انتظار فرج
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
انتظار فرج در اصطلاح «مهدویّت»، به معنای چشمبهراه بودن
ظهور واپسین ذخیرۀ الهی و آماده شدن برای یاری او در برپایی
حکومت عدل و قسط در سراسر گیتی است.
انتظار، در لغت به معنای چشم داشتن، چشمداشت و چشمبهراه بودن
است. این واژه که از ریشۀ(نظر) گرفته شده در معنا مشابه
اصل خود است و آن عبارت است از تأمل یک چیز و چشم داشتن به آن. اینکه گفته میشود:"نظرته"، یعنی"انتظرته"، مثل این است که به زمانی مینگرد که شیء مورد انتظارش در آن زمان میآید.
انتظار در
اصطلاح «مهدویّت»، به معنای چشمبهراه بودن ظهور واپسین ذخیرۀ الهی و آماده شدن برای یاری او در برپایی حکومت عدل و
قسط در سراسر گیتی است. برخی بزرگان، با بهرهمندی از سخنان پیشوایان معصوم (علیهم السّلام) انتظار را این گونه معنا کردهاند: کیفیتی روحی است که باعث به وجود آمدن حالت آمادگی (انسانها) برای آنچه انتظار دارند، میشود و ضد آن
یأس و ناامیدی است. هرچه انتظار بیشتر و هرچه شعلۀ آن، فروزانتر و پر فروغتر باشد، تحرک و پویایی او و در نتیجه آمادگی نیز بیشتر خواهد بود.
امام خمینی انتظار فرج را انتظار قدرت اسلام و کوشش برای تحقق این قدرت در عالم میداند.
ایشان دو تفسیر از انتظار فرج بیان میکند که یکی صحیح و سازنده و دیگری غیر صحیح و باطل است. حضرت امام درباره انتظار حقیقی و
منتظران واقعی و فرق آنان با مدعیان دروغین این مکتب، به افرادی اشاره میکند که هر کدام به نوعی دچار کجفهمی و انحراف از معارف و اهداف شیعی و اسلامی شدهاند. در اندیشه امام خمینی تفسیر انتظار به گونهای است که با روح و حقیقت
اسلام سازگار است؛ زیرا انتظار فرج که آموزهای دینی و مذهبی است باید به نحوی مطرح شود که روحیه تحرک و پویایی در جهت
تکامل معنوی، احیای
معارف اسلامی و نشر
حقایق دینی در میان افراد بشر ایجاد کند و مردم را به سوی زندگی همراه با
معنویت پیش ببرد. امام هر گونه برداشت از مفهوم انتظار را که موجب فریب مردم شود به شدت نقد و نکوهش کرده است. از جمله برداشتهای نادرست از انتظار فرج در نگاه امام خمینی این است که برخی از مؤمنان، صرف عمل به تکلیف خود و
امر به معروف و نهی از منکر و نشستن و
دعا برای انتظار فرج و بی توجه بودن به مسائل مهم امت اسلامی را انتظار فرج میدانند، امام ریشه این تفکر و
اعتقادات را برداشت غلط از برخی
روایات میداند که تشکیل هر حکومتی را پیش از
ظهور امام عصر،
طاغوت و در تضاد با انتظار فرج است.
به اعتقاد امام خمینی کسانی که افزایش گناه و
معصیت را زمینه ظهور
امام زمان (علیهالسّلام) میدانند یا حتی مردم را دعوت به گناه میکنند تا دنیا پر از جور و ظلم شود و آن حضرت ظهور کند، عدهای منحرف و سادهلوح هستند.
امام خمینی یکی از وظایف منتظران را تشکیل حکومت در
زمان غیبت میداند؛
از این رو به اعتقاد ایشان وظیفه مسلمانان فراهمسازی مقدمات ظهور آن حضرت با استقرار
حکومت دینی میباشد.
دستکم سه مؤلفه را میتوان بنیانهای اساسی انتظار، به شمار آورد:
بدون تردید وضع موجود در عصر
غیبت ، دارای کاستیهایی است که هرانسان کمالطلب را ناراضی خواهد کرد. این کاستیها به طور عمده از عدم حضور ظاهری امام ناشی شده است، در باور
شیعه است که آخرین پیشوای معصوم (علیه السّلام) به دلایلی که برخی از آنها بر ما پوشیده است، غایب شده است.
