• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

أصحاب فیل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اَصْحاب‌ِ فیل‌، عنوان‌ قومی‌ که‌ یاد آن‌ تنها یک‌ بار در سوره مکی‌ فیل ‌ آمده‌، و داستان‌ آن‌ در روایات‌ و تفاسیر با حمله ابرهه‌ به‌ مکه ‌ مربوط شده‌ است‌.



در قرآن ‌ کریم‌ بدون‌ هیچ‌ گونه‌ توضیح‌ و تفسیری‌ درباره این‌ قوم‌، چنین‌ می‌یابیم‌ که‌ خداوند، به‌ سبب‌ نیرنگ ‌ این‌ قوم‌، پرندگانی‌ را که‌ از آنان‌ به‌ ابابیل ‌ یاد شده‌، فرو فرستاد که‌ با پرتاب‌ کردن‌ سنگهایی‌ از « سجیل ‌» آنان‌ را از میان‌ ببرند.
آنچه‌ در مقام‌ تفصیل‌ در روایات‌ بازتاب‌ یافته‌، پرداخته‌ایی‌ داستانی‌ از واقعه‌ای‌ تاریخی‌ است‌ که‌ در فاصله زمانی‌ نه‌ چندان‌ دور از ظهور اسلام ‌ رخ‌ داده‌ بوده‌ است‌.
این‌ روایات‌ اگرچه‌ در چهارچوب‌ داستان‌ با یکدیگر سازگارند، اما در جزئیات‌ تفاوتهایی‌ دارند.


در روایات‌ از اصحاب‌ فیل‌ به‌ عنوان‌ قومی‌ مهاجم‌ از جنوب‌ به‌ حجاز یاد شده‌ است‌ که‌ هدف‌ ویران‌ کردن‌ خانه کعبه ‌ را داشتند و شخصی‌ به‌ نام‌ ابرهه ‌، حاکم‌ مسیحی‌ یمن ‌ فرمانروای‌ آنان‌ بوده‌ است‌.
در منابع‌ روایی‌ آلودن‌ یا خراب‌ کردن‌ کلیسای‌ قُلَیس که‌ ابرهه‌ آن‌ را بنیاد نهاده‌ بود،
[۲] محمد ابن‌ اسحاق‌، السیر و المغازی‌، ج۱، ص۶۰ -۶۱، به‌ کوشش‌ سهیل‌ زکار، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
[۳] طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۳.
و گاه‌ کشته‌شدن‌ فرماندار او بر مکه ‌ به‌ نام‌ محمد بن‌ خزاعی‌ ،
[۴] طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۴.
انگیزه این‌ هجوم‌ معرفی‌ شده‌ است‌.
سپاه‌ اصلی‌ اصحاب‌ فیل‌ سربازان‌ مهاجر از حبشه ‌ و گروهی‌ از یمنیان‌ بوده‌ است‌، اما چنانکه‌ در روایات‌ آمده‌ است‌، بسیاری‌ از مردم‌ قبایل‌ منطقه‌، چون‌ اشعریان‌، عک‌ و خثعم‌، به‌ آنان‌ پیوسته‌ بودند.

۲.۱ - ماجرای حمله ابرهه

در آغاز ماجرا، چنین‌ آمده‌ است‌ که‌ مردی‌ یمنی‌ به‌ نام‌ ذونفر که‌ با مقاصد ابرهه ‌ مخالف‌ بود، گروهی‌ را گرد آورد و به‌ مبارزه ‌ پرداخت‌، اما دیری‌ نپایید که‌ شکست‌ خورد و به‌ اسارت ‌ درآمد و یارانش‌ پراکنده‌ شدند.
ابرهه‌ در پی‌ امان ‌ خواهی‌ ذونفر، از خون‌ او درگذشت‌ و در خیل‌ لشکریانش‌ جای‌ داد.
[۵] محمد ابن‌ اسحاق‌، السیر و المغازی‌، ج۱، ص۶۰ -۶۱، به‌ کوشش‌ سهیل‌ زکار، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
[۶] طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۳.

