امید ثمود (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بر باد رفتن امیدهای
ثمود درباره
صالح علیه السلام، به علت
مبارزه او علیه
شرک بود.
والی ثمود اخاهم صــلحـا...(و بسوی قوم «
ثمود»، برادرشان «
صالح» را (فرستادیم)؛ گفت: «ای قوم من! خدا را
پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! اوست که شما را از
زمین آفرید، و آبادی آن را به شما واگذاشت! از او
آمرزش بطلبید، سپس به سوی او بازگردید، که پروردگارم (به
بندگان خود) نزدیک، و اجابتکننده (خواستههای آنها) است!»)
قالوا یـصــلح قد کنت فینا مرجوا قبل هـذا اتنهـنا ان نعبد ما یعبد ءاباؤنا واننا لفی شک مما تدعونا الیه مریب.(گفتند: «ای صالح! تو پیش از این، مایه امید ما بودی! آیا ما را از پرستش آنچه پدرانمان میپرستیدند،
نهی میکنی؟! در حالی که ما، در مورد آنچه به سوی آن دعوتمان میکنی، در
شک و
تردید هستیم!»)
مخالفان صالح در مقابل
منطق زنده و حق طلبانه او چه پاسخی دادند؟ آنها برای نفوذ در صالح و یا لا اقل خنثی کردن نفوذ سخنانش در توده مردم از یک عامل روانی استفاده کردند، و به تعبیر عامیانه خواستند
هندوانه زیر بغلش بگذارند، و" گفتند: ای صالح تو پیش از این مایه امید ما بودی" در مشکلات به تو پناه میبردیم و از تو
مشورت میکردیم، و به
عقل و
هوش و درایت تو
ایمان داشتیم، و در خیرخواهی و دلسوزی تو هرگز
تردید به خود راه نمیدادیم.
ثمودیان به پیروی
صالح علیه السلام، از رسوم نیاکان آنان امید واهی داشتند.
والی ثمود اخاهم صــلحـا...
قالوا یـصــلح قد کنت فینا مرجوا قبل هـذا اتنهـنا ان نعبد ما یعبد ءاباؤنا واننا لفی شک مما تدعونا الیه مریب.
کلمه" رجاء" وقتی در مورد انسانی استعمال میشود و مثلا به کسی گفته میشود: " ما به تو امیدها داشتیم" منظور ذات آن کس نیست بلکه منظور افعال و آثار وجودی او است، و وقتی عبارت فوق به کسی گفته میشود که جز آثار خیر و نافع از او انتظار نداشته باشند پس" مرجو" بودن صالح در بین مردمش به این معنا است که او تا بوده دارای رشد عقلی و
کمال نفسانی و شخصیت خانوادگی بوده که همه امید داشتهاند روزی از خیر او بهره مند شده و او منافعی برای آنها داشته باشد، و از جمله" کنت فینا" بر میآید که آن جناب مورد
امید عموم مردم بوده است. پس اینکه گفتند: " یا صالح قد کنت فینا مرجوا قبل هذا" معنایش این است که
قوم ثمود از تو امید داشتند که از افراد صالح این قوم باشی و با خدمات خود به مجتمع ثمود سود رسانی و این امت را به راه ترقی و تعالی وادار سازی چون این قوم از تو نشانههای
رشد و کمال مشاهده کرده بود ولی امروز به خاطر کج سلیقگیای که کردی و به خاطر بدعتی که با
دعوت خود نهادی از تو
مایوس شد.
و اینکه گفتند: " ا تنهانا ان نعبد ما یعبد آباؤنا" پرسش و استفهامی بوده که از در انکار کردهاند و انگیزه شان از این پرسش انکاری،
مذمت و ملامت آن حضرت بوده و این
استفهام در مقام تعلیل جمله قبل است که حاصل هر دو جمله چنین میشود: علت
مایوس شدن قوم ثمود از تو این است که تو این قوم را دعوت میکنی به
توحید و نهی میکنی از اینکه سنتی از سنن قومیت خود را اقامه کنند، و (میگویی که) روشنترین مظاهر ملیت خود را محو سازند با اینکه سنت
بت پرستی از سنتهای مقدس این مجتمع قومی ریشه دار بوده و اصلی ثابت دارند و دارای
وحدت قومیت هستند آن هم قومیتی دارای
اراده و
استقامت در رای. دلیل این استفادهای که ما از آیه کردیم، جمله" ا تنهانا ان نعبد ما یعبد آباؤنا" است چون تعبیر میفهماند که
پرستش بت در ثمود سنتی مستمر بوده و از نیاکان آن قوم به
ارث مانده و اگر غیر این بود میگفته: " ا تنهانا ما کان یعبد آباؤنا- آیا ما را نهی میکنی از اینکه چیزی را که پدران ما میپرستیدند بپرستیم"، که فرق بین این دو تعبیر از نظر معنا واضح است.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۹، ص۳۹۲، برگرفته از مقاله «امید ثمود».