این پنهان بودن، باعث شده است جامعه بشری از فواید ظاهری آن امام معصوم بیبهره باشد. یک منتظر راستین، کسی است که نه فقط به سبب محروم بودن خود از حضور ظاهری
امام وضع موجود را برنمیتابد که محروم بودن جامعه بشری از نعمت حضور ظاهری امام نیز او را آزار میدهد. او بر خود لازم میداند همۀ عواملی را که باعث غیبت آن حضرت شده است، به اندازه توان خود برطرف کند.
یکی از نعمتهای بزرگ خداوند در نهاد
انسان ، کمالطلبی او است، به گونهای که همۀ فعالیتهای خود را در سمت آن، سوق میدهد.
موجود و قرار گرفتن در وضع مطلوب شکی نیست غیبت آخرین پیشوای معصوم، سبب میشود برخی راههای
کمال بر انسان و جامعه بسته شود، در انتظار، امید به دستیابی وضع بهتر، مؤلفهای اساسی است که انسان را از رکود و خمودگی برحذر داشته، او را به تلاش در راه رسیدن به وضع مطلوب وامیدارد. در این صورت، اگر به دلایلی به وضع مطلوب هم نرسید، به دلیل اهتمام و
سعی او، خداوند سبحانه و تعالی پاداش کسانی را آن مرحله را درک میکنند به او خواهد داد.
این امیدواری، ناگزیر مراحلی را در بر خواهد داشت که برخی بدین قرارند:
گاهی انسان در زندگی کمبودی دارد؛ امّا به سبب آنکه به آن کمبود آگاهی ندارد، هرگز در پی رفع آن کمبود هم نمیرود و هرگز برای جبران آن از خود تلاشی نشان نمیدهد؛ پس در نخستین مرحلۀ انتظار، میبایست آگاه شد که
حجت الهی در پردۀ غیبت است.
ممکن است در عصر پنهانزیستی
حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) کسی به غیبت آن حضرت آگاهی هم داشته باشد؛ امّا هرگز به این دیدگاه نرسیده که جامعۀ بشری نیازمند چنین رهبری الهی است. به بیان دیگر، مؤلفۀ پیشین وجود دارد؛ امّا فرد هرگز به آن حجت الهی احساس نیاز پیدا نکرده است. او بر این باور است که مردم چه نیازی به امام معصوم دارند؛ در حالی که زندگی خود را سپری میکنند. چنین کسی هرگز نمیتواند انتظار ظهور حضرتش را درون خود پدید آورد.
شکی نیست کسانی که به ظهور امام غایب
یقین ندارند، در انتظار نیز نخواهند بود؛ بلکه انتظار برای آنها بیمعنا خواهد بود، هرقدر آگاهی و یقین شخص به ظهور امام علیه السّلام بیشتر و عمیقتر باشد، انتظارش به آن، بیشتر است. اگر شک و تردیدی در اصل وقوع آن داشته باشد یا اعتقادش به آن سست و ضعیف باشد، انتظارش هم به همان اندازه سست خواهد بود.
پیشوایان معصوم (علیهم السّلام) با در نظر گرفتن این نکتۀ اساسی، همواره در سخنان نورانی خود، باور قطعی به ظهور آخرین حجّت الهی را تقویت کرده، ایشان را از هرگونه ناامیدی، پرهیز میدادند. رسول اکرم (صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) فرمود: «قیامت برپا نمیشود، تا اینکه قیامکنندهای به حق از خاندان ما
قیام کند و این، هنگامی است که خداوند به او اجازه فرماید. هرکس از او پیروی کند، نجات مییابد و هر کس از او سرپیچد، هلاک خواهد شد.»
کسی که به ظهور امام زمان (علیه السّلام) معتقد است و وقوع آن را هم نزدیک میبیند، هرقدر ظهور موعود را بیشتر دوست بدارد، انتظارش برای آن بیشتر خواهد بود و اگر آن را خوش نداشته باشد، انتظارش ضعیف و سست میشود. این دوست داشتن فقط زمانی به وجود میآید که مؤمنان، تصویر روشنی از زمان
ظهور حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) داشته باشند، تا اینکه نه فقط از آن نهراسند، بلکه برای وقوعش لحظهشماری کنند.
