• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوعبیده پس از پیامبر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابوعبیده یکی از صحابه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بود.



ابوعبیده در وقایع سیاسی اجتماعیِ پس از پیامبر نقشی برجسته داشت. او یکی از سه تن سازنده جریان سقیفه
[۱] تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۲۳.
و کسی بود که به احتمال بسیار، پیش از درگذشت رسول خدا، برنامه‌هایی را در جلسات مخفی، برای خلافت طراحی کرده بود.
[۳] تاریخ العرب، ص‌۱۹۶.



وی پس از تجمع انصار در سقیفه، به اتفاق ابوبکر و عمر به آن‌جا رفت و برای خاموش کردن انصارِ مدعیِ امارت، به آنان گفت:شما نخستین یاری‌گر اسلام بودید، مبادا نخستین کسانی باشید که آن را دگرگون می‌کنند!
[۴] تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص‌۱۲۳.
پس از فراهم شدن زمینه، وی یکی از دو نامزد خلافت از‌طرف ابوبکر بود که درباره‌اش گفت:من به یکی از دو دوستم ابوعبیده و عمر راضی‌ام
[۵] المعارف، ص‌۲۴۷.
و برای توجیه پیشنهاد خود، سخنی را به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نسبت داد که:برای هر امتی امینی است و امین این امت ابوعبیده جراح است،
[۶] المعارف، ص‌۲۴۷.
[۷] المعارف، ص‌۲۴۷.

البته آن دو، پیشنهادِ ابوبکر را نپذیرفته، برای بیعت با او پیش آمدند. بنا به نقل یعقوبی ، ابوعبیده نخستین کسی است که با ابوبکر بیعت کرد
[۸] تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۲۳.
و وقتی عده‌ای چون عباس حاضر به بیعت نشدند و به علی (علیه‌السلام) پیوستند، در نظر خواهیِ ابوبکر، ابوعبیده تطمیع عباس را به وی پیش‌نهاد کرد تا بدین طریق از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) جدا شود.
[۹] تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۲۴.



وی در اخذ بیعت اجباری از مردم و آرام کردن بحران پیش‌آمده نیز نقش آشکاری داشت
[۱۰] شرح نهج البلاغه، ج‌۱، ص‌۲۸۴.
و برای توجیه عمل ابوبکر که خود را بر علی (علیه‌السلام) مقدم می‌دانست، صحتِ روایت مجعولی از پیامبر را که اجتماعِ نبوت و خلافت در بنی هاشم سزا نیست، تأیید کرد
[۱۱] الاحتجاج، ج‌۱، ص‌۲۱۴.
[۱۲] بحارالانوار، ج‌۲۷، ص‌۲۱۱.



و در پی هموارسازی زمینه خلافت ابوبکر، با امام علی به گفت‌وگو نشست و عامل اساسی در روی‌گردانی مردم را از وی، جوانی علی و کینه عرب نسبت به او یاد‌کرد، امّا وعده داد که در آینده، همگی با او بیعت خواهند کرد.
[۱۳] الاحتجاج، ج‌۱، ص‌۱۸۳.
عیاشی در تفسیر خود، نقش او را در مواجهه با علی (علیه‌السلام) به این نرمی نمی‌داند، بلکه وی را از کسانی می‌شمرد که در هجوم به در خانه فاطمه (علیهاالسلام) و اعمال فشار و ستم بر آن حضرت و نیز بیرون کشیدن علی (علیه‌السلام) از خانه جهت اخذ بیعت ، نقش داشته است.
[۱۴] تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۶۶.



تلاش‌های بسیارِ ابوعبیده برای تثبیت خلافت ، وی را در دیدگان خلیفه، چنان بزرگ کرد که عزیزترین شخص در دستگاه خلافت به‌شمار آمد و حتی بر عُمَر نیز رجحان یافت.
[۱۵] المستدرک، ج‌۳، ص‌۲۹۸.

