آقامحمدعلی کرمانشاهی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آقامحمدعلی کرمانشاهی (۱۱۴۴هـ. ق)، فرزند ارشد
وحید بهبهانی و از
علمای شیعه میباشد.
سه دهه پس از ظهور
اسلام ، کرمانشاه توسط
مسلمانان فتح شد در آن دوران «دینور» مرکزیت علمی و سیاسی این منطقه را دارا بود.
در قرنهای اولیه
اسلام عالمان بسیاری در این دیار میزیستند. بنابر تصریح
نجاشی در کتاب
رجال خود به کتاب جوابات اهل الدینور،
مردم این سامان با
ائمه اطهار علیهمالسّلام در ارتباط بودند. و مسائل شرعی خود را از محضر مبارک آنان میپرسیدند.
پیکر «
ابودجانه»، یار باوفای
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و «
احمد بن اسحاق»، از اصحاب
امام حسن عسکری علیهالسّلام در این سرزمین مدفون است. و نیز مرقد عالم اصولی، علامه
فاضل تونی در این سرزمین مطاف زائران است.
کرمانشاه به عنوان گذرگاه اصلی حرمهای
ائمه اطهار علیهمالسّلام هماره شاهد حضور بسیاری از دانشمندان
دین بوده است. مهمان نوازی و علاقه مردم به عالمان دینی، موجب شده تا از آن عالمان برای اقامت دعوت به عمل آورند و این، راز اصلی اقامت گروهی از دانشمندان
شیعه در
کرمانشاه است.
در نیمه نخست
قرن سیزدهم قمری، کرمانشاه شاهد یکی از فرازهای درخشان تاریخی خود بود آقا محمدعلی فرزند «
علامه وحید بهبهانی » که به دستور
پدر ـ به خاطر شیوع بیماری
طاعون در
عراق ـ ناگزیر به
هجرت شده بود، در مسیر کرمانشاه با استقبال حاکم و مردم رو به رو میشود، دعوت مردم این دیار برای اقامت ایشان، نقطه عطفی در زندگی آقا محمدعلی و
تاریخ کرمانشاه است لذا در این نوشتار، به فرازهایی از زندگی آقا محمدعلی کرمانشاهی پرداخته میشود.
وحید بهبهانی (۱۲۰۵-۱۱۱۷ ق.) مطابق شجره نامههایی که در دست فرزندان وحید و بزرگان فامیل (آل آقا) است، سلسله نسب آن بزرگ مرد، با چهارده واسطه، به شیخ مفید میرسد....
معروف است که از مرحوم وحید تا
شیخ مفید ، سلسله «
اجتهاد » قطع نشده به این معنی که نیاکان وحید، پدر در پدر،
مجتهد و
مرجع تقلید شیعه بودهاند.
وحید بهبهانی از جانب مادر نیز نسبی بس بزرگ و شریف دارد. زیرا
مادر وی
نوه فقیه بزرگوار،
ملا صالح مازندرانی (داماد علامه مجلسی اول) است و لذا در اجازات و کتب خود، از مجلسی اول و ملا صالح به جد و از مجلسی دوم به خال (دایی) تعبیر میکند.
وحید بهبهانی در بیان فقها و مجتهدان، و در کتب
فقه و
اصول و
اجازات، همه جا «استاد کل» یا «استاد اکبر» خوانده میشود چرا که وی سرآمد تمام دانشمندان و استاد اساتید فقه و اصول در دویست
سال گذشته است.
با این که آقا (وحید) در اصل اصفهانی بوده، با این حال، معروف به «بهبهانی» است به قسمی که اصفهانی بودن وی تحت الشعاع قرار گرفته و به کلی فراموش شده است. بر
اثر طولانی شدن مدت
اقامت وی در بهبهان و نسبتی که با آن جا پیدا کرده، او را از علمای بهبهان به شمار آوردهاند.
وحید بهبهانی در کربلای معلا به جوار رحمت حق پیوست و پیکرش در رواق حضرت
امام حسین علیهالسّلام ، پایین پای شهدا مدفون گردید.
آقا محمدعلی، فرزند ارشد وحید بهبهانی، در روز
جمعه ۲۶
ذی حجه ۱۱۴۴هـ. ق. در شهر مقدس
کربلا قدم به پهنه هستی گزارد.
وی پس از طی دوران کودکی، علوم شرعیه را در خدمت پدر بزرگوارش فراگرفت.
در فضائل آقا محمدعلی همین بس که در عصر
پدر ، مشهور آفاق گردید به گونهای که پدرش در وصف او چنین گفت:
«محمدعلی ما، شیخ بهاءالدین این عصر است.»
فرزندش آقا احمد، صاحب
مرآت الاحوال نیز میگوید:
بسیار از آن جناب شنیدهام که میفرمود: «من
تقلید کسی را نکردهام در اول
تکلیف خود
مجتهد بودم و
احکام ضروریه را
اجتهاد کرده بودم.»