متأسفانه تصویرسازی دوران ظهور حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) همواره از افراطها و تفریطها در امان نبوده است. گاهی دوران
حکومت آن حضرت را سختترین و تلخترین دوران یاد میکنند و گاهی آن دوران را دوران رفاه و آسایش مطلق و تنپروری معرفی مینمایند که بدون تردید، هر دو تصویر، زیانهای خود را در باورهای جامعه گذاشته است.
اگرچه انتظار با مؤلفههای یاد شده تحقق مییابد، نزدیک دانستن ظهور حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) میتواند بر شدت انتظار افزوده، آمادگی فرد را افزایش دهد. نزدیک دانستن ظهور باعث میشود توجه به حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) بیشازپیش افزایش پیدا کند، مشکلات دیگر، تحت الشعاع قرار گرفته، تمام رفتار در راستای خشنودی آن حضرت انجام شود.
روایاتی که سخن از انتظار گفتهاند، به دو دسته کلی تقسیم میشود:
در این معنا، آموزههای دینی بر آن است تا افزون بر بیان
فضیلت «گشایش عمومی» و امید به آینده، و سوق انسانها به این عرصه، نومیدی را نیز نکوهش کرده، از ورود جوامع بشری به آن جلوگیری کند، اهتمام آموزههای اسلامی در بیان معنای عام انتظار و
امید ، تا بدان حد بوده که از آن، با بلندترین عنوانها یاد نموده، ارزشهای شگفتآوری برای آن ذکر کرده است.
برخی عبادتها بر برخی دیگر برتری دارد؛ ازاینرو انجام آن، افزون بر آنکه در کانون تأکید آموزههای دینی است، از پاداش افزونتری نیز برخوردار است و نقش آن، در سازندگی انسان بیشتر است.
رسول گرامی اسلام (صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) پس از آن که انتظار فرج را در زمرۀ عبادتهای خداوند سبحانه و تعالی دانسته است، آن را یکی از برترین عبادتها برشمرده، فرمود: «برترین
عبادت انتظار فرج است.»
دربارۀ اهمیّت انتظار فرج-افزون بر آنچه اشاره شد-به روایاتی بر میخوریم که بسی شگفتیآور است و آن، اینکه انتظار را نه فقط «
جهاد » که «برترین جهاد» دانسته است. از این نوع روایات نیز به خوبی استفاده میشود انتظار، از نوع عمل است.
رسول گرامی اسلام (صلّی اللّه علیه وآله و سلّم) فرموده است: «برترین جهاد امت من انتظار گشایش است.»
در این معنا، انتظار به معنای چشمبهراه بودن آیندهای با تمام ویژگیهای یک جامعه مورد رضایت
خداوند سبحانه و تعالی است که یگانه مصداق آن دوران حاکمیت آخرین ذخیرۀ الهی وجود مقدّس حضرت ولی عصر (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) است.
امام باقر (علیه السّلام) آنگاه که دین مورد رضایت خداوند سبحانه و تعالی را تعریف کرد، پس از شمردن اموری فرمود: «... و
تسلیم به امر ما و پرهیزکاری و فروتنی و انتظار قائم ما...»
از روایات انتظار ظهور حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) به دست میآید انتظار ظهور حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) نه فقط راه رسیدن به جامعه موعود است؛ بلکه خود نیز موضوعیت دارد؛ بدان معنا که اگر کسی در انتظار راستین به سر برد، تفاوتی ندارد که به مورد انتظار خویش دست یابد یا دست نیابد.
در اینباره شخصی از
امام صادق (علیه السّلام) پرسید:«چه میفرمایید دربارۀ کسی که دارای
ولایت پیشوایان است و انتظار ظهور حکومت حق را میکشد و در این حال از دنیا میرود؟»، حضرت (علیه السّلام) در پاسخ فرمود:«او، همانند کسی است که با
حضرت قائم در خیمه او باشد.» سپس کمی سکوت کرد و فرمود:«مانند کسی است که با پیامبر اسلام (صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) در مبارزاتش همراه بوده است.»
