ابزار تبلیغ (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مسلما همچنان که برای
تبلیغات ابزای لازم است، برای
تبلیغ دین هم ابزای لازم و ضروری است که باید آنها را فراگرفت و بکار بست.
تبلیغ پیامبران، با تلاوت
آیات خدا بر مردم بود.
وما ارسلنا من قبلک من رسول ولا نبی الا اذا تمنی القی الشیطـن فی امنیته فینسخ الله ما یلقی الشیطـن ثم یحکم الله ءایـته والله علیم حکیم. «هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هر گاه
آرزو می کرد (و طرحی برای پیشبرد اهداف الهی خود می ریخت)،
شیطان القائاتی در آن می کرد اما
خداوند القائات شیطان را از میان میبرد، سپس آیات خود را استحکام می بخشید و خداوند علیم و
حکیم است.» («تمنی» به معنای
تلاوت است.)
وسیق الذین کفروا الی جهنم زمرا حتی اذا جاءوها فتحت ابوبها و قال لهم خزنتها الم یاتکم رسل منکم یتلون علیکم ءایـت ربکم... «و کسانی که
کافر شدند گروه گروه به سوی
جهنم رانده می شوند وقتی به
دوزخ می رسند، درهای آن گشوده می شود و نگهبانان دوزخ به آنها می گویند: «آیا رسولانی از میان شما به سویتان نیامدند که آیات پروردگارتان را برای شما بخوانند و از ملاقات این
روز شما را بر حذر دارند؟!» می گویند: «آری، (
پیامبران آمدند و آیات الهی را بر ما خواندند، و ما مخالفت کردیم!) ولی فرمان
عذاب الهی بر
کافران مسلم شده است.»
از اهل فن گفته اند: کلمه "تمنی" گاهی به معنای
قرائت و تلاوت می آید، مثلا وقتی گفته میشود "تمنیت الکتاب" معنایش این است که کتاب را خواندم. و معنای "القاء در امنیة" این است که در آرزوی او دخل و تصرف کند، تا آن را از سادگی و صرافت در آورده، فاسدش کند. و بنابر این معنا (یعنی قرائت و تلاوت)، معنای
آیه چنین می شود: ما قبل از تو هیچ پیغمبر و رسولی نفرستادیم مگر آنکه وقتی چیزی از آیات خدا را می خوانده شیطان شبهه هایی گمراه کننده به دلهای مردم می افکند و ایشان را
وسوسه می کرد تا با آن آیات مجادله نموده
ایمان مؤمنین را فاسد سازد ولی خداوند آنچه از شبهات که شیطان به کار می برد
باطل می کرد و پیغمبرش را موفق به رد آنها می فرمود و یا آیه ای نازل می کرد تا آن را رد کند.
(حتی اذا جاؤها فتحت ابوابها و قال لهم خزنتها ا لم یاتکم رسل منکم یتلون علیکم آیات ربکم و ینذرونکم لقاء یومکم هذا). از این تعبیر به خوبی استفاده می شود که درهای
جهنم قبل از ورود آنها بسته است درست همانند درهای زندانها هنگامی که نزدیک آن می رسند ناگهان به روی آنان گشوده می شود و این مشاهده ناگهانی
وحشت بیشتری در آنها ایجاب می کند، اما قبل از هر چیز در زیر رگبار ملامت خازنان دوزخ قرار می گیرند که به آنها می گویند تمام اسباب هدایت برای شما فراهم بود. پیامبرانی از جنس خود شما همراه با آیات پروردگارتان و با
انذار و اعلام خطرهای مستمر و پی در پی و تلاوت آیات به طور پی گیر و مداوم به سراغ شما آمدند.
با اینحال چگونه این تیره روزی دامان شما را گرفت؟ و به راستی این گفتگوی خازنان دوزخ از دردناکترین عذابها برای آنها است که به هنگام ورود در جهنم (بجای خوش آمد
بهشتیان) با آن روبرو می شوند.
تبلیغ
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با تلاوت آیات الهی بود.
ربنا وابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم ءایـتک... «پروردگارا! در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند....»
کما ارسلنا فیکم رسولا منکم یتلوا علیکم ءایـتنا... «همان گونه (که با
تغییر قبله،
نعمت خود را بر شما کامل کردیم،) رسولی از خودتان در میان شما فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند....»
