• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

القاضِیَة (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





القاضِیَة: (يا لَيْتَها كانَتِ الْقاضيَةَ)
به معنی «پایان‌دهنده و تمام‌کننده» است.
و آیه مورد بحث درباره اصحاب شمال که در روز قیامت، نامه اعمالشان به دست چپشان داده می‌شود سخن می‌گوید.



به مواردی از کاربرد القاضِیَة در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - الْقاضيَةَ (آیه ۲۷ سوره حاقه)

(يا لَيْتَها كانَتِ الْقاضيَةَ)
(اى كاش مرگم فرا مى‌رسيد!)

۱.۱.۱ - القاضِیَة در المیزان و مجمع البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید:
مفسرین‌ گفته‌اند: ضمير در ليتها به موتة الاولى ى تقديرى برمى‌گردد، آن مرگ اولى كه انسان را از دنیا خارج مى‌كند. و معناى آيه اين است كه: اى كاش همان مرگ اول كه ما آن را چشيديم و از دنيا خارج شديم كار ما را يكسره كرده بود و ما را نابود مى‌ساخت و ديگر مبعوث نمى‌شديم و در اين ورطه عذاب هميشگى قرار نمى‌گرفتيم و آنچه را مى‌بينيم نمى‌ديديم.

۱.۱.۲ - القاضِیَة در تفسیر نمونه

و آیه مورد بحث درباره اصحاب شمال که در روز قیامت، نامه اعمالشان به دست چپشان داده می‌شود سخن می‌گوید. هریک از آنها آرزو می‌کند که ای‌کاش هرگز نامه اعمالم به من داده نمی‌شد و ای کاش از حساب خود هرگز خبردار نمی‌شدم «و ای‌ کاش مرگ من فرامی‌رسید و به این زندگی حسرت‌بار پایان می‌داد.» (یا لَیْتَها کانَتِ الْقاضیَةَ)
آری در آن دادگاه بزرگ، در آن یوم البروز و یوم الظهور، هنگامی که تمام قبایح اعمال خود را برملا می‌بیند، فریادش بلند می‌شود و پی‌درپی آه سوزان از دل می‌کشد، آهی حسرت‌بار و ناله‌ای شرربار دارد، آرزو می‌کند با گذشته‌اش به کلی قطع رابطه کند، آرزوی مرگ از خدا و نابودی و نجات از آن رسوایی بزرگ می‌کند، همان گونه که در آیه ۴۰ سوره نبأ نیز آمده است: (... وَ یَقُولُ الْکافِرُ یا لَیْتَنِی کُنْتُ تُراباً.) «کافر در آن روز می‌گوید: ای‌کاش خاک بودم و هرگز انسان نمی‌شدم.»
در معنی جمله: (یا لَیْتَها کانَتِ الْقاضیَةَ) تفسیرهای دیگری نیز گفته شده است، از جمله اینکه: منظور از «قاضیة» مرگ نخستین است، یعنی ای‌ کاش آن زمان که در دنیا مردیم دیگر زنده نمی‌شدیم. این در حالی است که در دنیا چیزی ناخوشایندتر از مرگ در نظر او نبود، ولی در قیامت آرزو می‌کند ای‌ کاش آن مرگ ادامه می‌یافت.
بعضی نیز آن را ناظر به «نفخه صور» اوّل دانسته‌اند که از آن تعبیر به «قارعة» نیز شده است، یعنی ای‌ کاش نفخه دومی در کار نبود، ولی تفسیری که در آغاز گفتیم از همه مناسبتر است.

۱.۲ - مَّقْضيًّا (آیه ۷۱ سوره مریم)

(وَ إِن مِّنكُمْ إِلّا وارِدُها كانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضيًّا)
(و همه شما بدون استثنا وارد جهنم مى‌شويد؛ اين امر نزد پروردگارت حتمى و پايان يافته است.)
در آیه ۷۱ سوره مریم به واژه «مَقضیّ» بر می‌خوریم که به معنی «تمام شده و پایان یافته» آمده، آنجا که می‌گوید: (وَ اِنْ مِنْکُمْ اِلاّ وارِدُها کانَ عَلی رَبِّکَ حَتْماً مَقْضیًّا.) «و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنّم می‌شوید، این امری است حتمی و فرمانی است قطعی (و پایان یافته) از پروردگارتان» (حَتْماً مَقْضِیًّا) و بلافاصله در آیه بعد می‌گوید: «سپس آنها را که تقوا پیشه کردند از آن رهایی می‌بخشیم و ظالمان را در حالی که (از ضعف و ذلت) به زانو درآمده‌اند در آن رها می‌کنیم.»

۱.۳ - مَّقْضيًّا در المیزان و مجمع البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید:
ضمير در كان به ورود، و يا به جمله سابق، به اعتبار اينكه (هيچ كس نيست مگر آنكه وارد آن مى‌شود)، حكم و فرمانى بود، بر مى‌گردد و كلمه حتم و جزم و قطع يك معنا دارد، و معناى جمله مورد بحث اين است كه: اين ورود يا حكمى كه كرديم بر خداى تعالى واجب و حتمى است، و اين وجوب به فرمان خود خدا بوده، خودش عليه خود حكم رانده، چون حاكمى كه بر او حکم براند وجود ندارد.

۱. حاقه/سوره۶۹، آیه۲۷.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۷۴.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۱، ص۳۴۲.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۴۶۴.    
۵. حاقه/سوره۶۹، آیه۲۷.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۶۷.    
۷. آلوسی، شهاب‌الدین، تفسیر روح المعانی، ج۲۹، ص۴۹.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۶۶۷-۶۶۸.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۴۰۰.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۲۷۸.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۲۲.    
۱۲. حاقه/سوره۶۹، آیه۲۷.    
۱۳. نبا/سوره۷۸، آیه۴۰.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۴۶۴-۴۶۵.    
۱۵. مریم/سوره۱۹، آیه۷۱.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۱۰.    
۱۷. مریم/سوره۱۹، آیه۷۱.    
۱۸. مریم/سوره۱۹، آیه۷۲.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۱۲۴.    
۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۹۲.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۹۷.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۸۱۳.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «القاضِیَة»، ج۳، ص۷۰۶-۷۰۷.    






جعبه ابزار