• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ادبیات‌ عرب‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ادبیات عرب در حقیقت به متون نظم و نثری که به زبان عربی نگاشته شده باشد می‌گویند. نزول قرآن و احتیاج به فهم و تفسیر آن و نیز گسترش سریع ممالک اسلامی، باعث شد مسلمین، لزوم تدوین علوم ادبی را بیابند. برای ادبیات عرب یک سری علوم زیر مجموعه مثل علم صرف، علم نحو، علم بیان، علم معانی و.... قرار دارد.



خداوند که آدمی را خلق کرد، بیان را نیز به او آموخت. و لذا این نعمت الهی همزاد آدمی است، پس قواعد سخن گفتن نیز، پیشینه‌ای به بلندای تاریخ تفکر و تعلم بشر دارد. هر چند که تدوین قوانین و خواص یک زبان بسی متأخرتر است و به زمانی مربوط می‌شود که او به جمع‌آوری علوم و کتابت روی آورده است.
قرآن به عربی ‌نازل شده است و روایات ائمه نیز به عربی است، و در واقع ‌زبان دین اسلام عربی است، و لذا در این نوشتار کوتاه، نگرشی اجمال خواهیم داشت بر تاریخچه و تعالیم علوم ادبی عرب.


این‌که علوم در ادبیات عرب چند دسته‌اند؟ خود محل بحث و مناقشه است.
[۲] دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، ذیل ماده ادب.
ولی مشهورترین قول، این علوم را به دوازده علم تقسیم می‌کند که عبارتند از: نحو، صرف، عروض، قافیه، لغت، قرض، انشاء، خط، ‌بیان، معانی، محاضرات و اشتقاق.
[۳] هاشمی، سید احمد، القواعد الاسلامیه للغه العربیه، هجرت، قم، بی‌تا، ص ۳.
همین تقسیم‌بندی از زمخشری نیز نقل شده است، علم دیگری به نام بدیع وجود دارد که برخی آن را علمی مستقل دانسته و برخی دیگر آن را ذیل علم معانی و بیان قرار داده‌اند. این نکته نیز قابل ذکراست که چهار علم قرض الشعراء، خط، انشاء و محاضرات یا همان تاریخ، فروع در میانند و هشت علم دیگر علوم اصلی ادبی محسوب می‌شوند.


عرب‌ها قبل از اسلام و قبل از تدوین علوم ادبی، شعر و خطابه و سخن‌وری و نامه‌نویسی داشتند و چون ملکه لغت در طبیعت آنان وجود داشت، نیازی به علوم ادبی احساس نمی‌کردند. ولی نزول قرآن و احتیاج به فهم و تفسیر آن و نیز گسترش سریع ممالک اسلامی، باعث شد مسلمین، لزوم تدوین علوم ادبی را بیابند. چرا که اکثریت مسلمانان که از سرزمین‌های غیر عربی بودند، در قرائت قرآن به خطا می‌رفتند.


مورخان، عموماً اتفاق دارند که ابوالاسود دوئلی (م ۶۹ هـ .ق) علم نحو عرب را وضع کرده است. او خود نقل می‌کند که اصول علم نحو را از امام علی (علیه‌السّلام) فراگرفته است و هم او بود که بعدها علامات و حرکات را تعیین کرد. نیاز بیشتر مسلمانان غیر عرب، به فهم عربی، موجب شد که بیشتر اشخاصی که به تدوین علوم ادبی عرب پرداختند غیر عرب باشند.

