بحیا بن یوسف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَحْیَا (بَحْیَة) بْنِ یوسُفِ بْنِ پاقودا (اواخر سدة ۵ق/۱۱م)،
عارف و
فیلسوف یهودی اسپانیایی میباشد.
از جزئیات زندگی وی اطلاعات درستی در دست نیست.
آنچه درباره او میتوان گفت: اینکه وی در سرقسطه (و به گفتهای در قرطبه)،
دیّان، یا
قاضی محاکم
شرعی یهود بوده است.
بحیا در روزگاری میزیست که همزیستی مسالمتآمیز میان
مسلمانان،
مسیحیان و
یهودیان در جامعه اسلامی، به ویژه در اسپانیا، نه تنها زندگی توأم با آرامشی را برای آنان امکانپذیر ساخته بود، بلکه زمینه همکاریهای مختلف میان پیروان این سه
دین در فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی، علمی و فرهنگی - دینی را نیز فراهم آورده بود.
بحیا خود از وارثان
سنت یهودی - عربی به شمار میرود که در آن
یهودیت ربّانی تلمودی با
خرد گرایی کلامی اسلامی در هم آمیخته، و در آثار سعدیا گائون (د ۳۳۰ق/۹۴۲م) به اوج خود رسیده بود. بحیا به این سنت
یهودی - عربی، عنصر
زهد و
عرفان اسلامی و گرایشهای
نوافلاطونی را نیز افزود و در کتاب خود ترکیبی هماهنگ و منطبق با
تفکر یهودی را ارائه داد.
از بحیا در حدود ۲۰ «پیوط» (
شعر دینی
یهود که در
عبادات و آیینهای جمعی و فردی خوانده میشود)، به
زبان عبری و کتابی عرفانی با عنوان الهدایة الی فرائض القلوب به
زبان عربی بر جای مانده که آراء
فلسفی و عرفانی خود را در آن بیان کرده است.
این کتاب که در ۵۵۵ -۵۵۶ق/ ۱۱۶۰-۱۱۶۱م توسط
یهودا بن تبّون، با عنوان «وظایف قلب» به عبری ترجمه شد، مورد استقبال گسترده جامعه
یهودیان قرار گرفت و مهمترین و پرخوانندهترین کتاب در ادبیات
یهودی قرون وسطی شد. در دورههای بعد نیز این کتاب به زبانهای عبری، پرتغالی، اسپانیایی، ایتالیایی، یدیش و سپس در دوره جدید به زبانهای
آلمانی،
فرانسه و
انگلیسی ترجمه شد. مهمترین ویرایشهای آن در دوره جدید، نخست توسط ابراهیم سالم بن
یهودا در ۱۹۱۲م در لیدن صورت گرفت و پس از آن توسط ا. زیفرونی، ویرایش عبری آن مبتنی بر متن عربی اصلی، همراه با تصحیحات و اضافات در ۱۹۲۸م در
بیتالمقدس انتشار یافت.
کتاب الهدایه که در نیمه دوم سده ۵ق/۱۱م نوشته شده است، مشتمل بر مقدمه و ۱۰ «باب» با عنوانهای
اخلاص در
توحید، تأمل در مخلوقات،
وجوب التزام به
بندگی خداوند،
توکل، اخلاص در عمل،
تواضع،
توبه،
محاسبه نفس، زهد و
عشق به خداوند است. گرچه مفهوم «باب» به عنوان تمثیلی از
سلوک تدریجی و گذار از مراتب مختلف تجربه عرفانی، از مفاهیم مورد توجه عارفان
یهودی بوده، به روشنی میتوان دریافت که ساختار کتاب ملهم از آثار عارفان مسلمانان است. به علاوه، در بابهای مختلف کتاب، گفتهها، شواهد، مثالها و
اصطلاحات صوفیان پیش از بحیا به فراوانی به چشم میخورد و این نشاندهنده آشنایی کامل او با نوشتههای این نویسندگان است.
شباهت برخی بخشهای متن کتاب با آثار
ابوحامد محمد غزالی (د ۵۰۵ ق/ ۱۱۱۱م)، به ویژه الحکمة فی مخلوقات الله تا آن حد بود که برخی از محققان این بخشها را برگرفته از آثار غزالی میشمردند. امروزه با توجه به اختلاف زمانی اندک میان این دو، این نظریه مورد تردید قرار گرفته است و برخی احتمال استفاده هر دو نویسنده از مأخذی مشترک را مطرح نمودهاند. با اینهمه، تأثیر تفکر عرفانی و دیگر نحلههای فکری اسلامی همچون گرایشهای نوافلاطونی
اخوانالصفا بر بحیا غیر قابل انکار است.
موضوع محوری در کتاب بحیا، اعتقاد به وجود خداوند و یگانگی او و الزاماتی است که چنین اعتقادی، به ویژه از جنبه باطنی برای انسان به دنبال دارد. در مقدمه کتاب الهدایة، وی وظایف یا فرایض هر فرد
مؤمن را به دو گروه فرایض جوارح (علم ظاهر) و فرایض
قلب (علم
باطن) تقسیم میکند. آنگاه با تأکید بر خلأ معنوی موجود در جامعه
یهود زمان خود و انتقاد از التزام تقلیدی به رعایت ظواهر
احکام شرعی و عبادات واجب،
تعقل و تفکر درباره
نیتی که در پس هر عمل شرعی و عبادی نهفته است، بر هر فرد عاقل و بالغ واجب میشمارد، زیرا
عقل،
تورات و سنت ربّانی، همه بر سر این نکته در توافقند که حقیقت عبادت وابسته به نیتی است که در آن است. به عبارت دیگر، از دیدگاه بحیا، عمل صحیح به فرایض جوارح، بدون عمل به فرایض قلب که همان فرایض باطنی و عقلانیند، غیرممکن است.
