• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اِسْلام (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





اِسْلام (به کسر الف) از واژگان قرآن کریم به معنای انقياد و تسليم شدن است.



اِسْلام به معنای انقياد و تسليم شدن است. در اقرب گويد: «أَسْلَمَ‌ الرَّجُلُ: انْقَادَ»
[۴] شرتونی، سعید، اقرب الموارد.



(وَ لَهُ‌ أَسْلَمَ‌ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...) «آن كه در آسمان‌ها و زمین است به او منقاد و مطيع‌اند....»
(فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبِينِ) «چون هر دو به دستور خدا تسليم و منقاد شدند و او را به پیشانی در تل خوابانيد.»
(إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ‌ أَسْلِمْ‌ قالَ‌ أَسْلَمْتُ‌ لِرَبِّ الْعالَمِينَ) (و ياد آوريد هنگامى را كه پروردگارش به او فرمود: اسلام بياور و در برابر حق، تسليم باش. او فرمان پروردگار را از جان و دل‌پذيرفت؛ و گفت: در برابر پروردگار جهانيان، تسليم شدم.)
گاهى از اسلام، تسليم ظاهرى مراد است نه تسليم و انقيادی كه از علم و يقين ناشى می‌شود بلكه يكى از طرفين خود را زبون و فاقد قدرت ديده به ظاهر منقاد می‌شود و آن از نظر قرآن ارزشى ندارد نظير (قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ ...) «اعراب بادیه‌نشین می‌گفتند: ايمان آورديم آنچه می‌گوئيم در دل داريم و دلمان به آن مطمئن و آرام است. در جواب آمده: بگو ايمان نياورده‌ايد بلكه بگوئيد تسليم شده‌ايم يعنى اسلام را قوى ديده و با آن در حال جنگ نيستيم و تسليم هستيم.»
همچنين است‌ (بَلْ هُمُ الْيَوْمَ‌ مُسْتَسْلِمُونَ‌) (ولى آنان در آن روز در برابر قدرت خدا تسليمند.) و شايد استفهام براى زيادت تسليم بوده باشد.
(إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ‌ الْإِسْلامُ‌ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ ...) (دين در نزد خدا، اسلام است. و كسانى كه كتاب آسمانى به آنان داده شد، با يكديگر اختلاف نكردند، مگر بعد از آگاهى و از روى ستم و حسدورزى....)
«اسلام» در آيات ديگر نيز آمده است نظير (وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ‌ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ ...) (و هر كس جز اسلام و تسليم در برابر فرمان حقّ، آيينى براى خود انتخاب كند، از او پذيرفته نخواهد شد....)
(وَ رَضِيتُ لَكُمُ‌ الْإِسْلامَ‌ دِيناً ...) (و اسلام را به عنوان آيين جاودان شما پذيرفتم....)
اسلام هر چند مخصوص شريعت حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) شده ولى تمام اديان اسلام‌اند و پيامبران از مردم جز تسليم شدن به خدا و انقياد، چيزى نخواسته‌اند.
آيه اول اين حقيقت را روشن می‌كند: دين در نزد خدا فقط اسلام و انقياد به خداست. و اختلاف اهل کتاب از روى جهل و نادانى نيست بلكه دانسته و از روى حسد اختلاف كرده‌اند و گرنه می‌دانند كه دين خضوع به اراده حق و انقياد به آن است و می‌دانند كه اين دين حق است و جز تسليم شدن به خدا نيست آنها دانسته به آيات حق كافر می‌شوند. در سوره آلعمران از آیه ۸۱ ميثاق پيامبران در تصديق يكديگر و انقياد اهل آسمان‌ها و زمين، بيان شده و سپس فرموده: بگو به خدا و به آنچه بر ما و بر ابراهیم، اسمعیل، اسحق، یعقوب، اسباط، موسی، عیسی، و ساير پيامبران نازل شده ايمان آورديم و تسليم شديم و همه را پيامبر خدا می‌دانيم و آنگاه فرموده: (وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ‌ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ ....) (و هر كس جز اسلام و تسليم در برابر فرمان حقّ، آيينى براى خود انتخاب كند، از او پذيرفته نخواهد شد....)