و نیز آقا احمد در توصیف او گفته است که:
«در حسن
بلاغت و نیکویی
تقریر ، رونق شکن سخنوران شیرین گفتار بود. و در هنگام موعظه، اگر چه سخنانش به طول میانجامید، ولی سررشته کلام را از آغاز تا پایان از دست نمیداد و مطالب گسسته نمیشد.»
و نیز از خصوصیات وی چنین یاد میکند که:
«میان دو
صفت متضاد جمع نموده بود یکی حسن صحبت و بشاشت و دیگری
رعب و
هیبت . چنان که حکام همیشه از
هیبت او در
هراس بودند و بدین سبب، رعایا در عصر او در مهد امن و امان بودند.»
آقا محمدعلی در دوران جوانی به
حج مشرف شد، و مدت دو
سال در
مکه و
مدینه اقامت کرد. در طی اقامت، به خاطر
تقیه ، فقه
مذاهب چهارگانه
اهل سنت را تدریس مینمود و بسیاری از طلاب اهل سنت از محضر او استفاده میبردند. پس از دو
سال ، به
عتبات عالیات بازگشت. وی در این مدت، دو رساله نیز در احوال مکه معظمه و مدینه منوره نوشتند. آقا محمدعلی بار دیگر به
سفر حج مشرف شد و سپس به عتبات عالیات مراجعت نمود.
در آن
زمان ، در
کربلا و
نجف و آن حدود، بیماری
طاعون شایع شد به گونهای که در وصف آن، «طاعون بزرگ» گفتهاند. در آن ایام آقا محمدعلی به
کاظمین مشرف شد و چون بیماری طاعون به
بغداد نیز رسید، علامه بهبهانی به او دستور داد تا به سمت
ایران حرکت کند.
آقا محمدعلی که دل کندن از عتبات عالیات برایش مشکل بود، درنگ میکرد تا این که
پدر برایش نوشت که: «برو، برو! اگر نروی، عاقی عاق! » و پسر به
حکم شرعی و دستور پدرش راهی ایران شد.
پس از رسیدن آقا محمدعلی به کرمانشاه، بزرگان آن دیار مقدمش را
غنیمت شمرده و با
عزت و
احترام از وی استقبال نمودند. در آن هنگام «الله قلی خان زنگنه»
حاکم کرمانشاه بود او در مهمانداری از آقا محمدعلی نهایت احترام را رعایت نمود و او را به
اقامت در کرمانشاه فراخواند. آقا محمدعلی نیز قبول کرده و به تدریس و ترویج
دین مبین
اسلام مشغول شد.
وی پس از مدتی اقامت در کرمانشاه، بنابر خواهش الله قلی خان زنگنه، با صبیه اللهوردی بیگ
ازدواج نمود.
مدتی گذشت تا این که بیماری طاعون به کرمانشاه نیز سرایت کرد لذا آقا محمدعلی به سمت سعدآباد و سنقر رفته و پس از خفیف شدن طاعون، مراجعت کرد.
در سفر آقا محمدعلی به
رشت ، هدایت الله خان گیلانی مقدمش را گرامی داشت. وی در مدت اقامت در رشت بنابه درخواست حاکم و برخی بزرگان،
دختر یکی از بزرگان آن جا را به ازدواج خود درآورد. کتاب معروف «مقامع الفضل» یادگار دوران اقامت وی در رشت است.
آقا محمدعلی به همراه همسرش از رشت عازم دارالمؤمنین،
قم شد در قم نیز محمدعلی خان، حاکم قم، در
حق این دانشمند دینی نهایت خدمتگزاری و مهمانداری را به جا آورد و از وی درخواست کرد تا در قم سکونت نمایدو از آن جا که قم به سبب وجود مرقد
حضرت فاطمه معصومه علیهاالسّلام و امامزادگان
عالی تبار، به عتبات عالیات شبیه است، سکونت در قم را برگزید و
همسر کرمانشاهی و بستگانش را از کرمانشاه به قم فراخواند.
مدت اقامت وی در قم، تقریبا سه سال بود. در این مدت،
علی مراد خان زند ـ که نسبت به الله قلی خان زنگنه بدبین شده بود ـ با
شفاعت آقا محمدعلی، جان و آبروی خود را حفظ کرد. الله قلی خان هم دعوتنامههایی برای آقا محمدعلی ارسال داشت از این رو، وی به درخواستهای ایشان پاسخ مثبت داده و همراه خانواده اش کرمانشاه را به عنوان محل سکونت انتخاب کرد.
سکونت آقا محمدعلی در کرمانشاه، خیر و برکتهایی همراه داشت. یکی از مهمترین خدمات آقا محمدعلی، گسترش تشیع در
غرب ایران است، به گونهای که در کتاب «تاریخ تشیع در کرمانشاه» از خاندان «آل آقا» به عنوان مهمترین خاندان شیعی کرمانشاه، به تفصیل بحث شده است.