پس‌ از آنکه‌ اصحاب‌ فیل‌ به‌ سوی‌ مکه ‌ روی‌ آوردند، در مسیر خود به‌ سرزمین‌ خثعم ‌ (مابین‌ نجران ‌ و طایف ‌) پای‌ نهادند و در آن‌جا با گروهی‌ به‌ فرماندهی‌ نهفیل‌ بن‌ حبیب‌ مواجه‌ شدند و خثعمیان‌ شکست‌ یافتند، اما ابرهه‌ آنان‌ را بخشود و نفیل‌ که‌ سرکردگی‌ دو قبیله مهم‌ شهران ‌ و ناهس ‌ از خثعم‌ را بر عهده‌ داشت‌، در کنار سرداران‌ ابرهه‌ جای‌ گرفت‌.
[۷] عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۴۷- ۴۹، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
[۸] طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۳.


۲.۲ - برخورد طایفیان با حمله ابرهه

با رسیدن‌ لشکر اصحاب‌ فیل‌ به‌ طایف‌، رئیس‌ شهر، مسعود بن‌ مُعَتَّب‌ ثقفی‌، نزد آنان‌ آمد و مردم‌ شهر خویش‌ را پرستنده بتلات ‌ معرفی‌ کرد و صلح ‌ طلبی‌ مردمش‌ را یادآور شد.
او حتی‌ برای‌ نشان‌ دادن‌ حسن‌ نیت ‌ خویش‌، مردی‌ از مردم‌ طایف‌ به‌ نام‌ ابو رغال‌ (ه م‌) را به‌ عنوان‌ راهنما در اختیار مهاجمان‌ قرار داد.
[۹] طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۳.
[۱۰] محمد ابن‌ اسحاق‌، السیر و المغازی‌، ج۱، ص۶۲، به‌ کوشش‌ سهیل‌ زکار، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.


۲.۳ - ربوده شدن شتران عبدالمطلب

لشکر فیل‌داران‌ با گذر از طایف‌، به‌ مُغَمَّس‌، مکانی‌ در نزدیکی‌ مکه‌ رسید
[۱۱] عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۴۷- ۴۹، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
[۱۲] طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۳.
و در آن‌جا اردو زد.
ابرهه‌ گروهی‌ را به‌ سرکردگی‌ اسود بن‌ مقصود حبشی‌ ، به‌ عنوان‌ پیش‌ قراول‌ به‌ مکه‌ روان‌ ساخت‌ و اسود در بازگشت‌، آزوقه ‌ و حشمی‌ فراوان‌ غارت ‌ کرده‌، به‌ اردو رسانید و در میان‌ احشام‌ ربوده‌ شده‌، رمه‌ای‌ از شتران‌ عبدالمطلب‌ جد نبی‌ اکرم‌ - صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- نیز وجود داشت‌.
باری‌ دیگر، فرمانده‌ اصحاب‌ فیل‌ سفیری‌ به‌ نام‌ حُناطه حمیری‌ را نزد عبدالمطلب‌، سید و بزرگ‌ مکیان‌ فرستاد تا به‌ او و مردمانش‌ اطمینان‌ دهد که‌ جانشان‌ در امان ‌ خواهد بود و هدف‌ مهاجمان‌ تنها از بین‌ بردن‌ کعبه‌ است‌.
اما عبدالمطلب‌ در پاسخ‌ سفیر ، یادآور شد که‌ پروردگار ، خود کعبه‌ را نگاه‌ خواهد داشت‌.
[۱۳] عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۴۹-۵۰، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
[۱۴] طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۳.


