بنی مصطلق در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بنی مُصطَلِق تیرهای از
قبیله خزاعه می باشد.
تیرهای مهم از قبیله خزاعه و یکی از نبردهای
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را با نام بنی مُصْطَلِق میشناسند. بنی مصطلق را به اختصار «بَلْمُصْطَلِق» نوشتهاند.
جد اعلای این قبیله، جذیمة (مصطلق) بن سعد بن عمرو بود
که به سبب صدای خوب و بلندش او را مصطلق خواندهاند.
به رغم
شهرت قبایل منتسب به خزاعه به ازدیان یمنی تبار
برخی از نسب عدنانی ایشان سخن گفتهاند.
مادر مصطلق، امّ خارجه بنت سعد بن عبدالله به سبب شتاب و آسانگیری در
ازدواج خود
ضرب المثل شده بود.
از «
مُرَیْسیع»؛ آبی در نجد و در ۸ منزلی
مدینه و «شُهد» به عنوان منابع آبی و از «راحَة فرُوع»
و «عُسْفان»
به عنوان سکونتگاههای ایشان نام بردهاند، بر این اساس ایشان در مناطق میان
مکه و مدینه سکونت داشتهاند. بنی المصطلق در
بازار عُکاظ حاضر میشدند و در فعالیتهای آن شرکت داشتند.
بعدها برخی از ایشان در مدینه
سکونت یافتند.
بنی مصطلق را از قبایلی دانستهاند که در کنار
کوه «حُبْشیّ» در پایین مکه گرد آمده، با
قریش،
پیمان بستند که تا
شب و
روز برپاست و تا کوه حبشی بر جای خود استوار است در مقابل دیگران
متحد باشند و از این رو آنان را به نام آن کوه «احابیش قریش» خواندهاند.
(بنی لیث) گرچه قبایلی را که با خزاعه پیمان داشتهاند شاید بتوان از همپیمانان بنیمصطلق نیز به شمار آورد؛ اما باید از بنی مدلج به عنوان مهمترین همپیمان بنیمصطلق نام برد.
درباره زیر مجموعههای بنیمصطلق اطلاع چندانی وجود ندارد.
این
غزوه را به سبب نسبتهای مختلف به نامهایی گوناگون میشناسند؛ غزوه
مُرَیْسیع به اعتبار
آب آنها در نجد،
غزوه نجد از آن رو که آب
مریسیع در آن سرزمین جاری بود
و غزوه بنیمصطلق به سبب آنکه این نبرد با تیره بنی مصطلق روی داد. برخی برخلاف مشهور این
غزوه را به نام
محارب هم نامیدهاند؛ اما به نظر برخی، محارب نام غزوه دیگری است.
بنا به گزارشها بنیمصطلق به ریاست حارث بن ابیضرار به همراه گروهی از صحرانشینان با خرید
سلاح و تدارکات لازم آماده نبرد با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شدند. در پی این اقدام
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ابتدا بُرَیدة بن حصیب اسلمی را برای کسب
اطلاع به سوی بنی مصطلق فرستاد. بریده نزد آنان چنین وانمود کرد که میخواهد به کمک بنی مصطلق بیاید و چون از آمادگی آنان برای نبرد با مسلمانان آگاه شد بازگشت و به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اطلاع داد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز
مسلمانان را از ماجرا آگاه ساخت و برای نبرد گسیل داشت.
درباره
زمان این غزوه
اختلاف است؛ به گفته واقدی و برخی دیگر
در روز دوشنبه دوم
شعبان سال پنجم هجری رخ داد؛ اما برخی زمان آن را روز شنبه اول ماه شعبان
سال ششم دانستهاند.
بخاری نیز به نقل از موسی بن عُقْبَه زمان آن را سال چهارم گفته است.
بیشتر منابع گفتهاند: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
زید بن حارثه را در مدینه گماشت؛ اما از
ابوذر و دیگران نیز به عنوان جانشین پیامبر در مدینه یاد شده است.
در این غزوه پیامبر دو تن از همسرانش (
عایشه و
ام سلمه) را همراه داشت.
شمار سپاه
اسلام را ۷۰۰ نفر ثبت کردهاند.
آنان ۳۰ اسب داشتند که ۱۰ اسب از
مهاجران و ۲۰ اسب از
انصار بود. رسول خدا نیز دو اسب داشت.
امیرمؤمنان،
امام علی (علیهالسّلام) از جمله اسب سواران بودند.
بسیاری از
منافقان نیز که پیش از این در غزوهها شرکت نمیکردند، در این غزوه به طمع
غنیمت و امور دنیوی و نیز نزدیک بودن مسیر، با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همراه شدند.