در هر حال، خاندان «آل آقا» نه فقط یکی از خاندانهای شیعی کرمانشاه، بلکه یکی از خاندانهای مهم و پرآوازه ایران به شمار میرود و مجتهدان بسیاری از این خاندان برخاستهاند. جالب این که
شهید آیة الله صدوقی، خاندان آیة الله یثربی در
کاشان ، شهیدان واحدی از فدائیان اسلام و آیة الله سید مرتضی نجومی همگی از نوادگان دختری آقا محمدعلی کرمانشاهی محسوب میشوند.
نفوذ معنوی این دانشمند فرزانه در بین تودههای مردم و دستگاه حکومتی، باعث تحولات گوناگون بود از قبیل:
۱. عمران و آبادی کرمانشاه.
۲. وفور انواع کالاهای ضروری.
۳. گسترش و زیبایی شهر.
۴. رشد شهر به گونهای که از بلاد بزرگ محسوب میشد.
۵. ساخت مسجدها و مدرسهها.
۶. گردآمدن اصحاب معرفت و طلاب در آن.
۷. ساخت
حمام عمومی.
۸. ساخت کاروان سرا.
بی شک تحول فرهنگی و گسترش «حوزه علمیه کرمانشاه»، ثمرات بی شماری در پی داشته که از آن جمله
هجرت دانشوران است. یکی از نویسندگان در این باره میگوید:
«افاضل و علمای بسیاری در خدمتش به استفاده علوم مشغول بودند و از آن جملهاند: ...
سید محمدمهدی طباطبایی و
میر سید علی طباطبایی .»
یکی از بزرگترین خدمات آقا محمدعلی، مبارزه علمی با «
صوفیه » است که به اختصار به آن میپردازیم.
بنابر آنچه که در لغت نامه دهخدا آمده، قدمت صوفیه در
اسلام ، به
قرن دوم هجری باز میگردد ـ که البته این فرقه در ادیان دیگر هم وجود داشته است ـ و خود صوفیه نیز به فرقههای متفاوتی تقسیم میشود.
استاد
علی دوانی مینویسد:
«صوفیه کفر، الحاد،
خرافات ،
فسق و
فجور بسیاری را وارد اسلام کرده و موجب گمراهیها شدند.»
همچنین باید دانست که در طول قرنهای گذشته، عالمان
دین با صوفیه مبارزه کرده و
آثار ارزشمندی را هم در این زمینه تالیف کردهاند که از آن جمله، میتوان به
علامه مجلسی (رحمه الله) اشاره کرد.
یکی از تاریخ نگاران معاصر میگوید:
«بعد از
رحلت علامه مجلسی تا اواخر عهد کریم خان زند، تقریبا صوفیگری فراموش شده و نامی از آن نبود ولی در آن موقع که تازه، بعد از نادرشاه، مملکت ایران سر و سامانی پیدا کرده بود و کریم خان... در صفحات جنوب و فارس، دولت نیرومندی تشکیل داده و مردم در مهد آسایش به سر میبردند، سر و کله شخص مرموزی ـ که خود را «سید معصوم علیشاه هندی»، مرید، «
شاه علیرضا دکنی» مینامید ـ در شیراز پیدا شد.
وی مدعی بود که
شاه علیرضا او را به ایران فرستاده تا مردم گمراه را، که از صوفیگری بویی
استشمام نکردهاند، ارشاد کند و به مشرب
تصوف آشنا سازد. معصوم
علی مانند اغلب جوکیان هند، مردی
مرتاض و در «اعمال غریبه» استاد بوده است. همین امر موجب اشتباه مریدان وی گشته و چنین میپنداشتند که او، از اولیاءالله است و این کارهای عجیب و غریب، از راه کشف و شهود برای او حاصل شده. نخستین کسی که دست ارادت به وی داد، فیض
علی شاه و بعد از او، پسرش نورعلی
شاه بود.
ـ... معصوم
علی و جماعت او را از شیراز بیرون کردند چون در منزل مورچه خورت
اصفهان گوش آنها را بریدند، به تهران،
کرمان و
خراسان رفتند. در خراسان، مرحوم میرزا مهدی خراسانی جلو معرکه آنها را گرفت و دستور داد گیسوان نورعلی
شاه را ـ که چون زلف مجعد
زنان طناز به اطراف روی زیبایش سایه افکنده بود ـ بریدند و با رسوایی آنها را از
مشهد بیرون کردند.
معصوم
علی از آن جا به طرف هرات رفت تا از آن جا به
کابل و هندوستان برود ولی پادشاه افغانستان آنها را به ایران برگردانید و اجازه ورود به آنها نداد.