۴.۱ - علم نحو در کوفه و بصره

پس از ابوالاسود، مردمانی از کوفه و بصره کار او را تعقیب کردند. در بصره خلیل بن احمد که او را امام علم عروض و لغت می‌دانند و سیبویه که امام علم خواست. کتاب‌های مفصلی نوشتند. کتاب العین در لغت نوشته خلیل و الکتاب در نحو، از سیبویه می‌باشد. بسیاری از کتاب‌های ادبی بعدی از این در کتاب اقتباس شده‌اند. در کوفه نیز کسایی و شاگردش فراء از همه نامی‌ترند. با تأسیس بغداد، علمای کوفه به بغداد آمدند و مورد حمایت عباسیان قرار گرفتند و نزاع بصری و کوفی اوج گرفت. چهار کتاب بزرگ در بغداد آن زمان تألیف شد؛ ادب الکاتب از ابن قتیبه الکامل از تبرد، البیان و التبیین، از جاحظ، النوادر از ابی علی قاسی بغدادی، ابوالحسن اخفش نیز از دانشمندان بنام کوفی است. سایر علومی که ذکر آنها رفت به تدریج شاخه شاخه شده و از علوم نحو و لغت مستقل شدند.
[۶] زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهر کلام، امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۹، چ ۹، ص ۴۷۸ ـ ۴۸۵.



بلاغت در انشاء زبان عرب نیز نتیجه آشنایی با قرآن است. که نمونه کامل فصاحت و بلاغت می‌باشد. حفظ قرآن ، خود بخود در مسلمین ایجاد بلاغت می‌نمود و پس از اسلام زبان عربی وارد دوره جدید از فصاحت و بلاغت شد. که در خطبه‌ها و مُنشَات ‌کتبی زبان عربی کاملا هویداست، بلاغت در انشاء خطابه، بلاغت در نامه‌نویسی، و بلاغت در تألیف کتاب هر یک داستانی جدا دارند و در آثار عربی به خوبی خود نمایی می‌کنند.
[۷] زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهر کلام، امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۹، چ ۹، ص ۴۸۶.
و پس از قرآن باید به نقش ائمه اهل بیت (علیهم‌السّلام) به خصوص نهج البلاغه حضرت امیر (علیه‌السّلام) و صحیفه سجادیه امام سجاد (علیه‌السّلام) نیز اشاره نمود.
فنون بلاغت در علم معانی و علم بیان بحث می‌شوند که ابوعبدالله مرزبانی، دانشمند شیعی، اولین تدوین‌گر این علوم می‌باشد، کتاب تجرید البلاغة از ابن میثم بحرانی، مفتاح العلوم از سکّاکی، تلخیص المفتاح‌ از محمد بن عبدالرحمان قزوینی، مطوّل از تفتازانی و... کتب معروف این علوم هستند. زمخشری و میر سید شریف جرجانی نیز از سرآمدان این دو رشته‌اند.
[۸] قربانی، زین العابدین، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهر کلام، امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۹، چ ۹،ص ۱۰۶ و ۱۰۷.



شعر عرب جاهلی معروف است و عرب شعر و فنون آن را خوب می‌شناخته است. البته پس از اسلام گرایش اُدباء بیشتر به خطابه بوده است تا شعر. با این حال در دوران اموی،‌حکام بنی امیه، تلاش فراوانی در جذب و احترام شعرا داشتند. شاید تلاش برای کتمان حقایقی که شعراء در بیان فضایل اهلبیت (علیهم السّلام) و حقانیت آنان ابراز می‌کردند، یکی از عوامل و انگیزه‌های آنان بوده است. بنی ‌عباس نیز چنین بودند. مسلمانان از همان قرن اول هجری برای فهم بهتر قرآن به جمع آوری اشعار گذشتگان پرداختند. حماد بن راویه دیلمی کوفی (م ۱۵۵) نخستین از ایشان است.
====تقسیم‌بندی شعرای عرب====
شعرای عرب را به چهار رشته شعرای جاهلیت، شعرای مخضرمین، (از ظهور اسلام تا آخر بنی امیه)، شعرای مولدین در زمان عباسیان و بالاخره محدثین تقسیم کرده‌اند. دسته اخیر پس از انتشار فلسفه و کلام در عالم اسلام شکل گرفتند و لذا اشعار آنان رنگ و بوی جدلی و حکمی گرفته است. متبنّی به معری و شریف رضی از شعرای معروف این گروه هستند.

