اعداد (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عدد،
اسم مصدر به معنای شماره و
مصدر آن عد به معنای شمردن است و جمع آن اعداد میباشد.
منظور از اعداد در این جا، شمارهها و عددهایی است که در
قرآن آمده است.
اعداد جمع عدد و عدد
اسم و
مشتق از «ع ـ د ـ د» است.
واژه عدد در لغت غالبا به معنای شماره و رقم و گاه به معنای شمارش تعداد، یا به معنای معدود (شمرده و مقدار) است.
لغت شناسان عدد را به یکیهای ترکیب شده یا ترکیب آحاد تعریف کردهاند.
عدد در
اصطلاح فلسفه، از
مقوله کم به حساب میآید که یکی از
مقولات عشر است. برخی
فلاسفه عدد را از مفاهیم ماهوی
و بعضی آن را از
مفاهیم اعتباری میدانند.
شمارش، در
تاریخ بشر پیشینهای کهن دارد و بشر پیش از
اختراع خط به آن آگاهی داشته است. انسانهای نخستین برای نشان دادن اعداد و ارقام، خطوطی را رسم میکردند. مورخان با توجه به اسناد تاریخی، بابلیها را نخستین واضعان حساب و عدد میدانند؛ ایشان با وضع حساب و عدد، سال را به ۱۲ ماه و ماه را به ۳۰ شبانه روز، و شبانه روز را به
ساعات، دقایق و ثانیهها تقسیم کردند و عدد را تا ۶۰ به توان ۴ میشمردند. تقسیمات شمارشی آنها شصت شصت بوده که در اصطلاح «حساب
ستینی» نامیده میشود.
برخی نیز بر این باورند که اعداد و مسمیات آنها و ارقام و مدلولاتشان از
علم اسماء است که
خداوند به
حضرت آدم علیهالسّلام آموخت:
«و علم ءادم الاسماء کلها»
استفاده از عدد و حساب در همه شئون زندگی و رشتههای علمی گوناگون، شاخص و صفت علمی غالب عصر ماست. کشف اتم، فضانوردی و کاوش در کرات آسمانی،
طب،
اقتصاد و بسیاری دیگر از رشتههای علمی و حتی اداره یک زندگی ساده، همگی، عرصههای استفاده از اعداد، ارقام و حساب است. در خواندن برخی
ادعیه و
اذکار مستحب وارده از سوی معصومان علیهمالسّلام عدد و روز خاصی سفارش شده است که رعایت آن طبق دستور لازم است؛
امام صادق علیهالسّلام فرمود: بدانید که اسماءالله به منزله گنجاند و عدد به منزله
ذراع، اگر ذراع را کمتر بگیری به
گنج نمیرسی و اگر فزون تر بگیری از آن درمی گذری،
ازاین رو
عرفا برای اعداد، اسرار، ارواح و منازلی قائلاند و عدد را سری از اسرار الهی در عالم وجود میدانند.
ریاضی دانان اعداد را به حقیقی، صحیح، طبیعی، کسری، گویا، مخلوط، موهومی، مثبت، منفی و...
تقسیم میکنند.
گفته شده در تعدادی از
آیات قرآن ۴ عمل اصلی حساب ذکر شده است:
•«وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْر...:ما با موسى، سى
شب وعده گذاشتيم؛ سپس آن را با ده شب (ديگر) تكميل نموديم»
•«وَ لَبِثُوا في كَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنينَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً...:آنها در غارشان سيصد سال درنگ كردند، و نه سال (نيز) بر آن افزودند.»
•«ِ فَلَبِثَ فيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسينَ عاما...:او در ميان آنان هزار سال مگر پنجاه سال، درنگ كرد»
•«إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً في كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُم...:يقيناً شماره ماهها در پيشگاه خدا از روزى كه آسمانها و
زمین را آفريده در كتاب علم خدا دوازده ماه است؛ از آنها چهار ماهش
ماه حرام است»
•«أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ في كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاء...:مانند دانهاى است كه هفت خوشه بروياند، در هر خوشه صد دانه باشد؛ و خدا براى هر كه بخواهد چند برابر مى كند»
•«فَنِصْفُ ما فَرَضْتُم...:بر شما
واجب است نصف آنچه تعيين كرده ايد به آنان بپردازيد...»
•«يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي بِها أَوْ دَيْنٍ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا...:خداوند در باره فرزندانتان به شما سفارش مى كند كه سهم (
میراث)
پسر، به اندازه سهم دو
دختر باشد؛ و اگر فرزندان شما، (دو دختر و) بيش از دو دختر باشند، دو سوم ميراث از آن آنهاست؛ و اگر يكى باشد، نيمى (از ميراث،) از آن اوست. و براى هر يك از
پدر و
مادر او، يك ششم ميراث است، اگر (
میت) فرزندى داشته باشد؛ و اگر فرزندى نداشته باشد، و (تنها) پدر و مادر از او ارث برند، براى مادر او يك سوم است (و بقيه از آن پدر است)؛ و اگر او برادرانى داشته باشد، مادرش يك ششم مىبرد (و پنج ششم باقيمانده، براى پدر است)...»