۲.۴ - اقدام عبد المطلب

عبدالمطلب‌ به‌ عنوان‌ پس‌ گرفتن‌ شتران‌ به‌ غارت ‌ رفته خویش‌، ذونفر، یکی‌ از دوستان‌ قدیم‌ خود را که‌ اکنون‌ از سپاهیان‌ ابرهه ‌ بود، به‌ میانجی‌گری‌ واداشت‌.
ذونفر نیز دوست‌ خود انیس‌، فیل‌بان‌ لشکر را به‌ عنوان‌ واسطه‌ای‌ برای‌ حل‌ مشکل‌ نامزد کرد و انیس‌ ملاقاتی‌ را میان‌ عبدالمطلب‌ و ابرهه‌ ترتیب‌ داد.
ابرهه‌ عبدالمطلب‌ را بسیار گرامی‌ داشت‌ و با او به‌ گفت‌ و گو پرداخت‌.
عبدالمطلب‌ با اطمینان‌ خاطر و با تمسک‌ به‌ تعبیری‌ ظریف‌، ابرهه‌ را چنین‌ مخاطب‌ ساخت‌ که‌ وی‌ صاحب‌ شتران‌ است‌ و کعبه‌ هم‌ خداوندی‌ دارد و هر خداوندگاری‌ داشته‌های‌ خویش‌ را نگاه‌ می‌دارد.
[۱۵] عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۵۰ -۵۱، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
[۱۶] طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۵.
[۱۷] احمد ثعلبی‌، قصص‌ الانبیاء، ج۱، ص۴۴۱-۴۴۲، بیروت‌، دارالرائد العربی‌.
[۱۸] سعید راوندی‌، الخرائج‌ و الجرائح‌، ج۱، ص۱۱۴، قم‌، ۱۴۰۹ق‌.


۲.۵ - پیشنهاد ثلث اموال‌ تهامه‌

در برخی‌ از روایات‌ چنین‌ آمده‌ است‌ که‌ در این‌ دیدار، دو تن‌ از سران‌ بنی‌کنانه‌ و هذیل ‌، به‌ نامهای‌ یعمَر ابن‌ نُفاثه‌ و خویلد بن‌ واثله‌، با عبدالمطلب‌ همراه‌ بودند.
آنانکه‌ هدف‌ ابرهه‌ را از لشکرکشی‌ به‌ درستی‌ نمی‌شناختند، ثلثی‌ از اموال‌ تهامه‌ را به‌ او پیشنهاد کردند تا از تصمیم‌ خود صرف‌نظر کند و مکه ‌ را واگذارد.
[۱۹] عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۵۱ -۵۲، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
[۲۰] طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۵.


۲.۶ - نیایش‌ عبدالمطلب

مردم‌ مکه‌ در مقابله‌ با سپاه‌ اصحاب‌ فیل‌، چون‌ توان‌ مقاومت‌ و رویارویی‌ با ایشان‌ را در خود نمی‌دیدند، به‌ کوههای‌ پیرامون‌ پناه‌ بردند.
[۲۱] عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۳۵، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
[۲۲] سعید راوندی‌، الخرائج‌ و الجرائح‌، ج۱، ص۱۱۴، قم‌، ۱۴۰۹ق‌.

در این‌ میان‌، عبدالمطلب‌ در مکه‌ ماند و در کعبه ‌ به‌ نیایش ‌ پرداخت‌ تا پروردگار، مکیان‌ را از گزندمهاجمان‌ برهاند.
[۲۳] عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۵۲، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
[۲۴] عبدالله حمیری‌، قرب‌ الاسناد، ج۱، ص۱۳۳، تهران‌، مکتبة نینوی‌ الحدیثه‌.

در روایات‌ سروده‌ای‌ با مضمونی‌ دعاگونه‌ برای‌ پیروزی‌ بر دشمنان‌، نیز به‌ عبدالمطلب‌ نسبت‌ داده‌ شده‌ که‌ در آن‌ با اشاره‌ به‌ صلیب ‌، مسیحی ‌ بودن‌ اصحاب‌ فیل‌ نمایانده‌ شده‌ است‌.
[۲۵] عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۵۲، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.

آمده‌ است‌ که‌ پس‌ از نیایش‌ عبدالمطلب‌، او نیز شهر را ترک‌ گفت‌ و به‌ بالای‌ کوهی‌ برآمد و منتظر شدند تا ابرهه‌ چه‌ خواهد کرد.
[۲۶] عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۵۳، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.


