أَنابَ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
أَنابَ:(يَهْدي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ) «أَنابَ» از
باب افعال (
انابة) و در اصل از مادّۀ «
نوب» (به فتح نون) به معنى «رجوع و بازگشتن از
گناه» است، مثلا گفته مىشود: اَنابَ اِلَى اللّه، يعنى به سوى خدا بازگشت.
به موردی از کاربرد «أَنابَ» در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ يَقولُ الَّذينَ كَفَرواْ لَوْلا أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللّهَ يُضِلُّ مَن يَشاءُ وَ يَهْدي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ) «كسانى كه
کافر شدند مىگويند: «چرا نشانه و
معجزه) اى از پروردگارش بر او نازل نشده است؟!» بگو: «خداوند هر كس را بخواهد گمراه، و هر كس را كه بازگردد، به سوى خودش
هدایت مىكند.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
فرمود:
(يَهْدي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ) هدایت مىكند بسوى خود هر كه را كه بسوى او بازگشت نمايد ، و روشن ساخت كه استناد
قضیه به مشيت
پروردگار خود بر
اساس سنتى است كه دائما جريان داشته، و بر
طبق نظام متقنى است كه هرگز
خلل نمىپذيرد.
آرى، خداى تعالى هدايت كسى را مىخواهد كه خود او بسوى خدا بازگشت بكند، و مشيتش بر
ضلالت كسى تعلق مىگيرد كه از خداى روىگردان باشد و بسوى او بازگشت نكند.
پس كسى كه متصف به
صفت انابه و رجوع بحق باشد و افكار و عقايدش مغلول به غلهاى اهواء نباشد، خداوند او را با اين
دعوت حقه (قرآن) هدايت مىفرمايد، و كسى كه افكار و عقايدش آزاد از
قید اهواء نباشد گمراه مىشود هر چند آيات مستقيم و روشن باشد، و از آيات منتفع نمىگردد هر چند كه
معجزه هم باشد.
مکارم شیرازی در
تفسیر نمونه میفرمایند:
در آيه آمده است: من اناب، يعنى آنها كه به سوى خدا بازگشتهاند، اينها كسانى هستند كه ايمان آوردهاند و دلهاىشان به
ذکر خدا مطمئن و آرام است:
(اَلَّذينَ آمَنوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلوبُهُمْ بِذِكْرِ اللّٰهِ أَلا بِذِكْرِ اَللّٰهِ تَطْمَئِنُّ اَلْقُلوبُ) در آيۀ ۳۴
سوره ص درباره «
سلیمان (علیهالسلام)» مىخوانيم:
(وَ لَقَدْ فَتَنّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَلى كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ) «ما سليمان را آزموديم و بر
کرسی او جسدى افكنديم، سپس او به درگاه خداوند انابه كرد.»
توبه و بازگشت سليمان (ع) به سوى خدا (
طبق نظر مفسران) يا به
علت وجود فرزندى ناقص الخلقه، همچون جسدى بىروح بوده كه آن را آوردند و بر كرسى او افكندند و او توبه كرد و به سوى خدا بازگشت و يا خداوند سليمان را براى آزمايش به بيمارى شديدى مبتلا ساخت كه همچون جسدى بىروح بر تختش افتاد، سرانجام او توبه كرد و خداوند او را به حال اول بازگرداند.
طبق اين تفسير، منظور از «اناب» در آيۀ مورد بحث بازگشت به سلامت است.
البته ايرادى كه متوجه اين تفسير مىشود اين است كه طبق اين معنى بايد «و القيناه» بوده باشد، يعنى ما سليمان را بر تختش به صورت جسدى بىروح افكنديم، در حالى كه اين تعبير در آيه نيامده است و تقدير گرفتن نيز برخلاف ظاهر مىباشد.
جملۀ «اناب» نيز در اين تفسير به معنى «بازگشت به صحت» آمده كه اين نيز برخلاف ظاهر است، ولى اگر «اناب» را به معنى توبه و بازگشت به خدا بگيريم ضررى به اين تفسير نمىرساند، بنابراين تنها مورد خلاف ظاهر همان
حذف ضمیر «القيناه» مىباشد.
بههرحال يكى ديگر از مشتقات مادّۀ «نوب» جملۀ «انبنا» در آيۀ ۴
سوره ممتحنه است، آنجا كه
ابراهیم (علیهالسلام) و ياران او به پيشگاه الهى عرضه داشتند:
(رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَ إِلَيْكَ أَنَبْنا وَ إِلَيْكَ اَلْمَصِيرُ) «پروردگارا! ما بر تو
توکل كرديم و به سوى تو بازگشتيم و سرانجام همه به سوى تو است.»
در
حقیقت آنها سه مطلب را در اين عبارت به پيشگاه الهى عرضه داشتند:
نخست توكل بر ذات او، و ديگر توبه و بازگشت به سوى او، و سپس توجه به اين حقيقت كه رجوع نهايى همهچيز به سوى اوست كه علت و معلول يکديگرند، ايمان به
معاد و بازگشت نهايى
سبب توبه مىشود و توبه روح توكل را در انسان زنده مىكند.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «اناب»، ج۴، ص ۵۴۷.