بروج
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
برجهای
آسمان را
بروج گویند.
واژه
برج در
فارسی و
عربی مشترک و در
فارسی میانه نیز وجود داشته است.
بنای مرتفع،
استوار و
قلعه مانند را
برج گویند؛
همچنین به هریک از ۱۲ خانه فرضی خورشید (
منطقة البروج)،
برج اطلاق میشود.
این
واژه در عربی، در معانی گوناگونی مانند
دژ،
کاخ،
ستاره بزرگ و
درخشان، گشادی
چشم ، فاصله میان دو
ابرو به کار رفته است.
وجه اشتراک همه این معانی را میتوان
ظهور و
ارتفاع دانست.
واژهشناسان معاصر آن را از اصلی
یونانی ـ
رومی دانستهاند که از طریق
سریانی یا
آرامی به
عربی راه یافته است.
؛ همچنین احتمال دادهاند که واژهای سریانی و اصطلاحی نظامی بوده که رومیان آن را در
شام و
عربستان رواج دادهاند و از آنجا وارد
گویشهای آرامی و سپس عربستان جنوبی شده است.
این لفظ در
عبری هم به معنای
منزلگاه است و برای
منازل آفتاب به کار میرفته که اشاره به ۱۲
برج منطقة
البروج است و در
یهودا، مظهر
عبادت بتپرستانه بودهاست.
تقسیم
آسمان به
برجها، نخستین بار در
بین النهرین و اواخر دوره
بابلی انجام گرفته و از آنجا به
یونان راه یافته است.
در
یونان باستان مسیر ظاهری حرکت
خورشید بین
ستارگان در یک سال به ۱۲ قسمت
مساوی (
برج) تقسیم میشده است.
هر
برج را نیز با
صورت فلکی محاذی آن که غالباً نشان
حیوانی بوده، میخواندند و از اینرو،
دایرة البروج، در
یونانی به
دایره حیوانات تعبیر شده است.
مدارهای
ماه و ستارگان نیز تقریباً با دایرة
البروج هم صفحهاند و ماه و
سیارات همواره در میان
برجها دیده میشوند، بدین سبب
برجها از عوامل اصلی احکام
نجوم و
طالع بینی هستند.
نام صورتهای فلکی منطقة
البروج که از نقطه اعتدال بهاری در
مشرق آغاز میشوند، بدین ترتیب است:
حَمَل،
ثَور،
جَوزاء (
بروج ربیعیّه)،
سَرَطان،
اَسَد،
سُنبُله (
بروج صَیفیّه)،
میزان،
عقرب،
قوس (
بروج خَریفیّه)،
جَدْی،
دَلو،
حُوت (
بروج شَتَویّه).
امام خمینی در تبیین دیدگاه گذشتگان آورده است که
فلک الافلاک از مشرق و مغرب حرکت میکند و آنچه در درون آن است نیز بهتبع آن حرکت میکند و در مدت ۲۴ ساعت و چند دقیقه، یک دور میچرخد. این گردش بهاندازهای تند و سریع است که هر لحظه چندین هزار میل حرکت میکند.
ایشان در چگونگی تقسیم
فلک اطلس به
بروج، یادآور شده است که در فلکالافلاک چهار نقطه اعتبار شده است: نقطه اعتدال بهاری (ربیعی)، نقطه
اعتدال پاییزی (خریفی)، انقلاب تابستانی (صیفی)، و انقلاب زمستانی (شتوی).
دایره این فلک به
دوازده برج تقسیم میشود که بهتبع آن دوایر افلاک نیز به
دوازده قسم تقسیم میشود و در این صورت هر
برجی به جهت شبیه بودن ستارگان در آن به شکل حیوانات، نام یکی از حیوانات نامیده شدهاند.
و چون فلک هشتم حرکت کندی دارد، در چندین هزار سال گاهی صورت عقرب از
برج عقرب جلوتر میافتد؛ ازاینرو در تقویم گاهی نوشته شده قمر از صورت عقرب خارج شده، ولی هنوز در
برج عقرب است یا قمر بهصورت عقرب داخل شده، اما هنوز در
برج عقرب داخل نشده است. این امور به جهت آن است که در فلکالافلاک کوکب نیست،
اما در فلک هشتم که دارای کواکب است، از چند کوکب کنار هم توهم صورت عقرب به دست میآید و برابر آن را از فلک اطلس که به
بروج تقسیم شده بود، با
برج عقرب تعبیر میکنند، چنانکه از چند کوکب که با هم هستند، توهم صورت حمل، بقر، اسد لازم میآید و قسمت مقابل آن در فلکالافلاک را به
برج حمل یا بقر یا اسد نامیدهاند.
