استهزاء
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از
محرّمات (که از عوامل
غیبت هم به شمار میرود.) مسخرهکردن و
استهزاء است و شک نیست که
سخریّه و
استهزاء یکی از عواملی است که بسیاری از اوقات انسانهای ضعیفالایمان را وادار به غیبت میکند. آیات که
در قرآن سخن از
استهزا به میان آورده بیشتر مربوط به حوزه
عقیده و
دین بوده که
در آن، جبهه مخالفِ
انبیای الهی،
مؤمنان،
وحی،
آیات قرآن،
احکام عبادی،
معاد، پیامبران و حتی
خداوند را به
تمسخر گرفته و از
استهزا بهصورت حربهای برای رویارویی با
دین الهی بهره میجستند.
استهزاء از ریشه «ه ـ زـ ء» و
در لغت به معنای طلب
تحقیر است، با هر وسیلهای که صورت گیرد.
در اصطلاح عبارت است از مسخرهکردن افراد یا برخی امور با گفتار، یا کردار؛ مانند اشاره با
چشم و دیگر اعضای بدن.
استهزاء مذموم؛ این عمل بیشتر به قصد تحقیر و
توهین به دیگران صورت میگیرد و گاهی نیز با اهدافی دیگر مانند فراهمکردن زمینه خوشحالی خود و دیگران.
، تقویت روحیه خود و تضعیف روحیه دشمن، جبران کمبود شخصیت، ارضای روحیه دیگر آزاری و غیره انجام میپذیرد.
استهزاء ممدوح؛
در مواردی نیز
هدف، مجازات یا
تربیت فرد یا جامعه است که
در این صورت ممدوح است؛ نه مذموم.
این مفهوم
در قرآن کریم با واژههای «
هُزْء» و مشتقات آن ۳۴ بار و «سُخْر» و مشتقاتش ۱۶ بار بهکار رفته است که بیشتر لغویان این دو واژه را به یک معنا دانستهاند.
افزون بر این، واژههای «ضِحْک» به معنای
خنده،
و «غَمْز» به معنای اشاره با چشم و
ابرو،
و «هَمْز» به معنای
عیبجویی در غیاب،
و «لَمْز» به معنای عیبجویی
در حضور و مسخرهکردن
با
استهزاء مرتبط است. همچنین جملاتی مانند «اَصَلوتُک تَأمُرُک اَن نَترُک ما یعبُدُ ءاباؤُنا.»
«اَهـذا الَّذی بَعَثَ اللّهُ رَسولا.»
که به دنبال
همزه استفهام آمده و با قصد تحقیر بیان شده
از دیگر تعبیراتی است که
در برخی موارد
در استهزا بهکار رفتهاست.
آیات که
در قرآن سخن از
استهزا به میان آورده بیشتر مربوط به حوزه
عقیده و
دین بوده که
در آن، جبهه مخالفِ
انبیای الهی،
مؤمنان،
وحی،
آیات قرآن،
احکام عبادی،
معاد، پیامبران و حتی
خداوند را به
تمسخر گرفته و از
استهزا بهصورت حربهای برای رویارویی با
دین الهی بهره میجستند.
در آیاتی نیز
استهزا درحوزه
اخلاق مطرح شده که درآن خداوند مؤمنان را از تمسخر یکدیگر منع کرده است.
، افزون بر این،
در آیاتی دیگر خداوند سبکشمردن دین و نادیدهگرفتن
احکام الهی از جانب
مسلمانان را نوعی
استهزا دانسته،
و آنان را از چنین برخوردی برحذر داشته است.
در مجموع این آیات،
قرآن ضمن بیان حکم
استهزا و منشأ آن، آثار و پیامدهای این صفت مذموم اخلاقی را برشمرده و راههای مقابله با استهزاگران را به مؤمنان گوشزد کرده است.
