• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آزادی برده (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



رعایت حقوق مشروع و انسانی بردگان و تشویق و تاکید به آزادسازی برده (عتق یا اعتاق)، امری است که در فقه اسلامی برای حمایت از حقوق برده وضع شده که برخی جنبه توصیه و استحباب و بیش‌تر آن‌ها جنبه الزامی داشته‌اند.



... ولـکن البر من ءامن بالله... وءاتی المال علی حبه... وفی الرقاب...
«نیکی (تنها) این نیست (که به هنگام نماز) صورت خود را به سوی مشرق و مغرب کنید (و تمام گفتگوی شما از مساءله قبله و تغییر قبله باشد و همه وقت خود را مصروف آن سازید) بلکه نیکی (و نیکوکار) کسانی هستند که به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورده‌اند، و مال (خود) را با علاقهای که به آن دارند به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان انفاق می‌کنند، نماز را بر پا می‌دارند، و زکات را می‌پردازند و به عهد خود به هنگامی که عهد بستند وفا می‌کنند، در برابر محرومیت‌ها و بیماری‌ها، و در میدان جنگ، استقامت به خرج می‌دهند، اینها کسانی هستند که راست می‌گویند و گفتار و رفتار و اعتقادشان هماهنگ است و اینها هستند پرهیزگاران».


چون تغییر قبله سر و صدای زیادی در میان مردم بخصوص یهود و نصاری به راه انداخت، یهود که بزرگترین سند افتخار خود (پیروی مسلمین از قبله آنان) را از دست داده بودند زبان به اعتراض گشودند، که قرآن در آیه ۱۴۲ با جمله (سیقول السفهاء) به آن اشاره کرده است آیه فوق نازل گردید و تاءیید کرد که این‌همه گفتگو در مساءله قبله صحیح نیست بلکه مهم‌تر از قبله مسائل دیگری است که معیار ارزش انسان‌هاست و باید به آنها توجه شود و آن مسائل را در این آیه شرح داده است.


... والذین یبتغون الکتـب مما ملکت‌ایمـنکم فکاتبوهم ان علمتم فیهم خیرا وءاتوهم من مال الله الذی ءاتـیکم...
«و آنها که وسیله ازدواج ندارند باید عفت پیشه کنند تا خداوند آنان را به فضلش بی‌نیاز سازد و بردگانی از شما که تقاضای مکاتبه (قرار داد مخصوص برای آزاد شدن) را دارند با آنها قرار داد ببندید، اگر رشد و صلاح در آنها احساس می‌کنید (و بعد از آزادی توانائی زندگی مستقل را دارند) و چیزی از مال خدا که به شما داده است به آنها بدهید، و کنیزان خود را برای تحصیل متاع دنیا مجبور به خودفروشی نکنید اگر آنها می‌خواهند پاک بمانند، و هر کس آنها را بر این کار اکراه کند (سپس پشیمان گردد) خداوند بعد از این اکراه غفور و رحیم است (توبه کنید و برای همیشه این عمل ننگین را ترک گوئید)».

۳.۱ - بهانه آزادی برده‌ها

نکند در این مرحله بحرانی و در این دوران آزمایش الهی تن به آلودگی در دهند و خود را معذور بشمرند که هیچ عذری پذیرفته نیست، بلکه باید قدرت ایمان و شخصیت و تقوا را در چنین مرحله‌ای آزمود.
سپس از آنجا که اسلام به هر مناسبت سخن از بردگان به میان آید عنایت و توجه خاصی به آزادی آنها نشان می‌دهد، از بحث ازدواج، به بحث آزادی بردگان از طریق مکاتبه (بستن قرارداد برای کار کردن غلامان و پرداختن مبلغی به اقساط به مالک خود و آزاد شدن) پرداخته می‌گوید: (بردگانی که از شما تقاضای مکاتبه برای آزادی می‌کنند با آنها قرار داد ببندید، اگر رشد و صلاح در آنان احساس می‌کنید) (و الذین یبتغون الکتاب مما ملکت ایمانکم فکاتبوهم ان علمتم فیهم خیرا).
منظور از جمله (علمتم فیهم خیرا) این است که رشد و صلاحیت کافی برای عقد این قرار داد و سپس توانائی برای انجام آن داشته باشند و بتوانند بعد از پرداختن مال الکتابه (مبلغی را که قرار داد بسته‌اند) زندگی مستقلی را شروع کنند، اما اگر توانائی بر این امور را نداشته باشند، و این کار در مجموع به ضرر آنها تمام شود و در نتیجه سر بار جامعه شوند باید به وقت دیگری موکول کنند که این صلاحیت و توانائی حاصل گردد. (بنا بر یک احتمال مخاطب «آتوهم» مؤمنان است. )


