اسرار قربانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از اعمال واجب در
منا (پس از
رمی جمرات)، برای کسانی که
حج تمتع به جای آورند،
قربانی کردن است که زایر خانه خدا، باید یک
شتر، یا
گاو یا
گوسفند سالم و بی عیب و فربه را، به قصد
تقرب به
خدا و جلب رضایت او ذبح کند. فمن تمنع بالعمرة الی الحج فما استیسر من الهدی؛
«سپس کسی که با انجام
عمره، حج را آغاز کند، باید آنچه از
قربانی برای او مقدور است(ذبح کند)».
پس از آنکه حجگزار با رمی خود،
اعلان بیزای از
شیطان و خواستههای آن میکند، حجگزار از پروردگار عزیز و آمرزنده، برای کسب چنین موقعیتی سپاس گزاری میکند و از بخشی از
مال خود دست بر میدارد و به عنوان پیشکش به پیشگاه خداوند
قربانی تقدیم میکند. تاریخ
قربانی، از زمان
حضرت آدم(علیهالسّلام)؛ بلکه در همه ادیان جزء مراسم دینی معمول بوده است. نخستین
قربانی، مربوط به
هابیل و
قابیل بوده است که در
قرآن به آن اشاره شده است: «واتل علیهم نبا ابنی آدم بالحق اذ
قربا قربانا قتقبل من احدها.
»
دومین
قربانی مربوط به
حضرت نوح بود که پس از
طوفان، بعضی از
حیوانات موجد را
قربانی کرد. سومین
قربانی نیز مربوط به
حضرت ابراهیم(علیهالسّلام) است که به دستور خداوند، میخواست پسرش را
قربانی کند: قال یا بنی انی اری فی المنام انی اذبحک.
تا اینکه
پیامبر عالی قدر
اسلام، یک صد شتر در
حجة الوداع قربانی کرد: ۶۶ شتر از طرف خود و ۳۴ شتر برای
حضرت علی(علیهالسّلام) .
قربانی، دارای اسرار و حکمتهایی است که به بعضی از آنها اشاره میشود:
«
قربانی»، عبارت است از: هر عملی که
انسان به وسیله آن خود را به خدا نزدیک میکند و ذبح حیوان در روز دهم
ذی الحجه،
عبادت خالصانهای است که باعث
تقرب و نزدیکی بیشتر انسان، به آفریدگار خود و نشانه
تقوا و پرهیزگاری است.
در واقع عبادات و مناسک دینی _به خصوص
قربانی_ عامل
تقرب انسان به حق تعالی است؛ قرآن میفرماید: واتل علیهم نبا ابنی آدم بالحق اذ
قربا قربانا فتقبل من احد هما؛ «به
حقیقت، حکایت دو پسر آدم را بر آنان بخوان که
تقرب جستند به
قربانی [۵] از یکی پذیرفته شد».
در حدیثی آمده است: خداوند،
قربانی (ریخته شدن خون ذبیحه) را دوست دارد و مطلوب او است ان الله عزّوجلّ یحب اطعام الطعام و اراقة الدم؛
پس انسانی که به خواست آفریدگار خود، توجه دارد و به فرموده او عمل میکند، به او نزدیکتر میشود. البته او به
گوشت قربانی، نیازی ندارد؛ بلکه هدف آن است که انسان، با پیمودن مدارج
ایمان و تقوا، درمسیر یک انسان کامل قرارگیرد و روز به روز به خدا نزدیکتر شود و چه زیبا گفته است
مولامحسن فیض کاشانی: «بدان که کشتن
قربانی، مایه
تقرب به حق تعالی از راه امتثال امر او است؛ (پس) باید
قربانی را کامل به جای آوری».
در منای
قرب، یاران جان اگر
قربان کنند جز به تیغ مهر او در پیش او بسمل مباش
(سنایی)
از طرفی قرآن، هدف و
انگیزه قربانی کردن را نشان دادن میزان «تقوا» میداند. در واقع خداوند به
گوشت و خون
قربانی، نیازی ندارد؛ بلکه میخواهد ایمان و تقوای مردم را سنجش کند: والبدن جعلناها لکم من شعائر الله لن ینال الله لحو مها و لا دمائها و لکن یناله التقوی منکم براساس این
آیه، آنچه از
قربانی به طرف خدا میرود، روح کردار و جان عمل است (تقوا). این هدف نهایی مناسک، رسیدن به مدارج بالای تقوا و وارستگی است. بر اساس دیدگاهی:
حکمت انجام
قربانی،
تقرب و تعالی
قربانی کننده و تقوای او به سوی خداوند است؛ زیرا آنچه به خداوند میرسد، باطن و
روح عمل (تقوا) است بنابراین
قربانی آن گاه مقبول است که با تقوا انجام گیرد و روح این عمل، به تقوا باشد البته خداوند عملی را میپذیرد که همه شئون عامل آن _خواه در این عمل، خواه در اعمال دیگر_ بر پایه تقوا تنظیم شده باشد انما یتقبل الله من المتقین.
