آیات هدایت و اضلال
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آیات دال بر
هدایت و
اضلال تشریعی و تکوینی را
آیات هدایت و
اضلال گویند.
آیات دربردارنده مباحث هدایت (تکوینی و تشریعی) و مباحث
ضلالت و
اضلال را "
آیات هدایت و
اضلال" نامیدهاند.
واژه "هدایت" با مشتقات آن ۳۰۵ بار و واژه "
ضلالت" و مشتقات آن ۲۱۳ بار در
قرآن به کار رفته است.
واژه "هدایت" در قرآن در موارد فراوانی به کار رفته است؛ ولی
ریشه و اساس همه آنها به دو معنا برمی گردد: ۱. هدایت تکوینی؛ ۲. هدایت تشریعی.
منظور از هدایت تکوینی و عمومی آن است که
خداوند با
عقل و
فهم و
فکر و
وجدان و
غرایز که در وجود موجودات نهاده است آنان را زیر پوشش نظام آفرینش و طبق قانون خاص و حساب شدهای به راههای زندگی و
تدبیر و اداره امور خویش هدایت و رهبری میکند؛ مانند: (قال ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی)؛ "گفت پروردگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی که درخور اوست داده سپس آن را هدایت فرموده است".
هدایت تشریعی آن است که خداوند با
پیامبران و
کتابهای آسمانی،
بشر را
تعلیم و
تربیت و مسیر تکامل آنان را فراهم کرده است؛ مانند: (واما ثمود فهدیناهم فاستحبوا العمی علی الهدی)؛ "و اما
ثمودیان پس آنان را راهبری کردیم و (لی) کوردلی را بر هدایت
ترجیح دادند".
"
ضلالت" و "
اضلال" در
اصطلاح عبارت است از گرفتن
نعمت توفیق و رها کردن انسان به حال خود، که نتیجه اش
گمراه شدن و سرگردان ماندن در طریق هدایت است.
"هدایت" و "
اضلال" در قرآن،
اجبار به انتخاب راه درست یا راه نادرست نیست؛ بلکه به
گواهی آیات متعددی از خود
قرآن کریم "هدایت" یعنی فراهم آوردن وسایل
سعادت و "
اضلال" به معنای از بین بردن زمینههای مساعد است؛ بدون این که جنبه اجباری به خود بگیرد.
در
آیات بسیاری از قرآن کریم، خداوند هدایت را به خود نسبت داده است و دیگر موجودات تنها با اذن و عنایت او میتوانند هدایتگری کنند. ازاینرو اسناد هدایت به خداوند، از اسناد حقیقی است.
امام خمینی هدایت حقتعالی را بالذات و اصیل و استناد هدایت به دیگران را استناد به شئون هدایت آنهادی بالذات میداند و قائل است موجودات در مراتب ظلمانی و تعیناتی که بهواسطه نزول در این عالم طبیعت پیدا میکنند، به مدد اسم مبارک «هادی» از ظلمات حجاب تعینات خود خارج میشوند و به طریق و مقصد خود میرسند.
به اعتقاد امام خمینی انتساب
هدایت به دیگران، درحقیقت به نظر کثرت و اسباب و مسببات است که نظام عالم بر اساس آن اداره میشود و به نظر وحدت و مشرب عرفانی، همه هدایتها به حقتعالی استناد مییابد.
درحقیقت تمام موجودات تحت ظل دو اسم رحمان و رحیم هستند و همه هدایتهادیان طریق توحید، از جلوههای اسم رحمت رحیمیهاند، مگر کسانی که از
فطرت استقامت، بهسوی اختیار خود خارج شدهاند و خود را از هدایت رحیمیه محروم ساختهاند.
به باور ایشان اگر کسی به هدایت نرسد، یا به سبب عدم
استعداد خود و شقاوت خود است یا به سبب عدم اطاعت امر تکلیفی است.
امام خمینی با اذعان به این مطلب که هدایت امری وجودی و همان رسیدن هر موجود به کمال معنوی خود است، بر این باور است که سعادت و کمال در انسانها ذاتی نیست؛ زیرا جزء ذات یا لازم
ماهیت انسان نیست که اهل سعادت یا شقاوت باشند؛ بلکه کمالات انسان به سبب اختیار، اکتسابی-اند.
به اعتقاد امام خمینی هدایت نورانیتی درونی و بینایی باطنی است که انسان را از ظلمت گمراهی بیرون میبرد.
ضلالت مقابل هدایت است که از آن گاهی به امر عدمی به معنای نیافتن راه درست و گاهی به امر وجودی به معنای رفتن به غیر راه درست تعبیر میشود؛ اما در امور اعتقادی
ضلالت همان عدم مطابقت با واقع و امر خیالی و وهمی میباشد که حقیقتی در خارج ندارد.
فراهم ساختن اسباب که "توفیق" نامیده میشود، یا برهم زدن اسباب که "سلب توفیق" نام دارد، نتیجه اعمال خود انسانها است.
•
علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «آیات هدایت و اضلال». • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.