احزاب دینی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پیدایش
احزاب و گروههای دینی، پدیدهای منفی و ناصواب است.
وان هـذه امتکم امة وحدة وانا ربکم فاتقون• فتقطعوا امرهم بینهم زبرا کل حزب بما لدیهم فرحون.
هر آینه این دین شما دینی است واحد، و من پروردگار شمایم از من بترسید. • پس دین خود را
فرقه فرقه کردند و هر فرقهای به روشی که برگزیده بود دلخوش بود.
آیه فوق به
وحدت و یگانگی جامعه انسانی، و حذف هر گونه
تبعیض و جدایی
دعوت میکند، همانگونه که او پروردگار واحد است انسانها نیز امت
واحد هستند.
به همین دلیل باید از یک برنامه پیروی کنند همانگونه که پیامبرانشان نیز به آئین واحدی دعوت میکردند که اصول و اساس آن همه جا یکی بود:
توحید و شناسایی حق، توجه به
معاد و زندگی تکاملی بشر و استفاده از طیبات و انجام اعمال صالح، و حمایت از
عدالت و اصول انسانی.
بعضی از مفسران" امت" را در اینجا به معنی دین و آئین میدانند، نه به معنی جمعیت و جماعت، در حالی که
ضمیر جمع در جمله" انا ربکم" شاهد بر آن است که منظور از
امت همان جماعت انسانها است.
و لذا در تمام مواردی که کلمه" امت" در قرآن مجید به کار رفته همین معنی جمعیت و گروه از آن اراده شده است، مگر در بعضی از موارد استثنایی که توام با قرینه خاصی بوده و امت مجازا به معنی
مذهب به کار رفته است، مانند انا وجدنا آباءنا علی امة و انا علی آثارهم مهتدون. " ما پدران خود را بر مذهبی یافتیم و از آنها پیروی میکنیم".
قابل توجه اینکه مضمون همین آیه با تفاوت مختصری در
سوره انبیاء آیه ۹۲ آمده است (ان هذه امتکم امة واحدة و انا ربکم فاعبدون) در حالی که قبل از آن شرح حال بسیاری از
انبیاء بیان شده است و در واقع" هذه" اشاره به امتهای انبیای پیشین است که همه از دیدگاه فرمان الهی امت واحده بودند و همگی به دنبال یک هدف در حرکت.
آیه بعد- به دنبال دعوتی که به
وحدت و یگانگی در آیه قبل شد- انسانها را از
پراکندگی و اختلاف با این عبارت بر حذر میدارد: " اما آنها کارهای خود را به
پراکندگی کشاندند و هر گروهی به راهی رفتند" (فتقطعوا امرهم بینهم زبرا).
و عجب اینکه" هر یک از این احزاب و گروهها به آنچه نزد خود دارند خوشحالند" و از دیگران بیزار (کل حزب بما لدیهم فرحون).
" زبر" جمع" زبرة" (بر وزن لقمه) به معنی قسمتی از موی پشت سر
حیوان است که آن را جمع و از بقیه جدا کنند، سپس این واژه به هر چیزی که مجزا از دیگری شود
اطلاق شده است، بنا بر این جمله" فتقطعوا امرهم بینهم زبرا" اشاره به
تجزیه امتها به گروههای مختلف است.
بعضی نیز احتمال دادهاند: " زبر" جمع" زبور" به معنی کتاب بوده باشد، یعنی هر یک از آنها دنباله رو کتابی از کتب آسمانی شدند، و بقیه کتب الهی را
نفی کردند، در حالی که همه از مبدء واحدی سرچشمه گرفته بود.
منیبین الیه واتقوه واقیموا الصلوة ولا تکونوا من المشرکین• من الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعـا کل حزب بما لدیهم فرحون.
به او بازگردید، و از او بترسید، و
نماز بگزارید و از مشرکان مباشید. • از آنان مباشید که دین خود را پاره پاره کردند و فرقه
فرقه شدند و هر فرقهای به هر چه داشت دلخوش بود.
یکی از نشانههای
شرک پراکندگی و تفرقه است، چرا که معبودهای مختلف منشا روشهای متفاوت، و سرچشمه جداییها و پراکندگیها است، به خصوص اینکه شرک همواره توام با
هوای نفس و
تعصب و کبر و خودخواهی و خودپسندی و مولود آن است، لذا اتحاد و
وحدت جز در سایه خداپرستی و عقل و
تواضع و ایثار امکان پذیر نیست.