یکی از
محرّمات (که از عوامل
غیبت هم به شمار میرود.) مسخرهکردن و
استهزاء است و شک نیست که
سخریّه و
استهزاء یکی از عواملی است که بسیاری از اوقات انسانهای ضعیفالایمان را وادار به غیبت میکند. آری، هستند کسانی که به منظور بیاعتبارکردن دیگران از عامل تمسخر بهره میگیرند و برای مجلس آرایی و خنداندن حاضران از
آبرو و حیثیت دیگران مایه میگذارند و با کارهایی از قبیل تقلید
در راهرفتن، سخنگفتن، غذاخوردن و خلاصه به هر طریقی از
اشاره و
کنایه و دیگران را به مسخره میگیرند و از این راه حس خودپسندی و انتقامجویی خویش را اشباع میکنند و حداقلّ با خرجکردن آبروی دیگران مستمعان و دوستان خود را راضی میسازند و بدین جهت است که
قرآن کریم از این عمل شدیدا
نهی کرده و آن را به عنوان
ظلم و ستم مورد
توبیخ و
تهدید قرار داده است و امر به
توبه میکند و میفرماید:
«یا ایُّهَا الَّذینَ امَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی انْ یَکُونُوا خَیْرا مِنْهُم وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی انْ یَکُنَّ خَیْرا مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا انْفُسَکُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالالْقابِ بِئْسَ الاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الایمانِ وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَاولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را
استهزاء کنند، شاید آنها که مورد
استهزاء واقع میشوند بهتر از مسخرهکنندگان باشند.» و همچنین زنان یکدیگر را مسخره نکنند، زیرا ممکن است زنان مسخره شده از آنها که مسخره میکنند بهتر باشند. و مبادا از یکدیگر عیبجویی کنید و زنهار از اینکه یکدیگر را با القاب زشت و ناپسند یاد کنید که پس از ایمانآوردن، نامی که نشان از
فسق و
فجور دارد بسیار زشت است و هر کس که از این رفتار توبه نکند ستمگر و ظالم است.
برخی از مفسّران
در شان نزول
آیه فوق گفتهاند: این آیه
در باره
ثابت بن
قیس بن شماس نازل شده است. ثابت گوشهایش سنگین بود و هنگامی که وارد
مسجد میشد برای او راه باز میکردند تا برود نزدیک
پیامبر (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم) بنشیند و سخنان حضرت را بشنود. یک روز وارد مسجد شد
در حالی که مردم از
نماز صبح فارغ شده و هر کدام
در جایی نشسته بودند. ثابت نیز طبق روش هر روز سعی میکرد نزدیک پیامبر (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم) بنشیند، به این جهت جمعیت را میشکافت و میگفت جا بدهید، جا بدهید تا خدمت پیامبر بروم.
سر انجام یکی از آنها گفت همین جا بنشین. او نیز همانجا نشست ولی از اینکه راهش ندادند تا نزدیک پیامبر بنشیند به شدت ناراحت شد. پس از اینکه هوا روشن شد ثابت از روی ناراحتی گفت: این مرد کیست؟ گفت: من فلان کس هستم. ثابت گفت:
فرزند فلان
زن؟ و نام
مادر او را طوری بر زبان جاری کرد که
در آن دوران (
دوران جاهلیت) این گونه تعبیر را مایه سرزنش و
ملامت میدانستند. آن مرد شرمنده شد و از
خجالت سر به زیر افکند، سپس این آیه نازل شد.
بنابراین، با توجه به اینکه
استهزا از مصادیق «ظلم» و «
منکر» شمردهشده و با توجه به آیات متعددی که
در آن، انسانها از استهزای مؤمنان، آیات الهی و دین نهی شدهاند و به مرتکبان این عمل وعده
عذاب الهی داده شده برمیآید که
استهزا ابتداءً عملی
حرام است که خداوند آن را
قبیح و ناپسند و استهزاگران را مجرم شمرده است.
: «ما یأتِیهِم مِن رَسول اِلاّ کانوا بِهِ یستَهزِءون کذلِک نَسلُکهُ فی قُلوبِ المُجرِمین.»
استهزای دیگران ظلم است.
قرآن در آیه ۱۱
سوره حجرات،
مسلمانان را از تمسخر یکدیگر منع کرده و
در پایان میگوید: اگر اینان از عمل خویش توبه نکنند ظالماند: «یـاَیهَا الَّذینَ ءامَنوا لایسخَر قَومٌ مِن قَوم... ومَن لَمیتُب فَاُولـئِک هُمُ الظّــلِمون.» همچنین خداوند
در آیهای دیگر استهزاگران آیات الهی را ستمکار شمرده و پیامبر را از همنشینی با آنان منع کرده است:«فَلاتَقعُد بَعدَ الذِّکری مَعَالقَومِ الظّــلِمین.»
