات تازه میبخشد و انطباقش بر جریان روز از یک طرف حزن
انسان را تهییج و از طرفی روح را به
اهتزاز درمی آورد، به هر حال موفقیتی که در پیروی از انبیا و رسل الهی نصیب آن جناب شد و مواجه شدن با مثل این خطاب (لنخرجنکم من ارضنا او لتعودن فی ملتنا) از طرف معاندین دین را به شما تبریک عرض کرده و با
اطمینان به این که حق پیروز است، تعجیل در نصرت مسلمین و هلاک ظالمین را که آیه شریفه بدان پایان مییابد و همچنین مزید قوت و سلامتی حضرتت را از خداوند متعال مسئلت مینمایم.»
بهاءالدین محلاتی .
اعلامیه ذیل از طرف علمای بزرگ و مجاهد شیراز در خصوص تبعید حضرت امام خمینی صادر شده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«پوشیده نیست که اختناق و خفقانی که حکومت پلیسی و غیرقانونی ایران به وسیله سر نیزه در این کشور به وجود آورده جای هیچگونه اظهار عقیده حتی به زبان خیرخواهی و نصیحت به اولیاء امور هم باقی نگذاشته و لیکن حسب وظیفهای که علما و روحانیون در حفظ و حراست احکام
قرآن عزیز و مصالح کشور بر عهده دارند، هماهنگی خود را با مقاصد حضرت آیة الله العظمی مرجع عالی قدر عالم تشیع آقای خمینی دامت برکاته
اظهار داشته و از تبعید حضرت معظم له به خارج از کشور که بر خلاف اصول و مقررات عموم ملل مترقی جهان به اقدام دولت ایران انجام شده اظهار تنفر شدید مینماید. امید است اولیاء کشور به سوء اثر اعمال خود متنبه شده و به عوض این رفتارهای نابخردانه در فراهم ساختن وسایل و آسایش و رفاه مردم کوشش نمایند و محترمینی را که به جرم حقگویی به زندان افکندهاند آزاد و حضرت آیة الله خمینی را هر چه زودتر عودت دهند و بدین وسیله قلوب مردم مسلمان را آرامش دهند. والسلام. بهاءالدین محلاتی، سید عبدالحسین دستغیب، محمدجعفر طاهری،
محمود شریعت، ابوالحسن حدائق،
محمود علوی، علی یقطین، حسین حسینی یزدی، باقر آیة اللهی، محمدکاظم آیة اللهی،
محمد حسینی، سید
محمد امام.»
سرانجام دولت علم در برابر خواستههای مراجع تقلید به ویژه حضرت امام و مردم همیشه در صحنه،
تسلیم شد و طبق تصویب نامه هیات دولت در مورخه ۱۴/۷/۱۳۴۱ ش،
لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی غیر قابل اجرا اعلام گردید و این غائله به ظاهر پایان یافت و دولت علم موقتا عقب نشینی کرد و در
انتظار فرصت مناسب دیگری بود تا نقشههای خائنانه و استعماری خود را طرح کند.
پس از فروکش کردن غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی، که در حقیقت آغاز نهضت روحانیت و مردم علیه رژیم شاه بود، مراجع عظام کاملا مراقب اوضاع بودند و صریحا میگفتند: «این آرامش را باید موقتی دانست و در انتظار عکس العمل حادتری بود. طولی نکشید که در
دی ماه همان سال (۱۳۴۱ ش) تقریبا دو ماه پس از شکست رژیم در توطئه اول، «
رفراندم » و بازی «
انقلاب شاه و مردم » به گوش رسید که در راس «اصلاحات ارضی» و ایفای نقشههای پشت پرده آمریکا قرار داشت. سرانجام شاه در انجام این ماموریت در تاریخ ۱۹ دی ماه ۱۳۴۱ش. لوایح ششگانه را اعلام کرد.»