معصوم
علی دوباره به کرمان برگشت... سپس از آن جا به
همدان ، کرمانشاه و عراق رفتند و پس از چندی، دوباره به ایران مراجعت نمودند.
... کار به آن جا رسید که علمای شهرها هم کم کم از بیم کثرت مریدان معصوم
علی و نور
علی، در مبارزه با آنها، احتیاط میکردند (در آن هنگام،) آقا محمدعلی قدم به میان گذارد. چون در آن ایام، معصوم
علی به دعوت صوفیان کرمانشاه مخفیانه به آن شهر رفته بود... آقا محمدعلی او را گرفته، محبوس ساخت و بعد از آن که او را
توبه داد و توبه نکرد، فتوای قتلش را صادر کرد و او را به
قتل رسانیدند و جسدش را به رودخانه قره سو ـ واقع در حومه کرمانشاه ـ انداختند. و بدین گونه، با کشتن او و مظفر
علی و معطر
علی و فوت نور
علی شاه، دودمان صوفیه را (در زمان خود)برانداخت و دامن
ملت و مملکت را از آن آلودگیها مبرا ساخت.
ضمنا در آن ایام که معصوم
علی محبوس بود، آقا محمدعلی بنابر
احتیاط ، نظر سایر مجتهدان را نیز جویا میشود از قبیل:
علامه بحرالعلوم ، صاحب ریاض و آقا
سید محمدمهدی شهرستانی . وی همچنین به فتحعلی
شاه و حاجی ابراهیم شیرازی صدراعظم نامه نوشت و نظرات آنان را از حیث سیاسی، جویا شد.
که بی تردید همه این کارها از دیانت و کیاست آقا محمدعلی حکایت میکند.
در این رابطه چنین آمده است:
در زمانی که اشتهار صوفیه در ایران به نهایت رسیده بود... آقا محمدعلی آنها را قلع و قمع و گروهی را توبه داده و به
مذهب تشیع برگردانید و بدین وسیله، آتش
فتنه را خاموش و موجب نجات چندین هزار نفر شدند.
پیامدهای مبارزه وی با صوفیه عبارت است از:
۱. شکست سخت صوفیه.
۲. توبه کردن بسیاری از پیروان صوفیه.
۳. فرار بسیاری از پیروان پر و پا قرص صوفیه به هند ـ همچنان که در لغت نامه دهخدا بدان اشاره شده ـ و نیز به عراق همانند نورعلی
شاه که به موصل گریخت و در آن جا مرد.
۴. جلوگیری از گسترش صوفیه.
در ضمن اقدام شجاعانه آقا محمدعلی موجب شد تا دشمنان خطرناکی از صوفیه برای او پدید بیاید. این گروه در اشعار خود به هجو آقا محمدعلی میپرداختند و جالب آن که آقا محمدعلی نیز جواب آنان را میداد. همچنین در زمانهای بعد، در صدد برآمدند تا کتاب خیراتیه را ـ که آقا محمدعلی در ابطال صوفیه نگاشت ـ از بین ببرند.
از دیگر خصوصیات آقا محمدعلی، که از جوابیههای ایشان روشن میشود، برخورداری وی از ذوق شعری است. در این باره یکی از مناظرات صوفی و مجتهد کرمانشاهی را میتوان بیان کرد تا ببینید یک درویش دوره گرد (نور
علی شاه) با سوء استفاده از طبع
شعر خود چه میگوید؟ و آیا جواب این چرندیات، جز آن است که
مجتهد شرع به او و رفقای او داده است مگر نگفتهاند: کلوخ انداز را
پاداش سنگ است؟
ما ابر گهر باریم، هی هی جبلی (نور
علی شاه، آقا محمدعلی را به اسم «جبلی» خطاب کرده زیرا موقعیت شهر کرمانشاه، کوهستانی است و کوه را به عربی جبل مینامند). قم قم• • • ما قلزم زخاریم، هی هی جبلی قم قم
این روز تو هم چون شب، گر تیره و تاریکست• • • ما شمع شب تاریم، هی هی جبلی قم قم
با قافله وحدت، گر زانکه سری داری• • • ما قافله سالاریم، هی هی جبلی قم قم
ما رند قدح نوشیم، از نام و نشان رسته• • • در میکده خماریم، هی هی جبلی قم قم
در روز ازل با حق، ما قول بلی گفتیم• • • ما بر سر اقراریم، هی هی جبلی قم قم
با جنت و با دوزخ، ما را نبود کاری• • • ما طالب دیداریم، هی هی جبلی قم قم
ما باقی باللهیم، فانی ز خودی خود• • • منصور سر داریم، هی هی جبلی قم قم
در اول و در آخر، در ظاهر و در باطن• • • ما پرتو دلداریم، هی هی جبلی قم قم