ابوعبیده گویا در گردآوری قرآن در زمان خلیفه اوّل نقش داشت.
[۱۶] سیراعلام النبلاء، ج‌۱، ص‌۸.
وی در ابتدای خلافتِ ابوبکر، از‌طرف او به سرپرستی و اداره بیت‌المال منصوب
[۱۷] تاریخ ابن‌خیاط، ص‌۸۲.
[۱۸] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۳۵۱.
[۱۹] سیراعلام النبلاء، ج‌۱، ص‌۱۵.
و در سال سیزدهم به شام اعزام شد و امارت آن‌جا را به اتفاق یزیدبن‌ابوسفیان ، به عهده گرفت.
[۲۰] المعجم‌الکبیر، ج ۱، ص‌۱۵۶.

ابوبکر هنگام اعزام ابوعبیده به شام گفت:دوست دارم بدانی که چه ارج و جای‌گاهی نزد من داری! سوگند به آن‌که جانم در دست اوست، در روی زمین، مردی از مهاجران و غیر آن نیست که بتواند با تو و این (عمر) برابری کند!
[۲۱] کنزالعمال، ج‌۱۳، ص‌۲۱۴
در این‌که ابوعبیده تا چه اندازه در گشودن سرزمین‌های شام نقش داشته، روایات، گوناگون است،
[۲۲] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۳۵۵.
[۲۳] البدء و التاریخ، ج‌۵، ص‌۸۷.
امّا هرچه بود، عمر نیز او را بر آن‌جا گمارد،
[۲۴] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۳۵۵.
هرچند نمی‌توان فقط او را امیر آن دیار دانست.
[۲۵] فتوح‌البلدان، ج‌۱، ص‌۱۲۸.
[۲۶] المعجم‌الکبیر، ج‌۱، ص‌۱۵۶.



ابوعبیده در سال ۱۸ هجری در دیار شام به طاعون عمواس مبتلا شد و در ۵۸ سالگی درگذشت و معاذبن‌جبل بر او نماز خواند.
[۲۷] المستدرک، ج‌۳، ص‌۲۹۶.
[۲۸] المعجم‌الکبیر، ج‌۱، ص‌۱۵۵.
از او کسی باقی نماند.
[۲۹] السیر و المغازی، ص‌۲۲۶.
[۳۰] جمهرة انساب العرب، ص‌۱۷۶.
از عمر نقل شده که اگر‌ابوعبیده زنده بود، او را خلیفه قرار می‌دادم و با هیچ‌کس مشورت نمی‌کردم
[۳۱] کنزالعمال، ج‌۱۳، ص‌۲۱۶
و نیز آرزو می‌کرد که به‌اندازه گنجایش یک اتاق، افرادی چون او می‌داشت.
[۳۲] حلیة الاولیاء، ج‌۱، ص‌۱۴۶
اهل‌سنت در کتاب‌های خود برای ابوعبیده بابی گشوده و فضایلی را بدو نسبت داده و وی را یکی از عشره مبشّره و امین امت دانسته‌اند،
[۳۳] المستدرک، ج‌۳، ص‌۲۹۷‌۲۹۸.
[۳۴] جمهرة‌انساب العرب، ص۱۷۶.
[۳۵] اسدالغابه، ج‌۳، ص‌۱۲۶.
اما در نگاه شیعی، چنین فضایلی برای او ثابت نیست، چنان‌که در نفحات الازهار طرق روایت اخیر، از‌نظر تاریخی و رجالی بررسی و صحّت آن رد شده‌است.
[۳۶] نفحات‌الازهار، ج‌۱۱، ص‌۳۱۴.



در حالات ابوعبیده آمده است که روزی می‌گریست. سبب آن را پرسیدند، گفت:روزی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) برای ما از فتح‌های آینده می‌گفت تا سخن به فتح شام رسید و گفت:ای ابوعبیده! چیزی تو را از خدا غافل نکند، پس بدان که سه خدمت‌گزار و سه مرکب کافی است... حال من به خانه‌ام می‌نگرم که از بردگان آکنده و به اصطبلم نگاه می‌کنم که پر از چارپایان است، بنابراین چگونه پس از این، رسول خدا را ملاقات کنم، در‌حالی‌که از ما عهد گرفته بود محبوب‌ترین و نزدیک‌ترین‌تان به من، کسی است که مرا به‌گونه‌ای‌ملاقات کند که در آن وضع از من جدا شده است؟
[۳۷] مسند احمد، ج۱، ص‌۳۲۱.
[۳۸] کنزالعمال، ج‌۱۳، ص‌۲۱۷‌-۲۱۸.