«
قربانی»، رمز
ایثار و از خودگذشتگی در ابعاد مختلف، دادن داشتهها در راه معبود و فداکاری مالی، جانی، روحی و در راه او است. ابراهیموار بودن در پیشگاه الهی و گذشتن از
فرزند،
مقام،
موقعیت،
شغل،
آبرو،
پول و روح و حکمت
قربانی است.
قربانی انسان، نشانه این است که تا سر حد گذشت و ایثار از همه چیز، در راه خدا آماده و حاضر است و اگر به این مرحله برسد، چیزهایی که سخت مورد علاقه او است، مانع
خداپرستی او میگردد. پس در دل میگوید: ای خدای من! همچنان که این
قربانی را در راه تو میدهم؛ حاضرم بدون هر گونه سستی و تعلل، از همه چیز خود بگذرم و حتی
خون خود را برای دفاع از
دین تقدیم کنم: «بسم الله وجهت وجهی للذی فطر السماوات و الارض حنیفا مسلما وما انا من المشرکین ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین».
از طرفی تسلیم شدن در برابر دستور حضرت حق و خشنودی به جهت
اطاعت از فرمانهای او، در
قربانی از اهمیت به سزایی برخوردار است؛ چنان که
پیامبران بزرگ الهی، فرمان خدا را با جان و دل پذیرفتند و در برابر آن، خاشع و خاضع بودند. در این باره
قرآن مجید میفرماید: «ای اهل ایمان! حرمت و حدود شعائر خدا را از بین نبرید و متعرض هدی و
قربانی حجاج نشوید؛ (همچنین) متعرض زائران خانه الهی نشوید؛ زیرا
غرض و مقصد آنان از آوردن هدی و سوق و
قربانی و آمدن به
مکه طلب فضل و رضای خداوند است» یبتغون فضلا من ربهم ورضوانا
همچنین میفرماید: در برابر هر امتی آیین و مراسم عبادی (در
قربانی کردن) قرار دادیم، تا نام خدای یگانه را بر ذبح آنچه از چهار پایان روزیشان نموده، یاد کنند. خدای شما یکتا است، پس تسلیم او شوید فله اسلموا.
با توجه به این
آیات،
قربانی، برای ایجاد حالت رضا و تسلیم در قلب بنده نسبت به مولا و جلب خشنودی و رضایت او است. چند چیز نشانه اهل
تسلیم است؛ از جمله:
ترس در قلب از توجه به عظمت حضرت حق و
صبر بر مشکلات و سختیها (مانند دشواریهای
مناسک حج) و پرداخت آنچه روزی شده در راه حق (به خصوص گوشت
قربانی). به راستی درون حج گزاران واقعی با تسلیم شدن در برابر اوامر الهی، زلال و صاف میگردد و «فله اسلمو»
رمز و نشانهای برای این صفای روح و جان است که جز ره دوست نجویند و پویای ماسوی الله نباشند.
قربانی کردن
حیوانات، اشاره به
قربانی و ذبح حیوانیت
انسان دارد؛ یعنی، به او میآموزد که برای رسیدن به کمال انسانی، نفس حیوانی خویش را در همین جا بکشد و به دنبال هوا و هوس نرود و در
قیامت، خود را از
آتش جهنم نجات دهد.
امام سجاد(علیهالسّلام) میفرماید: «اذا ذبح الحاج کان فداه من النار»؛ «هر گاه حاجی حیوان را ذبح کند، از آتش
جهنم نجات مییابد».