۲.۷ - زمزمه با فیل

آنگاه‌ که‌ اصحاب‌ فیل‌ برای‌ حمله ‌ آماده‌ می‌شدند، نفیل‌ بن‌ حبیب‌ نزد بزرگ‌ترین‌ فیل‌ سپاه‌، موسوم‌ به‌ محمود - که‌ از آن‌ِ سرکرده لشکر بود - رفت‌.
در روایات‌، داستان‌ بدین‌ صورت‌ ادامه‌ می‌یابد که‌ نفیل‌، فیل‌ را خطاب‌ کرده‌، با یادآوری‌ حرمت ‌ سرزمین‌ مکه ‌، او را از یاری‌ رساندن‌ به‌ مهاجمان‌ بازداشت‌.
[۲۷] عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۵۴، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
[۲۸] طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۶.

در برخی‌ از روایات‌ چنین‌ آمده‌ است‌ که‌ سخن‌ گفتن‌ با فیل‌، توسط عبدالمطلب‌ و هنگامی‌ که‌ از نزد ابرهه‌ خارج‌ می‌شده‌، صورت‌ گرفته‌ بوده‌ است‌.
[۲۹] محمد کلینی‌، الکافی‌، ج۱، ص۴۴۷- ۴۴۸، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری‌، تهران‌، ۱۳۸۸ق‌.
[۳۰] علی قمی‌، تفسیر، ج۲، ص۴۴۲-۴۴۳، به‌ کوشش‌ طیب‌ موسوی‌ جزائری‌، نجف‌، ۱۳۸۷ق‌.
[۳۱] علی مسعودی‌، اثبات‌ الوصیة، ج۱، ص۸۹، نجف‌، کتابخانه حیدریه‌.


۲.۸ - حمله مرغان از سوی‌ دریا

زمانی‌ که‌ اصحاب‌ فیل‌ خواستند فیلها را برای‌ حمله ‌ به‌ سوی‌ مکه‌ روان‌ سازند، هر چه‌ تلاش‌ کردند، نتوانستند آن‌ فیل ‌ عظیم‌ الجثه‌ و به‌ تبع‌ وی‌ دیگر فیل‌ها را از جا بجنبانند.
گویند آن‌ حیوان‌ به‌ هر سویی‌ مگر مکه‌ حرکت‌ می‌کرد.
[۳۲] محمد ابن‌ اسحاق‌، السیر و المغازی‌، ج۱، ص۶۳، به‌ کوشش‌ سهیل‌ زکار، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
[۳۳] عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۵۴، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
[۳۴] محمد کلینی‌، الکافی‌، ج۱، ص۴۴۷- ۴۴۸، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری‌، تهران‌، ۱۳۸۸ق‌.

در همین‌ زمان‌ مرغانی‌ از سوی‌ دریا به‌ سمت‌ ایشان‌ حمله‌ور شدند که‌ در روایات‌ با ابابیل ‌ قرآنی‌ یکی‌ دانسته‌ شده‌اند.
بر پایه روایات‌ این‌ پرندگان‌ که‌ هر کدام‌ سنگهایی‌ در پنجه‌هایشان‌ و سنگی‌ در منقار داشتند، به‌ سپاه‌ اصحاب‌ فیل‌ حمله‌ور شدند و با پرواز بر بالای‌ سر مهاجمان‌ و پرتاب‌ سنگها، آن‌ سپاه ‌ را درهم‌ شکستند.
[۳۵] محمد ابن‌ اسحاق‌، السیر و المغازی‌، ج۱، ص۶۳ -۶۴، به‌ کوشش‌ سهیل‌ زکار، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
[۳۶] طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۳.
[۳۷] طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۶.

گویند بر روی‌ هر سنگ‌ نام‌ هر یک‌ از آنان‌ نوشته‌ شده‌ بود که‌ با اصابت‌ آن‌ بدنهایشان‌ شکافته‌ می‌شد.
[۳۸] احمد ثعلبی‌، قصص‌ الانبیاء، ج۱، ص۴۴۴، بیروت‌، دارالرائد العربی‌.
[۳۹] سیوطی‌، الدر المنثور، ج۸، ص۶۳۳، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.

گفتنی‌ است‌ که‌ این‌ پرندگان‌ و سنگها، ابابیل‌ و سجیل ‌، در میان‌ مفسران‌ و راویان‌ موضوعیتی‌ ویژه‌ یافته‌، و به‌ وصف ‌ و ذکر ویژگیهای‌ آنها پرداخته‌ شده‌ است‌.
[۴۰] سیوطی‌، الدر المنثور، ج۸، ص۶۳۱ -۶۳۳، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.