نظر به اصل لغت: اسلام ناشى از ایمان و نتيجه آن است كه ايمان از امن و آرامش قلب است، مؤمن كسى است كه عقايد حقه را تصديق كند و قلبش درباره آنها آرام و مطمئن و بى تشويش باشد. (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا ...) (مؤمنان واقعى تنها كسانى هستند كه به خدا و پيامبرش ايمان آورده‌اند، سپس شک و ترديدى به خود راه نداده....) ريب چنانكه گفته‌ايم قلق و اضطراب و تشويش قلب است. چنين كسى قهرا به آنچه می‌داند تسليم و منقاد می‌شود. و انقياد در بيشتر موارد توأم با عمل و يا عين عمل است.
در آيه‌ (وَ ما زادَهُمْ إِلَّا إِيماناً وَ تَسْلِيماً) (و اين موضوع جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود.) به هر دو از ايمان و اسلام توجّه شده است. یعنى: آن پيش آمد هم تصديق و اطمينان قلبى و هم انقيادشان را در مقابل فرمان حق افزود.
اگر گوئى: اكنون كه اسلام ناشى از ايمان است پس چرا در آيه‌ (إِنَ‌ الْمُسْلِمِينَ‌ وَ الْمُسْلِماتِ‌ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ‌ ... أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً) (به يقين، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، ... خداوند براى همه آنان آمرزش و پاداش عظيمى فراهم ساخته است.) و آيه‌ (عَسى‌ رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَيْراً مِنْكُنَ‌ مُسْلِماتٍ‌، مُؤْمِناتٍ، قانِتاتٍ، تائِباتٍ، عابِداتٍ، سائِحاتٍ، ثَيِّباتٍ وَ أَبْكاراً) (اى همسران پيامبر اگر او شما را طلاق دهد، اميد است پروردگارش به جاى شما همسرانى بهتر براى او قرار دهد، همسرانى مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه‌کننده، عبادت‌كار، هجرت‌كننده، زنانى غيرباكره و باکره.) مسلمات از مؤمنات پيش افتاده است و لازم بود كه مؤمنات پيش آيد كه ايمان نسبت به اسلام در حكم مقدمه است؟
گوئيم: به نظر می‌آيد كه اين از اهميت اسلام باشد چون ايمان بدون اسلام و انقياد فائده‌اى ندارد مگر در بعضى موارد كه به انقياد و عمل اصلا مجالى نباشد.
به نظر من در تمام آياتی كه‌ «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» آمده، «آمَنُوا» مبيّن ايمان و تصديق قلبى و «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» مبيّن اسلام و انقياد است كه انقياد را اگر عين عمل هم ندانيم از عمل قابل انفكاک نيست. و آنها همه در جاى «آمنوا و اسلموا» هستند و اين هر دو مقام عبودیّت و بندگى را مجسّم می‌كنند.
اين فرق كه درباره ايمان و اسلام گفته شد. راجع به اصل لغت و بعضى از موارد قرآن بود ولى در بسيارى از آيات ايمان به عنى اسلام و اسلام به معنى هر دو به كار رفته است. مثل‌ (فَقالُوا أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنا وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ) (آنها گفتند: آيا ما به دو بشر همانند خودمان ايمان بياوريم، درحالى كه قوم آنها ما را مى‌پرستند (و بردگان ما هستند)؟!) مراد از ايمان در آيه ظاهرا تسليم است يعنى آيا به دو نفر كه مثل ما بشراند تسليم و مطيع شويم حال آنكه قومشان نوكران مااند، و غرض آن نيست كه حاضر نيستيم درباره معجزات آن دو فكر كنيم تا ايمان بياوريم. همچنين است در آيات‌ (وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَما آمَنَ النَّاسُ ...) (و هنگامى كه به آنان گفته شود: ايمان آوريد، همانگونه كه ساير مردم ايمان آورده‌اند!...) (وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتابٍ ...) (و بگو: به تمام كتاب‌هايى كه خدا نازل كرده ايمان آورده‌ام....) (أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ ...) (آيا به بعضى از دستورات كتاب خدا ايمان مى‌آوريد، و به بعضى كافر مى‌شويد؟!...) و بيشتر آيات ديگر.
و آياتی كه در آنها مسلمون، مسلمات، مسلم، اسلم، و اسلموا آمده ايمان در همه منظور است و همه با ايمان يكى‌اند جز در آياتی كه ايمان و اسلام هر دو ذكر شده است نحو
(آمَنَّا بِاللَّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ‌) (به خدا ايمان آورديم؛ و تو نيز گواه باش كه ما اسلام آورده‌ايم.)
(وَ ما زادَهُمْ إِلَّا إِيماناً وَ تَسْلِيماً) (و اين موضوع جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود.)
(إِنَ‌ الْمُسْلِمِينَ‌ وَ الْمُسْلِماتِ‌ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ ...) (به يقين، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، ...)