ابوعبیده از راویان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بود و افرادی چون جابربن‌عبدالله ، سمرة بن‌جندب و دیگران از او روایت کرده‌اند.
[۳۹] سیراعلام النبلاء، ج‌۱، ص‌۶.

[۴۰] تهذیب‌التهذیب، ج‌۵، ص‌۶۶.
نظر به حوادث سیاسی پس از پیامبر و نقش‌آفرینی ابوعبیده در شکل‌گیری خلافت، می‌توان به آن‌چه در باب فضایل او آمده، به دیده تردید نگریست، به‌ویژه که بیش‌ترین آن‌ها از زبان دو خلیفه نخست‌است.


۱. تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۲۳.
۲. الکافی، ج‌۸، ص‌۱۷۹‌-۱۸۰.    
۳. تاریخ العرب، ص‌۱۹۶.
۴. تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص‌۱۲۳.
۵. المعارف، ص‌۲۴۷.
۶. المعارف، ص‌۲۴۷.
۷. المعارف، ص‌۲۴۷.
۸. تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۲۳.
۹. تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۲۴.
۱۰. شرح نهج البلاغه، ج‌۱، ص‌۲۸۴.
۱۱. الاحتجاج، ج‌۱، ص‌۲۱۴.
۱۲. بحارالانوار، ج‌۲۷، ص‌۲۱۱.
۱۳. الاحتجاج، ج‌۱، ص‌۱۸۳.
۱۴. تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۶۶.
۱۵. المستدرک، ج‌۳، ص‌۲۹۸.
۱۶. سیراعلام النبلاء، ج‌۱، ص‌۸.
۱۷. تاریخ ابن‌خیاط، ص‌۸۲.
۱۸. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۳۵۱.
۱۹. سیراعلام النبلاء، ج‌۱، ص‌۱۵.
۲۰. المعجم‌الکبیر، ج ۱، ص‌۱۵۶.
۲۱. کنزالعمال، ج‌۱۳، ص‌۲۱۴
۲۲. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۳۵۵.
۲۳. البدء و التاریخ، ج‌۵، ص‌۸۷.
۲۴. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۳۵۵.
۲۵. فتوح‌البلدان، ج‌۱، ص‌۱۲۸.
۲۶. المعجم‌الکبیر، ج‌۱، ص‌۱۵۶.
۲۷. المستدرک، ج‌۳، ص‌۲۹۶.
۲۸. المعجم‌الکبیر، ج‌۱، ص‌۱۵۵.
۲۹. السیر و المغازی، ص‌۲۲۶.
۳۰. جمهرة انساب العرب، ص‌۱۷۶.
۳۱. کنزالعمال، ج‌۱۳، ص‌۲۱۶
۳۲. حلیة الاولیاء، ج‌۱، ص‌۱۴۶
۳۳. المستدرک، ج‌۳، ص‌۲۹۷‌۲۹۸.
۳۴. جمهرة‌انساب العرب، ص۱۷۶.
۳۵. اسدالغابه، ج‌۳، ص‌۱۲۶.
۳۶. نفحات‌الازهار، ج‌۱۱، ص‌۳۱۴.
۳۷. مسند احمد، ج۱، ص‌۳۲۱.
۳۸. کنزالعمال، ج‌۱۳، ص‌۲۱۷‌-۲۱۸.
۳۹. سیراعلام النبلاء، ج‌۱، ص‌۶.
۴۰. تهذیب‌التهذیب، ج‌۵، ص‌۶۶.



دائرة المعارف قرآن کریم، مقاله «ابو عبیده جرّاح».    




جعبه ابزار