افزون بر این،
استهزا از منکرات است، چنانکه
در مورد اعمال
قوم لوط آمده: «و تَأتونَ فی نادیکمُ المُنکرَ؛ شما
در مجالس خود اعمال ناپسند انجام میدادید.»
که طبق روایت پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، یکی از کارهای زشت آنان مسخرهکردن مؤمنان بود.
اما اگر به عنوان مقابله به مثل، یا با هدف مجازات استهزاگران صورت گیرد با شرایط و حدودی جایز است، چنانکه
نوح در برابر کسانی که او و پیروانش را به تمسخر گرفته بودند گفت: اگر ما را مسخره کنید ما نیز شما را مسخره خواهیم کرد: «اِن تَسخَروا مِنّا فَاِنّا نَسخَرُ مِنکم کما تَسخَرون.»
برخی مفسران استهزای نوح را همان مجازات خداوند و
شماتت مشرکان هنگام غرقشدن
دانستهاند؛ اما گروهی دیگر استهزای نوح را به معنای حقیقی و دلیل بر جواز مقابله به مثل این عمل دانستهاند.
و
در تعیین حدّ و زمان چنین استهزایی برخی گفتهاند: مقابله به مثل زمانی جایز است که به
عناد استهزاکننده
یقین داشته باشیم و برای
هدایت و توجهدادن او به اشتباه از همه راهها ناامید شویم که
در این صورت نه تنها
استهزا ناپسند نیست، بلکه نیکو و حتی
واجب خواهد بود.
در استهزا و سبکشمردن دین مسلمان نباید به
احکام و قوانین دینی بیاعتنایی کرده، یا آن را سبک بشمارد، زیرا بیاعتنایی یا سبکشمردن دین از نگاه
قرآن به منزله استهزای آن است.
قرآن در آیه ۲۳۱
سوره بقره،
به مسلمانانی که همسرانشان را
طلاق میدهند سفارش میکند که یا آنان را به خوبی رها سازند، یا
در خانه به خوبی و خوشی نگه دارند. سپس میگوید: آیات الهی را به تمسخر نگیرید: «ولاتَتَّخِذُوا ءایـتِ اللّهِ
هُزُوًا.» مراد از «آیات خدا» اوامر و نواهی خداوند است.
استهزای اوامر و نواهی خدا بیاعتنایی و ترک آنهاست؛ بدین معنا که اگر
وجوب یا
حرمت تکلیفی به
مسلمان برسد و او آن را ترک گوید گویا آن
حکم را به تمسخر گرفته است.
نیز کسی که به اهمیت احکام الهی واقف باشد؛ ولی آن را سبک بشمارد گویا آن را به مسخره گرفته است.
برخی گفتهاند: احکام الهی
در واقع برای اصلاح مفاسد جامعه تشریع شده است، بنابراین، اگر کسی به ظاهر احکام عمل کرده بدون اینکه اثری بر آن مترتب کند احکام خدا را
استهزا کرده است.
استهزا گرچه بیشتر به عنوان
رذیلهی اخلاقی و صفتی مذموم مطرح است؛ امّا
بشر گاهی از آن به عنوان ابزاری
در راه هدایت و اصلاح دیگران استفاده کرده است، چنانکه
در عصر کنونی این روش
در جامعه رواج بیشتری پیدا کرده و برخی، به ویژه اصحاب قلم و جراید برای تربیت افراد و آگاهکردن آنان برخطای خویش از شیوه
طنز، کاریکاتور و غیره استفاده میکنند.
قرآن کریم نیز چون بر طبق همان اسلوب و روشهای بشری گام برداشته و میخواهد بشر را بهوسیله ابزارها و روشهای خودش هدایت کند گاه از عنصر
استهزا برای تربیت و هدایت انسانها سود جسته است.