حکیم متاله رفیعی قزوینی، به زیبایی این نکته را بیان کرده است: «
قربانی در روز
عید، صورتی دارد و باطنی؛ صورت آن کشتن حیوانی با صفات و ویژگیهای خاصی است و باطن آن، کشتن نفس حیوانی است؛ زیرا انسان در مرتبه نفس حیوانی، با حیوان فرقی ندارد
قربانی روز عید، اشاره به ذبح نفس حیوانی است، نه عقلانی. اگر
اسماعیل(علیهالسّلام) ذبح میشد، لازم میآمد انسان
قربانی شود؛ ولی آنچه باید در سیر و سلوک محو شود، مقام حیوانیت است، نه مقام عقلانیت؛ زیرا مانعی در ساحت مقدس
عقل، وجود ندارد؛ ولی در قوه حیوانی مانع سیر الی الله زیاد است.
در
فقه مسالهای مطرح است که اگر حاجی
قربانی نداشته باشد، باید ده روز
روزه بگیرد (سه روز در حج و هفت روز پس از رسیدن به
وطن). خود این اشاره است به اینکه اگر
قدرت محو کردن جنبه حیوانیت خود را ندارید؛ پس دست کم با روزه گرفتن، مقام حیوانی را تضعیف و ناتوان کنید. همانگونه که قوای عقلانی خود را قوی و نیرومند میکنید، نفسهای خود را بکشید که فرمود: «فاقتلوا انفسکم». مقام حیوانی را بکشید، نه
روح و عقل را. تویی که نمیتوانی حیوانیت خود را بکشی، به جای آن حیوانیت که در وجود تو است، حیوان دیگری را بکش که حکایت این معنا را بکند در منا توجه به این معنا داشته باش که اگر حیوانیت خود را مییافتیم، آن را سر میبریدیم و میکشتیم؛ حالا این حیوان را به جای او میکشم».
هست روز عید و خلقی میشود
قربان تو هر که
قربانت نمیگردد ز حیوان کمتر است
یکی از تجلیات و نشانههای مقام حیوانی، وجود و غلبه هواهای مختلف نفسانی و هوسهای بیشمار شهوانی است و
قربانی رمزی از
تزکیه نفس و تهذیب روح و نموداری از کشتن نفس پلید و تطهیر درون از این
صفات شیطانی است. پس انسان همراه با «هدی»، باید نفس خود را نیز بکشد و هواهای خویش را سر ببرد تا فریب
دنیا و
شهوات را نخورد و از آفریدگارش مهجور نگردد. سفارش
حضرت صادق(علیهالسّلام) به حج گزاران این است که: «و اذبح حنجرتی الهوی والطمع عند الذبیحة»؛
«هنگام
قربانی، گلوی هوای نفس و طمع را قطع کن»، حج گزار میداند که
قربانی در منا؛ یعنی، کنار نهادن تمامی علایق مادی، آلودگیهای نفسانی، تمایلات پست، خواستههای نا به جای شهوانی و وسوسههای شیطانی و او منا را مقتل و مذبح هواهای نفس و پلیدیهای درونی میداند و از همان جا تصمیم میگیرد هر چه غیر خدا است، از خود دور کند و بر
شیطان برون و درون چیره گردد.
از دیدگاه عرفا، کشتن
گوسفند، صورت مجسم ذبح نفس است؛ با این فرق که ذبح گوسفند، ارتقا به مقام اعلانیست و انسان از ذبح نفس، به مقام «کمال انسانیت» میرسد و اهلیت
قرب پیدا میکند؛ چنان که
مولا احمد نراقی سفارش میکند: حج گزار چون ذبح
قربانی کند، یادآوردکه این ذبح، اشاره به آن است که به سبب
حج، بر شیطان و نفس اماره غالب گشتم و آنها را کشتم و از
عذاب الهی فارغ شدم.
یکی از اسرار
قربانی، این است که حج گزار با
قربانی کردن، شکر پرودگار را به جای میآورد و از تمامی نعمتها _به خصوص توفیق سفر حج و فراهم ساختن امکانات و_ سپاس گزاری میکند. همچنین از اینکه
خداوند او را به این میهمانی روحانی، دعوت کرده و او با حضور در منا و
رمی جمرات، موفق به سنگباران شیطان نموده است، از او تشکر میکند و حمد و ثنای الهی را با ارائه پیشکش و تقدیم
قربانی به جای میآورد.