نخستین فریضه قلب، درک وجود و یگانگی خداوند است که بحث باب اول کتاب است. در این باب بحیا نخست به یاری براهین مختلفی همچون
برهان نظم و
برهان علیت به اثبات
حدوث عالم و وجود خداوند میپردازد و سپس با استفاده از
استدلالهای گوناگون درباره اینکه تعدد خدایان منطقاً امکانناپذیر است، وحدت و یگانگی خداوند را اثبات میکند
و در ادامه از صفات خداوند صحبت به میان میآورد و آنها را در دو گروه صفات
ذات و صفات فعل خداوند، بررسی میکند.
در باب دوم (جم) بحیا بر دقت و تأمل در اجزاء عالم و مشاهده نظم و هدفمندی آن، و در نتیجه درک
حکمت و
مشیت خداوند در امور عالم تأکید دارد و به پیروی از نوافلاطونیان، از دوگانگی میان
جسم و
روح سخن میگوید.
تعمق و تدبر در ارکان عالم و اجزاء آن موجب تحسین و تواضع انسان میشود و
عزم او را در
پرستش و بندگی خداوند، بدون انتظار پاداش یا ترس از
دوزخ راسختر میکند.
این بندگی و شکرگزاری به درگاه خداوند - که در باب سوم از آن بحث میشود - خود از دو راه امکانپذیر است: یکی تبعیت از طریق
وحی (
شریعتی که در تورات آمده است) و دیگری تبعیت از طریق عقل
با طرح چنین تمایزی، بحیا به مقایسه میان اهمیت عقل و وحی میپردازد و در ضمن مباحثهای تخیلی میان عقل و
نفس، مسائل مختلفی همچون
جبر و اختیار،
شرور و چگونگی خلاصی روح از بدن را مطرح میکند. در این مباحثه، بحیا میکوشد تا با تأکید بر اینکه مسأله جبر و اختیار چون با عقل محدود بشر قابل پاسخ دادن نیست، باید به کناری نهاده شود، نشان دهد که انسان باید در مقابل تقدیر خداوند از یکسو تسلیم باشد و آن را با
توکل بپذیرد، و از سوی دیگر فعالانه در جهت کسب رضای خداوند و رسیدن به
سعادت کوشش کند.
آنچه بحیا تا باب چهارم کتاب خود بیشتر به آن میپردازد، به مباحث مابعدالطبیعی و علمالنفس مربوط است، اما از باب چهارم به بعد، تعلیمات
اخلاقی و عملی درباره سلوک باطنی مطرح میشود.
بحیا همچون نوافلاطونیان و
گنوسیان بر این باور است که نفس (روح)
جوهری نورانی است که در بدن همچون عنصری بیگانه در غربت به سر میبرد.
روح به فرمان خداوند در بدن جای گرفته است و از یک طرف با درک تجارب،
شناخت بیشتر حاصل میکند و از طرف دیگر به بدن امکان زنده بودن و فعالیت میدهد. نفس یا روح همواره در پی آن است که به
اصل خود بازگردد، اما تمایل طبیعی انسان به
شهوات و کسب
قدرت و لذت او را اسیر نگه میدارد. اما به یاری عقل و وحی روح میتواند خود را پالایش داده، پس از
مرگ به پاداش زهد و سلوک خود، به مقام تقرب به نور اعلای خداوند برسد.
لازمه رسیدن به چنین مقصودی، کسب فضایلی همچون توکل، اخلاص، تواضع، توبه، زهد و عشق به خداوند است که بحیا به هر یک از آنها بابی از کتاب خود را اختصاص داده است. این فضایل گرچه به مراحل و مقامات سلوک در عرفان اسلامی بسیار شبیهند، لیکن ترتیبی دقیقاً همانند ندارند و مهمتر آنکه، از دیدگاه بحیا طی هر مرحله، لازمه رسیدن به مرحله بعدی نیست. بحیا بر این باور است که انسان میتواند با توکل و اعتماد بر لطف و
رحمت خداوند و تواضع در برابر او، و با اخلاص در عبادت و توبه از
گناهان و نیز با زهد و پرهیز، به عشق الهی برسد و مورد عنایت خاص او قرار گیرد.
اما زهد و توکل از دیدگاه بحیا، برخلاف برخی مکاتب و مذاهب دیگر، زهد افراطی همراه با ریاضتهای سخت نیست. توکل بر خداوند نیز بدان معنا نیست که انسان امور دنیوی را رها کند و در انتظار روزی بیسعی و کوشش بنشیند؛ بلکه انسان باید از یکسو در پی رفع نیازمندیهای مشروع دنیوی خود باشد و از دیگر سو همواره توجه داشته باشد که تأمینکننده
روزی او، در حقیقت خداوند است.
بحیا همچنین عشق به خداوند را به معنای انقطاع نفس از شهوات و کوشش درونی برای نزدیک شدن به خداوند و سرانجام، اتصال به نور اعلای او میداند. اما وی در تعریف این عشق و سرانجام آن، برخلاف بسیاری دیگر از عارفان، هرگز مسأله
وحدت با ذات الهی را مطرح نمیکند و به اصول عرفان
یهودی که در آن، میان عاشق و معشوق همواره فاصلهای گذر ناکردنی وجود دارد، پایبند میماند.
(۱) بحیا بن یوسف، الهدایة الی فرائض القلوب، به کوشش ابراهیم سالم بن
یهودا، لیدن، ۱۹۰۷-۱۹۱۲م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بحیا بن یوسف»، ج۱۱، ص۴۵۳۷.