استعاذه به خدا (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
استعاذه به معنای پناه بردن به خداست که در این مقاله مواردی از استعاذه به خدا که در
قرآن ذکر شده بیان میشود.
لزوم پناه بردن به
خدا از شرور
شب تاریک:
قل اعوذ برب الفلق
ومن شر غاسق اذا وقب.
نمونهای از پناه بردن به خدا از نسبتهای ناروای پناه بردن
موسی علیهالسّلام به خدا از نسبتهای ناروای فرعونیان است:
ولقد فتنا قبلهم قوم فرعون وجاءهم رسول کریم
ان ادوا الی عباد الله انی لکم رسول امین
وانی عذت بربی وربکم ان ترجمون.
(معنای استعاری «ترجمون» نسبت ناروا است. .)
یکی دیگر از جاهایی که
انسان به خدا استعاذه میکند از شر افسون گران است که در این
آیه آمده است:
قل اعوذ برب الفلق
ومن شر النفثـت فی العقد.
یکی دیگر از موارد لزوم استعاذه، پناه بردن به خدا برای دوری جستن از رفتار جاهلانه است که در این آیه حضرت موسی علیهالسّلام به خدا برای دوری جستن از رفتار جاهلانه پناه میبرد:
واذ قال موسی... اعوذ بالله ان اکون من الجـهلین.
پناه بردن
نوح علیهالسّلام به خدا از درخواستهای جاهلانه نمونهای است که در
قرآن به آن اشاره شده است:
قال رب انی اعوذ بک ان اسـلک ما لیس لی به علم...
لزوم پناه بردن به خدا از
حسادت حسودان از موارد لزوم استعاذه است:
قل اعوذ برب الفلق
ومن شر حاسد اذا حسد.
نمونههایی از استعاذه به خدا در مشکلات بیان میشود:
پناه بردن متخلفان
جنگ تبوک به خداوند، پس از قرار گرفتن در تنگناهای روحی و اجتماعی است:
وعلی الثلـثة الذین خلفوا حتی اذا ضاقت علیهم الارض بما رحبت وضاقت علیهم انفسهم وظنوا ان لا ملجا من الله الا الیه...(برداشت یاد شده با توجه به
شان نزول است.)
خداوند، پناهگاه انسانها در شداید و سختیهای زندگی است:
وما بکم من نعمة فمن الله ثم اذا مسکم الضر فالیه تجـرون.
پناه بردن
موسی علیهالسّلام به خدا، از
سنگسار شدن به وسیله فرعونیان:
ولقد فتنا قبلهم قوم فرعون وجاءهم رسول کریم
ان ادوا الی عباد الله..
وانی عذت بربی وربکم ان ترجمون.
خداوند، یگانه پناهگاه برای استعاذه از هرگونه
شر است:
واتل مآ اوحی الیک من کتاب ربک... ولن تجد من دونه ملتحدا.
قل انی لن یجیرنی من الله احد ولن اجد من دونه ملتحدا.
لزوم پناه بردن به خدا از شر آفریدگان:
قل اعوذ برب الفلق
من شر ما خلق.
نمونهای از لزوم پناه بردن به خدا از شر
شیاطین وسوسه گر
جن و انس در این آیات آمده است:
قل اعوذ برب الناس
من شر الوسواس الخناس
الذی یوسوس فی صدور الناس
من الجنة والناس.
واما ینزغنک من الشیطـن نزغ فاستعذ بالله انه هو السمیع العلیم.
همچنین یکی دیگر از نمونههای پناه بردن به خدا از شر شیطان، در پناه خدا قرار دادن مادر
مریم علیهاالسّلام ، وی و نسلش را از شر
شیطان است:
فلما وضعتها قالت... و انی سمیتها مریم وانی اعیذها بک وذریتها من الشیطـن الرجیم
فتقبلها ربها بقبول حسن وانبتها نباتا حسنا...
در این آیات هم لزوم پناه بردن به خدا از وسوسههای شیطان بیان شده است:
و اما ینزغنک من الشیطـن نزغ فاستعذ بالله انه سمیع علیم
ان الذین اتقوا اذا مسهم طـئف من الشیطـن تذکروا فاذاهم مبصرون.