اسلوب
استهزا در قرآن بیشتر
در قالب
تشبیه و
تمثیل بهکار رفته است؛ با این بیان که
قرآن در مواردی مشرکان خطاکار یا اعمال آنان را با اسلوبی استهزاگونه به برخی از امور یا اشیا تشبیه کرده یا مَثَل میزند، تا آنان را از روشها یا کارهای خطایی که
در پیش گرفتهاند باز دارد. چنانکه
در آیات ۵۰ـ۵۱
سوره مدثر،
مشرکان را
در قیامت به گورخرانی تشبیه میکند که از جلو شیر فرار میکنند: «کاَنَّهُم حُمُرٌ مُستَنفِرَه فَرَّت مِن قَسوَرَه»، یا آن دسته از
احبار یهود را که به مضمون
تورات عمل نمیکنند به درازگوشی تشبیهکرده که باری از کتاب بر پشت خود حملمیکند که برای آنان جز زحمت بارکشی سودی ندارد: «مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلوا التَّورةَ ثُمَّ لَمیحمِلوها کمَثَلِ الحِمارِ یحمِلُ اَسفارًا.»
گاهی نیز بهصورت استهزاگونه واژه
بشارت در مورد عذاب بهکار میبرد: «فَبَشِّرهُم بِعَذاب اَلیم.»
، حال آنکه بشارت معمولا
در اخبار خوشایند بهکار میرود.
بر
استهزاء به خداوند، پیامبر (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم)، مقام
رسالت،
امامان (علیهمالسّلام)، دین و مؤمن، احکامی مترتّب است.
استهزای مسلمان به خداوند، رسول خدا (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم) و مقام رسالت، موجب
ارتداد میشود.
استهزاء به
ائمّه (علیهمالسّلام) اگر به استهزای به خداوند یا پیامبر و یا رسالت برگردد، حکم پیشین را دارد. استهزای توأم با
دشنام به آن بزرگواران موجب ثبوت
حدّ قتل است.
و از آن جهت که مستلزم نصب است، موجب
کفر میشود،
لیکن
در این که صرف
استهزاء موجب ارتداد و کفر میشود یا نه، اختلاف است.
استهزاء به دین و آنچه که نزد مسلمانان ضروری دین به شمار میرود، موجب ارتداد و کفر است.
مسخرهکردن مؤمن، حرام،
بلکه از گناهان کبیره شمرده شده است.
قصد جدّی
در همۀ
عقود و
ایقاعات معتبر است. از این رو، عقد یا ایقاعی که از روی تمسخر واقع شود، نافذ نیست.
همچنین اگر
کافر به
استهزاء شهادتین بگوید، حکم به اسلام او نمیشود.
اگر کسی از روی تمسخر
سلام کند، جواب سلام او واجب نیست.
«انَّ اکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ اتْقیکُمْ؛
ملاک و میزان و معیار ارزشها نزد خدای متعال
تقوا و
پاکدامنی است.» از این رو هیچ کس حق ندارد دیگری را کوچک بشمرد و با چشم حقارت به او بنگرد، چه بسا همین شخص پیش خدا آبرومند باشد.
بنده مؤمن نزد خداوند متعال بسیار عزیز و محترم است. خداوند بندگان مؤمن را دوست میدارد و
عزت و سربلندی را از آن مؤمنان میداند، چنانکه میفرماید: «وَ لِلّهِ الْعِزَّه وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤمِنینَ؛
عزّت و سرفرازی تنها از آن خدا و پیامبر و مؤمنان است.» و به همین جهت
در سوره حجرات آیه «لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ؛
فرمود هر کس مؤمنان را مسخره کند یا با القاب زشت از آنها یاد کند
در زمره ستمکاران محسوب میشود.» و
در جای دیگر میفرماید: «الَّذینَ یَلْمِزُونَ المُطَّوِّعینَ مِنَ الْمُؤمِنینَ فِی الصَّدَقاتِ وَ الَّذینَ لا یَجِدُونَ الا جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ الیمٌ؛
آنان که از مؤمنان متعبّد و متعهّد به خاطر صدقاتی که
در راه خدا میدهند انتقاد و عیبجویی میکنند و نیز افراد بیبضاعتی را که حد اکثر توانشان را
در طبق اخلاص نهادهاند به مسخره میگیرند، خداوند نیز آنها را مسخره خواهد کرد و برای آنان عذابی دردناک
در پیش است.»