در طور لقای حق، رب ارنی گویان• • • مستغرق دیداریم، هی هی جبلی قم قم
ای زاهد افسرده! رو طعنه مزن برما• • • ما ابر شرر باریم، هی هی جبلی قم قم
در میکده وحدت، چون نور
علی دائم• • •
مست میخماریم، هی هی جبلی قم قم
تو ابر شرر باری، هی هی دغلی گم گم• • • تو خرسک دم داری، هی هی دغلی گم گم
تو کافر مقهوری، از نور خدا دوری• • • کی مشرق انواری، هی هی دغلی گم گم
تو معدن اضلالی، تو مرجع هر ضالی• • • نه مخزن اسراری، هی هی دغلی گم گم
ای کاخ دلت بی نور، از شمع هدایت دور• • • کی شمع شب تاری، هی هی دغلی گم گم
در وادی گمراهی، تنها شدهای راهی• • • نه قافله سالاری، هی هی دغلی گم گم
تو جرعه کش زقوم، از خمر حمیمای شوم• • • ناید چو تو خماری، هی هی دغلی گم گم
با حق ز ازل گویا، از شرک تو گفتی لا• • • کی کرده تو اقراری، هی هی دغلی گم گم
کو دیده حق بینت، چون کفر شد آئینت• • • کی طالب دیداری، هی هی دغلی گم گم
تو باقی شیطانی، آن به که شوی فانی• • • مخذول سر داری، هی هی دغلی گم گم
در اول و در آخر، در باطن و در ظاهر• • • تو کافر غداری، هی هی دغلی گم گم
با شرک نهای زاهد، با کفر نهای عابد• • • تو ملحد مکاری، هی هی دغلی گم گم
پسران آقا محمدعلی عبارتند از:
۱. آقا محمدجعفر: متولد ۱۱۷۸هـ. ق. در کربلای معل مادر وی از همسری است که آقا محمدعلی در کاظمین، قبل از آمدن به ایران، داشته است.
۲. آقا احمد: متولد ۱۱۹۱هـ. ق. در شهر کرمانشاه. وی نویسنده «مرآت الاحوال جهان نما» ست.
۳. آقا محمود: مادر وی و آقا احمد،
دختر اللهوردی بیگ است.
۴. آقا محمد اسماعیل: متولد ۱۱۹۲هـ. ق. در دارالمرز رشت
مادر او همسر رشتی آقا محمدعلی است.
۵. محمد: در کودکی فوت شد مادرش همسر زندیه آقا محمدعلی است.
در ضمن، آقا محمدعلی از سه همسر اخیر خود، صاحب ۴ دختر نیز بودند.
آقای نظام الدین آل آقا در کتاب خاندان آل آقا به تفصیل اسامی فرزندان و منسوبان به آقا محمدعلی را تا به امروز نوشته است.
جان ملکم ـ سفیر دولت انگلیس در ایران ـ درباره اوضاع آن روز و میزان نفوذ علما و مجتهدین، مخصوصا آقا محمدعلی، در
تاریخ خود میگوید:
«علمای ملت که عبارت از قضات و مجتهدین است، همیشه مرجع رعایای بی دست و پا و حامی فقرا و ضعفای بیچارهاند. اعاظم این طایفه به حدی محترمند که از سلاطین کمتر بیم دارند و هر وقت واقعهای مخالف
شریعت و
عدالت حادث شود،
خلق رجوع به ایشان کنند و
احکام ایشان، عموما جاری است تا وقتی که مملکت اقتضای استعمال آلات حرب کند.»
در جای دیگر مینویسد:
«حکومت مجتهدین در محکمههای شرع بسیار است قضات همواره صورت مسائل را به ایشان عرضه دارند و فتوای
مجتهد مردود نخواهد شد. پادشاه را یارای آن نیست که رد احکام ایشان کند و بسیار است که مصلحت سلطنت در این میدانند که فیصله امور را به مجتهدان مرجوع دارند و در وقتی که هیچ کس را جرات آن نیست که به جهت
شفاعت مجرمی به پادشاه نزدیک شود، پادشاه را جرات آن نیست که توسط مجتهدی رد کند! این طبقه بخشیده و معاف داشتهاند وقتی که مؤلف در ایران بود، چهار نفر از این طبقه بودند: آقا محمدعلی کرمانشاهی،
میرزا ابوالقاسم قمی ، حاجی میـر محمدحسین اصفهانی (خاتون آبادی) و حاج
سید حسین قزوینی .»
باید دانست آقا محمدعلی در عصر فتحعلی
شاه، صاحب نفوذ و قدرت زیادی بوده است از این رو، کتاب «راد شبهات الکفار» را به درخواست فتحعلی
شاه مینویسد و نیز در جریان قتل معصوم
علی شاه دکنی، سر سلسله صوفیه، با فتحعلی
شاه مکاتباتی داشته است و همچنین در عزل و نصب حاکمان کرمانشاه، مؤثر بوده است.
