اهل تعطیل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تعطیل، اصطلاحی در
کلام و
عرفان اسلامی است.
تعطیل، اصطلاحی در
کلام و
عرفان اسلامی. تعطیل در
لغت به معنای فرو گذاشتن و متوقف کردن کار است.
در
اصطلاح نفی وجود
خداوند، نفی دخالت خداوند در
جهان، نفی
نبوت، نفی
معاد و نیز نفی
صفات خداوند را تعطیل گفتهاند.
این اصطلاح بهطور
عام در مقابل
اسلام و
توحید و بهطور خاص در مقابل
تشبیه به کار رفته است
قائلان به تعطیل را «معطّله» یا «معطّلیه» و نیز «ملاحده» و «مهمله» میگفتهاند.
بنا بر معانی تعطیل، به گروههای مختلفی معطّله گفته شده است، از جمله به گروهی که معتقد بودهاند عالم همیشه بوده و خواهد بود و صانعی
علیم و
حکیم ندارد.
به این معنا، دهریه که شریعت را امری نامعقول،
و عالم را
قدیم میدانستهاند و میگفتهاند خداوند صانع عالم نیست بلکه
عقولِ افلاک و
ستارگان، صانع
گیاهان و
حیواناتاند، اهل تعطیل دانسته شدهاند.
در تقسیم بندیهای دیگر، این گروه از معطّله را در زمرة زنادقه و قرامطه و اهل اباحت آوردهاند.
به گروههایی از
عرب جاهلی نیز معطّله یا معطّله عرب گفتهاند. گروهی از آنان
منکر خدا و
معاد بودند، گروهی خداوند را قبول داشتند، ولی معاد را منکر بودند و گروهی هم صرفاً
نبوت و
پیامبری را
انکار میکردند. به گروه اخیر «
عبادالاصنام» (
بت پرستان) می گفتند.
از سوی دیگر، در مقابل
مشبهه، به گروههایی که بیشتر جانب
تنزیه را میگرفتهاند، معطّله گفته شده است. به این معنا گروههای مختلفی را اهل تعطیل خواندهاند، مانند گروهی که میگفتهاند خدا را نباید شیء یا
موجود یا
حی یا
قادر یا
عالم و
سمیع و
بصیر و امثال اینها دانست.
همچنین به گروههایی که
زیادت صفات خدا را بر
ذات انکار میکردهاند و قائل به
عینیت ذات و
صفات بودهاند، معطّله گفته شده است.
جهمیه،
معتزله،
باطنیه یا اسماعیلیه
و
حکما و
فلاسفه به رغم
اختلاف نظرهایشان در باره صفات، همگی از جانب مخالفانشان اهل تعطیل دانسته شدهاند. البته در مورد اخیر علت این نامگذاری صرفاً مسئله صفات نبوده و موضوعات دیگری نیز مطرح بوده که سبب تشدید این
اتهام میشده است
تا جایی که گاهی
فلسفه را «علم تعطیل» خواندهاند.
البته هیچیک از گروههایی که به سبب نظرشان درباره صفات، اهل تعطیل دانسته شده اند، چنین اتهامی را نپذیرفتهاند و غالباً
اطلاق این عنوان به این گروهها به سبب بدفهمی آرای آنان بوده است.
از سوی دیگر فلاسفه و حکما نیز به
متکلمان از آن جهت که به
حدوث زمانی قائل بوده و خداوند را از
ازل فیاض نمیدانستهاند، اهل تعطیل گفتهاند.
اهل
عرفان نیز تعطیل را
مذموم و
باطل شمرده و سبب آن را دخالت و زیاده روی
عقل ــ که
مستقل از
کتاب و
سنت است ــ دانسته
و به آن «
تفرقه بی جمع» گفتهاند.
در بعضی متون عرفانی،
تشبیه و تعطیل را به جهت عظمت
پروردگار ناگزیر دانسته و آن را نتیجه
غلو در
وحدانیت و گرایش
عقل به
تنزیه ــ که
مغایر با خواست
دل است ــ دانستهاند.
عارفان نیز گاهی به سبب بعضی دعاوی شاعرانه و عارفانه در معرض
اتهام به تعطیل بودهاند.
امام خمینی کلام برخی متکلمان بهخاطر تنزیه صرف و نفی هرگونه ارتباط میان خلق و حق را مردود میشمارد. ایشان دیدگاه این دسته از متکلمان را همراه با مغالطه و توهم دانسته و سرّ آن را عدم دستیابی آنها به حقالیقین میداند و پیامد آن را تعطیل و عدم تاثیر خداوند نسبت به مخلوقات معرفی میکند؛ زیرا لازمه تباین ذاتی حق از خلق آن است که حق
تعالی در خارج، هیچگونه ارتباطی با خلق نداشته باشد و این بدان معناست که حضرت حق، در خلق مؤثر نبوده و دست حق در ارتباط با خلق بسته باشد.