همچنین
در احادیث اسلامی آمده است که احترام به مؤمن احترام به خدا است و
اهانت و تحقیر مؤمن اهانت به
ذات اقدس الهی و موجب
خشم خداوند سبحان است و
در حدیث قدسی آمده است: خداوند به کسانی که مؤمنان را بیازارند اعلان
جنگ میدهد: «عن ابی عبد اللّه (علیهالسّلام) قال: قال اللّه عزّ و جلّ: لِیَاذَنْ بِحَرْبٍ مِنّی، مَنْ اذَلَّ عَبْدِیَ الْمُؤمِنَ وَ لِیَامَنْ مِنْ غَضَبی مَنْ اکْرَمَ عَبْدِیَ الْمُؤمِنَ؛ از
امام صادق (علیهالسلام) آمده است که خداوند عزّ و جلّ فرمود: کسی که بنده مؤمن مرا خوار شمارد باید بداند که خداوند با او
در جنگ است و کسی که بنده مؤمن مرا
تعظیم و تکریم کند بیشک از
غضب من
در امان است.»
رسولخدا (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم) فرمود: «و من اذلّ مؤمنا اذلّه اللّه؛ کسی که مؤمنی را خوار شمارد خدا او را ذلیل خواهد کرد.» امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «من حقّر مؤمنا لقلّه ماله حقّره اللّه فلم یزل عند اللّه محقورا حتّی یتوب ممّا صنع؛ کسی که به خاطر
فقر و
تهیدستی مؤمنی را کوچک شمرد خداوند او را کوچک میشمارد و همیشه
در نزد خدا خوار و زبون است تا آنکه از کردارش توبه کند.»
حرمت مؤمن از حرمت
کعبه بیشتر است،
ابن ابی الحدید در شرح این جمله از
نهج البلاغه (اذا استولی الصلاح علی الزمان و اهله.) روایتی را از رسولخدا (صلّیاللّهعلیهو آلهوسلم) چنین نقل میکند: «و الخبر ما رواه جابر قال: نظر رسول اللّه (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم) و سلّم الی الکعبه فقال: مرحبا بک من بیت ما اعظمک و اعظم حرمتک و اللّه انّ المؤمن اعظم حرمه منک عند اللّه عزّ و جلّ، لانّ اللّه حرّم منک واحده و من المؤمن ثلاثه: دمه و ماله و ان یظنّ به ظنّ السّوء؛
جابر روایت کرده است که رسولخدا (صلّیاللّهعلیهو آلهوسلم) به کعبه نظر افکند و فرمود: آفرین بر تو، خانهای که چقدر بزرگی و احترام تو چقدر زیاد است
سوگند به خدا، احترام مؤمن نزد خدا از تو بیشتر است، زیرا حرمت تو فقط از یک جهت است (که خونریزی
در تو حرام است)، ولی مؤمن از سه جهت احترام دارد:
۱. خون وی محترم است.
۲.
مال او حرمت دارد.
۳. بدگمانی نسبت به او حرام است.»
آنچه بیش از هر چیز
در پیشگاه خدای متعال اهمیت و ارزش دارد تقوا است و سایر امور از قبیل
پول و جاه و مقام و منصب و دلیل بر عظمت و محبوبیت انسان نیست. از این رو نباید
در هیچ مؤمنی به دیده حقارت و
پستی نگریست، چرا که ما نمیدانیم اولیای خدا چه کسانی هستند، چون از باطن افراد جز پروردگار هیچ کس آگاه نیست، چنانکه حضرت رسول گرامی اسلام (صلّیاللّهعلیهو آلهوسلم) نیز
در ضمن یکی از سخنان خود فرمود: «انّ اللّه عزّ و جلّ کتم ثلاثه فی ثلاثه: و کتم ولیّه فی خلقه و لا یزر انّ احدکم باحد من خلق اللّه فانّه لا یدری ایّهم ولیّ اللّه؛ خدای عزّ و جلّ سه چیز را
در سه چیز مخفی کرده است: ولیّ خود را درمیان
خلق خویش مخفی داشته است. بنابراین مبادا هیچ یک از شماها احدی از بندگان خدا را کوچک شمرد، زیرا نمیداند کدامیک از آنها ولیّ خدا است.»