نمونه دیگری از لزوم پناه بردن به خدا از شر شیطان، به هنگام
تلاوت قرآن میباشد :
فاذا قرات القرآن فاستغذ بالله من الشیطان الرجیم.
لزوم استعاذه به خدا، از قرار گرفتن در زمره مغضوبان او:
صرط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین.(بنا به حدیثی از
امام رضا علیهالسلام ، ذکر «غیر المغضوب علیهم» برای استعاذه است.)
نمونهای از لزوم پناه بردن به خدا، برای دور ماندن از ستم است که در این آیه آمده است:
قال معاذ الله ان ناخذ الا من وجدنا متـعنا عنده انـآ اذا لظــلمون.
پناه بردن
یوسف علیهالسّلام به خداوند، از ارتکاب
فحشا و قصد سوء به
همسر عزیز مصر نمونهای از موارد لزوم استعاذه یه خدا است :
ورودته التی هو فی بیتها عن نفسه وغلقت الابوب وقالت هیت لک قال معاذ الله...
پناه بردن
مریم علیهاالسّلام به خداوند، هنگام احساس خطر از حضور مردی
نامحرم در خلوتگاه وی نیز از موارد استعاذه به خدا از ارتکاب فحشا است:
فاتخذت من دونهم حجابا فارسلنآ الیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا
قالت انی اعوذ بالرحمـن منک ان کنت تقیا.
پناه بردن
موسی علیهالسّلام به خدا از هر
متکبر منکر
قیامت :
وقال موسی انی عذت بربی وربکم من کل متکبر لا یؤمن بیوم الحساب.
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نیز، موظف به پناه بردن به خدا، از شر متکبران لجوج بودند:
ان الذین یجـدلون فی ءایـت الله بغیر سلطـناتـهم ان فی صدورهم الا کبر ما هم ببــلغیه فاستعذ بالله...
همچنین پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ، موظف به پناه جویی از خداوند، در برابر
مجادله کنندگان بی منطق در آیات الهی بودند:
ان الذین یجـدلون فی ءایـت الله بغیر سلطـناتـهم ان فی صدورهم الا کبر ما هم ببــلغیه فاستعذ بالله...
امام خمینی برای استعاذه چهار رکن قائل است که عبارتند از:
۱- مستعیذ: که همان حقیقت انسان است که از اول منزل
سلوک الی الله تا نهایت سلوک و فنا، استعاذه او ادامه دارد. پس تا زمانی که انسان در مرحله نفس و طبع است و وارد سلوک الی الله نشده و در تحت
سلطنت و تصرفات شیطانی است، در حقیقت استعاذهای ندارد.
۲- مستعاذ منه: از نظر امام خمینی آنچه باید از آن به خداوند پناه برد، تنها
شیطان است؛ زیرا شیطان به واسطه دامهای گوناگون، انسان را از وصول به مقصد و حصول مقصد باز میدارد. پس آنچه در این سلوک الهی و سیر الی الله مانع از سیر میشود و خار طریق است، شیطان یا مظاهر اوست.
۳- مستعاذ به: در این رکن پرداخته میشود به اینکه چه چیزی شایسته پناه بردن است. به باور امام خمینی وقتی حقیقت استعاذه در سالک الی الله متحقق و در سیر و سلوک به سوی حق متحصل است و در این حالت استعاذه دارای مراتبی است مثلاً استعاذه در ابتدا به «ربّ الناس» سپس ملک الناس، سپس اله الناس و در نهایت به استعاذه مطلقه میرسد.
۴- مستعاذ لاجله: در این رکن به این مسئله پرداخته میشود که غایت استعاذه چیست و استعاذه برای چه چیزی وضع شده است. از نظر امام خمینی سالک در هر مقامی که باشد، غایتی دارد و این غایت به دست آوردن کمال و سعادت و خیر است و آن به حسب مراتب و
مقامات سالکان بسیار متفاوت است و چون در هر مقامی شیطانی و دامی از دامهای او مانع از حصول مقصود است؛ لذا سالک به حق تعالی پناه میبرد.
•
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۱۴۲، برگرفته از مقاله «استعاذه به خدا». •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.