۶.۱ - شعرای اسلامی

شاعران دوره اسلامی، به دلیل تأثیرپذیری از قرآن و حدیث و نیز بهره‌وری از میراث شعر و امثال و حکم گذشتگان فصیح‌تر و با ذوق‌تر از شعرای دوران جاهلی شدند.
[۹] زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهر کلام، امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۹، چ ۹، ص ۵۱۴ ـ ۵۲۲.
وجود شعر نشان می‌دهد که عرب، عروض و قافیه را می‌شناخته است. ولی این دو علم نیز تدوین خود را مدیون خلیل بن احمدند.
[۱۰] زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهر کلام، امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۹، چ ۹، ص ۵۲۲.
پس از او ابوعثمان بکر بن حبیب نحوی معروف به مازنی (م ۲۴۷) است که کتاب العروض و القوافی را نوشته است.
[۱۱] قربانی، زین العابدین، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهر کلام، امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۹، چ ۹، ص ۱۰۷ ـ ۱۰۸.


۶.۲ - اشعار اندلس و آفریقا

مردم اندلس نیز تاریخ مخصوص در شعر تنظیم کردند و اسلوب و روش‌های متنوع ابداع نمودند، شعر موشح از ابتکارات ایشان است. شعرای شمال آفریقا نیز بحرهای جدیدی به علم عروض افزودند.
[۱۲] زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهر کلام، امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۹، چ ۹، ص ۵۲۳.



به صورت کلی علم ادب، علمی است که با رعایت قواعد آن، آدمی از اشتباه نوشتاری و گفتاری در کلام عرب در امان می‌ماند. و به گفته ابن خلدون، این علم موضوع خاصی ندارد تا عوارض آن مورد بحث قرار گیرد. و اهل لسان به خاطر فایده این علم در پی آن هستند، یعنی توانایی در نظم و نثر.
[۱۴] دهخدا، علی‌اکبر، لغت نامه، ذیل ماده ادب.
امّا براي هر يك از علومي كه زير مجموعه ادبيات هستند تعريف و موضوع خاصي ذكر شده كه گزارش گونه‌ای از آن را ارائه مي‌نماييم.


برای ادبیات عرب یک سری علوم زیر مجموعه قرار دارد:

۸.۱ - علم لغت

علمی است که در آن درباره مفردات الفاظ وضع شده و از جهت دلالت مطابقی آنها بر معانی‌شان بحث می‌شود. و از آن‌جا که موضوع این علم، لغتِ مفرد حقیقی است، برخی گفته‌اند که علم لغت، شناخت اوضاع شخصی مفردات می‌باشد. هدف این علم پیشگیری از اشتباه در معانی حقیقی لغات و تمایز قایل شدن بین معانی حقیقی و مجازی و برداشت‌های عرفی است. و روشن است که افاده و استفاده از هر علمی منوط به شناخت لغت می‌باشد.
[۱۵] فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، دار الجیل، بیروت، لبنان، بی‌تا، ص۶- ۷.

در لغت، چنان‌که گفته شد نخستین کتاب از خلیل بن احمد عروضی است. وی شاگرد امام باقر و امام صادق (علیهم‌السّلام) بوده است. پس از او ابن سکّیت قرار دارد و سپس ابوالعباس مبرّد است، که کتاب الکامل را نوشته است. ابوبکر بن درید (م ۳۲۱) مهجرة اللغة را نوشت. ابوعمرو زاهد (م ۳۴۵) نیز دو کتاب به نام‌های فاتت العین و فاتت الحجهره نوشت و کتاب‌های پیشین را تکمیل کرد. برخی از کتب معروف لغت عبارتند از: صحاح اللغة، مفردات القرآن، ‌قاموس المحیط، لسان العرب، ‌تاج العروس، و مجمع البحرین.
[۱۶] قربانی، زین العابدین، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۰، چ دوم، ص ۱۰۲، به نقل از ریحانةالادب، ص ۱۰۰ ـ ۱۰۲.