یقول اهلکت مالا لبدا• فلااقتحم العقبة• وما ادریک ما العقبة• فک رقبة.
«می‌گوید: مال زیادی را (در کارهای خیر) تلف کرده‌ام! ولی او (انسان ناسپاس) از آن گردنه مهم بالا نرفت! و تو نمی‌دانی آن گردنه چیست؟ آزاد کردن برده است!»


به دنبال ذکر نعمت‌های بزرگی که در آیات قبل آمده بود در آیات مورد بحث بندگان ناسپاس را مورد ملامت و سرزنش قرار می‌دهد که چگونه با داشتن آن همه وسائل سعادت راه نجات را نپیموده‌اند، نخست می‌فرماید:
(این انسان ناسپاس از آن گردنه بزرگ بالا نرفت) (فلا اقتحم العقبة).
به این ترتیب این گردنه صعب العبور را که انسان‌های ناسپاس هرگز خود را برای گذشتن از آن آماده نکرده‌اند، مجموعه‌ای است از اعمال خیر که عمدتا بر محور خدمت به خلق و کمک به ضعیفان و ناتوان‌ها دور می‌زند، و نیز مجموعه‌ای از عقائد صحیح و خالص است که در آیات بعد به آن اشاره شده.
و به راستی گذشتن از این گردنه با توجه به علاقه شدیدی که غالب مردم به مال و ثروت دارند کار آسانی نیست.
اسلام و ایمان با ادعا و گفتار حاصل نمی‌شود، بلکه در برابر هر فرد مسلمان و مؤمن گردنه‌های صعب العبوری است که باید از آنها، یکی بعد از دیگری.


... و الذین یبتغون الکتـب مما ملکت‌ایمـنکم فکاتبوهم ان علمتم فیهم خیرا...
مراد از (کتاب) مکاتبه است، (به اینکه صاحب برده با برده قرار بگذارد که بهای خود را از راه کسب و کار به او بپردازد و آزاد شود) و (ابتغاء مکاتبه) این است که برده از مولای خود در خواست کند که با او مکاتبه نماید، به این که مالی را از او بگیرد و او را آزاد کند در این آیه شریفه به صاحبان برده سفارش فرموده درخواست بردگان را بپذیرند، البته در صورتی که در ایشان چیزی سراغ دارند. و مراد از خیر، صلاحیت آزاد شدن ایشان است. (مقصود از «خیرا» صلاحیت و رشد است. )




۷.۱ - ایمان

... و من قتل مؤمنا خطـا فتحریر رقبة مؤمنة... (از شرط قرار گرفتن ایمان برای آزادی برده، استفاده می‌شود که بردگان با ایمان خود، می‌توانند راه آزادی خود را فراهم کنند).
«برای هیچ فرد با ایمانی مجاز نیست که فرد با ایمانی را به قتل برساند، مگر اینکه این کار از روی خطا و اشتباه از او سر زند و (در عین حال) کسی که فرد با ایمانی را از روی خطا به قتل برساند باید یک برده آزاد کند و خون‌بهائی به کسان او بپردازد مگر اینکه آنها خون‌بها را ببخشند - و اگر مقتول از جمعیتی باشد که دشمنان شما هستند (و کافرند) ولی مقتول با ایمان بوده باید (تنها) یک برده آزاد کند (و پرداختن خون‌بها لازم نیست) و اگر از جمعیتی باشد که میان شما و آنها پیمانی برقرار است باید خون‌بهای او را به کسان او بپردازد و یک برده (نیز) آزاد کند، و آن کس که دسترسی (به آزاد کردن برده) ندارد دو ماه پی در پی روزه می‌گیرد - این (یکنوع تخفیف و) توبه الهی است و خداوند دانا و حکیم است».