قرآن میفرماید: والبدن جعلناها لکم فکلوا منها و اطعمو ا القانع و المعتر کذالک سخرناها لکم لعلکم تشکرون؛ «شترهای فربه را برای شما، از
شعائر الهی قرار دادیم از گوشت آنها بخورید و مستمندان قانع و فقیران معترض را نیز از آن اطعام کنید. این گونه ما آنها را در تسخیر شما قرار دادیم باشد که شکر خدا را به جا آورید».
حجاج بیت الله الحرام، در واقع میهمانان خاص الهیاند و خدا، گوشت گوسفند و
گاو و
شتر را به عنوان روزی، برای پذیرایی آنان تدارک دیده تا بدین وسیله، مهر و
محبت خود را در دل آنان بنشاند و ایشان را آماد پرستش و شکرگزاری لفظی و قلبی و عملی و پذیرش تربیت الهی گرداند. از دیدگاه یکی از نویسندگان:
قربانی به عنوان شکرانه توقیفی است که از ناحیه حق تعالی نصیب او گشته و به دیار دوست آمده است؛ لذا برخی از
فقها این گونه تعبیر کردهاند: «هذه الذبیحة شکرا لله علی هدایته و توفیقه»؛ «این
قربانی به عنوان شکر حق تعالی، در برابر هدایت و توفیق او انجام میشود».
در
سوره کوثر، خداوند متعال به
پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دستور میدهد در برابر این نعمت _که «کوثر» را به او عنایت فرموده_
نماز بخواند و
قربانی کند فصل لربک وانحر. به دیگر سخن،
قربانی را نوعی تشکر در مقابل نعمت کوثر قلمداد کرده است.
قربانی» یک سنت ابراهیمی است و نمیتوان درباره آن بحث کرد و به یاد
ابراهیم (علیهالسّلام) و فرزندش
اسماعیل نبود. خداوند به ابراهیم در خواب دستور داد تا فرزندش را
قربانی کند و او اطاعت کرد و
اسماعیل نیز به حکم خدا گردن نهاد و گفت: یا ابت افعل ما تؤمر، ستجدنی ان شاء الله من الصابرین. آن حضرت کارد بر گرفت و به دست خویش برگردن جوانش کشید تا حکم خدا را اجرا کرده باشد. اما خداوند کارد را از بریدن باز داشت و
فرشته وحی نازل شد و از جانب حق تعالی، به او گفت: فدیناه بذبح عظیم. آنجا ابراهیم مامور شد گوسفندی
قربانی کند و این کار، الگو و سرمشق حاجیان در
قربانی حج شد.
حج گزار با
قربانی کردن گوسفند، به یاد فداکاریهای حضرت ابراهیم(علیهالسّلام) _آن قهرمان
توحید و ایثار_ میافتد که حاضر شد از بهترین موجودی خود (جوانش
اسماعیل)، بگذرد و تسلیم خواست و اراد پرودگار شود. در بعضی از کتابها، به این
حقیقت اشاره شده است «فعندما ذبحت هدیک نویت انک اتبعت سنة ابراهیم بذبح ولده و ثمرة فؤاده و ریحان قلبه و حاجة سنته لمن بعده و
قربه الی الله تعالی لمن خلقه»؛ «آیا هنگام
قربانی کردن چنین اندیشیدهای که از
سنت و سیره ابراهیمی پیروی کنی که با
قربانی کردن فرزند خویش و میوه دلش، برای رضای خداوند این سنت را برپا ساخت و برای مردمان پس از خود، به یادگار نهاد».
ما چو
اسماعیل ز ابراهیم خود سر نپیچیم ار چه
قربان میکند
(مولوی)
حج گزاران نیز مانند ابراهیم و
اسماعیل، در معرض امتحان و ابتلای الهیاند و باید میزان تسلیم،
اخلاص،
ایمان، رضا و
ایثار خود را نشان دهند و با گذشتن از مال خود، به آن بزرگواران تاسی جویند. ابراهیم(علیهالسّلام) از آزمون الهی (
قربانی فرزند)، سربلند بیرون آمد و برای رضای خدا،
اسماعیل را به قربانگاه برد.
اسماعیل نیز برای رضای خدا، گردن به زیر تیغ داد تا پدر به راحتی دستور خدا را
اطاعت کند. آنان خالصانه فرمان پذیری خود را نشان دادند و حضرت حق به جای
اسماعیل، گوسفندی فرستاد و آن را نشانه موفقیت آنان از این آزمون قرار داد.