جایگاه آقا محمدعلی در آن زمان به گونهای بوده که نمونهای از
ولایت فقیه را، که در جامعه امروز مطرح است دارا بوده است.
آقا محمدعلی آثار فراوانی را به رشته تحریر در آورد که حقیقتا در شناخت شخصیت سترگ ایشان بسیار مؤثر است بیشتر این آثار در حال حاضر خطی و برخی نایاب و از سویی، تعداد دقیق
آثار ایشان مشخص نیست.
در مؤسسه علامه مجدد، وحید بهبهانی بیش از ۵۰ اثر به نام ایشان
ثبت شده است و این، در حالی است که این اسامی، لیست همه آثار نیست. خوشبختانه در سالیان اخیر، برخی از آثار گرانسنگ وی توسط همین مؤسسه، تحقیق، چاپ و منتشر شده است و بسیاری دیگر در دست تحقیق و انتشار است.
در مقدمه مؤسسه
وحید بهبهانی آمده است:
کتاب «خیراتیه» مرحوم آقا محمدعلی
عالیترین و محکمترین اثری است که به
زبان فارسی در رد و ابطال طریقه صوفیه به قلم پخته و شیوای یک مجتهد
اسلام شناس بزرگ نوشته شده است. این
اثر گرانبها مدتها به صورت خطی در مخازن کتابخانهها
محبوس بود... و بیم آن میرفت نسخههای آن مانند نسخههای خیلی از کتابهای دیگر از بین برود... خصوص این که این کتاب مانند مؤلف آن، دشمنان بسیار خطرناکی نیز داشته و از
زمان خود مؤلف در صدد از بین بردن نسخههای آن بودهاند... (خیراتیه، بخشی از مقدمه مؤسسه وحید بهبهانی)
اما بعد، چون محافظت حصن حصین
شریعت و سد ثغور شبهات اهل
بدعت و ضلالت به علمای اعلام و مجتهدین ذوی العز والاحترام ـ که حصون اسلام به مضمون «انی جعلته
علیکم حاکما فارضوا به حکما»، نائب مناب امام و به مصداق «علماء امتی کانبیاء بنی اسرائیل» وارثان علم سید الانامند لازم و متحتم بود در این اوقات که لوای کفر و الحاد مذهب حلول و اتحاد را طائفه طاغیه صوفیه پشمینه پوش و
مستان شراب ضلالت نوش برافروخته، در هر بلدی بی دینی و در هر سرزمینی بی کیش بدآئینی چون ظلمت شعار نور
علی و
شقاوت آثار معصوم
علی و میرزا تقی شقی و میرزا مهدی گمراه ابدی، همچو غولان راهزن سر راه بر مرد و
زن گرفته، شبهات باطله را به صورت حق جلوه داده، گرگ وار در اغنام
دین اهل اسلام افتاده، جمع کثیری را از جاده استقامت شریعت بیرون میبرند لهذا قاصر جانی، محمدعلی بن محمدباقر اصفهانی مشهور به «بهبهانی» به جهت رد شبهات واهیه و ترویج طریقه فرقه ناجیه، به تالیف رساله «خیراتیه» که از جمله خیرات جاوید است، پرداخته و نظر به این که هر فقره از این رساله عجاله ترویحی است از برای روح کثیر الفتوح الخیرین دین مبین، تسمیه آن به خیراتیه مناسب نمود. و از ظرائف آن که، عدد حمل «خیرات» با تاریخ تحریرش موافق افتاد. (خیرات: خ = ۶۰۰ ی = ۱۰ ر = ۲۰۰ الف = ۱ ت = ۴۰۰ ـ «۱۲۱۱» سال تالیف کتاب)
در مقدمه مؤسسه وحید بهبهانی آمده است:
آقا محمدعلی این کتاب را بنا به تقاضای فتحعلی
شاه قاجار و در پاسخ به سؤالات وی تدوین نموده است. در این کتاب ـ که با قلمی روان و گیرا (نسبت به
زمان تالیف یعنی دویست سال قبل) و بسیار مستدل و متقن مرقوم آمده ـ ابتدا پیرامون مسئله
نبوت و
اثبات ضرورت ارسال پیامبران و رفع اشکالات وارده بر وحی سخن رفته، آن گاه به نقادی و بحث در دو آئین آسمانی
یهود و
مسیحیت و نسخ آنها میپردازد، و سپس اساس مقصدش را که همان
نبوت خاصه و رسالت حضرت ختمی مرتبت ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ـ است، با گفت و گوی جامعی درباره
اعجاز قرآن و رد اشکالات آن، به
اثبات رسانیده و در پایان کتاب هم به طور موجز و کوتاه، اصول پنج گانه
دین را ـ که مورد اتفاق همه ادیان آسمانی است ـ با شیوه لطیف و مبرهن بیان مینماید. (راد الشبهات الکفار، بخشی از مقدمه مؤسسه وحید بهبهانی)
این کتاب، ویرایش جدیدی از کتاب «سنة الهدایه لهدایه السنه» است.
