ارمنی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ارمنیان در زمان تیرداد سوم که پادشاه منطقه در آسیای صغیر بود، به
دین مسیحیت گرویدند. امروزه ارمنیان عمدتا به شاخهای خاص از مسیحیت که میتوان آن را کلیسای ملی ارمنی نامید وابستهاند.
ارمنیان یکی از اقوامی بودند که پیشتر در آسیای صغیر
زندگی میکردند. ارمنیان مدعی آن هستند که بسیار زود به
مسیحیت گرویدهاند. طبق مدعای آنان، تیرداد سوم که پادشاه این منطقه بود، در پی دیدن معجزاتی که در خانوادهی وی رخ داد به مسیحیت گروید و طی فرمانی به تمامی مردم کشورش دستور داد تا به
دین وی بگروند.
البته از آن زمان به بعد، در برههای کوتاه از تاریخ آنان به خاطر هجوم پادشاه زرتشتی به
دین زرتشتی گرویدند اما پس از چندی دوباره به مسیحیت روی آوردند. امروزه ارمنیان عمدتا به شاخهای خاص از مسیحیت که میتوان آن را کلیسای ملی ارمنی نامید وابستهاند هرچند تعداد کمی از ارمنیان نیز به دیگر کلیساها از جمله کلیساهای
کاتولیک،
ارتدوکس و
پروتستان پیوستهاند.
برخی ادعا میکنند که کلیسای ارمنی توسط دو تن از
حواریون یعنی "
تدی" (در منابع فارسی و ارمنی، نام این رسول به شکلهای "تادئوس" و "طاطهوس" نیز نگاشته میشود.) و "برتولما"بنیان نهاده شد و به همین دلیل به این
کلیسا "کلیسای رسولی ارمنی" گفته میشود.
بر اساس گزارشهای موجود و چنانکه ائوسبیوس در کتاب تاریخ کلیسای خویش مینویسد، برای اولین بار در سال ۲۶۰ میلادی، اسقفنشینی در ارمنستان تاسیس گردید.
به هر حال مسیحی شدن کل مردم ارمنستان چندی بعد یعنی در قرن چهارم میلادی، اتفاق افتاد. در سال ۲۸۶ میلادی، "تیرداد سوم" (Tirdates III) با کمک رومیان، ارمنیها را بر ضد ایرانیان برانگیخت و خود را پادشاه ساخت و ارمنستان را از تابعیت
ایران جدا کرده و آن را جزو
روم گردانید. وی که همانند دیگر مردم آن سامان به کیش مهرپرستی معتقد بود ابتدا از در دشمنی با مسیحیت وارد شد اما در حدود سال ۳۰۰ میلادی توسط "گریگوری" (Gregory the Illuminator) که عالم مسیحی مشهور ارمنستان و معروف به "روشنگر"
(گاهی لقب وی که در زبان ارمنی "لوساوریچ" میباشد در زبان فارسی به "نور بخش" و "منور" نیز ترجمه شده است.) بود مسیحیت را قبول کرد.
آگاتانگغوس، که مورخی بسیار قدیمی و احتمالا مربوط به قرنهای چهارم یا پنجم میلادی بوده است، در کتاب خویش به داستان تلاشهای "گریگور" در راه ترویج مسیحیت و چگونگی مسیحیشدن پادشاه ارمنستان میپردازد. طبق گزارش آگاتانگغوس، گریگور (که پدرش قاتل پدر تیرداد یعنی خسرو، پادشاه وقت ارمنستان بود.) بیآنکه تیرداد را از هویت خود، آگاه سازد نزد وی آمد و به خدمت وی مشغول گردید.
پس از آنکه تیرداد دریافت که گریگور، مسیحی است او را
تهدید به
آزار و اذیت کرد اما گریگور از خود مقاومت نشان داد. سپس به نصیحت پادشاه مشغول گشته، از وی خواست که از پرستش خدایان دروغین دست برداشته و به پرستش خدای حقیقی روی آورد.