انتظار، دو گونه
تفسیر شده است:
همان انتظار راستینی است که در روایات، آن را با فضیلتترین عبادت و برترین جهاد امت
پیامبر (صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) دانستهاند که تحرکبخش و تعهدآور است.
یکی از اندیشوران معاصر در گفتاری کوتاه و جامع، انتظار را اینگونه تفسیر کرده است: معنای انتظار ظهور مصلح حقیقی و نجاتبخش الهی حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) این نیست که مسلمانان در وظایف دینی خود دست روی دست گذاشته و در آنچه بر آنها
واجب است، مانند یاری حقّ، زنده کردن قوانین و دستورهای دینی، جهاد و
امر به معروف و نهی از منکر فروگذاری کنند و به این امید که
قائم آل محمد (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) بیاید و کارها را درست کند، از آنها دست بردارند. هر
مسلمان ، موظف است خود را به انجام دستورهای
اسلام مکلف بداند؛ برای شناسایی
دین از راه صحیح، از هیچ کوششی فروگذاری نکند و به توانایی خود از امر به معروف و نهی از منکر دست نکشد؛ همچنانکه پیامبر بزرگوار (صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) فرمود:«همۀ شما
رهبر یکدیگر و در راه
اصلاح هم مسئول هستید.»
بر این اساس، یک مسلمان نمیتواند به دلیل انتظار به ظهور مهدی مصلح، از وظایف مسلّم و قطعی خود دست بکشد یا کوتاه بیاید؛ چه، انتظار به ظهور، نه اسقاط
تکلیف میکند و نه مجوز تأخیر انداختن عمل را میدهد. سستی در وظایف دین و بیتفاوتی به آن به هیچ وجه جایز نیست.
انتظار ویرانگر، فلجکننده و بازدارنده که در واقع نوعی اباحیگری است، همواره مورد مذمت و سرزنش بزرگان دین قرار گرفته است و این بزرگان پیروان مکتب
اهل بیت را از آن پرهیز دادهاند.
علامه مطهری در اینباره مینویسد: برداشت قشری از مردم از مهدویّت و قیام و
انقلاب مهدی موعود(عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) این است که صرفا ماهیت انفجاری دارد؛ فقط و فقط از گسترش و
اشاعه و رواج ظلمها، تبعیضها، اختناقها، حقکشیها و تباهیها ناشی میشود؛ نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آنگاه که
صلاح به نقطۀ صفر برسد،
حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد،
باطل ، یکّهتاز میدان گردد و جز نیروی باطل نیرویی حکومت نکند و فرد صالحی در جهان یافت نشود، این
انفجار رخ میدهد و دست غیب برای نجات حقیقت-نه اهل
حقیقت ؛ زیرا حقیقت، طرفداری ندارد-از آستین بیرون میآید؛ بنابراین هراصلاحی محکوم است؛ زیرا هر اصلاح یک نقطه روشن است؛ تا در صحنۀ
اجتماع ، نقطۀ روشنی هست، دست
غیب ظاهر نمیشود. بر عکس،
هر گناه و هرفساد، هر ستم و هر تبعیض و هرحقکشی و هرپلیدیای به حکم اینکه مقدمۀ صلاح کلی است و انفجار را قریب الوقوع میکند رواست؛ زیرا (هدفها وسیلههای نامشروع را مشروع میکنند)؛ پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج و اشاعه
فساد است....
این نوع برداشت از ظهور و قیام مهدی موعود (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) و این نوع انتظار فرج که به نوعی تعطیل در حدود و مقررات اسلامی منجر میشود و نوعی اباحیگری باید شمرده شود، به هیچ وجه با موازین اسلامی و قرآنی وفق نمیدهد.
بنیانگذار نظام اسلامی
ایران ، در بیاناتی ارزشمند پس از بیان برداشتهای نادرست از انتظار، کسانی را که چنین تصوراتی دارند، به شدت سرزنش کرده است.
بنابراین، منتظر راستین، برای چنان برنامه مهمی، هرگز نمیتواند نقش تماشاگر را داشته باشد؛ بلکه باید از هم اکنون به طور حتم در صف یاران آن حضرت قرار گیرد؛ چرا که
ایمان به نتایج و عاقبت این تحوّل بزرگ، هرگز به او
اجازه نمیدهد در صف مخالفان باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج داشتن «اعمال پاک» و «روحی پاکتر» و برخورداری از «
شهامت » و «آگاهی» کافی است.