۲.۹ - هلاکت ابرهه

بر پایه روایات‌، به‌ هنگام‌ حمله پرندگان‌، ابرهه‌ با تنی‌ زخمی‌ از مهلکه‌ گریخت‌ و چون‌ به‌ یمن ‌ رسید، در نتیجه زخمها بدنش‌ پاره‌ پاره‌ شد، سینه‌اش‌ شکافت‌ و به‌ وضعی‌ فجیع‌ جان‌ داد.
[۴۱] محمد ابن‌ اسحاق‌، السیر و المغازی‌، ج۱، ص۶۴، به‌ کوشش‌ سهیل‌ زکار، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
[۴۲] عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۵۵ -۵۶، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
[۴۳] طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۶.

در روایتی‌ دیگر آمده‌ است‌ که‌ او توانست‌ جان‌ سالم‌ به‌ در برده‌، به‌ سوی‌ یمن‌ فرار کند. در این‌ میان‌ پرنده‌ای‌ که‌ مسئول‌ کشتن‌ ابرهه ‌ بود، وی‌ را دنبال‌ می‌کرد و آنگاه‌ که‌ ابرهه‌ نزد نجاشی ‌ رسید، پس‌ از بازگو کردن‌ چگونگی‌ نابود شدن‌ لشکرش‌ توسط مرغان‌، پرنده مأمور با پرتاب‌ سنگ‌ او را کشت‌ و نجاشی‌ شاهد مرگ‌ وی‌ بود.
[۴۴] احمد ثعلبی‌، قصص‌ الانبیاء، ج۱، ص۴۴۶، بیروت‌، دارالرائد العربی‌.

بدین‌ ترتیب‌ سپاه‌ فیل‌ داران‌ که‌ قصد از بین‌ بردن‌ کعبه ‌ را در سر می‌پروراندند، ناکام‌ ماندند.

۲.۱۰ - روایت‌ عکرمه‌

در برخی‌ از روایات‌ همچون‌ روایت‌ عکرمه‌ و نیز در حدیثی‌ از امام‌ صادق‌ - علیه‌السلام- درباره مرگ ‌ اصحاب‌ فیل‌ پس‌ از برخورد سنگها، نه‌ از دریده‌ شدن‌ بدنشان‌، بلکه‌ ابتلا به‌ بیماریهایی‌ از جمله‌ آبله ‌ و حصبه ‌ سخن‌ گفته‌ شده‌ است‌ و عملاً با بیماریهای‌ واگیردار که‌ ظاهراً در عام‌الفیل ‌ شیوع‌ پیدا کرده‌ بود، پیوند خورده‌ است‌.
[۴۵] محمد ابن‌ اسحاق‌، السیر و المغازی‌، ج۱، ص۶۵، به‌ کوشش‌ سهیل‌ زکار، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
[۴۶] طبری‌، تفسیر، ج۳، ص۱۹۳.
[۴۷] طبری‌، تفسیر، ج۳، ص۱۹۶.
[۴۸] علی قمی‌، تفسیر، ج۲، ص۴۴۴، به‌ کوشش‌ طیب‌ موسوی‌ جزائری‌، نجف‌، ۱۳۸۷ق‌.


۲.۱۱ - تولد پیامبر در عام الفیل

در روایاتی‌ گوناگون‌، با مبدأ تاریخ‌ قرار دادن‌ این‌ حمله‌ و یاد کردن‌ آن‌ با نام‌ عام‌الفیل‌، به‌ علت‌ نزدیکی‌ زمانی‌ این‌ رخداد با تولد حضرت‌ رسول‌ - صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- و ظهور اسلام ‌، تولد آن‌ حضرت‌ در عام‌الفیل‌ ذکر گردیده‌، حتی‌ شکست‌ اصحاب‌ فیل‌، به‌ عنوان‌ معجزه نبی‌اکرم‌- صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- دانسته‌ شده‌ است‌.
[۴۹] محمد ابن‌ اسحاق‌، السیر و المغازی‌، ج۱، ص۶۶، به‌ کوشش‌ سهیل‌ زکار، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
[۵۰] محمد کلینی‌، الکافی‌، ج۱، ص۴۳۹، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری‌، تهران‌، ۱۳۸۸ق‌.
[۵۱] احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، دلائل‌ النبوة، ج۱، ص۱۴۴، به‌ کوشش‌ محمد رواس‌ قلعه‌جی‌ و عبدالبر عباس‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌/۱۹۸۶م‌.