مسلمانان در مسیر خود در بُقْعاء به جاسوسی از بنی مصطلق برخورد کردند که برای کسب
خبر از سپاه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرستاده شده بود. چون از او خبر گرفتند اظهار بیاطلاعی کرد؛ اما پس از
تهدید خبر داد که حارث بن ابیضرار با گروهی فراوان برای نبرد با مسلمانان آماده شدهاند. پس از این حارث بن ابی ضرار و یارانش از
حرکت مسلمانان برای نبرد آگاه شدند و دریافتند که
جاسوس آنان
اسیر و کشته شده است. حارث و یارانش از این خبر به شدت اندوهگین و هراسان شدند و سپس کسانی که با بنی مصطلق همراه شده بودند پراکنده شدند.
رسول خدا در کنار آب
مُرَیْسیع فرود آمد و در همان
حدود نبرد آغاز شد. شعار مسلمانان در این غزوه بنا بر روایتی «الا الی الله الامر»
و بنابر گزارشی «یا منصورُ اَمِتْ» بود.
گفتهاند: حمله مسلمانان چنان غافلگیرانه بود که ۱۰ نفر از بنی مصطلق کشته شدند. بسیاری از مردها از جمله
رهبر بنی مصطلق گریختند و
زنان و کودکانشان به اسارت درآمدند که شمار اسیران را حدود ۱۰۰ خانواده
و مقدار غنایم را ۲۰۰۰
شتر و ۵۰۰۰۰۰ گوسفند دانستهاند.
جُویرِیّه
دختر حارث بن ابیضِرار در شمار اسیران و سهم ثابت بن قیس بود که از سوی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آزاد شد و به
ازدواج آن حضرت درآمد. سپس تمام زنان بنی مصطلق که به اسارت مسلمانان درآمده بودند آزاد شدند، از این رو
عایشه گفت: از جویریه زنی بابرکت تر برای زنان قبیلهاش ندیدم که پس از ازدواج با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ۱۰۰ خانوار آنان آزاد شدند.
برخی از اسیران نیز با پرداخت
فدیه آزاد شدند
؛ همچنین گفته شده: مقرر شده بود ایشان فدیه بدهند؛ اما مسلمانان به
احترام پیامبر که
داماد بنی مصطلق شناخته میشد اسیران خود را بدون فدیه آزاد کردند.
برخی مفسران
آیه «لَن یَضُرّوکُم اِلاّ اَذیً و اِن یُقـتِلوکُم یُوَلّوکُمُ الاَدبارَ ثُمَّ لا یُنصَرون»
را خبر غیبی
قرآن و حاکی از پیروزیهای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و فرار دشمنان از جمله بنی مصطلق دانستهاند.
مفاد آیه این است که آنان هرگز نمیتوانند به شما
زیان برسانند، جز آزارهای مختصر و اگر با شمار
پیکار کنند، به شما پشت خواهند کرد. سپس کسی آنان را
یاری نمیکند.
از گزارشهای متعدد درباره برخی حوادث این غزوه چنین برمیآید که مسلمانان در این غزوه با مشکل کم آبی رو به رو بودند، به گونهای که برخی مسلمانان برای غسلهای واجب خود دچار مشکل شدند از این رو آیه تیمم نازل شد و دستور
تیمم را بیان کرد.
بخشی از این آیه چنین است: «... و اِن کُنتُم مَرضی اَو عَلی سَفَر اَو جاءَ اَحَدٌ مِنکُم مِنَ الغائِطِ اَو لـمَستُمُ النِّساءَ فَلَم تَجِدوا ماءً فَتَیَمَّموا صَعیدًا طَیِّبـًا فامسَحوا بِوُجوهِکُم واَیدیکُم اِنَّ اللّهَ کانَ عَفُوًّا غَفُورا» و اگر بیمارید یا
مسافر یا یکی از شما از قضای حاجت آمد یا با زنان درآمیختهاید و
آب نیافتهاید، پس بر خاکی پاک تیمم کنید، و
صورت و دستهایتان را
مسح کنید که
خداوند بخشنده و آمرزنده است».
برخی منابع درباره معجزهای از
پیامبر در ارتباط با مشکل کم آبی مسلمانان آوردهاند که وقتی رسول خدا دست در ظرف میبرد چندان از انگشتان آن حضرت آب میجوشید که سپاهی عظیم از آن نوشیده، سیراب میشدند و از آن توشه بر می داشتند.