۸.۲ - علم صرف

یا همان تحریف، اصطلاحاً یعنی تحویل بردن و تغییر دادن یک اصل که همان مصدر باشد، به صیغه‌های مختلف، که از هر یک معنایی جدا قصد شده باشد و این معنا جز با این کلمه‌سازی و تغییر و تحویل حاصل نمی‌شود.
[۱۷] جمعی از نویسندگان، جامع المقدمات، تصحیح و تعلیق، مدرس افغانی، انتشارات هجرت، قم، ۱۳۷۵، چ ۹، ص۲۰۵ (کتاب شرح التصریف.
مثل این‌که چگونه از سه حرف اصلی ضارب افعال مختلف در زمان‌های مختلف اسم فاعل و اسم مفعول و... ساخته می‌شود.
از همین‌جا معلوم می‌شود که موضوع علم صرف کلمه است و خصوصیات و ساختمان آن مورد بحث قرار می‌گیرد و فایده آن نیز شناخت کلمات و معانی آنها و نیز ساختن کلمات مناسب برای معانی مختلف می‌باشد.
[۱۸] طباطبایی، محمد رضا، صرف ساده، دار العلم، قم، ۱۳۷۲، چ ۲۹، ص۱۱ و ۱۲.
در این علم درباره، جامد و مشتق، مونث و مذکر، مفرد و جمع و تثنیه، اسم یا فعل و یا حرف بودن ‌و زمان‌های مختلف افعال و... بحث می‌شود.
در علم صرف نخستین کسی که کتابی نوشت، ابومسلم معاذ الهرّاء (م ۱۸۷) است که اهل کوفه و استاد فرّاء می‌باشد و خود از شاگردان امام صادق (علیه‌السّلام) بوده است.
[۱۹] قربانی، زین العابدین، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۰، چ دوم، ص ۱۰۲، به نقل از ریحانة الادب، ج ۴، ص ۳۱۲ ـ ۳۱۴.
[۲۱] ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص ۱۰۳.
پس از او ابوعثمان مازنی کتاب التحریف را نوشت.
[۲۲] قربانی، زین العابدین، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۰، چ دوم، ص ۱۰۲، به نقل از ریحانة الادب، ج ۵، ص ۱۴۹ ـ ۱۵۱.
برخی از معروف‌ترین کتاب‌های علم صرف عبارتند از: الاشتقاق نوشته ابن خالویه، البیان فی التحریف نوشته شیخ احمد مهابادی، شرح شافیه استرآبادی، ‌الشافیه ابن حاجب، التحریف زنجانی و شرح التحریف تفتازانی.
[۲۴] قربانی، زین العابدین، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۰، چ دوم، ص ۱۰۲، به نقل از ریحانةالادب، ص ۱۰۳.


۸.۳ - علم اشتقاق

این علم شباهت فراوانی با علم صرف دارد. و کلمات را از این جهت که تداوم اصل و کدام فرع آن است بررسی می‌کند
[۲۶] مدرس افغانی، ‌ محمد علی، ‌ مکررات المدرس، مطبعة النعمانی، نجف، ۱۳۸۹ ق، چ ۲، ج۱، ص۲۴.
و نیز این‌که این فرع چگونه از آن اصل حاصل شده است.
[۲۷] ‌معین، محمد، فرهنگ معین، ذیل ماده اشتقاق، ج۱، ص۲۸۰.


۸.۴ - علم نحو

علم به اصول و قواعدی است که با آنها حالت و حرکت حرف آخر هر کلمه در جمله و نیز کیفیت ترکیب کلمات با هم در یک جمله‌، معلوم می‌شود. موضوع این علم کلمه و کلام و هدف آن نیز حفظ زبان از اشتباه لفظی است.
[۲۸] جمعی از نویسندگان، جامع المقدمات، تصحیح و تعلیق، مدرس افغانی، انتشارات هجرت، قم، ۱۳۷۵، چ ۲، ص۶۴.
[۲۹] جمعی از نویسندگان، جامع المقدمات، تصحیح و تعلیق، مدرس افغانی، انتشارات هجرت، قم، ۱۳۷۵، چ ۲، ص۱۹۳.
[۳۰] جمعی از نویسندگان، جامع المقدمات، تصحیح و تعلیق، مدرس افغانی، انتشارات هجرت، قم، ۱۳۷۵، چ ۲، ص۴۳۶.
در این علم درباره اعراب هر یک از فاعل و مفعول و فعل و مبتدا و خبر و... و جایگاه هر یک از آنها در جمله بحث می‌شود و هم چنین این‌که چه عاملی باعث می‌شود این اعراب تغییر کنند.