ابوبصیر گوید: به امام صادق(علیهالسّلام) عرض کردم: علت و دلیل
قربانی چیست؟ حضرت فرمود: «به حقیقت اولین قطره خونی که از
قربانی به
زمین میچکد، صاحبش آمرزیده میشود و (دیگر اینکه) خداوند میخواهد
علم خویش را ابراز کند که چه کسی در پنهان از او میترسد. خداوند عزوجل میفرماید: لن ینال الله لحومها ولا دمائها و لکن یناله التقوی منکم. پس فرمود: ببین چگونه
خداوند قربانی هابیل را پذیرفت و
قربانی قابیل را رد کرد».
حضرت حق در
قرآن مجید،
قربانی کردن و نفس
قربانی را «شعائر الله» خوانده و آن را دارای منافع ذکر کرده است. از سوی دیگر بزرگداشت این شعائر را از ایمان و تقوا به شمار آورده است: والبدن جعلناها لکم من شعائر الله لکم فیها خیر
و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب.
از دیدگاه علامه طباطبایی، تمامی اعمال حج (
احرام،
طواف،
نماز و به خصوص
قربانی_ از شعائر خداوندی است؛ چنان که در معنای شعائر میفرماید: «و هی، العلامة و شعائر الله الاعلام التی الله تعالی لطاعة».
امام صادق(علیهالسّلام) در روایتی،
قربانی را از شعائر معرفی کرده و امر به تعظیم آن نموده است: «اذا رمیت الجمرة فاشتر هدیک ان کان من البدن و البقر و عظم شعائر الله عز وجل».
بر اساس آیه قرآن و
روایات معصومین (علیهالسّلام)،
قربانی کردن، به طور ویژه از شعائر الهی دانسته شده است.
قربانی در منا، بهای آزادی انسان از
آتش سوزان
دوزخ و جلب آمرزش بیکران الهی است. هر قطره خونی که از ذبیحه ریخته میشود،
کفاره گناهان و معاصی حج گزار است. زائر خانه خدا، باید بداند که با اعمال و مناسک مختلف _به ویژه
قربانی کردن_ زمینه آمرزش خود را فراهم ساخته است؛ پس تا آخر مواظبت کند و این رحمت بیانتهای الهی را تا واپسین لحظات پاس دارد.
امام علی(علیهالسّلام)، از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل کرده است: «اولین قطره خون
قربانی، کفاره همه گناهان حج گزار است (کانت اول قطرة له کفارة لکل ذنب).
امام صادق(علیهالسّلام) نیز دربار فلسفه
قربانی میفرماید: «انه یغفر لصاحبها عند اول قطرة تقطر من دمها الی الارض»؛ «کسی که
قربانی میکند، هنگامی که اولین قطره
خون قربانی به زمین برسد، گناهانش بخشیده میشود».
امام سجاد(علیهالسّلام) میفرماید: «اذا ذبح الحاج کان فداه من النار»؛ «چون حج گزار
قربانی کند، آن بهای آزادی وی از آتش قیامت است».
از دیدگاه مولا محسن فیض کاشانی کشتن
قربانی، مایه
تقرب به حق تعالی از راه امتثال امر او است و باید
قربانی را کامل به جای آورد و
امید داشت که حق تعالی، در برابر هر جزئی از آن، جزئی از وجود حج گزار را از آتش دوزخ آزاد میگرداند. به هر قدر،
قربانی بزرگتر و اجزای آن کاملتر باشد، رهایی بدن او از آتش بیشتر و کاملتر خواهد بود.
قربانی کردن، به معنای از بین بردن آز و طمع زیاد و کم کردن
حرص و ولع نسبت به
دنیا و مادیات است. سر
قربانی این است که حجگزار و
قربانی کننده، با تمسک به حقیقت
ورع، گلوی دیو طمع را بریده و او را بکشد (واذبح خنجرة الهوی والطمع عند الذبیحة).
حج گزار بدون توجه به این
حکمت و بازگشت آزمندانه به زندگی معمولی، بهره کافی و دائمی از حج نخواهد برد و زیان کار واقعی خواهد بود! در بعضی از نوشتهها آمده است: «فعندما ذبحت هدیک نویت انک ذبحت حنجرة الطمع بما تمسکت به من حقیقة الورع»، «آیا در هنگام
قربانی کردن، چنین اندیشیدی که با دست یازیدن به حقیقت ورع و پارسایی، گلوی طمع را ببری؟ »
سید عبدالله شبر نیز به حج گزار توصیه میکند: «اکنون که در منا ایستادهای، باید
قربانی کنی و هر آنچه که غیر خدا است، در راه خدا ذبح نمایی».