در پی اعلام رفراندم شاه، مبارزه روحانیت با حمایت اقشار مردم بار دوم با شدت بیشتری شروع شد. آیات عظام و اندیشوران بزرگ حوزههای علمیه «رفراندم» شاه را
تحریم کردند، مساجد مرکز تبلیغات مخالفین شاه بود و بسیاری دستگیر و در برخی شهرها به زد و خورد انجامید. سرانجام رفراندم در ۶
بهمن با تمام مخالفتها، اعتصابات و تظاهرات، صورت گرفت و صدا و سیمای رژیم شاه اعلام کرد که: اصول پیشنهادی شاه با استقبال پرشور و بی نظیری روبرو گردید و با پنج میلیون و ششصد هزار رای موافق در مقابل چهارهزار و یکصد و پنجاه رای مخالف به تصویب ملت رسید.
اربابان شاه بلافاصله به وی تبریک گفتند و عمل او را ستودند. این بار مراجع و علمای بزرگ با شخص شاه درگیر شده بودندبنابراین وضع، ایجاب میکرد که از طرف علما و مردم متدین شهرستانها از مواضع به حق مراجع پیشتاز نهضت، پشتیبانی به عمل آید. در این خصوص علمای استان فارس از جمله آیة الله شیخ بهاءالدین محلاتی و شهید محراب آیة الله سید عبدالحسین دستغیب اعلامیهای در پشتیبانی از حضرات مراجع عالی قم، بالاخص حضرت امام خمینی صادر کردند که به شرح ذیل است:
«بسم الله الرحمن الرحیم (لا نفرق بین احد من رسله)
ما قاطبه روحانیون و علمای فارس بدینوسیله پشتیبانی کامل و بدون شرط خود را از آقایان مراجع قم مخصوصا حضرت آیة الله العظمی آقای خمینی دامت برکاتهم اعلام داشته و متذکر میشویم که
حکم و فرمایش آقایان عین آراء و منویات ماست، اهانت به ایشان
اهانت به همه ماست و نیز یادآور میشویم که به هیچ نحو از مساعدت در حق آقایان خودداری نخواهیم کرد و اگر خدای نخواسته کوچکترین جسارت نسبت به ساحت مقدس ایشان گردد با عکس العمل شدید، رو به رو خواهد شد و پنهان نیست که قیام روحانیون با تایید قاطبه ملت مسلمان همراه است.» ۳۰/۱/۱۳۴۲
در این قسمت بخشهایی از اعلامیهها و پاسخ به تلگرام آیات عظام ـ را که برای ایشان ارسال داشتهاند و یا ایشان ارسال داشته است میآوریم: آیة الله بهاءالدین محلاتی در تاریخ ۱۳۴۲ ش. از ارسال تلگراف
آیة الله مهری تشکر کردهاند.
متن تلگرام آیة الله محلاتی به قره باقی ـ رییس دادگاه تجدید نظر نظامی ارتش ـ در تیرماه ۱۳۴۳ش: «امید است به پیروی از امر داور منتقم و با تذکر حکم ستمکارانه درباره سقراط حکیم که هنوز لکه سیاهی بر دامن تاریخ قضاوت بشری است، در محاکمه حضرت حجة الاسلام آقای طالقانی و دانشمندان معظم جناب آقای بازرگان و جناب آقای
دکتر سحابی و جمعی از فرزندان رشید اسلام و ایران هیچ عاملی قضات محترم را از سیر حق و
عدالت منحرف نسازد.»
متن نامه حاج شیخ بهاءالدین محلاتی به
شریف امامی رییس مجلس سنا درباره اهانت دو نفر از سناتورهای مجلس سنا به امام خمینی: «از مجلس شیوخ انتظار میرفت که اگر دیگران آتش فتنه و نفاق را دامن میزنند، این مجلس در خاموش کردن آتش فساد و التیام بین طبقات بکوشد. متاسفانه بر خلاف انتظار دو نفر از اعضا و سناتورها با اهانت به یک شخصیت بزرگ روحانی که از مراجع مهم شناخته شده، قلوب قاطبه روحانیان و مسلمین را جریحه دار ساخته و ایجاد تنفر نمودهاند... (و اذا قیل لهم لاتفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون.)