لقد من الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم ءایـته... «خداوند بر
مؤمنان منت نهاد (نعمت بزرگی بخشید) هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند....»
واذا تتلی علیهم ءایـتنا بینـت قالوا ما هـذا الا رجل یرید ان یصدکم عما کان یعبد ءاباؤکم... «و هنگامی که آیات روشنگر ما بر آنان خوانده می شود، می گویند: «او فقط مردی است که می خواهد شما را از آنچه پدرانتان می پرستیدند بازدارد!....»
هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم ءایـته... «و کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می خواند و آنها را تزکیه می کند و به آنان کتاب (
قرآن) و
حکمت می آموزد هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.»
رسولا یتلوا علیکم ءایـت الله مبینـت... «رسولی به سوی شما فرستاده که آیات روشن
خدا را بر شما تلاوت می کند....»
بیان و
سخنوری، دارای نقشی مهم در امور
تبلیغ است.
... وعظهم وقل لهم فی انفسهم قولا بلیغا. «.... و آنها را اندرز ده! و با بیانی
رسا، نتایج اعمالشان را به آنها گوشزد نما.»
واحلل عقدة من لسانی• یفقهوا قولی. «و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.»
"و قل لهم فی انفسهم قولا بلیغا" یعنی به ایشان (
منافقان) سخنی بگو که دلهایشان آن را درک کند، و بفهمند چه می گویی و خلاصه با
زبان دل آنان حرف بزن تا متوجه شوند، که این رفتارشان چه مفاسدی دارد، و اگر معلوم شود
نفاق ورزیده اند، چه عذابی ناشی از
خشم خدای تعالی بر آنان نازل می شود.
موسی تقاضای
قدرت بیان هر چه بیشتر کرد و عرضه داشت: "گره از زبانم بگشا" (و احلل عقدة من لسانی).
درست است که داشتن سرمایه شرح صدر، مهمترین سرمایه است ولی کار سازی این سرمایه در صورتی است که قدرت ارائه و اظهار آن به صورت کامل وجود داشته باشد، به همین دلیل، موسی بعد از تقاضای شرح صدر و برطرف شدن موانع، تقاضا کرد خداوند گره از زبانش بردارد.
و مخصوصا علت آن را چنین بیان کرد: "تا سخنان مرا درک کنند" (یفقهوا قولی).
این جمله در حقیقت، آیه قبل را
تفسیر می کند و از آن، روشن می شود که منظور از گشوده شدن گره
زبان، این نبوده است که زبان موسی ع بخاطر سوختگی در دوران طفولیت یک نوع گرفتگی داشته (آن گونه که بعضی از
مفسران از
ابن عباس نقل کرده اند) بلکه منظور گرههای سخن است که مانع درک و فهم شنونده می گردد، یعنی آن چنان فصیح و
بلیغ و
رسا و گویا سخن بگویم که هر شنونده ای منظور مرا به خوبی درک کند.
استفاده از گفتار همراه با ملاطفت و نرمی در تبلیغ
رسالت، سفارش خداوند به موسی علیهالسّلام و
هارون بود.
فقولا له قولا لینا لعله یتذکر او یخشی. «اما بنرمی با او سخن بگویید شاید متذکر شود، یا (از خدا) بترسد.»
طرز برخورد مؤثر با
فرعون را در آغاز کار به این شرح، بیان می فرماید برای اینکه بتوانید در او نفوذ کنید و اثر بگذارید "با
سخن نرم با او سخن بگوئید، شاید متذکر شود یا از خدا بترسد" (فقولا له قولا لینا لعله یتذکر او یخشی).
بیان روشن و
رسا، ابزاری ضروری و ارزشمند در
تبلیغ دین است.
... فهل علی الرسل الا البلـغ المبین. «
مشرکان گفتند: «.... ولی آیا
پیامبران وظیفه ای جز ابلاغ آشکار دارند؟»
واحلل عقدة من لسانی• یفقهوا قولی. «و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.».
. وما علی الرسول الا البلـغ المبین. «...... و بر پیامبر چیزی جز رساندن آشکار نیست!»