یکی از اسرار شگفت
قربانی، تاکید فراوان
قرآن بر پیوند آن، با ذکر و یاد الهی است؛ چنان که میفرماید: لیشهدوا منافع لهم و یذکروا اسم الله فی ایام معلومات علی ما رزقهم من بهیمة الانعام؛
«مردم به
حج آیند تا بر منافع خود، حاضر باشند و خدا را یاد کنند در روزهای معلوم و معین؛ به جهت روزی و رزقی که از چهارپایان به آنان داد». این آیه، افزون بر شمول سود صوری و منفعت معنوی امت اسلامی، یاد
حق را هدف دانسته و مهمتر آنکه به جای نام
قربانی، یاد خدا را ذکر میکند تا روشن شود که هدف از «تضحیه»، همان «تسمیه» (نام بردن) خدا است، نه صرف
نحر و
ذبح؛ یعنی، به جای اینکه بفرماید؛ «
قربانی کنند»، میفرماید: «خدا را به یاد آورند که آنها را از دامهای
حلال مانند
گوسفند روزی داد». به طوری که هم اصل
قربانی، به نام حق آغاز گردد وهم همه نعمتهای دائمی در طول مدت زندگی، برای همه انسانها، به عنوان یاد خدا مطرح می شود.
پس آنچه در مشاعر مقدس و
مناسک حج مهم است، توجه قلبی به
خداوند است که سر حج و اعمال آن میباشد و به هر مقدار، زبان با دل همراهی کند، بهتر و پسندیدهتر است. ذبح
قربانی نیز، مهمترین عرصهای است که ذکر زبانی با ذکر قلبی پیوند میخورد و باعث ترقی و تعالی حجگزار میشود.
یکی از حکمتها و اسرار
قربانی، بهرهمندی و استفاده فقیران و گرسنگان، از گوشتهای
گوسفند و
گاو است. این منافاتی با سایر فلسفههای
قربانی (مانند از شعائر الهی بودن آن) ندارد؛ چنان که آیتالله جوادی مینویسد: ممکن است یکی از حکمتهای آن (
قربانی)، بهرهمندی گرسنگان و محرومان از
گوشت قربانی باشد؛ گرچه در این
زمان از این
سنت الهی و برنامه جامع و سودمند، بهره برداری صحیح و مطلوب نمیشود.
رسول گرامی
اسلام درباره این
فلسفه قربانی میفرماید: «انما جعل الله هذا الاضحی لتشبع مساکینهم من اللحم فاطعموهم»؛ «خداوند
قربانی را مقرر و واجب کرده تا بینوایان و مسکینان از گوشتشان استفاده کنند و سیر شوند؛ پس آنها را اطعام کنید». در
حدیث دیگری
امام صادق(علیهالسّلام) از آن حضرت نقل میکند: «تشریع و فلسفه
قربانی، به جهت این بود که از این طریق، گشایشی در امور اقتصادی بی نوایان فراهم گردد».
قرآن نیز میفرماید: فکلوا منها و اطعموا القانع و المعتر کذلک سخرناها لکم لعلکم تشکرون.
بر این اساس از امام علیهالسّلام روایت شده است که:
خدای سبحان،
قربانی کردن را دوست دارد «ان الله عزوجل یحب اطعام الطعام و اراقة (الدماء)».
مسلما وقتی افراد با
ایمان، چهار پایان را با نام و یاد خدا ذبح و با نام او از آن تناول میکنند و به فرمانش، سهمی از آن را به دوستان و سهمی را به بندگان نیازمند میدهند؛ در واقع قلب خود و دوستان و فقیران را از مهر و
محبت خدا سیراب میسازند. روش
امام سجاد(علیهالسّلام) و
امام باقر(علیهالسّلام) در
قربانی، بخشش یک سوم از آن به همسایگان و یک سوم به بینوایان بود و ثلثی را نیز برای خانواد خود باقی میگذاشتند.
معاونت امور روحانیون، پیش درآمدی بر فرهنگ نامه اسرار و معارف حج، ج۱، ص۲۶۳، برگرفته از مقاله «اسرار قربانی».