متن نامه ذیل درباره تحصن خانواده زندانیان در منزل آقایان مراجع است که آیة الله حاج شیخ بهاءالدین محلاتی در تیرماه ۱۳۵۷ ش. خطاب به آیة الله
سید حسین خادمی چنین نوشته است:
بسمه تعالی شانه
«به عرض عالی میرساند: چندی است که از مجاری معموله اطلاع مفصلی از جریان احوال شخصی آن جناب نداشتم تا این که الحمدلله چند نفر از آقایان اصفهانی را درک محضرشان اتفاق افتاد و آنها تحصن عدهای از محترمات را در منزل جناب عالی اطلاع دادند. موجب بسی تاسف است که امور زندگانی به قدری در ایران مشکل و رنج آور شده که به ناچار محترماتی بر
استخلاص بی گناهان مجبور به تحصن در منزل آقایان مراجع بشوند. امید است خداوند متعال به زودی دست
انتقام از آستین درآورده ظالمین و ستمکاران را به سوء جزای خویش برساند.»
هفده شهریور ۱۳۵۷
در پی فاجعه ۱۷ شهریور
تهران اطلاعیه ذیل از طرف آیة الله محلاتی در تاریخ ۱۸/۶/۱۳۵۷ش صادر شده است که در حقیقت اعلام عزای عمومی است:
«به برادران ایمانی از کسبه و تجار محترم اطلاع داده میشود همچنان که امروز بازار و خیابانها به عنوان عزای عمومی تعطیل نمودهاند، این تعطیل تا اطلاع ثانوی برقرار باشد. ان شاءالله تعالی.»
ایشان به مناسبت چهلم شهدای
۱۷ شهریور و همچنین اولین سالگرد شهادت حاج آقا مصطفی خمینی اطلاعیه ذیل را در ۲۱/۷/۱۳۵۷ صادر کردند:
«فرارسیدن چهلمین روز کشتار فجیع و وحشیانه هزاران مسلمان آزاده را در جمعه خونین ۱۷ شهریور توسط عمال بیگانه و شهادت جمعی دیگر از فرزندان دلاور وطن که به گناه حق گویی در شهرهای
بابل ،
آمل ،
کرمانشاه ،
سنندج و
اراک ... به خون آغشته شدهاند و همچنین یکمین سال وفات حجة الاسلام آقای
سید مصطفی خمینی را بار دیگر به عموم ملت مسلمان ایران به ویژه خانوادههای داغدیده تسلیت میگویم و به خاطر فداکاریها و مبارزات تاریخی آنان بر علیه ظلم و استبداد روز دوشنبه ۲۴
مهرماه را عزا و تعطیل عمومی اعلام میدارم.»
آیة الله بهاءالدین محلاتی در پاسخ به
استفسار مردم از ایشان ـ درباره اقدامات غیر انسانی دولت نظامی شاهنشاهی معروف به دولت آشتی ملی، در تاریخ ۲۲/۸/۱۳۵۷ اعلامیه ذیل را صادر کردند: (لازم به توضیح که دولت آشتی ملی در پی سخنرانی شاه به وجود آمد که گفت: صدای انقلاب را شنیده است و اظهار ندامت کرده و رییس ستاد
ارتش (ازهاری) را مامور تشکیل این دولت کرده است.)