تیرداد، دستور داد تا او را شکنجه کنند. او را به به سختترین شکل شکنجه کردند و هفت روز از بام کاخ آویختند و سپس وی را نزد شاه آوردند. شاه از اینکه او توانسته بود اینهمه شکنجه را تحمل کند، متعجب شده و از وی خواست از دین خویش دست بردارد اما دوباره جواب گذشته را باز شنید. در این داستان که نویسنده، به آن شکل و رنگی افسانهوار میدهد دوباره گریگور را برده و اینبار وی را به مدت هفت روز از یک پا و به صورت واژگون آویختند و به سختی شکنجهاش کردند اما او در طول این مدت به مناجات با
خدا پرداخت.
این داستان، ادامه یافت و چندین بار دیگر گریگور را آزار و اذیت کردند و شکنجههایی طاقتفرسا بر وی روا داشتند. یکبار میخهای بلند آهنین بر کف پای وی زده و به اجبار او را به گامزدن واداشتند. بار دیگر، سرش را در کیسهای پر از خاکستر کرده و شش روز در این حالت واگذاردند. دیگربار با پتک بر زانوان او کوبیدند که زانوانش له شد. همچنین شکنجههای مختلف دیگری نیز بر او روا داشتند.
در آخرین بار نیز سرب را گداخته و بر تن او ریختند و سراسر بدنش را سوزاندند اما او نمرد. پادشاه که از زنده ماندن وی متعجب شده بود، دستور داد تا او را در سیاهچالی مخوف و عمیق، زندانی سازند؛ سیاهچالی که بیرونآمدن از آن، غیر ممکن بود.
زندانیبودن گریگور در سیاهچال، همچنان ادامه یافت تا آنکه پادشاه، بر اثر بلایی آسمانی
مسخ گردیده به شکل خوکی وحشی در آمد. در این زمان، به خواهر پادشاه در
خواب الهام گردید تا گریگور را آزاد سازند. پادشاه و اطرافیانش به مدت شصت و شش روز،
روزه گرفته و بر گرد گریگور نشستند. گریگور نیز به مدت ۶۵ روز، بدون وقفه برای ایشان سخنرانی میکرد. به هر حال، چندی بعد، پادشاه با دعای گریگور به حالت انسانی بازگشت و به دین مسیحیت گروید.
گفته میشود "تیرداد سوم" اولین پادشاهی بود که مسیحیت را قبول کرده بود. بر اساس گزارشهای موجود، او به محض آنکه مسیحی گردید تمامی مردم ارمنستان را به زور
شمشیر مجبور به قبول مسیحیت کرد. در ابتدا بسیاری از ارمنیان بر علیه پادشاه بپا خاستند اما در نهایت تیرداد توانست بر این مخالفتها فایق آید و ارمنستان رسما به کشوری مسیحی تبدیل گردید.
البته در اواسط قرن پنجم میلادی، یزدگرد دوم تصمیم گرفت تا مسیحیت را در ارمنستان براندازد و آیین زرتشتی را جایگزین مسیحیت گرداند. وی در سال ۴۵۰ میلادی
جنگ با ارمنستان را آغاز کرد. ایرانیان با کمک زرتشتیان ارمنستان، مسیحیان ارمنستان را شکست دادند و بسیاری از رهبران و بزرگان مسیحی را به
قتل رساندند. در نهایت و پس از گذشت کمتر از دو قرن از مسیحی شدن این کشور، مسیحیت به دین اقلیتی ناچیز تقلیل یافت و اکثر مسیحیان به آیین زرتشتی گرویدند. با این حال، این وضعیت باقی نماند و در سال ۴۸۱میلادی، مسیحیان شورش کردند و نهایتا طی مصالحهای که با ایران کردند، قرار گردید که تمامی آتشکدههای زرتشتیان خراب گشته و ارامنه در گرویدن به مسیحیت آزاد باشند.