در این‌ میان‌ برخی‌ همچون‌ مقاتل ‌ و هشام‌ کلبی‌ با پذیرفتن‌ فاصله‌ای‌ زمانی‌ میان‌ این‌ دو رخداد، تولد پیامبر اسلام ‌ - صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- را ۲۳ تا ۴۰ سال ‌ پس‌ از عام‌الفیل‌ گفته‌اند.
[۵۲] احمد ثعلبی‌، قصص‌ الانبیاء، ج۱، ص۴۴۶، بیروت‌، دارالرائد العربی‌.
[۵۳] محمد قرطبی‌، الجامع‌ لاحکام‌ القرآن‌، ج۲۰، ص۱۹۴، بیروت‌، ۱۹۶۷م‌.



(۱) محمد ابن‌ اسحاق‌، السیر و المغازی‌، به‌ کوشش‌ سهیل‌ زکار، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
(۲) عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
(۳) احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، دلائل‌ النبوة، به‌ کوشش‌ محمد رواس‌ قلعه‌جی‌ و عبدالبر عباس‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌/۱۹۸۶م‌.
(۴) احمد ثعلبی‌، قصص‌ الانبیاء، بیروت‌، دارالرائد العربی‌.
(۵) عبدالله حمیری‌، قرب‌ الاسناد، تهران‌، مکتبة نینوی‌ الحدیثه‌.
(۶) سعید راوندی‌، الخرائج‌ و الجرائح‌، قم‌، ۱۴۰۹ق‌.
(۷) سیوطی‌، الدر المنثور، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
(۸) طبری‌، تفسیر.
(۹) محمد قرطبی‌، الجامع‌ لاحکام‌ القرآن‌، بیروت‌، ۱۹۶۷م‌.
(۱۰) علی قمی‌، تفسیر، به‌ کوشش‌ طیب‌ موسوی‌ جزائری‌، نجف‌، ۱۳۸۷ق‌.
(۱۱) محمد کلینی‌، الکافی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری‌، تهران‌، ۱۳۸۸ق‌.
(۱۲) علی مسعودی‌، اثبات‌ الوصیة، نجف‌، کتابخانه حیدریه‌.