شدت کم آبی حتی به درگیری میان
مهاجر و
انصار انجامید. منابع تفسیری نزول آیات متفاوتی را به این درگیری مرتبط میدانند. بر پایه گزارشی مشهور پس از غزوه بنی مصطلق رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر سر چاهی کم آب فرود آمدند و در این هنگام برای برداشتن آب بین سِنان بن وَبْر و جَهْجَاه بن مسعود (یا اَنَس بن سیار و جهجاه بن سعید به سبب گیر کردن دلو آنان به یکدیگر
درگیری رخ داد. جهجاه با
دست به صورت سنان زد و صورت وی خونین شد. سپس سنان از خزرجیان و جهجاه از قریشیان یاری خواستند و چیزی نمانده بود که فتنهای برپا شود. از سویی منافق مشهور،
عبدالله بن اُبَیّ، از ماجرا باخبر شد و با
انتقاد از گرایش مردم به
دین اسلام و یاری رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به یارانش گفت: اگر به مدینه بازگردم عزیزان را وادار میکنم تا ذلیلان را از شهر بیرون رانند. زیدبن ارقم که در آن زمان هنوز بالغ نشده بود در میان این جمع بود و ماجرای عبدالله بن ابیّ و سخنان وی را به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خبر داد؛ اما عبدالله بن ابی در حضور رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
زید بن ارقم را به سبب نابالغ بودنش
تکذیب و از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عذرخواهی کرد. به همین مناسبت آیات ذیل از
سوره منافقون نازل شد و ضمن بازگو کردن سخنان عبدالله بن ابیّ، با صراحت نفاق او را تبیین کرد. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز زید بن ارقم را
تصدیق فرمود:
«... هُمُ الَّذینَ یَقولونَ لا تُنفِقوا عَلی مَن عِندَ رَسولِ اللّهِ حَتّی یَنفَضّوا ولِلّهِ خَزائِنُ السَّمـوتِ والاَرضِ ولـکِنَّ المُنـفِقینَ لایَفقَهون یَقولونَ لـَئِن رَجَعنا اِلَی المَدینَةِ لَیُخرِجَنَّ الاَعَزُّ مِنها الاَذَلَّ و لِلّهِ العِزَّةُ و لِرَسولِهِ و لِلمُؤمِنینَ و لـکِنَّ المُنـفِقینَ لایَعلَمون».
برخی از منابع نیز بر مبنای
روایت ابن عباس این درگیری را در کنار آب
مریسیع و بین غلام عبدالله ابیّ و غلام
عمر بن خطاب میدانند و افزودهاند که پس از آگاه شدن عمر از سخنان ناشایست عبدالله درصدد برخورد با او برآمد. بر طبق این روایت نزول آیه ۱۴
جاثیه در این باره است:
«قُل لِلَّذینَ ءامَنوا یَغفِروا لِلَّذینَ لا یَرجونَ اَیّامَ اللّهِ لِیَجزِیَ قَومـًا بِما کانوا یَکسِبون» به مؤمنان بگو: تا از کسانی که به روزهای(پیروزی)خدا امید ندارند مورد
عفو قرار دهند تا(خداوند هر)گروهی را به(سبب) آنچه مرتکب میشدهاند جزا دهد»؛ ولی با توجه به مکی بودن سوره جاثیه شاید بتوان در شان نزول مذکور خدشه کرد و باید این آیه را تطبیق مفسّران بر ماجرای درگیری دانست.
همچنین برخی مفسران از جمله ابن کثیر نیز نزول آیات ۷۳-۷۴
توبه را در این درگیری دانسته و صدور فرمان
جهاد با کافران و منافقان را در این حادثه میدانند:
«یـاَیُّهَا النَّبِیُّ جـهِدِ الکُفّارَ والمُنـفِقینَ واغلُظ عَلَیهِم ومَاوهُم جَهَنَّمُ و بِئسَ المَصیر یَحلِفونَ بِاللّهِ ما قالوا ولَقَد قالوا کَلِمَةَ الکُفرِ وکَفَروا بَعدَ اِسلـمِهِم وهَمّوا بِما لَم یَنالوا وما نَقَموا اِلاّ اَن اَغنَهُمُ اللّهُ و رَسولُهُ مِن فَضلِهِ فَاِن یَتوبوا یَکُ خَیرًا لَهُم و اِن یَتَوَلَّوا یُعَذِّبهُمُ اللّهُ عَذابـًا اَلیمـًا فِی الدُّنیا والاخِرَةِ و ما لَهُم فِی الاَرضِ مِن ولِیّ و لانَصیر» ای پیامبر با
کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر. جایگاهشان
جهنم و چه بد سرنوشتی است. به خدا سوگند یاد میکنند که(سخن ناروا)نگفتهاند، در حالی که قطعاً سخنان کفرآمیز گفته و پس از
اسلام آوردنشان کافر شدهاند و تصمیم(به کار خطرناکی) گرفتند که به آن نرسیدند. آنان فقط از این
انتقام میگیرند که خداوند و رسولش آنان را از
فضل خود بی نیاز ساختند، با این حال اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر روی گردانند خداوند آنان را در
دنیا و
آخرت به مجازات دردناکی
کیفر خواهد داد و در سراسر زمین یار و یاوری نخواهند داشت».