•«وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُع...:و براى شما، نصف ميراث زنانتان است، اگر آنها فرزندى نداشته باشند؛ و اگر فرزندى داشته باشند، يك چهارم از آن شماست؛...»
در آیات قرآن کریم ارقام و اعداد فراوانی به چشم میخورند که قرآن در آیاتی پرشمار با ذکر اعداد و ارقام، توجه
انسان را به شمارش و حساب جلب کرده است مانند: «و ان یومـا عند ربک کالف سنة مما تعدون...:و يك روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سالهايى است كه شما مىشمريد»
؛همچنین انسان را متوجه عناصر
زمان کرده که با محاسبه، به
ساعات، ایام، ماهها و سالها منتهی میشود: «هو الذی جعل الشمس ضیاء والقمر نورا وقدره منازل لتعلموا عدد السنین والحساب...: او كسى است كه
خورشید را روشنايى، و
ماه را نور قرار داد؛ و براى آن منزلگاههايى مقدّر كرد، تا عدد سالها و حساب (كارها) را بدانيد؛...»
تاریخ، مبتنی بر گردش
ماه و
خورشید طبیعی و همگانی است. واژه عدد شش بار در قرآن به صورت اسم و به دو معنا آمده است:
• «لتعلموا عدد السنین...»
• «لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنين...»
• «...ِ عَدَدَ سِنينَ»
• «...َ أَقَلُّ عَدَدا»
• «...أَحْصى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدا»
زیاد، بسیار و در عین حال معین و مشخص:
• «فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنينَ عَدَدا:ما (پرده
خواب را) در
غار بر گوششان زديم، و سالها در خواب فرو رفتند.»
مصادیق اعدادی که در قرآن ذکر شده ۳۰
عدد صحیح است که بعضی از آنها بارها تکرار شده
و با احتساب عدد ۹۵۰ که ضمنا از آن یاد شده: «فلبث فیهم الف سنة الا خمسین عامـا»،
۳۱ عدد صحیح و ۸ عدد کسری است
که به ترتیب از کوچک به بزرگ، آنها را ذکر میکنیم:
عدد از لحاظ دلالت بر مفهوم بر چهار قسم است:
عددی که نسبت به نقیصه و زیاده حساس نیست. این قسم مفهوم ندارد. مثلا خداوند به پیامبر اکرم (ص) میفرماید: اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُم
سبعین در این آیه مفهوم ندارد بلکه صرفا برای بیان کثرت است.
عددی است که بشرط لا است و نسبت به زیاده و نقیصه حساس است. مثلا خداوند میفرماید: الزَّانِيَةُ وَ الزَّاني فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ
در جای دیگر میفرماید: وَ الَّذينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانينَ جَلْدَة
در آیهی سوم میخوانیم: وَ الَّذينَ يَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَداءُ إِلاَّ أَنْفُسُهُمْ فَشَهادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقينَ
کسی که زنش را به کار زشت متهم میکند و شاهد ندارد میتواند چهار بار قسم بخورد و این جایگزین چهار شاهد میشود. این قسم عدد مفهوم دارد.
نسبت به نقیصه حساسیت دارد ولی نسبت به زیاده حساسیت ندارد. مثلا از
امام علیهالسلام میپرسند:
کر چیست؟ میفرماید: أَنَّ الْكُرَّ هُوَ مَا يَكُونُ ثَلَاثَةَ أَشْبَارٍ طُولًا فِي ثَلَاثَةِ أَشْبَارٍ عَرْضاً فِي ثَلَاثَةِ أَشْبَارٍ عُمْقاً
واضح است که کر نسبت به نقیصه حساسیت دارد یعنی کمتر از این مقدار نباید باشد ولی بیشتر از آن اشکال ندارد. در این صورت، عدد نسبت به اقل مفهوم دارد ولی نسبت به اکثر مفهوم ندارد.
عکس مورد قبل به این معنا که نسبت به زیاده حساسیت دارد ولی نسبت به نقیصه حساسیت ندارد. مثلا زنی است که عادتش شش روز است. او اگر بیشتر از آن خون ببیند، تا ده روز محکوم به
حیض است و اگر از ده روز بگذرد از شش روز به بعد همه
استحاضه حساب میشود. در اینجا، عدد از ده به بالاتر حساسیت دارد و اگر از ده بیشتر شود از شش به بعد را استحاضه میکند. در این حال فقط نسبت به اکثر
مفهوم دارد.
اعداد صحیحاعداد اعشاریاعداد وصفی
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۴، ص۵۸، برگرفته از مقاله «اعداد ».