بنا بر این هر جا اختلاف و
پراکندگی دیدیم باید بدانیم نوعی
شرک حاکم است، این موضوع را به صورت نتیجه میتوان بازگو کرد که نتیجه
شرک جدایی صفوف، تضاد، هدر رفتن نیروها، و سرانجام ضعف و زبونی و ناتوانی است.
و اما اینکه هر گروهی از منحرفان و مشرکان از راهی که انتخاب کردهاند خوشحالند و آن را حق میپندارند دلیلش روشن است، چرا که هوا و
هوس کارش
زینت کردن خواستههای دل در نظر انسان است، و این تزیین نتیجه اش دلبستگی هر چه بیشتر و خوشحالی بخاطر راهی است که برگزیده، هر چند بیراهه و گمراهی باشد.
هواپرستی هرگز به انسان اجازه نمیدهد چهره حقیقت را آن چنان که هست ببیند، و
قضاوت صحیح و خالی از حب و بغضها پیدا کند.
قرآن مجید در آیه ۸ سوره فاطر میگوید: فمن زین سوء عمله فرآه حسنا: " آیا کسی که اعمال زشتش در نظرش تزیین شده و آن را زیبا میبیند (همانند کسی است که در راه حق گام برمی دارد و حقایق را آن چنان که هست میبیند و میداند).
احزاب و فرقههای مذهبی، به طریقه خود دلبستگی شدید داشتند.
یـایها الرسل... • وان هـذه امتکم امة وحدة... • فتقطعوا امرهم بینهم زبرا کل حزب بما لدیهم فرحون.
هر آینه این دین شما دینی است واحد، و من پروردگار شمایم از من بترسید. • پس دین خود را فرقه فرقه کردند و هر فرقهای به روشی که برگزیده بود دلخوش بود.
من الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعـا کل حزب بما لدیهم فرحون.
از آنان مباشید که دین خود را پاره پاره کردند و فرقه فرقه شدند و هر فرقهای به هر چه داشت دلخوش بود.
اینکه هر گروهی از منحرفان و مشرکان از راهی که
انتخاب کردهاند خوشحالند و آن را حق میپندارند دلیلش روشن است، چرا که هوا و هوس کارش زینت کردن خواستههای دل در نظر انسان است، و این تزیین نتیجه اش دلبستگی هر چه بیشتر و خوشحالی بخاطر راهی است که برگزیده، هر چند بیراهه و گمراهی باشد.
هواپرستی هرگز به انسان اجازه نمیدهد چهره
حقیقت را آن چنان که هست ببیند، و
قضاوت صحیح و خالی از
حب و بغضها پیدا کند.
جمله" کل حزب بما لدیهم فرحون" تفسیر اول را
تقویت میکند چرا که از احزاب مختلف و
تعصب هر یک از آنها بر گفتههای خویش سخن میگوید.
به هر حال آیه فوق یک حقیقت مهم روانی و اجتماعی را بازگو میکند و آن تعصب جاهلانه احزاب و گروهها است که هر یک راه و آئینی را برای خود برگزیده، و دریچههای مغز خود را به روی هر سخن دیگری بستهاند، و
اجازه نمیدهند شعاع تازهای به مغز آنها بتابد، نسیمی به روحشان بوزد و حقیقتی را بر آنها روشن سازد!.
این حالت که از خود خواهی و
حب ذات افراطی و خود بینی و خودپسندی سرچشمه میگیرد بزرگترین دشمن تبیین حقایق و رسیدن به اتحاد و
وحدت امتها است.
این خوشحال بودن به راه و رسم خویشتن و احساس
تنفر و بیگانگی از هر چه غیر آن است گاه به جایی میرسد که اگر انسان سخنی بر خلاف راه و رسم خویش بشنود انگشت در گوش میگذارد و جامه بر سر میکشد و پا به فرار مینهد مبادا حقیقتی بر خلاف آنچه با آن خو گرفته بر او روشن شود، آن چنان که
قرآن درباره مشرکان عصر نوح ع بیان میکند و انی کلما دعوتهم لتغفر لهم جعلوا اصابعهم فی آذانهم و استغشوا ثیابهم و اصروا و استکبروا استکبارا:
" بار الها هر زمان که من از اینها دعوت کردم که به سوی تو آیند و گناهانشان را ببخشی، انگشتها بر گوش نهادند و جامه بر خود پیچیدند و در راه غلطشان اصرار ورزیدند و به شدت در برابر حق
استکبار کردند".
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «احزاب دینی (قرآن)».