همچنین
حضرت علی (علیهالسّلام) در ضمن حدیثی فرمود: «انّ اللّه تبارک و تعالی اخفی اربعه فی اربعه، و اخفی ولیّه فی عباده فلا تستصغرنّ عبدا من عبید اللّه فربّما یکون ولیّه و انت لا تعلم؛ خدای تبارک و تعالی چهار چیز را
در چهار چیز پنهان نموده است: ولیّ خود را
در میان بندگان خویش پنهان داشته است. پس به هیچ بندهای از بندگان خدا با چشم حقارت نگاه مکن که شاید همان (کسی که به او بیاعتنا هستی.) ولیّ خدا باشد و تو ندانی.»
برخی بین این دو تفاوت قائل شده و گفتهاند:
استهزا در جایی بهکار میرود که شخص بدون اینکه کاری انجام داده باشد ریشخند شود؛ ولی سخریه
در آنجاست که به سبب کاری که انجام داده مسخره شود.
بیتردید، کسی که به مردم اهانت کند و آنها را مورد تمسخر و
استهزاء قرار دهد گناه بزرگی را مرتکب شده و باید
در انتظار عواقب سوء و آثار بد آن باشد، زیرا هیچ عملی بدون بازتاب نخواهد بود: «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّه خَیْرا یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّه شَرّا یَرَهُ؛
پس
در آن روز هر کس به قدر ذرّهای کار نیککرده آن را خواهد دید و هر کس به قدر ذرهای کار زشت مرتکب شده آن را خواهد دید.»
از آثار بد
هرزهگویی و مسخرهکردن دیگران
غفلت و بیتفاوتی و از دستدادن
احساس مسئولیت است. افرادی که به این بیماری دچار میشوند قهرا از
ذکر خدا غافل شده و از عبادت پروردگار لذت نمیبرند، یعنی
در عبادت حضور قلب ندارند و با
اکراه و بیمیلی با آن روبرو میشوند.
از
قرآن کریم استفاده میشود که یکی از موجبات غفلت و فراموشی از یاد خدا
استهزاء و تحقیر مؤمنان است، زیرا بندگان مؤمن، مظاهر دین و مفاخر
شریعت سیّدمرسلیناند و بیاعتنایی به مقام و منزلت آنان موجب سلب توفیق و باعث تاریکی دل میشود و سر انجام انسان را با دوزخیان گمراه، همراه و همنشین میسازد.
خداوند تعالی
در کتابش آنگاه که وخامت حال دوزخیان و کیفیت بازپرسی از آنان را ترسیم و تشریح میکند و به
جزع و فزع آنان برای بیرون آمدن و نجات از عذاب دردناک و سوزان
دوزخ اشاره میفرماید، با جمله «اخْسَئُوا فیها وَ لا تُکَلِّمُون؛
(ای سگها دور شوید و با من سخن مگویید) به آنها پاسخ میدهد.»
و سپس میفرماید: «انَّهُ کانَ فَریقٌ مِنْ عِبادی یَقُولُونَ رَبَّنا امَنّا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ انْتَ خَیْرُ الرّاحِمینَ، فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیّا حَتّی انْسَوْکُمْ ذِکْری وَ کُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ، انّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِما صَبَروُا انَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ؛
این شما بودید که وقتی گروهی از بندگان من میگفتند: «پروردگارا ما ایمان آوردهایم، ما را بیامرز و بر ما ترحّم فرما که تو بهترین رحم کنندگانی.» آنها را به باد مسخره گرفتید تا آنجا که مرا بکلی فراموشکرده بودید و تنها کارتان این بود که بر آن خداپرستان خنده میکردید. اما امروز من به آنان به خاطر
صبر و استقامتشان
پاداش (نیک) میدهم، که تنها آنان پیروز و رستگارند.»