۱. فیل‌/سوره۱۰۵، آیه۱.    
۲. محمد ابن‌ اسحاق‌، السیر و المغازی‌، ج۱، ص۶۰ -۶۱، به‌ کوشش‌ سهیل‌ زکار، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
۳. طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۳.
۴. طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۴.
۵. محمد ابن‌ اسحاق‌، السیر و المغازی‌، ج۱، ص۶۰ -۶۱، به‌ کوشش‌ سهیل‌ زکار، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
۶. طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۳.
۷. عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۴۷- ۴۹، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
۸. طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۳.
۹. طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۳.
۱۰. محمد ابن‌ اسحاق‌، السیر و المغازی‌، ج۱، ص۶۲، به‌ کوشش‌ سهیل‌ زکار، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
۱۱. عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۴۷- ۴۹، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
۱۲. طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۳.
۱۳. عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۴۹-۵۰، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
۱۴. طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۳.
۱۵. عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۵۰ -۵۱، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
۱۶. طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۵.
۱۷. احمد ثعلبی‌، قصص‌ الانبیاء، ج۱، ص۴۴۱-۴۴۲، بیروت‌، دارالرائد العربی‌.
۱۸. سعید راوندی‌، الخرائج‌ و الجرائح‌، ج۱، ص۱۱۴، قم‌، ۱۴۰۹ق‌.
۱۹. عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۵۱ -۵۲، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
۲۰. طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۵.
۲۱. عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۳۵، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
۲۲. سعید راوندی‌، الخرائج‌ و الجرائح‌، ج۱، ص۱۱۴، قم‌، ۱۴۰۹ق‌.
۲۳. عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۵۲، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
۲۴. عبدالله حمیری‌، قرب‌ الاسناد، ج۱، ص۱۳۳، تهران‌، مکتبة نینوی‌ الحدیثه‌.
۲۵. عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۵۲، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
۲۶. عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۵۳، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
۲۷. عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۵۴، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
۲۸. طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۶.
۲۹. محمد کلینی‌، الکافی‌، ج۱، ص۴۴۷- ۴۴۸، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری‌، تهران‌، ۱۳۸۸ق‌.
۳۰. علی قمی‌، تفسیر، ج۲، ص۴۴۲-۴۴۳، به‌ کوشش‌ طیب‌ موسوی‌ جزائری‌، نجف‌، ۱۳۸۷ق‌.
۳۱. علی مسعودی‌، اثبات‌ الوصیة، ج۱، ص۸۹، نجف‌، کتابخانه حیدریه‌.
۳۲. محمد ابن‌ اسحاق‌، السیر و المغازی‌، ج۱، ص۶۳، به‌ کوشش‌ سهیل‌ زکار، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
۳۳. عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۵۴، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
۳۴. محمد کلینی‌، الکافی‌، ج۱، ص۴۴۷- ۴۴۸، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری‌، تهران‌، ۱۳۸۸ق‌.
۳۵. محمد ابن‌ اسحاق‌، السیر و المغازی‌، ج۱، ص۶۳ -۶۴، به‌ کوشش‌ سهیل‌ زکار، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
۳۶. طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۳.
۳۷. طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۶.
۳۸. احمد ثعلبی‌، قصص‌ الانبیاء، ج۱، ص۴۴۴، بیروت‌، دارالرائد العربی‌.
۳۹. سیوطی‌، الدر المنثور، ج۸، ص۶۳۳، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۴۰. سیوطی‌، الدر المنثور، ج۸، ص۶۳۱ -۶۳۳، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۴۱. محمد ابن‌ اسحاق‌، السیر و المغازی‌، ج۱، ص۶۴، به‌ کوشش‌ سهیل‌ زکار، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
۴۲. عبدالملک ابن‌ هشام‌، السیرة النبویه‌، ج۱، ص۵۵ -۵۶، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
۴۳. طبری‌، تفسیر، ج۳۰، ص۱۹۶.
۴۴. احمد ثعلبی‌، قصص‌ الانبیاء، ج۱، ص۴۴۶، بیروت‌، دارالرائد العربی‌.
۴۵. محمد ابن‌ اسحاق‌، السیر و المغازی‌، ج۱، ص۶۵، به‌ کوشش‌ سهیل‌ زکار، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
۴۶. طبری‌، تفسیر، ج۳، ص۱۹۳.
۴۷. طبری‌، تفسیر، ج۳، ص۱۹۶.
۴۸. علی قمی‌، تفسیر، ج۲، ص۴۴۴، به‌ کوشش‌ طیب‌ موسوی‌ جزائری‌، نجف‌، ۱۳۸۷ق‌.
۴۹. محمد ابن‌ اسحاق‌، السیر و المغازی‌، ج۱، ص۶۶، به‌ کوشش‌ سهیل‌ زکار، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
۵۰. محمد کلینی‌، الکافی‌، ج۱، ص۴۳۹، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری‌، تهران‌، ۱۳۸۸ق‌.
۵۱. احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، دلائل‌ النبوة، ج۱، ص۱۴۴، به‌ کوشش‌ محمد رواس‌ قلعه‌جی‌ و عبدالبر عباس‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌/۱۹۸۶م‌.
۵۲. احمد ثعلبی‌، قصص‌ الانبیاء، ج۱، ص۴۴۶، بیروت‌، دارالرائد العربی‌.
۵۳. محمد قرطبی‌، الجامع‌ لاحکام‌ القرآن‌، ج۲۰، ص۱۹۴، بیروت‌، ۱۹۶۷م‌.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «اصحاب الفیل»، ج۹، ص۳۶۰۲.    






جعبه ابزار