۸.۵ - علم معانی

این علم یکی از ارکان بلاغت محسوب می‌شود و اصول و قواعدی را آموزش می‌دهد که می‌توان با آنها لفظ را مطابق با مقتضای حال، به کار برد، اموری هم چون تقدیم، تاخیر و حذف و یا ذکر هر یک از ارکان جمله و نیز ایجاز و اطناب و فصل و وصل کلام به هم.... مباحث این علم را تشکیل می‌دهند.
مقتضای حال، رکن اساسی این علم است. چرا که موقعیت مخاطب نقش فراوانی در شکل دهی به جمله دارد و گوینده و نویسنده باید کلام خود را به نوعی شکل دهد که مخاطب هم آن‌را به خوبی بفهمد و هم آزرده نشود. و این وظیفه علم معانی است.
به عبارت بهتر مراد از معانی در علم معانی، معانی ثانویه است. یعنی اغراضی که متکلم دارد و به خاطر همان اغراض، اسلوب خاصی به کلام خود می‌دهد.
[۳۲] فضلی، عبدالهادی ، تهذیب البلاغه، المجع العلمی الاسلام، تهران، ۱۳۷۴، چ ۷، ص۱۹.
و مثلاً یک جمله امری مثل «برف را ببین» به جای جمله خبری «برف زیادی باریده است» به کار برده می‌شود. تا تعجب متکلم ابراز شود.
[۳۳] شمسیا، سیروس، ‌معانی، ‌نشر میترا، تهران، ۱۳۷۵، چ ۴، ص۱۳-۱۴.


۸.۶ - علم بیان

این علم دومین رکن بلاغت است. و علمی است که با آشنایی با قواعد قرآن می‌توان یک معنا را با ترکیب‌های مختلف بیان کرد، زیرا هر معنایی درجه‌ای از وضوح دارد که دیگری ندارد.
[۳۴] تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح مختصر المعانی، دار الذخائر، قم، ۱۳۱۸، چ سوم، ص۲۱۸.
و البته این ترکیب‌ها و اسلوب‌های مختلف، معنوی‌اند نه لفظی و لذا با قواعد نحوی و معانی متفاوتند. در این علم عنصر خیال نقش اساسی دارد.
[۳۵] فضلی، عبدالهادی، تهذیب البلاغه، المجع العلمی الاسلام، تهران، ۱۳۷۴، چ ۷، ص۷۸.
و مباحث اصلی آن عبارتند از تشبیه و استعاره، حقیقت و مجاز و کنایه.

۸.۷ - علم بدیع

برخی‌ آن را ذیل دو علم معانی و بیان دانسته‌اند. علمی است که از صور معنوی و لفظی، زیبایی کلام بحث می‌کند و لذا به لحاظ رتبه پس از معانی و بیان و رعایت قوانین آن دو علم قرار می‌گیرد.
[۳۶] تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح مختصر المعانی، دار الذخائر، قم، ۱۳۱۸، چ سوم، ص۳۱۵.
[۳۷] فضلی، عبدالهادی، تهذیب البلاغه، المجع العلمی الاسلام، تهران، ۱۳۷۴، چ ۷، ص۹۹.
برخی از مباحث آن هم عبارتند از تضاد و طباق سجع، جناس و مبالغه.

۸.۸ - علم عروض و قافیه

این دو علم هر دو مربوط به شعر و کلام منظوم می‌باشند. علم عروض اشعار را از حیث وزن آنها مورد مطالعه قرار می‌دهد. یعنی چگونگی ایجاد وزن، صحت و سقم آن و برخی از شگردهایی که مخصوص احکام منظور است.
[۳۹] شمسیا، سیروس، آشنایی با عروض و قافیه، انتشارات فردوس، تهران، ۱۳۷۵، چ ۱۲، ص۱۱-۱۲.
و به گفته خواجه نصیرالدین طوسی این علم به نوعی زیر مجموعه علم موسیقی می‌باشد.
[۴۰] اقباس، معظمه، شعر و شاعری در آثار خواجه نصیر الدین طوسی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۷۰، ص۱۶۶.