حال که معلوم شد یکی از موجبات غفلت و فراموشی از ذکر خدا استهزای مؤمنان و بیاحترامی به آنان است، باید دانست که اگر کسی با همین حال از
دنیا برود و توبه نکند زندگی سخت و طاقتفرسایی
در انتظار اوست و
در روز قیامت
کور و
نابینا وارد
محشر شده و مشمول
رحمت الهی واقع نخواهد شد، چنانکه میفرماید: «وَ مَنْ اعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَانَّ لَهُ مَعیشَه ضَنْکا وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیمَه اعْمی، قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنی اعْمی وَ قَدْ کُنْتُ بَصیرا، قالَ کَذلِکَ اتَتْکَ ایاتُنا فَنَسیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسی؛
هر کس از یاد من روی گرداند برای او زندگی سخت و تنگی خواهد بود و روز قیامت او را نابینا محشور میکنیم. او میپرسد: پروردگارا چرا مرا نابینا محشورکردی با اینکه من
در دنیا بینا بودم؟ خدا
در پاسخ میگوید: این به خاطر آن است که آیات ما به تو رسید ولی تو آنها را بکلی فراموشکردی و به کیفر آن امروز تو فراموش خواهی شد. ( ما تو را فراموش میکنیم)»
در روایات معصومین (علیهمالسّلام) نیز از کسانی که مؤمنان را تحقیر و تمسخر میکنند شدیدا نکوهش شده است.
در این مورد به چند
حدیث اکتفا میشود.
کسانی که از راه غیبت،
تهمت، اهانت و تحقیر مردم، دیگران را میخندانند باید بدانند که
در روز قیامت از خاسران و زیانکارانند.
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «کان بالمدینه رجل بطّال یضحک النّاس منه فقال قد اعیانی هذا الرّجل ان اضحکه (یعنی علیّ بن الحسین) قال: فمرّ علیّ (علیهالسّلام) و خلفه مولیان له قال: فجاء الرّجل حتّی انتزع ردائه من رقبته، ثمّ مضی، فلم یلتفت الیه علیّ (علیهالسّلام) فاتّبعوه و اخذوا الرّداء منه فجائوا به فطرحوه علیه، فقال لهم، من هذا؟ فقالوا: هذا رجل بطّال یضحک اهل المدینه فقال: قولوا له انّ للّه یوما یخسر فیه المبطلون؛
در شهر
مدینه مردی پست و فرومایه بود که کار او فقط هرزهگویی و خنداندن مردم بود. یک روز گفت که این مرد (یعنی
علی بن الحسین) مرا عاجز کرده است زیرا تا کنون نتوانستهام او را بخندانم. منتظر فرصتی بود، تا اینکه روزی
امام سجاد (علیهالسّلام) به همراه دو تن از خدمتگزاران خود میگذشت. او نیز فرصتی به دست آورد، و عبای آن حضرت را از دوش مبارکش کشید و رفت. امام هیچ گونه اعتنایی به او نکرد. کسانی که آنجا بودند رفتند و ردای امام سجاد (علیهالسّلام) را از او گرفته و بر دوش مبارک آن بزرگوارانداختند.
امام (علیهالسّلام) پرسید: این شخص که بود؟ گفتند: او مرد هرزهگو و خوشمزهای است که مردم مدینه را میخنداند. فرمود: به او بگویید خدا را روزی است که
در آن روز یاوهسرایان زیانکار خواهند شد. به هر حال، تردیدی نیست که این گونه افراد
در روز قیامت گرفتار انواع عذاب و
شکنجه خواهند شد و همانگونه که
در دنیا مؤمنان را مسخره میکردند و میخندیدند اهل ایمان نیز
در روز قیامت بر آنها میخندند.
پیامبر اکرم (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم) فرمود: «انّ المستهزئین بالنّاس یفتح لاحدهم باب من الجنّه فیقال هلمّ هلمّ فیجیء بکربه و غمّه فاذا اتاه اغلق دونه ثمّ یفتح له باب اخر فیقال هلمّ هلمّ فیجیء بکربه و غمّه فاذا اتاه اغلق دونه فما یزال کذلک حتّی انّ الرّجل لیفتح له الباب فیقال له هلمّ هلمّ فلا یاتیه؛
در روز قیامت کسانی را که
در دنیا مردم را مسخره میکردند میآورند و دری از
بهشت به روی آنان میگشایند و به آنها میگویند بیایید بیایید. آنها با آن همه سختی و ناراحتی به پیش میآیند و همین که نزدیک
در میرسند
در به روی آنها بسته میشود. سپس
در دیگری به روی آنها باز میشود و گفته میشود شتاب کنید شتاب کنید. این بار نیز آنها با ناراحتی حرکت میکنند و همین که نزدیک این
در میروند آن نیز بسته میشود و همین طور این کار تکرار میشود تا جایی که نا امید میشوند و سر انجام دیگر به سوی هیچ دری نمیروند.
