• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اِکْتَسَبوا (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





اِکْتَسَبوا:(نَصيبٌ مِّمّا اكْتَسَبواْ)
«اِکْتَسَبوا» كلمۀ «اکتساب» به معنى «تحصيل كردن و به دست‌آوردن» است، مفهوم وسيعى دارد، هم كوشش‌هاى اختيارى را شامل مى‌شود و هم آن‌چه انسان به وسیله ساختمان طبيعى خود مى‌تواند به دست بياورد.



به موردی از کاربرد «اِکْتَسَبوا» در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - اِکْتَسَبوا (آیه ۳۲ سوره نساء)

(وَ لا تَتَمَنَّوْاْ ما فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِّلرِّجالِ نَصيبٌ مِّمّا اكْتَسَبواْ وَ لِلنِّساء نَصيبٌ مِّمّا اكْتَسَبْنَ وَ اسْأَلواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللّهَ كانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمًا)
«امتيازات و برتری‌هايى را كه خداوند براى بعضى از شما بر بعضى ديگر قرار داده آرزو نكنيد. اين تفاوت‌هاى طبيعى و حقوقى، براى حفظ نظام زندگی شماست. با اين حال، مردان به سبب آن‌چه به دست مى‌آورند نصيبى دارند، و زنان نيز نصيبى؛ و نبايد حقوق هيچ يک پايمال گردد). و از فضل خدا، براى رفع تنگناها استمداد جوييد؛ زيرا خداوند به هر چيز داناست.»


۱.۲ - اِکْتَسَبوا در المیزان و مجمع‌البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرمایند:
مراد از اكتساب در آیه نوعى حيازت و اختصاص دادن به خويش است، اعم از اين كه اين اختصاص دادن به وسيله عمل اختيارى باشد، نظير اكتساب از راه صنعت، و يا حرفه و يا به غير عمل اختيارى، ليكن بالآخره منتهى شود به صفتى كه داشتن آن صفت باعث اين اختصاص شده باشد، مانند مرد بودن مرد، و زن بودن زن.
پيشوايان علم لغت، هر چند كه در باره دو واژه كسب و اكتساب گفته‌اند كه هر دو مختصند بدان جايى كه عمل به اختيار آدمى انجام شود، هم چنان كه واژه طلب و امثال آن مختص به اين گونه موارد است، ليكن اين تفاوت را بين دو واژه گذاشته‌اند كه در كلمه‌ (كسب) معناى جمع كردن خوابيده، و بسيار مى‌شود كه كلمه (اكتساب) در امور غير اختيارى استعمال مى‌شود، مثلا مى‌گويند (فلانى با خوشگلى خود شهرت اكتساب مى‌كند، و از اين قبيل تعبيرات)، و در آيه مورد بحث بعضى از مفسرين اكتساب را به همين معنا تفسیر كرده‌اند ولى به نظر ما اگر در آيه اين معنا را مى‌دهد، از باب استعمال حقيقى نيست، بلكه مجازى و از باب تشبیه و استعاره است.
و اما اين كه مراد از اكتساب در آيه شريفه آن چيزى باشد كه آدمى با عمل خود به دست آورد، و در نتيجه معناى آيه چنين شود، آرزو مكنيد آن‌چه را كه مردم با صنعت و يا حرفه‌اى كه دارند به دست آورده‌اند، چون مردان از آن‌چه با عمل خود به دست مى‌آورند نصیب دارند، و زنان نيز از آن‌چه با كار خود به دست مى‌آورند بهرمند هستند.
اين معنا هر چند كه فى نفسه معنايى درست است، ليكن باعث مى‌شود كه دايره معناى آيه تنگ شود، و از اين گذشته رابطه‌اش با آيات ارث و نکاح قطع گردد.
و به هر حال پس معناى آيه بنا بر بيانى كه كرديم اين مى‌شود:
(آرزو مكنيد كه شما نيز آن برتری‌ها و مزاياى مالى و غير مالى كه ديگران دارند و خداى تعالى يكى از دو طايفه شما مردان و زنان را به آن اختصاص داده به شما نيز بدهد، و خلاصه مردان آرزو نكنند اى كاش مزاياى زنان را مى‌داشتند، و زنان نيز آرزو نكنند اى كاش مزاياى مردان را مى‌داشتند) براى اين‌كه اين فضیلت بدون جهت به صاحبان آن داده نشده، يا صاحب فضيلت آن را با نفسيت اجتماعى خود به دست آورده، و يا با عمل اختياريش يعنى تجارت و امثال آن، و معلوم است كه هركس هر چيز را كسب كند از آن بهره‌اى خواهد داشت، و هر كس هر بهره‌اى دارد به خاطر اكتسابى است كه كرده.


۱.۳ - اِکْتَسَبوا در تفسیر نمونه

مکارم شیرازی در تفسیر نمونه می‌فرمایند:
آيۀ مورد بحث مى‌گويد: مردان و زنان هركدام بهره‌اى از كوشش‌ها و تلاش‌ها و موقعيت خود دارند، خواه موقعيت طبيعى باشد (مانند تفاوت دو جنس مرد و زن با يک‌ديگر) و يا تفاوت به خاطر تلاش‌ها و كوشش‌هاى اختيارى.
البته نبايد اشتباه كرد كه آيه اشاره به تفاوت‌هاى واقعى و طبيعى مى‌كند نه تفاوت‌هاى ساختگى كه بر اثر استعمار و استثمار طبقاتى به‌وجود مى‌آيد، چه اين‌كه آن‌ها نه خواست خداست و نه چيزى است كه آرزوى دگرگون كردن آن نادرست باشد، بلكه تفاوت‌هايى است ظالمانه و غيرمنطقى كه بايد در رفع آن كوشيد، فى المثل زنان نمى‌توانند آرزو كنند كه اى كاش مرد بودند و مردان نيز نبايد آرزو كنند كه اى كاش زن مى‌شدند، زيرا اين دو جنس اساس نظام اجتماعى انسانى است.
امّا در عين حال نبايد اين تفاوت جنسيت سبب شود كه يكى از اين دو جنس حقوق ديگرى را پايمال كند و آن‌ها كه آيه را دستاويز براى ادامۀ تبعيضات نارواى اجتماعى پنداشته‌اند سخت در اشتباهند.


۱. نساء/سوره۴، آیه۳۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۷۰۹.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۲، ص۱۶۰.    
۴. نساء/سوره۴، آیه۳۲.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ج۱، ص۸۳.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۵۳۴-۵۳۵.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۳۳۷.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۱۲۶.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۶۴.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌ ط-دار الکتب الاسلامیه، ج۳، ص۳۶۳-۳۶۴.    



• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «أکتسبوا»، ج۴، ص ۷۲.


رده‌های این صفحه : لغات سوره نساء | لغات قرآن




جعبه ابزار