اِضْطِرار (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِضْطِرار (به کسر الف، طاء و سکون ضاد) از
واژگان قرآن کریم به معنای احتیاج و اجبار است.
اضطرار در واقع حمل غیر بر
ضرر است.
مشتقات
اِضْطِرار که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
اَضْطَرُّهُ (به فتح الف، طاء و سکون ضاد) به معنای مىكشانم؛
نَضْطَرُّهُمْ (به فتح نون، طاء و سکون ضاد) به معنای مجبورش میکنیم؛
اضْطُرَّ (به کسر الف، سکون ضاد و ضم طاء) به معنای درمانده، ناچار و محتاج شود؛
تُضَارَّ (به ضم تاء) به معنای ضرر نرساند؛
یُضَارَّ (به ضم یاء) به معنای زيانى برسد، است.
اِضْطِرار به معنی احتیاج و اجبار است.
اضطرار در واقع حمل غیر بر
ضرر است.
تحمیل کننده شاید از کنار و شاید حالت و امری در خود شخص باشد، مثل گرسنگی و مرض و غیره.
به مواردی از
اِضْطِرار که در
قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(ثُمَ اَضْطَرُّهُ اِلی عَذابِ النَّارِ) (سپس آنها را به عذاب
دوزخ مىكشانم.)
در این آیه و آیه بعدی تحمیل از کنار بوده و از طرف خداوند است.
(نُمَتِّعُهُمْ قَلِیلًا ثُمَ نَضْطَرُّهُمْ اِلی عَذابٍ غَلِیظٍ) «اندكى برخوردارشان كنيم سپس او را به عذاب آتش مجبورش میکنیم و به اجبار در آتش میکشم.»
(فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا اِثْمَ عَلَیْهِ) «هر که ناچار و محتاج شود؛ در حالیکه قبلا طالب نیست و در خوردن زیاده روی نمیکند بر او گناهی نیست.»
در اینجا و نظیر آن تحمیل از خود شخص است که گرسنگی و
فقر باشد.
(اَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ) (يا كسى كه دعاى مضطر را هنگامى كه او را بخواند اجابت مىكند و ناراحتى او را برطرف مىسازد.)
مضطرّ به معنی درمانده و ناچار است.
(لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ) «مادر به واسطه فرزندش به شوهر
ضرر نرساند همچنین شوهر به واسطه فرزندش به زن
ضرر نرساند.»
(لا تُضَارَّ) در
قرآنها به فتح (راء) است، ولی به فتح و ضمّ هر دو خوانده شده است. اگر با رفع خوانده شود اخبار است به معنای امر یعنی:
ضرر نمیرساند مادری به واسطه فرزندش و نه پدری به واسطه فرزندش. شاید در اینصورت فعل مجهول باشد یعنی:
ضرر رسانده نشود مادری به واسطه فرزندش. اگر آنرا با فتح خوانیم که اکثر قرّاء خواندهاند، نهی از
اضرار است یعنی:
ضرر نرساند مادری به واسطه فرزندش. شایدهم مجهول باشد.
ناگفته نماند علت جواز فتح و ضمّ اعلال است، چنانکه در فعل امر از مدد چهار وجه جایز است.
بنابر دو روایت که در
تفسیر صافی از
حضرت صادق (علیهالسّلام) نقل شده: آیه به صورت طلاق و عدم آن عمومیّت دارد.
(وَ اَشْهِدُوا اِذا تَبایَعْتُمْ وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهِیدٌ) (هنگامى كه خريد و فروش (نقدى) مىكنيد، شاهد بگيريد! و نبايد به نويسنده و شاهد، (به خاطر حقگويى) زيانى برسد (و تحت فشار قرار گيرند.))
ممکن است اصل کلمه «لا
یضارر» و فعل معلوم باشد یعنی: آنگاه که معامله کردید،
شاهد بگیرید، نویسنده سند معامله و شاهد
ضرر نرسانند همچنین شاهد در شهادت و نویسنده در نوشتن
خیانت نکند. شاید هم مجهول باشد یعنی نویسنده و شاهد را
ضرر نرسانید. اجرت نویسنده را بدهید و شاهد را در وقت مشغله احضار نکنید. ولی وجه اول را بهتر دانستهاند.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «اِضطرار»، ج۴، ص۱۷۸-۱۷۷.