برخی معتقدند
بروج دوازده گانه برای
عرب جاهلی ناشناخته بود، زیرا آنها در
علم هیئت پیشرفته نبودند تا نیازی به
ثبت و
شناسایی بروج و سیر
سیارات در آن داشته باشند.
ولی به اعتقاد برخی دیگر نشانههایی بر آشنایی آنان با
آسمان و
برجهای آن وجود دارد، به ویژه اینکه آنان با
یهودیان شبه جزیره و
مسیحیان در ارتباط بودند و از دانشهای آنان استفاده میکردند.
واژه
بروج (جمع
برج) ۴ بار در
قرآن آمده است و جز یک بار که به معنای
دژ و
قلعه است،
معنای عام
ستاره یا
برجهای آسمان دارد.
البته برخی،
بروج در هر ۴
آیه را به معنای دژ و قلعه برای
دفاع از چیزی دانستهاند که مورد اول مربوط به دژهای زمینی برای دفاع در برابر
دشمنان و سه مورد دیگر مربوط به جایگاه
ستارگان است که دژهایی آسمانی برای دفع
شیاطین هستند.
آیات ۱۶ ـ ۱۷
حجر/۱۵
قرینهای بر تفسیر
بروج به
دژهای آسمانی شمرده شده است.
نام هشتاد و پنجمین
سوره قرآن هم
بروج است که در نخستین آیه آن
خداوند به
آسمان دارای
برجها
سوگند یاد کرده است: «والسَّماءِ ذاتِ
البُروج».
تفاسیر مختلفی از
بروج در آیه یاد شده، عنوان گشته است.
برخی نیز در تفسیر حرکت خورشید به سوی قرارگاهش در آیه ۳۸
یس/۳۶
به گونهای به
برجهای آسمان اشاره داشتهاند.
دستهای از
مفسران،
بروج را اشاره به
برجهای
دوازده
گانه پنداشتهاند.
برخی از ایشان بر این عقیدهاند که آشنایی
عرب با نظام حرکت
خورشید در میان
برجها و حساب
سال از روی آن، سبب شده است که خداوند بر اثبات
وحدانیت خود از
شکوه و
زیبایی برجهای آسمان سخن گوید.
«ولَقَد جَعَلنا فِیالسَّماءِ
بُروجـًا و زَیَّنّـها لِلنّـظِرین».
اما دیگران
بروج در
قرآن را به معنای
ستارگان درخشان
آسمان دانستهاند.
برخی بر این سخن دلیل آوردهاند که اینگونه تصورات درباره
هیئت آسمان و ستارهها، سالها پس از
نزول آیات به
فرهنگ مسلمانان راه یافت
و افزون بر آن،
بروج دوازدهگانه یونانی،
بروجی اعتباریاند که
یونانیان قدیم، نام آنها را از نامهای
خدایان خود گرفتهاند؛
بنابراین،
اصطلاح و نامگذاری خاص
بروج بر این مجموعه ستارگان خاص باید از همان تعبیر قرآنی گرفته شده باشد؛ نه آنکه این آیه را بر آن نظرهای هیئتی تطبیق کنیم.
اقوال دیگری هم در این زمینه وجود دارد؛ برخی مراد از
بروج را
قصرهای آسمان دانستهاند که از
طلای سرخ و
زبرجد سبز و
نقره سفید و
گوهر و
مروارید ساخته شده و جایگاه عبادت
فرشتگان در آسمانهاست، چنانکه
مساجد،
عبادتگاه انسانها در
زمین است.
جایگاه ستارگان
، درهای
آسمان ، ۱۲
امام معصوم،
آب و
ریگو همچنین درجات آسمانِ
روح انسان از دیگر تفسیرها و تأویلها در این زمینه است.
تفسیر دیگری نیز با توجه به
معنای لغوی برج ارائه شده، مبنی بر اینکه ساختمانهایی با
برج و باروهایی عظیم و فروزان در
ستارگان وجود دارد که اشارهای ضمنی به وجود نوعی
ساکن و
نگهبان در آنهاست.
•
دانشنامه موضوعی قرآن. •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.