«چون پیوسته طبقات مختلفه مردم، نظر اینجانب را نسبت به دولت نظامی سؤال میکنند، لزوما اعلام میدارم که با سوابق تاریکی که از دولت و حکومت پنجاه ساله و کشتار زندانیها و شکنجهها و غارت اموال عمومی مشهود است، دولت نظامی حاضر هم که پس از تشکیل، عامل کشتارهای فجیع در سطح کشور بوده، محکوم و مردود است و بر همه لازم است نهضت مقدس اسلامی را که خون پاک جوانان برای آن ریخته شده زنده نگهدارند و عامه طبقات به مبارزات مشروع و منطقی خود ادامه دهند تا وقتی عنایات الهی شامل حال این مردم ستمدیده گردید و با توسل به
ائمه اطهار علیهمالسّلام ، به این ظلمها خاتمه داده شود، ملت ایران به آرزوی خود که تشکیل حکومت اسلامی است، نائل گردند و نیز لازم میدانم اقدام اخیر دولت نظامی را درباره بازداشت جمعی از خدمتگزاران راستین ملت ایران که هدفی جز همکاری با جامعه روحانیت و تشکیل حکومت اسلامی ندارند، تقبیح و سرزنش کرده و این اقدام وحشیانه و قرون وسطایی را شدیدا محکوم مینمایم و به نام ملت مسلمان ایران، آزادی فوری ایشان را خواستارم.»
این اعلامیه از طرف آیة الله محلاتی در رابطه با مبارزه با
صهیونیسم صادر شده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«به شهادت تاریخ و آیات کریمه قرآن مجید از آن گاه که دین مقدس اسلام ظاهر گشت و با تایید خداوند متعال به دست بنیانگذار مقدسش پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم میرفت نضج (رشد) بگیرد قوم یهود با
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آغاز دشمنی کرده و با تمام قوا در راه پیشرفت این دین مقدس اخلال و کارشکنی میکردند، لکن خداوند متعال پیغمبر اکرم و مجاهدین در راه حق را یاری فرموده
یهود و سایر دشمنان این دین را، سرکوب کردند، پس از دفع غائله یهود و مشرکین اسلام همیشه راه اعتلا را پیموده. بالمآل در غالب کشورهای معمور آن زمان گسترش یافت اکنون هم با انگیزه همان دشمنی دیرینه به تحریک و تقویت سایر دشمنان اسلام و یهود اسرائیل غاصب دست تعدی و تجاوز به سوی مسلمین و کشورهای عرب
مسلمان دراز کرده برادران اسلامی ما را به خاک و خون میکشد. لذا بر همه مسلمانان جهان
واجب است که از هر گونه مساعدت مادی و معنوی نسبت به اعراب مسلمان دریغ ندارند و هر نوع معامله و ارتباطی که منشاء تقویت
اسرائیل بشود یا در آمادگی آنها برای مبارزه و پیکار با کشورهای عربی دخالت داشته باشد حرام و در حکم مبارزه با اسلام است و همچنین تاسیس روابط حسنه، با دشمنان
اسلام و مسلمانان محکوم به حرمت و مخالفت با خداوند متعال محسوب است.
(یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء تلقون الیهم بالمودة...
)والسلام.
۲/۴/۱۳۴۶ ش.
آیة الله محلاتی در این چاره اندیشی بر این باور بود که اگر فرهنگ جامعه ـ که به دست معلمان و دبیران است ـ
اصلاح شود، بقیه ارکان جامعه از آسیب مصون خواهد ماند. بنابراین با این قشر زحمتکش ارتباط برقرار کرد و در جمع آنان، هفتهای چند جلسه درس عقاید اسلامی استدلالی به سبک روز شروع کرد.
این جلسات، در محیطی باز و آزاد برگزار میشد و شرکت کنندگان موضوعات عقیدتی خود را ـ که از منظر آنان پیچیده و مشکل بود ـ با معظم له مطرح میکردند و این فقیه فرزانه، با حوصله و دقت کامل به پرسشهای آنان گوش میداد و سپس با درایت تمام پاسخ میگفت. به ویژه به پرسشهایی که از دیدگاه برخی مغرضین در جامعه مطرح بود و به زعم آنان لاینحل و بلاجواب است مثل «تضاد
علم با مذهب» یا «جدایی دین از سیاست» یا «عدم پاسخگویی مذهب نسبت به نیازهای عصر حاضر» با دقت پاسخ میداد و شبهه زدایی میکرد.