در اینجا مؤمنان که ساکنان بهشتاند به آنها نظاره میکنند به آنان میخندند.»
قرآن کریم
در جای دیگر میفرماید: کسانی که
در دنیا افراد باایمان را مسخره میکنند و با خندههای تمسخرآمیز و تحقیرکننده از کنارشان میگذرند و با اشارههای چشم و ابرو آنان را به مسخره میگیرند و از این کار (زشت) خود اظهار سرور و خوشحالی نموده و به آن مباهات میکنند و باید بدانند که فردا نوبت مؤمنان است که بر آنها بخندند. اینک متن آیات:
«انَّ الَّذینَ اجْرَمُوا کانُوا مِنَ الَّذینَ امَنُوا یَضْحَکُونَ؛
مجرمان و بدکاران همیشه
در دنیا به مؤمنان میخندیدند.»
«وَ اذا مَرُّوا بِهِمْ یَتَغامَزُونَ؛
و هنگامی که از کنار مؤمنان میگذرند با اشارههای چشم و ابرو آنها را مسخره میکنند.»
«وَ اذَا انْقَلَبُوا الی اهْلِهِمُ انْقَلبُوا فَکِهینَ؛
و هنگامی که به سوی
خانواده خود باز میگردند مسرور و خندانند.»
«وَ اذا رَاوْهُمْ قالُوا انَّ هؤُلاءِ لَضالُّون؛
و هنگامی که آنها را (مؤمنان را) میدیدند میگفتند اینها گمراهانند.»
«وَ ما ارْسِلُوا عَلَیْهِمْ حافِظینَ؛
در حالی که آنها هرگز مامور مراقبت و متکفّل آنان (مؤمنان) نبودند.»
«فَالْیَوْمَ الَّذینَ امَنُوا مِنَ الْکُفّارِ یَضْحَکُونَ؛
ولی امروز مؤمنان به کافران میخندند.»
«عَلیَ الارائِکِ یَنْظُرُونَ؛
در حالی که بر تختهای مزیّن بهشتی نشستهاند و نگاه میکنند.»
سپس به عنوان طعن و تمسخر گفته میشود: «هَلْ ثُوِّبَ الْکُفّارُ ما کانُوا یَفْعَلُونَ؟
آیا کافران پاداش اعمالشان را گرفتند؟» خلاصه اینکه سخریه و
استهزاء نوعی عیبجویی است و سزاوار نیست انسان برای اینکه عدهای را بخنداند مرتکب این گناه شود و دیگران را تحقیر کند و کسانی که مردم را مسخره میکنند به خود مغرورند و همین
غرور و
خودبینی آنان سبب میشود که افراد مؤمن و متدیّن را به چشم حقارت بنگرند و
در نتیجه برای خود عذابی سخت و دردناک آماده کنند که نمونهای از آن
در آیات فوق از نظرتان گذشت.
با توجه به مطالبی که بیان شد، افراد متعهّد و مؤمن باید از این رفتار زشت و ناپسند از دو جهت دوری جویند:
۱: یکی آنکه هرزگی و مسخرگی بالطبع زشت است.
۲: دوم آنکه موجب
گناه کبیره دیگر (یعنی غیبت) نیز میشود.
برای کسب اطلاع بیشتر به مقالاتی با عناویت عوامل
استهزاء، عواقب
استهزاء، برخورد با
استهزاء،
استهزاء انبیاء مراجعه شود. پروردگارا ما را از لغزشها محفوظ بدار.
دانشنامه موضوعی قرآن فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۴۹۳-۴۹۴. سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «مسخره کردن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۲/۲۲.