با توجه به شهرت ماجرای درگیری مسلمانان با یکدیگر و نزول آیات
سوره منافقون در این خصوص به نظر میرسد مرتبط دانستن نزول برخی آیات
سوره توبه با این حادثه بر اثر درآمیخته شدن برخی از گزارشها با یکدیگر باشد، چنان که ابن کثیر در پایان این گزارش به این
اشتباه نیز اشاره کرده است.
بر پایه گزارشی در غزوه بنی مصطلق
شب هنگام آیات ۱-۲
حجّ نازل شد و آن حضرت آنها را برای مسلمانان خواند و از آنان پرسید: آیا میدانید
قیامت چه روزی است؟ آنان گفتند: خدا و رسولش داناترند. سپس آن حضرت بخشی از ویژگیهای روز قیامت و احوال بندگان در آن
روز را بیان فرمود و مسلمانان بسیار گریستند:
«یـاَیُّهَا النّاسُ اتَّقوا رَبَّکُم اِنَّ زَلزَلَةَ السّاعَةِ شَیءٌ عَظیم یَومَ تَرَونَها تَذهَلُ کُلُّ مُرضِعَة عَمّا اَرضَعَت و تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمل حَملَها و تَرَی النّاسَ سُکـری و ما هُم بِسُکـری و لـکِنَّ عَذابَ اللّهِ شَدید».
از حوادث مهمی که در غزوه بنی مصطلق بنا بر
نقل مشهور برای
عایشه رخ داد داستان افک بود. بنا بر گزارشهایی، عایشه در بازگشت از غزوه بنی مصطلق هنگامی که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در منزلی توقف کرد برای قضای حاجت از جمع فاصله گرفت و چون بازگشت متوجه شد گردنبندش گم شده و چون برای یافتن آن به جست و جو پرداخت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و یارانش حرکت کردند و عایشه از قافله دور ماند. وی به همراه صفوان بن معطل خود را به قافله رساند و این تاخیر، زمینه اتهام را فراهم ساخت. این داستان به حدیث افک مشهور
و
آیه ۱۱ نور:
«اِنَّ الَّذینَ جاء و بِالاِفکِ عُصبَةٌ مِنکُم لا تَحسَبوهُ شَرًّا لَکُم بَل هُوَ خَیرٌ لَکُم لِکُلِّ امرِی مِنهُم مَا اکتَسَبَ مِنَ الاِثمِ والَّذی تَوَلّی کِبرَهُ مِنهُم لَهُ عَذابٌ عَظیم» درباره آن نازل شد.
پس از غزوه بنی مصطلق رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ولید بن عقبة بن ابی معیط را برای دریافت صدقات (
زکات)
به قبیله بنی المصطلق فرستاد. آنان با آگاهی از این موضوع شادمان از منازل خود خارج شده، به
استقبال ولید آمدند؛ اما ولید (آنان را ترساند و
)به مدینه بازگشت و با گزارشی
دروغ به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خبر داد که بنی مصطلق مرتد شده و به قصد کشتن او از منزلشان خارج شدهاند. در این هنگام آیه «اِن جاءَکُم فاسِقٌ بِنَبَا فَتَبَیَّنوا اَن تُصیبوا قَومـًا بِجَهــلَة فَتُصبِحوا عَلی ما فَعَلتُم نـدِمین»
نازل شد. این آیه با فاسق دانستن ولید، به تحقیق درباره خبر گزارشگر
فاسق دستور داد،
از این رو رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: درنگ و تحقیق از خداوند و
عجله از
شیطان است.
برخی گفتهاند: رفتار ولید به کدورت و دشمنی وی با بنی مصطلق در دوره جاهلی باز میگردد.