این جلسات آثار خود را به زودی آشکار ساخت و موجی از اسلام گرایی در محیط فرهنگ به وجود آورد و جوانان پرشور مذهبی، هویت دینی و راه سعادت را یافتند و فرهنگ منحط شاهنشاهی را رها کرده در شاهراه
هدایت گام نهادند. و در مدت اندکی، جمع بسیاری درخواست چاپ این مباحث را داشتند. آنها موفق شدند این اثر پرمحتوا را به زیور طبع آراسته و منتشر نمایند.
این کتاب گرانسنگ توسط فرزند ایشان حجة الاسلام مجدالدین محلاتی شیرازی در سال ۱۳۳۷ ش. برای سومین بار در چاپخانه دارالعلم قم به زیور طبع آراسته گردید.
و در سال ۱۳۶۴ ش. برابر چهارمین بار چاپ و منتشر شد.
این کتاب پرمحتوا برای پنجمین بار در شهریورماه ۱۳۶۷ش. به ضمیمه کتاب « مردی بزرگ از خطه فارس با مقدمه آیة الله مکارم شیرازی، در چاپخانه علمیه قم چاپ شده است. کتاب
مردی بزرگ از خطه فارس توسط گروه تحقیق حوزه علمیه قم تهیه و توسط مطبوعاتی هدف در قم منتشر شده است.
مطالب کتاب «
رهنمای حق» در خصوص اصول عقاید اسلام و مذهب تشیع، اثبات صانع، صفات حق تعالی، نبوت عامه، اعجاز قرآن، معجزات پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم معاد،
امامت و خلافت
امام علی علیه السلام است.
این کتاب جلد دوم
رهنمای حق است که در مقدمه چاپ دوم کتاب
رهنمای حق، مژده چاپ آن داده شده است اما مشخص نیست که به زیور چاپ آراسته گردیده است یا نه.
اولین گزارش از اسناد باقی مانده از ساواک شیراز درباره آیة الله محلاتی و فرزندش در تاریخ ۲۷/۴/۱۳۵۰ ش. است که «لحسائی (رئیس ساواک شیراز) به تیمسار نصیری (رئیس کل ساواک ایران) چنین مینویسد: «چون وجود آنها در ایام جشنهای ۲۵۰۰ ساله مضر است و ممکن است باعث تحریکاتی شوند، دستور دهید آنها را دستگیر و تبعید کنند.» وی در ادامه این گزارش مینویسد:
«آیة الله محلاتی بین کسبه و طلاب محبوبیت نسبی دارد و اکثریت طلاب علوم دینی شیراز از وی حرف شنوی و
اطاعت محض دارند زیرا نامبرده از مدتها قبل تا کنون ماهیانه مبلغی به عنوان مقرری به هر کدام از آنها پرداخت مینماید. و در حال حاضر نیز با عطف توجه به این که آیة الله محلاتی قریب یکسال است شخصا رساله خود را چاپ و منتشر نموده است، معهذا در پشت پرده به منظور حفظ موقعیت خود با نظرات علمای مخالف از جمله آیة الله خویی و خمینی، هماهنگ و اغلب در طرح و ایجاد ناراحتیهایی که در منطقه از طرف جامعه روحانیون اعم از علما و طلاب مدارس علمی به وقوع میپیوندد بدون مشورت و کسب دستور با اعمال نظرات نامبردگان فوق نمیباشد... با عرض این که کلیه اعمال و رفتار نامبردگان تحت مراقبت میباشد.»