در مقدمه مؤسسه وحید بهبهانی آمده است:
مؤلف به حکم وظیفه هدایت و ارشاد مسلمین، به تالیف این کتاب نفیس اقدام و در فصل اول کتاب برای
اثبات خلافت بلافصل
امیرالمؤمنین علیهالسّلام
روایات و براهینی که مقبول
اهل سنت است، همراه با ذکر فضائل و مناقب آن حضرت طرح نموده و همه را مستند و متکی به کتب و آرای عامه نموده است. و در نهایت، این اتهام را که
مذهب تشیع یک تفکر جدید و ساخته قرون اخیر است پاسخ گفته و نام و شرح حال بسیاری از رجال و بزرگان و روات
شیعه را، که در کتب
حدیث و
رجال و انساب و... قدمای عامه تحت همین عنوان شیعه و یا
رافضی ذکر شده، آورده است. و در فصل دوم و سوم ـ همان گونه که رسم مؤلفان در باب
امامت است ـ به تفصیل، دلائل بطلان خلافت خلفای سه گانه را همراه با مطاعن و فلتات و لغزشهای ایشان به استناد نقل
اهل سنت بیان داشته و...
و در خاتمه، از آن جا که خود، فقیه و مجتهدی متبحر است، به نقد یک سلسله از آرای فقهی مذاهب چهارگانه در اغلب ابواب فقه ـ از
طهارت و
صلات تا معاملات و
نکاح ـ پرداخته و فتاوی خلاف کتاب و
سنت ایشان را آگاه با اشاره به آرای فقهی فقهای شیعه ذکر فرموده است.
و در پایان، گویی یک بار دیگر کتاب را از اول تا به آخر نظر کرده و تکمله بسیار مفید، به صورت حواشی بر آن افزوده است. (راهبرد اهل سنت به مساله امامت، بخشی از پیشگفتار مؤسسه علامه وحید بهبهانی)
آقا محمدعلی در بخشی از این کتاب مینویسد:
در این رساله مختصره اثبات خلافت بلافصل از برای
علی علیهالسّلام و بطلان
خلافت ابوبکر مینماییم به ادله و احادیثی که اهل سنت و
جماعت قبول دارند و در کتب معتبره خود ذکر و
روایت نمودهاند.
و اعتبار نمیکنیم به آنچه در اثبات خلافت ابوبکر میگویند از ادله و احادیث و شبهاتی که
شیعیان ، بلکه بعضی از سنیان نیز، آن را قبول ندارند و نسبت
وضع و
جعل به آنها میدهند.
و همچنین ذکر نمیکنیم احادیثی را که
شیعه تنها در باب امامت «
علی» علیهالسّلام روایت کردهاند زیرا که آنها نزد اهل سنت و جماعت احتمال
دروغ و
وضع و
جعل دارند.
فصلهای کتاب بدین قرار است:
فصل اول:
اثبات خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علیهالسّلام .
فصل دوم: در بطلان خلافت ابی بکر.
فصل سیم: در مطاعن خلفای سه گانه اجمالا.
و خاتمه کتاب در فواید و مؤیدات و ظرائف روایات و ظرائف حکایات به ضمیمه حاشیه مؤلف بر کتاب است.
این کتاب در قطع وزیری و در دو جلد (۱۴۶۰ صفحه) چاپ شده است.
این کتاب ارزنده نمایانگر مراتب فقهی و علمی مؤلف است لذا گاهی آقا محمدعلی به «صاحب مقامع» نامبرده شده است و جالب این که امروزه برخی از نوادگان آقا محمدعلی با نام فامیلی «مقامعی» شناخته میشوند.
در مرآت الاحوال در سبب تالیف این کتاب آمده است که: مقامع الفضل تدوین سؤالهایی است که آقا محمدعلی در مدت اقامت خود در رشت بدان پاسخ گفتهاند.
۶. اصول الدین و نماز (رساله... ).
۷. انتخاب الزاد = (مناسک).
۸. پاسخ به مسائل جبلیه (رساله
علویه).
۹. تاریخ حرمین شرمین:
آقا محمدعلی در مدت دو سال توقف در
مکه معظمه و
مدینه منوره، دو رساله نوشت و به نوعی مقامات و مواضع را معین نمود که اگر آن اماکن شریفه ـ نعوذ بالله ـ منهدم شود، از روی آن دو رساله، هر مقامی را در محلش میتوان معین نمود.
۱۰. تجدد الاعسار بعد الیسار (رساله... ).
۱۱. تفضیل الحسنین
علی امهما الصدیقة علیهاالسّلام (رساله... ).
۱۲. حاشیة
علی الروضة البهیه
۱۳. حاشیة
علی شرح تهذیب العمیدی.
۱۴. حاشیة
علی طهارة المدارک.