بدینسان، دوباره مسیحیت به عنوان دین اول و رسمی ارمنستان شناخته شد و کلیساها بازگشایی گردید. اشخاصی هم که از مسیحیت بازگشته بودند
توبه کرده و دوباره مسیحیت را پذیرفتند.
ارمنیها تا قرن نوزدهم میلادی، همچنان در کشور خویش به دین خود پایبند بودند. در پی آزار و اذیت ارمنیها توسط ترکها در سال ۱۸۹۰که به مدت سی سال ادامه یافت و به کشتار تعداد قابل توجهی از ارمنیان انجامید، برخی از ارمنیها کشور خویش را ترک کرده و رهسپار آمریکا گردیدند. البته آزار و اذیت نسبت به ارمنیها چندی بعد و اینبار توسط روسها پس از
جنگ جهانی اول رخ داد. به هر حال، ارمنیها کلیسای خویش را در اواخر قرن نوزدهم در آمریکا تاسیس کردند.
البته ارمنیها نیز به تلافی آزارهایی که بر آنان روا داشته شده بود، در دهه ی ۱۹۷۰میلادی، توسط ارتش مخفی آزادی بخش ارمنستان، به
ترور شخصیتهای ترک روی آوردند. آنها همچنین در سال ۱۹۸۹ و پس از آن در سال ۱۹۹۱ آنها به آزار و اذیت و کشتار مردم قرهباغ دست زدند و بدین وسیله کشتارهایی را که بر علیه آنها روا داشته شده بود تلافی کردند.
ارمنیان تا پایان سده ی چهارم میلادی از خط سریانی و یا یونانی استفاده میکردند اگرچه زبان آنها ارمنی بود. خط ارمنی توسط یک روحانی ارمنی به نام "مسروپ ماشتوتس"در اوایل قرن چهارم میلادی اختراع گردید و از این زمان به بعد بود که آنها متون خویش را به خط جدید مینگاشتند؛ خطی که تا به امروز در میان ارمنیان رواج دارد.
امروزه مسیحیان ارمنی از
کتاب مقدس خاص خود که به زبان ارمنی نوشته شده است استفاده میکنند. همچنین مراسم عبادی آنها نیز به زبان ارمنی است.
این کلیسا از میان سه شورای اول مسیحیت (یعنی شوراهای نیقیه، قسطنطنیه و افسوس) تنها شورای نخست را پذیرا شد و اعتقادنامهی آن را معتبر دانست و دیگر شوراها را مردود شناخت. در باب اصول عقیدتی، این کلیسا دیدگاههای مونوفیزیتی را اتخاذ کرد.
در این کلیسا همان شعایر هفتگانه که در کلیساهای کاتولیک و ارتدکس وجود دارند، به رسمیت شناخته شده است. با این حال یکی از اندیشمندان ارمنی در قرن دهم، آیینهای دیگری را نیز به
شعایر دینی اضافه کرده است که عبارتند از آیین خاکسپاری و برکتدادن ظروف کلیسا.
ارمنیان در مراسم
عشای ربانی از شراب خالص بدون امتزاج با آب و نانورنیامده استفاده میکنند و کودکان نیز پس از انجام غسل تعمیدشان، از این عناصر بهرهمند میشوند به این شکل که این عناصر به لبهای آنان مالیده میشود.
همچنین در این کلیسا (همانند کلیساهای کاتولیک و ارتدکس)، روزه امری مرسوم است. البته روزه که به زبان ارمنی به آن "باس"گفته میشود برای هیچکس اجباری نیست. دورهی روزهی بزرگ، چهل و هشت روز است که معمولا در اسفند ماه آغاز و تا روز عید پاک در فروردین ماه ادامه مییابد. کسانی که روزه میگیرند میبایست در طول این چهل و هشت روز از خوردن گوشت، لبنیات، تخم مرغ، ماهی، مرغ و به طور کلی تمام غذاهایی که منشا حیوانی دارند پرهیز کنند.