به نظر زمخشری از آیه بعد به دست میآید که عدهای میخواستهاند رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را بر ضدّ بنی مصطلق تحریک کنند و از این رو نکوهش شدند:
«واعلَموا اَنَّ فیکُم رَسولَ اللّهِ لَو یُطیعُکُم فی کَثیر مِنَ الاَمرِ لَعَنِتُّم ولـکِنَّ اللّهَ حَبَّبَ اِلَیکُمُ الایمـنَ و زَیَّنَهُ فی قُلوبِکُم و کَرَّهَ اِلَیکُمُ الکُفرَ والفُسوقَ والعِصیانَ اُولئِکَ هُمُ الرّاشِدون» و بدانید رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در میان شماست. اگر در بسیاری از کارها از(رای و میل) شما پیروی کند قطعاً دچار زحمت میشوید؛ لیکن خدا
ایمان را برای شما دوست داشتنی گردانید و آن را در دلهای شما بیاراست و
کفر و پلیدکاری و سرکشی را در نظرتان ناخوشایند ساخت. آنان(که چنیناند) ره یافتگانند.»
برخی از افراد مهم و برجسته
تاریخ از قبیله بنی مصطلق بودهاند؛ اما بسیاری از آنان را به سبب آنکه بنی مصطلق شاخهای از خزاعه است با نسبت خزاعی میشناسند، با این حال برخی از این افراد با همان نسبت «مصطلقی»
شهرت دارند. مشهورترین عضو آنان جُوَیریّه است. وی
دختر حارث بن ابی ضرار رئیس قبیله بنی مصطلق و همسر پسرعمویش (مسافع بن صفوان مصطلقی یا صفوان بن مالک) بود که در غزوه بنی مصطلق مانند سایر زنان این قبیله
اسیر شد و در شمار غنایم یکی از مسلمانان به نام ثابت بن قیس بن شماس یا پسر عموی او درآمد. سپس مقرر شد در برابر مبلغی آزاد شود. جویریه نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و برای آزادی خود یاری خواست. رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با پرداخت آن مبلغ معین او را آزاد کرد و به
ازدواج خود درآورد. وی به هنگام اسارت ۲۰ سال داشت و در سال ۵۰ یا ۵۶ در سنّ ۶۵ سالگی درگذشت.
گفتهاند نامش «بَرَّه» بود
و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) او را جُویریّه نامید.
حارث رهبر بنی مصطلق و پدر جویریه، پس از اسارت دخترش به
مدینه آمد تا با پرداخت
فدیه او را آزاد کند. وی در بین راه به شترانش نگریست و علاقه مند شد آنها را نگه دارد، از این رو آنها را در درهای پنهان کرد و به حضور رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسید و فدیه دخترش را پرداخت؛ اما آن حضرت از محل پنهان کردن شترانش پرسید. او که این خبر غیبی آن حضرت را دید شهادتین گفت و
مسلمان شد.
پسر وی عمرو راوی حدیث
و پسر دیگرش عبدالله
از
صحابه پیامبر بود
؛ همچنین همسر عبد الرحمن
برادر زبیر بن عوام از بنی مصطلق بود.
از جمله شخصیتهای ایشان، افزون بر حارث بن ابی ضرار که در سالهای نخست هجری رهبری ایشان را در دست داشت، میتوان از عبدالعزی بن قطن مصطلقی نام برد که پیش از
اسلام در پیمان خزاعه با
عبدالمطلب شرکت داشت
؛ همچنین سوید بن عامر مصطلقی از شعرای جاهلی بود که رسول خدا درباره او فرمود: اگر سوید زنده بود
اسلام میآورد.
الآحاد و المثانی؛ اسباب النزول؛ الاشتقاق؛ الاصابة فی تمییز الصحابه؛ بحارالانوار؛ تاریخ الامم و الملوک، طبری؛ تاریخ مدینة دمشق؛ تاریخ المدینة المنوره؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر عبدالرزاق؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر؛ تفسیر القمی؛ التفسیر الکبیر؛ التنبیه و الاشراف؛ جامع البیان عن تاویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جمهرة انساب العرب؛ الجواهرالحسان فی تفسیر القرآن، ثعالبی؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور؛ روض الجنان و روح الجنان؛ زادالمسیر فی علم التفسیر؛ سبل الهدی والرشاد؛ سیر اعلام النبلاء؛ السیرة الحلبیه؛ السیرة النبویه، ابن کثیر؛ السیرة النبویه، ابن هشام؛ صحیح البخاری؛ الطبقات الکبری؛ عیون الاثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر؛ فتح الباری شرح صحیح البخاری؛ الکامل فی التاریخ؛ کتاب الثقات؛ الکشاف؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ لسان العرب؛ المبسوط؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد؛ المحبر؛ المعارف؛ معالم التنزیل فی التفسیر و التاویل، بغوی؛ معجم البلدان؛ المعجم الکبیر؛ معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع؛ المغازی؛ المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام؛ المنمق فی اخبار قریش.
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «بنی مصطلق»