در انتظار و امید به آیندهای روشن و رشدآفرین است که، بسیاری از نیازهای روحی و جسمی انسانها پاسخ داده میشود. آدمی در پرتو انتظار و امید، رنجها و گرفتاریها را تحمل میکند و با کشتی امید و
آرزو در دریای پرتلاطم و طوفانزای زندگی، به سلامت به سیر خود ادامه میدهد.
اگر کسی به راستی به همۀ شرایط انتظار، پایبند باشد و بایستههای آن را انجام دهد، آثاری تربیتی برای وی در پی خواهد داشت که برخی چنین است:
روشن است که انسان برای گذران زندگی و پذیرش دشواریهای آن، نیازمند انگیزهای نیرومند است که در پدیدهای با نام «امید به آینده» تجلی مییابد؛ آیندهای که به مراتب، عالیتر، زیباتر و بهتر از امروز باشد. این مسأله -به ویژه برای جوانان-دارای اهمیّت بیشتری است؛ زیرا آنان میتوانند در پرتو
امید به فردایی بهتر به نیروی فراوان خود، جهت و معنا بخشند.
زندگی انسان، آن زمان قابل توجیه است که آثار حرکت، پویایی و شادابی در تمام زوایای آن به چشم خورد. آنگاه که
انسان ، به وضعیت موجود راضی نیست و در صدد ایجاد شرایطی بهتر است، همانا در انتظار به سر میبرد، این اثر ارزنده در جوامع شیعی به روشنی تمام دیده میشود؛ به گونهای که آن را از دیگر جوامع به روشنی تمام، متمایز و برجسته ساخته است.
انتظار-افزون بر آثار فردی- دارای آثار اجتماعی فراوانی نیز است که از مهمترین آنها میتوان به وحدت،
انسجام و همدلی بین منتظران اشاره کرد. این همدلی، به سبب توجه به هدف مشترکی است که در مسألۀ انتظار به روشنی تمام در چشمانداز آن، قابل دیدن است؛ امروزه ثابت شده است افرادی که در پی هدفی مشترک هستند، از عملکردی مشابه برخوردارند؛ به گونهای که همگرایی در آنها در مقایسه با جوامع دیگر، بسیار است.
در جامعۀ شیعی، انتظار ظهور مردی از سلالۀ پاک رسول گرامی اسلام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باعث شده است همۀ پیروان این آرمان مقدس، از همدلی بسیار خوبی برخوردار باشند.
یکی دیگر از آثار غیر قابل تردید در انتظار راستین، احساس حضور در محضر آن امام غایب از سویی و احساس حضور آن امام غایب در زندگی از سوی دیگر است. یک منتظر راستین، همواره بر این باور است که همۀ کارهای او در نگرگاه آن امام پنهان است و این خود در اصلاح رفتار وی بسیار مؤثر است.
این مهم، نه فقط به اصلاح فرد منجر میشود که رفتهرفته به اصلاح و
سلامت اخلاقی جامعه میانجامد که خود در زمینهسازی ظهور، نقشی بس مهم و انکارناپذیر خواهد داشت.
انتظار مصلح جهانی به طور قطع، به معنای آمادهباش کامل فکری، اخلاقی، مادی و معنوی برای اصلاح همۀ جهان است. اصلاح تمام روی
زمین و پایان دادن به همۀ ظلمها و نابسامانیها، شوخی نیست و نمیتواند کار سادهای باشد. آمادهباش برای چنین هدف بزرگی، باید متناسب با آن باشد؛ یعنی باید به گستردگی و ژرفای آن باشد.
منتظران راستین وظیفه دارند مراقب حال یک دیگر نیز باشند و علاوه بر اصلاح خویش، در اصلاح دیگران نیز بکوشند؛ زیرا برنامۀ عظیم و سنگینی که منتظر آنند، یک برنامۀ فردی نیست.
•
فرهنگنامه مهدویت، سلیمیان، خدامراد، ص۷۶، برگرفته از مقاله «انتظار فرج». • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.