رئیس سازمان اطلاعات وامنیت فارس لحسائی
گزارش دیگر در تاریخ ۱۱/۳/۱۳۵۱ش. از ساواک شیراز به استاندار فارس است مبنی بر این که:
«نامبرده از روحانیون افراطی و مخالف میباشد و فعالیتهای خلافی علیه مصالح کشور نموده و مینماید. و اخیرا با استفاده از منبر، اظهارات آشکار و تحریک آمیزی نموده و امکان دارد با ادامه آن امنیت منطقه را مواجه با مشکلاتی سازد. مقرر فرمایید در اولین فرصت ممکنه کمیسیون امنیت اجتماعی تشکیل تا نسبت به یاد شده بالا تصمیم مقتضی اتخاذ گردد.»
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت فارس ـ لحسائی
متعاقب این گزارش و درخواست رییس ساواک شیراز از استاندار فارس، حجة الاسلام مجدالدین محلاتی دستگیر و به ۱۴ ماه
تبعید محکوم شد.
محصول
ازدواج آیة الله محلاتی سه پسر و سه دختر است. نام پسران عبارتند از:
۱. حجة الاسلام آقا مجدالدین محلاتی.
۲. معزالدین محلاتی.
۳. صلاح الدین محلاتی.
در خصوص زندگی و آثار معزالدین و صلاح الدین اطلاعی در دسترس نیست. اما در مورد زندگی و فعالیتهای حجة الاسلام و المسلمین آقا
مجدالدین محلاتی مطالبی را به صورت فشرده میآوریم:
آقا مجدالدین فرزند ارشد آیة الله بهاءالدین محلاتی است. وی در سال ۱۳۴۶ هـ. ق. در شیراز دیده به جهان گشود و در بیت علم و فضیلت پرورش یافت و دروس جدید را در رشته حقوق تا لیسانس به پایان رسانید و پس از آن به تحصیل علوم دینی پرداخت و نزد پدرش و دیگر مدرسین حوزه علمیه شیراز سطوح مختلف حوزوی را فراگرفت و به دستور پدر جهت تکمیل علوم حوزوی ـ عازم قم گردید و در حوزه این شهر از محضر آیات و مراجع عظام استفاده و در فلسفه در درس
علامه طباطبایی شرکت کرد.
وی یکی از افرادی است که «
مجله مکتب اسلام » را در حوزه علمیه قم تاسیس نمودند و ایشان در سالهای ۱۳۳۸-۱۳۳۷ش. مقالاتی متنوع نوشت از جمله محرمات در اسلام، پرورش اراده، فلسفه احکام و... اما همکاری مطبوعاتی وی با مجله مکتب اسلام به جهت مراجعتش به شیراز بعد از فوت
آیة الله بروجردی استمرار نیافت.
ایشان پس از بازگشت به شیراز، در مدرسه خان ـ که از بزرگترین و قدیمیترین مدارس شیراز است ـ حوزه درس تشکیل داد و به تدریس فقه، اصول، فلسفه و
تفسیر پرداخت. ظهرها در
مسجد مولا ، همان مسجدی که پدرش نماز جماعت اقامه مینمود و شبها در مسجد ولی عصر که با نظارت وی بنا شده بود اقامه جماعت داشت. از جمله فعالیتهای دیگر ایشان تاسیس درمانگاهی به نام حضرت ولی عصر عجّلاللهفرجهالشریف بود که مردم به صورت رایگان در آن مورد مداوا قرار میگرفتند. در ضمن حوزه علمیه ولی عصر به همت ایشان تاسیس گردید.
مؤسسه خانه سازی برای مستمندان در محلی به نام «کوی امام علی علیهالسّلام » از دیگر اقدامات خداپسندانه و در راستای خدمت رسانی به ایتام، بوسیله ایشان بوده است. از دیگر آثار و باقیات صالحات آقا مجدالدین، بنا و تعمیر مساجد، تاسیس مدارس و کتابخانه در شیراز و حومه آن بوده است. ایشان در سال ۱۳۵۱ ش. دستگیر و به مدت ۱۴ ماه به چند شهر دوردست، از جمله
ایرانشهر ،
زاهدان ،
یزد ،
شهر بابک ، تبعید شد. آقا مجدالدین قبل و بعد از انقلاب مسافرتهای تبلیغی متعددی به کشورهای اروپایی و همچنین کشورهای اسلامی داشته است. از جمله آثار مکتوب وی جزوات تقریرات دروس فقه و اصول استادانش در
حوزه علمیه قم بوده است و مقالاتی که در مجله مکتب اسلام چاپ و منتشر گردیده است. چند اثر غیر مطبوع نیز از ایشان باقیمانده است.