۱۵. حاشیة
علی نقد الرجال التفرشی.
۱۶. حکم الغناء( رساله... ).
۱۷. حلیة الجمع بین الفاطمیتین (رساله... ).
۱۸. خان الاخوان.
۱۹. ختام الکلام فی شرح مفاتیح الشرائع الاحکام.
۲۰. خیاریه (رساله... ).
۲۱. دلیل الناسک.
۲۲. ربیع الازهار.
۲۳. الرد
علی الفادری.
۲۴. رساله مکیه.
۲۵. الرضاعیة (رساله... ).
۲۶. الرغائب فی فوائد الغریبة
۲۷. زاد الحاج فی قطع الفجاج.
۲۸. سد الرمق فی حج التمتع.
۲۹. سهو القلم (رسالة... ).
۳۰. شرح دیباچه مفاتیح الشرائح.
۳۱. شرح شرح تجرید.
۳۲. الصلاة السلطانیة (رساله... ).
۳۳. طاغوتیه (رساله... ).
۳۴. فتاح المجامع فی شرح مفاتیح الشرایع.
۳۵. الفذالک فی شرح المدارک.
۳۶. الفوائد فی اصول العقائد.
۳۷. فی احکام الارث... ( رساله... ).
۳۸. فیض الهی (رساله... ).
۳۹. فی علم الامام و النبی (رساله... ).
۴۰. قاعدة فی مصرف رد المظالم (رساله... ).
۴۱. قطع القال و القیل فی انفعال ماء القلیل: این اولین رسالهای است که آقا محمدعلی در آغاز جوانی تالیف نموده است و هنگامی که شیخ یوسف بحرانی صاحب کتاب حدائق آن را ملاحظه مینماید، بر فضل آقا محمدعلی مطلع شده به گونهای که اجازه مبسوط برای ایشان فرستاد و درخواست نمود تا آقا محمدعلی در درس وی حاضر شود تا طرفین را فایده حاصل شود. آقا محمدعلی پذیرفت و مدت کوتاهی در درس شیخ یوسف بحرانی حاضر شد و از آن جهت که میل شیخ به طریقه اخباریین بود و در مباحثه، ترس رنجیدنش بود، حضور در درس را متوقف نمود و راهی
سفر بیت الله الحرام گردید.
۴۲. قطع المقال فی رد اهل الضلال.
۴۳. لامعة الانوار.
۴۴. اللئالی المنثورة فی جواب المسائل المتفرقه.
۴۵. مساحة البلاد.
۴۶. مظهر المختار فی النکاح مع الاعسار.
۴۷. معترک المقال فی علم الرجال.
۴۸. المقالة السلطانیة (رساله).
۴۹. ملتقط الدر فی تحقیق الکر.
۵۰. مناسک الحج (۵ رساله).
۵۱. منتخب تلخیص المقال.
۵۲. منع المنع (رساله... ): احتمالا با رساله حلیة الجمع بین... یکی باشد.
۵۳. میزان المقادیر.
۵۴. المؤونیه (رساله... ).
۵۵. نسب خلیفه ثانی (رساله... ). (اسامی این کتابها از «مؤسسه علامه وحید بهبهانی» گرفته شده بود و البته کتابهای دیگری با نام آقا محمدعلی کرمانشاهی موجود است که برای حصول اطمینان به بررسی بیشتری نیاز دارد)
• • •
آن جناب در هنگام رحلت،
وصیت فرمودند که ثلث منافع حمام قدیم احداثی ایشان ـ را که در اراضی ملکیه آن بلده واقع است ـ به فقرای سادات و عوام هر ساله برسانند و ابدالدهر این امر خیر جاری باشد.
آقا احمد، فرزند او، میگوید:
«مکرر میفرمودند که: در
ماه رجب سانحه عظیمه به این
شهر رویداد خواهد شد.»
عید مبعث ۱۲۱۶ هـ. ق. فرا رسید آن روز که
جمعه بود در بین
نماز ظهر و عصر، روح ملکوتی آن مرد بزرگ به اعلی
علیین پرکشید. به راستی چه نیکوست تولد در روز جمعه و رحلت در آدینه!
آن روز، فریاد «واویلا وا اسفا» بلند شد و سیلاب اشک از
چشم پیر و جوان جاری گشت و مرد و زن در فراق او بی قرار.
جنازه پاک آن بزرگمرد را، بنابر وصیتش، در کرمانشاه دفن کردند و بر فراز آن، قبه و بارگاهی ساختند تا هماره مطاف و مزار اهالی و بزرگان باشد.
امروزه مزار آقا محمدعلی که در کنار او جمعی از فرزندان فاضل دانشمند او که چون ستاره در اطرافش آرمیدهاند زیارتگاهی است که بر فراز آن ساختمانی بنا شده است.
سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «آقامحمدعلی کرمانشاهی».