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۳۰۱.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۴۲۳.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۶، ص۸۷.    
۴. شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
۵. آلعمران/سوره۳، آیه۸۳.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۳۳۶.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۵۱۹.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۷۸۷.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۱۴۹.    
۱۰. صافات/سوره۳۷، آیه۱۰۳.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۱۵۲.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۲۳۱.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۷۰۷.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۲۵.    
۱۵. بقره/سوره۲، آیه۱۳۱.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۰.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۳۰۰.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۴۵۴.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۳۹۸.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۶۵.    
۲۱. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۴.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۲۸.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۴۹۱.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۰۷.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۲۲۵.    
۲۶. صافات/سوره۳۷، آیه۲۶.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۴۷.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۱۳۲.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۲۰۰.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۶۸۸.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۴۷۲.    
۳۲. آلعمران/سوره۳، آیه۱۹.    
۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲.    
۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۲۱.    
۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۱۸۹.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۷۱۸.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۲۶۹.    
۳۸. آلعمران/سوره۳، آیه۸۵.    
۳۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۱.    
۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۳۳۷.    
۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۵۲۰.    
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۷۷۸.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۱۵۰.    
۴۴. مائده/سوره۵، آیه۳.    
۴۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۰۷.    
۴۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۱۷۹.    
۴۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۲۸۸.    
۴۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۴۶.    
۴۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۲۰۴.    
۵۰. آلعمران/سوره۳، آیه۸۱.    
۵۱. آلعمران/سوره۳، آیه۸۵.    
۵۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۱.    
۵۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۳۳۷.    
۵۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۵۲۰.    
۵۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۷۷۸.    
۵۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۱۵۰.    
۵۷. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۵.    
۵۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۱۷.    
۵۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۲۹.    
۶۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۴۹۲.    
۶۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۰۸.    
۶۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۲۲۹.    
۶۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۲.    
۶۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۲۰.    
۶۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۹۰.    
۶۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۴۳۴.    
۶۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۴۹.    
۶۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۷۲.    
۶۹. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۵.    
۷۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۲۲.    
۷۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۱۳.    
۷۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۴۶۹.    
۷۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۶۱.    
۷۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۱۱۵.    
۷۵. تحریم/سوره۶۶، آیه۵.    
۷۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۶۰.    
۷۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۳۳۳.    
۷۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۵۵۸.    
۷۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۷۵.    
۸۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۱۴۰.    
۸۱. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۴۷.    
۸۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۴۵.    
۸۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۴.    
۸۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۴۶.    
۸۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۷۲.    
۸۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۵۳.    
۸۷. بقره/سوره۲، آیه۱۳.    
۸۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳.    
۸۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۵۵.    
۹۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۸۷.    
۹۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۳۹.    
۹۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۷۶.    
۹۳. شوری/سوره۴۲، آیه۱۵.    
۹۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۸۴.    
۹۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۳.    
۹۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۴۴.    
۹۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۸.    
۹۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۱۱۱.    
۹۹. بقره/سوره۲، آیه۸۵.    
۱۰۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۳.    
۱۰۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۱۹.    
۱۰۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۳۳۰.    
۱۰۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۳۰۴.    
۱۰۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۲۴۶.    
۱۰۵. آلعمران/سوره۳، آیه۵۲.    
۱۰۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۶.    
۱۰۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۲۰۳.    
۱۰۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۳۱۹.    
۱۰۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۷۵۷.    
۱۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۸۸.    
۱۱۱. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۲.    
۱۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۲۰.    
۱۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۹۰.    
۱۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۴۳۴.    
۱۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۴۹.    
۱۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۷۲.    
۱۱۷. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۵.    
۱۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۲۲.    
۱۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۱۳.    
۱۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۴۶۹.    
۱۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۶۱.    
۱۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۱۱۵.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «سلم»، ج۳، ص۳۰۱.    






جعبه ابزار