آیة الله بهاء الدین محلاتی در پی عارضه قلبی در
اسفند ۱۳۵۹ ش. به یکی از بیمارستانهای شیراز منتقل شد و به دلیل عدم امکانات کافی برای معالجه ایشان، به دستور حضرت امام خمینی هواپیمایی اختصاصی جهت
انتقال وی به بیمارستان قلب تهران فرستاده شد و مدت سه ماه در تهران تحت معالجه بود. تلاش پزشکان مؤثر واقع نشدسپس به شیراز مراجعت کرده و سرانجام در سوم
مرداد ماه ۱۳۶۰ ش. در سن ۸۴ سالگی خاکیان را بدورد گفت و مردم شیراز و جهان تشیع را عزادار ساخت. در پی انتشار خبر رحلت این فقیه فرزانه استان فارس و شیراز یکپارچه تعطیل شد، مردم شهر و روستا دست از کار کشیدند و شیون کنان راهی منزل آن مرحوم شدند. جنازه مطهر ایشان را به مسجد مولا انتقال دادند.
روحانیون و عالمان بزرگوار شهر در این مراسم شرکت داشتند و نماز میت به وسیله فرزندش حجة الاسلام شیخ مجدالدین محلاتی خوانده شد و پس از آن پیکر این عالم ربانی در کنار مرقد مطهر
حضرت علی بن حمزه علیه السلام در آرامگاه خانوادگی ایشان به خاک سپرده شد.
(آیةالله مجدالدین محلاتی در تاریخ ۲۳/۳/۱۳۷۹ در شیراز رحلت نمود. )
بدین مناسبت مجالس ترحیم در سراسر شهر و استان فارس و برخی شهرهای دیگر به مدت سه ماه ادامه داشت و سخنوران مذهبی درباره ویژگیهای اخلاقی و کمالات معنوی این فقیه مبارز به تفصیل سخن گفتند. همچنین به مناسبت رحلت این دانشور سترگ، تلگرافهای بسیاری از داخل و خارج کشور به فرزند ایشان و سایر بازماندگان محترم مخابره گردید. طبق آمار بیش از چهار هزار تلگراف مخابره شده است که تعدادی از این تلگرافها از ناحیه مسلمانان آمریکا و اروپا ارسال شده بود.
امام خمینی نیز ضمن تلگرافی این ضایعه را به فرزند ایشان آقای مجدالدین محلاتی
تسلیت گفت.
شاعران و سرایندگان نامدار فارس در رثای مرحوم محلاتی اشعاری سرودهاند که به برخی اشاره میشود:
به عالم میشود همچون بهاءالدین کجا پیدا• • • که روشن از وجود او بود حکم خدا پیدا
به امر حق محلاتی برفت از عالم فانی• • • از این رفتن برای عالمی شد ناروا پیدا
ز مرگ جانگداز آیة الله محلاتی• • • به جز صبر و شکیبایی نمیباشد دوا پیدا
شاعر دیگر (سید علی اکبر احمدزاده) دبیر مدارس راهنمایی شیراز تاریخ فوت آیة الله محلاتی را چنین سروده است:
همای همتش در عالم ز خاک• • • نگنجد ار چه از تنگ آشیانی
سه مرداد شصت آمد به پرواز• • • به اوج عرش از دنیای فانی
به تاریخ هلالی وفاتش• • • در آن محفل که از روحانیون بود
یکی وارد شد و با قدسیان گفت• • • محلاتی دلش از محنت آسود
«۳/۵/۱۳۶۰»
سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «بهاءالدین محلاتی».