۸.۹ - علم قافیه

بررسی ارتباط حروف و یا کلمات آخر ابیات در شعر می‌پردازد. و در این علم، تعریف و مشخص کردن دقیق حرف قافیه، کلمه قافیه، ردیف و... می‌پردازند و عیوب آن را مشخص می‌کنند.
[۴۲] شمسیا، سیروس، آشنایی با عروض و قافیه، انتشارات فردوس، تهران، ۱۳۷۵، چ ۱۲، ص۸۹-۱۲۴.

آن‌چه ذکر شد اشاره‌ای بود به اصول علوم ادبیات عرب، معرفی فروع این علوم خود مجالی دیگر می‌طلبد، به علاوه علم محاضرات یا تاریخ، خود امروزه علم مستقل می‌باشد.
و حاصل این نوشتار کوتاه آن‌که، آن‌چه در علوم ادبی موجود است، همه حاصل پس از اسلام است. به علاوه که تاثیر بیشتر اسلام را در محتوای شعر و نثر باید جستجو کرد که خود حدیثی است مفصل و هر کسی با مراجعه به متون ادبی عربی و حتی کتب علمی و آموزشی ادبیات عرب این تاثیر را به وضوح مشاهده خواهد کرد.


۱. سوره رحمن،آیات۳و۴.    
۲. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، ذیل ماده ادب.
۳. هاشمی، سید احمد، القواعد الاسلامیه للغه العربیه، هجرت، قم، بی‌تا، ص ۳.
۴. مدنی شیرازی، سید علیخان کبیر، الحدائق الندیه فی شرح الصمدیه، هجرت، قم، بی‌تا،ص ۴۴.    
۵. مدنی شیرازی، سید علیخان کبیر، الحدائق الندیه فی شرح الصمدیه، هجرت، قم، بی‌تا،ص ۴۵.    
۶. زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهر کلام، امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۹، چ ۹، ص ۴۷۸ ـ ۴۸۵.
۷. زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهر کلام، امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۹، چ ۹، ص ۴۸۶.
۸. قربانی، زین العابدین، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهر کلام، امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۹، چ ۹،ص ۱۰۶ و ۱۰۷.
۹. زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهر کلام، امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۹، چ ۹، ص ۵۱۴ ـ ۵۲۲.
۱۰. زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهر کلام، امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۹، چ ۹، ص ۵۲۲.
۱۱. قربانی، زین العابدین، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهر کلام، امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۹، چ ۹، ص ۱۰۷ ـ ۱۰۸.
۱۲. زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهر کلام، امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۹، چ ۹، ص ۵۲۳.
۱۳. مدنی شیرازی، سید علیخان کبیر، الحدائق الندیه فی شرح الصمدیه، هجرت، قم، بی‌تا، ص ۴۴.    
۱۴. دهخدا، علی‌اکبر، لغت نامه، ذیل ماده ادب.
۱۵. فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، دار الجیل، بیروت، لبنان، بی‌تا، ص۶- ۷.
۱۶. قربانی، زین العابدین، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۰، چ دوم، ص ۱۰۲، به نقل از ریحانةالادب، ص ۱۰۰ ـ ۱۰۲.
۱۷. جمعی از نویسندگان، جامع المقدمات، تصحیح و تعلیق، مدرس افغانی، انتشارات هجرت، قم، ۱۳۷۵، چ ۹، ص۲۰۵ (کتاب شرح التصریف.