امروزه این کلیسا دارای شش میلیون نفر عضو است.
افزون بر ارمنستان و ایران که از قدیمیترین مراکز ارمنیان میباشند، گروههایی از این کلیسا هماکنون در کشورهای
روسیه،
هند،
فلسطین و آمریکا زندگی میکنند.
در طول تاریخ، برخی از ارمنیان به دیگر فرقهها گرویدند. یکی از مهمترین فرقههایی که توانست در میان ارمنیان از جایگاه نسبتا قابل توجهی برخوردار گردد، فرقهی کاتولیک بود که به صورت رسمی در قرن هجدهم میلادی به وجود آمد.
امروزه اکثر ارمنیان کاتولیک در کشورهای
سوریه و
لبنان مستقر هستند.
طبق آمار سال ۲۰۰۰ میلادی این کلیسا دارای ۳۴۵ هزار عضو بوده است.
در این کلیسا، "پاتریارک" با انتخاب از سوی نمایندگان مردم مشخص میشود. بر اساس منابع موجود، تیرداد پس از آنکه به مسیحیت گروید دستور داد تا برای انتخاب رهبر مسیحیان ارمنی، شورایی با حضور نمایندگان ارتش و بزرگان اقوام در شهر "واقارشابات" (در استان آرارات) تشکیل گردد. این شورا نیز گریگور روشنگر را به رهبری کلیسا انتخاب کرد. از آن زمان به بعد نیز انتخاب رهبران کلیسا با همان روش انجام گردید.
روحانیان ارمنی تنها در سه مجمع بزرگ یعنی شوراهای نیقیه، قسطنطنیه و افسس شرکت کردند و پس از شورای افسس در سال ۴۳۱ بود که کلیسای "اچمیادزین" را که به فارسی، "اوچکلیسا" نیز خوانده میشود به عنوان مقر مذهبی خود برگزیدند. یکی از دیگر مراکز مهم مسیحیان ارمنی، در شهر "سیس" در استان کیلیکیه در ارمنستان باختری قرار داشت. در سال ۱۴۳۹ میلادی، یکی از اسقفهای ارمنی به نام گریگور هشتم "موسی بگیان" به سمت "گاتو قیگوسی" (جاثلیقی) ارمنیان کیلیکیه برگزیده شد. متعاقب این مساله، اسقفهای ارمنستان خاوری نیز در سال ۱۴۴۱ میلادی، اسقفی به نام "گیراگوس ویراتبی" را به مقام "گاتو قیگوسی" انتخاب کردند که مقر آن در اچمیادزین بود.
از این سال به بعد بود که کلیسای ارمنیان دارای دو رهبر دینی شد؛ یکی در اچمیادزین در نزدیکی ایروان و دیگری در "سیس" در استان کیلیکیه. البته ارمنیان کیلیکیه پس از قتل عام سال ۱۹۲۱میلادی، آواره گردیدند و نهایتا در سال ۱۹۳۰به دهکدهای به نام آنتیلیاس در هشتکیلومتری بیروت مستقر گردیدند.
دیگر جاثلیقنشینهای ارمنی عبارتند از: کلیسای "هاکوپیانس" در
بیتالمقدس و کلیسای میدان "گومگاپو" در استانبول.
به طور کلی در ایران سه خلیفهگری وجود دارند که به ترتیب قدمت عبارتند از: خلیفهگری ارامنهی آذربایجان، خلیفهگری ارامنهی
اصفهان و استانهای جنوب ایران، خلیفهگری ارامنهی
تهران و استانهای شمال ایران. لازم به ذکر است که هر سه حوزهی خلیفهگری ایران، وابسته به جاثلیقنشین لبنان میباشند.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ارمنی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۶/۹.