همچنین امام خمینی در پاسخ برخی متکلمان ظاهرگرا که از همسنخ بودن با مخلوقات و درنتیجه، اختلاط و ممزوج بودن خداوند با خلق سخن گفتهاند، معتقد است چنین رویکردی به تشبیه صرف خواهد انجامید.
امام خمینی نیز تنزیه محض را سبب تحدید و تقیید حق میداند زیرا در تنزیه محض خداوند از صفات امکانی منزه شمرده شده و از موجودات، جدا تصور میشود درحالیکه موجودات از حیث ذات و کمالات خود، مظاهر حق هستند و حق
تعالی در آن مواطن متجلی است پس اگر تفریق و تنزیه بدون جمع و تشبیه حق به خلق صورت گیرد و تنزیهی نباشد، تعطیل معرفت الهی و مسدود شدن شناخت حق در پی خواهد بود. اما اگر جمع بین تفرقه و جمع و تشبیه و تنزیه درست صورت بگیرد مقتضای آن حقیقت توحید و
وحدت شخصیه وجود خواهد بود.
ایشان در مواردی، تنزیه مطلق را مستلزم تعطیل در صفات میداند، برای مثال تنزیه حق از تکلم و حمل آن بر ایجاد کلام در موجودات را مستلزم ناطق نبودن حق میشمارد.
به معطّله آرای فرعی نیز نسبت داده شده است، از جمله اینکه آنان معتقد بودهاند
ایمان به دل است نه به
زبان، و
عذاب قبر و
حوض و
ملک الموت و
سؤال نکیرومنکر و
سخن گفتن
موسی با
خدا را
انکار میکردهاند.
بعضی از آنان قائل به
تناسخ و گروهی بر این باور بودهاند که
کفار پس از یک بار
سوختن در
دوزخ، دیگر نمیسوزند،
درد و
رنجی نمیکشند و مانند
زغال در آنجا میمانند.
از نظر اخلاقی نیز
صفات نکوهیدهای به اهل تعطیل نسبت داده شده است.
(۱) ابن منظور، لسان العرب.
(۲)
محمدبن عبیداهلو ابوالمعالی، بیان الادیان، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۳) عباس اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، تهران ۱۳۴۵ ش.
(۴) عبدالملک بن عبدالله امام الحرمین، الشامل فی اصول الدین، چاپ هلموت کلوبفر، قاهره ۱۹۸۹.
(۵) بدیل بن
علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۶) حسین بن احمد
زوزنی، کتاب المصادر، چاپ تقی بینش، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۷) مجدودبن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ ش.
(۸) عمربن محمد سهروردی، عوارف المعارف، ترجمة ابومنصور عبدالمؤمن اصفهانی، چاپ قاسم
انصاری، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۹) محمودبن عبدالکریم شبستری، مجموعة آثار شیخ محمود شبستری، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۱۰)
محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ محمد سیدکیلانی، قاهره ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷.
(۱۱)
محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، تهران ۱۳۷۷ ش، چاپ افست قم.
(۱۲) عبدالجلیل قزوینی، نقض، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۵۸ ش.
(۱۳)
احمدبن محمد علاءالدولة سمنانی، مصنفات فارسی، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۱۴) مرتضی بن داعی علم الهدی، تبصرة العوام فی معرفة مقالات الانام، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۱۵)
محمدبن محمد غزالی، تهافت الفلاسفة، چاپ سلیمان دنیا، قاهره (۱۹۸۷).
(۱۶) محمود طاهر غزالی (نظام)، رسالة معرفة المذاهب، در
محمدبن عبیداللّه ابوالمعالی، کتاب بیان الادیان، چاپ عباس اقبال، تهران (۱۳۱۲ ش).
(۱۷)
علی بن جولوغ فرخی سیستانی، دیوان، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۱۸) کیخسرو اسفندیار، دبستان مذاهب، چاپ رحیم رضازاده ملک، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۹) مرتضی مطهری، حرکت و زمان در فلسفة اسلامی، ج ۳، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۲۰) مطهربن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، مقدمه، ترجمه و تعلیقات از محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۲۱) ناصرخسرو، کتاب جامع الحکمتین، چاپ هانری کوربن و محمد معین، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲۲)
علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
(۲۳) هفتاد و سه ملت، یا، اعتقادات مذاهب: رساله ای در فرق اسلام از آثار قرن هشتم هجری، چاپ محمدجواد مشکور، تهران: عطائی، ۱۳۳۷ ش.
•
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تعطیل»، شماره۳۶۳۷. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.