۱۸. طباطبایی، محمد رضا، صرف ساده، دار العلم، قم، ۱۳۷۲، چ ۲۹، ص۱۱ و ۱۲.
۱۹. قربانی، زین العابدین، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۰، چ دوم، ص ۱۰۲، به نقل از ریحانة الادب، ج ۴، ص ۳۱۲ ـ ۳۱۴.
۲۰. مدرس تبریزی، محمدعی، ریحانةالادب، ج۴، ص۳۱۲-۳۱۴.    
۲۱. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص ۱۰۳.
۲۲. قربانی، زین العابدین، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۰، چ دوم، ص ۱۰۲، به نقل از ریحانة الادب، ج ۵، ص ۱۴۹ ـ ۱۵۱.
۲۳. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج ۵، ص ۱۴۹ ۱۵۱.    
۲۴. قربانی، زین العابدین، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۰، چ دوم، ص ۱۰۲، به نقل از ریحانةالادب، ص ۱۰۳.
۲۵. مدنی شیرازی، سید علیخان کبیر، الحدائق الندیه فی شرح الصمدیه، هجرت، قم، بی‌تا، ص۴۴.    
۲۶. مدرس افغانی، ‌ محمد علی، ‌ مکررات المدرس، مطبعة النعمانی، نجف، ۱۳۸۹ ق، چ ۲، ج۱، ص۲۴.
۲۷. ‌معین، محمد، فرهنگ معین، ذیل ماده اشتقاق، ج۱، ص۲۸۰.
۲۸. جمعی از نویسندگان، جامع المقدمات، تصحیح و تعلیق، مدرس افغانی، انتشارات هجرت، قم، ۱۳۷۵، چ ۲، ص۶۴.
۲۹. جمعی از نویسندگان، جامع المقدمات، تصحیح و تعلیق، مدرس افغانی، انتشارات هجرت، قم، ۱۳۷۵، چ ۲، ص۱۹۳.
۳۰. جمعی از نویسندگان، جامع المقدمات، تصحیح و تعلیق، مدرس افغانی، انتشارات هجرت، قم، ۱۳۷۵، چ ۲، ص۴۳۶.
۳۱. تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح مختصر المعانی، دار الذخائر، قم، ۱۳۱۸، چ سوم، ص۲۴-۲۵.    
۳۲. فضلی، عبدالهادی ، تهذیب البلاغه، المجع العلمی الاسلام، تهران، ۱۳۷۴، چ ۷، ص۱۹.
۳۳. شمسیا، سیروس، ‌معانی، ‌نشر میترا، تهران، ۱۳۷۵، چ ۴، ص۱۳-۱۴.
۳۴. تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح مختصر المعانی، دار الذخائر، قم، ۱۳۱۸، چ سوم، ص۲۱۸.
۳۵. فضلی، عبدالهادی، تهذیب البلاغه، المجع العلمی الاسلام، تهران، ۱۳۷۴، چ ۷، ص۷۸.
۳۶. تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح مختصر المعانی، دار الذخائر، قم، ۱۳۱۸، چ سوم، ص۳۱۵.
۳۷. فضلی، عبدالهادی، تهذیب البلاغه، المجع العلمی الاسلام، تهران، ۱۳۷۴، چ ۷، ص۹۹.
۳۸. مدنی شیرازی، سید علیخان کبیر، الحدائق الندیه فی شرح الصمدیه، هجرت، قم، بی‌تا، ص۴۵.    
۳۹. شمسیا، سیروس، آشنایی با عروض و قافیه، انتشارات فردوس، تهران، ۱۳۷۵، چ ۱۲، ص۱۱-۱۲.
۴۰. اقباس، معظمه، شعر و شاعری در آثار خواجه نصیر الدین طوسی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۷۰، ص۱۶۶.
۴۱. مدنی شیرازی، سید علیخان کبیر، الحدائق الندیه فی شرح الصمدیه، هجرت، قم، بی‌تا، ص۴۵.    
۴۲. شمسیا، سیروس، آشنایی با عروض و قافیه، انتشارات فردوس، تهران، ۱۳۷۵، چ ۱۲، ص۸۹-۱۲۴.



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «ادبیات عرب»، تاریخ بازیابی ۹۶/۰۸/۲۵.    


رده‌های این صفحه : ادبیات عرب | بلاغت | مقالات اندیشه قم




جعبه ابزار