ویضیق صدری ولاینطـلق لسانی فارسل الی هـرون. «و سینه ام تنگ شود، و زبانم بقدر کافی گویا نیست (برادرم) هارون را نیز رسالت ده (تا مرا یاری کند)»
واخی هـرون هو افصح منی لسانا.... «و برادرم هارون زبانش از من فصیح تر است....».
. وما علی الرسول الا البلـغ المبین. «....وظیفه فرستاده (خدا) جز ابلاغ آشکار نیست.»
وما علینا الا البلـغ المبین. «و بر عهده ما چیزی جز
ابلاغ آشکار نیست!».
... حتی جاءهم الحق ورسول مبین. «.... تا
حق و فرستاده آشکار (الهی) به سراغشان آمد.»
ام انا خیر من هـذا الذی هو مهین ولایکاد یبین. «مگر نه این است که من از این مردی که از
خانواده و طبقه پستی است و هرگز نمی تواند
فصیح سخن بگوید برترم؟»
شعر، ابزاری جهت خنثی سازی تبلیغات باطل
شاعران گمراهگر است.
والشعراء یتبعهم الغاون «(پیامبر اسلام شاعر نیست) شاعران کسانی هستند که گمراهان از آنان پیروی می کنند.» الا الذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت وذکروا الله کثیرا وانتصروا من بعد ما ظـلموا... «مگر کسانی که
ایمان آورده و کارهای شایسته انجام می دهند و خدا را بسیار یاد میکنند، و به هنگامی که مورد
ستم واقع می شوند به
دفاع از خویشتن (و مؤمنان) برمی خیزند (و از شعر در این راه کمک می گیرند) آنها که ستم کردند به زودی می دانند که بازگشتشان به کجاست.» (در احتمالی، منظور از «وانتصروا من بعد ما ظلموا» جوابگویی شاعران
مؤمن به شعرای مشرکان است که به وسیله شعر،
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و
دین را مورد
طعن و
اهانت قرار میدادند.)
منادیان و جارچیان، ابزاری جهت رساندن پیامهای تبلیغاتی به مردم هستند.
... وارسل فی المدائن حـشرین «....و جمع آوری کنندگان را به همه شهرها بفرست.» یاتوک بکل سـحر علیم. «تا هر
ساحر دانا (و کارآزموده ای) را به خدمت تو بیاورند!.»
قالوا ارجه واخاه وابعث فی المدائن حـشرین• یاتوک بکل سحار علیم. «گفتند: «او و برادرش را مهلت ده و ماموران را برای
بسیج به تمام شهرها اعزام کن،
تا هر ساحر ماهر و دانایی را نزد تو آورند!»
استفاده از
نامه، ابزاری جهت ابلاغ
پیام است.
اذهب بکتـبی هـذا فالقه الیهم ثم تول عنهم فانظر ماذا یرجعون• قالت یـایها الملؤا انی القی الی کتـب کریم• انه من سلیمـن وانه بسم الله الرحمـن الرحیم• الاتعلوا علی واتونی مسلمین. «این نامه مرا ببر و بر آنان بیفکن سپس برگرد (و در گوشهای توقف کن) ببین آنها چه عکس العملی نشان می دهند! (
ملکه سبا) گفت: «ای
اشراف! نامه پرارزشی به سوی من افکنده شده! این نامه از
سلیمان است، و چنین می باشد: به نام خداوند بخشنده مهربان توصیه من این است که نسبت به من برتری جویی نکنید، و بسوی من آیید در حالی که تسلیم حق هستید!»
"اذهب بکتابی هذا فالقه الیهم ثم تول عنهم فانظر ما ذا یرجعون" این
آیه حکایت کلام سلیمان و خطابش به
هدهد است، گویا فرموده: " پس سلیمان نامه ای نوشت و به هدهد داده به او گفت": این نامه مرا به سوی ایشان، یعنی ملکه سبا و مردمش ببر و نزد ایشان بینداز و خودت را کنار بکش و در محلی قرار گیر که تو آنان را ببینی، آن گاه ببین چه عکس العملی از خود نشان می دهند، یعنی وقتی بحث در میان آنان درگیر می شود با هم چه می گویند؟
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۳۳۲، برگرفته از مقاله «ابزار تبلیغ».