۷.۲ - بازخرید

... والذین یبتغون الکتـب مما ملکت‌ایمـنکم فکاتبوهم...
«و آنها که وسیله ازدواج ندارند باید عفت پیشه کنند تا خداوند آنان را به فضلش بی‌نیاز سازد و بردگانی از شما که تقاضای مکاتبه (قرار داد مخصوص برای آزاد شدن) را دارند با آنها قرار داد ببندید، اگر رشد و صلاح در آنها احساس می‌کنید (و بعد از آزادی توانائی زندگی مستقل را دارند) و چیزی از مال خدا که به شما داده است به آنها بدهید، و کنیزان خود را برای تحصیل متاع دنیا مجبور به خودفروشی نکنید اگر آنها می‌خواهند پاک بمانند، و هر کس آنها را بر این کار اکراه کند (سپس پشیمان گردد) خداوند بعد از این اکراه غفور و رحیم است ( توبه کنید و برای همیشه این عمل ننگین را ترک گوئید)».

۷.۲.۱ - قرارداد آزادی

... و الذین یبتغون الکتـب مما ملکت‌ایمـنکم فکاتبوهم ان علمتم فیهم خیرا...
مراد از (کتاب) مکاتبه است، (به اینکه صاحب برده با برده قرار بگذارد که بهای خود را از راه کسب و کار به او بپردازد و آزاد شود) و (ابتغاء مکاتبه) این است که برده از مولای خود در خواست کند که با او مکاتبه نماید، به این که مالی را از او بگیرد و او را آزاد کند در این آیه شریفه به صاحبان برده سفارش فرموده در خواست بردگان را بپذیرند، البته در صورتی که در ایشان چیزی سراغ دارند. و مراد از خیر، صلاحیت آزاد شدن ایشان است.

۷.۲.۲ - آزادی قرارداد بازخرید

... والذین یبتغون الکتـب مما ملکت‌ ایمـنکم فکاتبوهم... و ءاتوهم من مال الله الذی ءاتـیکم...
از آنجا که گاه با تمام تلاش و کوشش که خود انسان و دیگران می‌کنند وسیله ازدواج فراهم نمی‌گردد و خواه و ناخواه انسان مجبور است مدتی را با محرومیت بگذراند، مبادا کسانی در این مرحله قرار دارند گمان کنند که آلودگی جنسی برای آنها مجاز است، و ضرورت چنین ایجاب می‌کند، لذا بلا فاصله در آیه بعد دستور پارسائی را هر چند مشکل باشد به آنها داده می‌گوید: (و آنها که وسیله ازدواج ندارند باید عفت پیشه کنند، تا خداوند آنان را به فضلش بی‌نیاز سازد) (و لیستعفف الذین لا یجدون نکاحا حتی یغنیهم الله من فضله).
نکند در این مرحله بحرانی و در این دوران آزمایش الهی تن به آلودگی در دهند و خود را معذور بشمرند که هیچ عذری پذیرفته نیست، بلکه باید قدرت ایمان و شخصیت و تقوا را در چنین مرحله‌ای آزمود.

۷.۳ - زکات

انما الصدقـت للفقراء... و فی الرقاب.... .«زکات مخصوص فقراء و مساکین و کارکنانی است که برای (جمع آوری) آن کار می‌کنند، و کسانی که برای جلب محبتشان اقدام می‌شود، و برای (آزادی) بردگان، و بدهکاران، و در راه (تقویت آئین خدا، و واماندگان در راه، این یک فریضه (مهم) الهی است و خداوند دانا و حکیم است».
.. والذین یبتغون الکتـب مما ملکت‌ایمـنکم فکاتبوهم ان علمتم فیهم خیرا و ءاتوهم من مال الله الذی ءاتـیکم...(بنا بر یک احتمال مقصود از «مال الله» زکات است.

۷.۴ - کفاره

والذین یظـهرون من نسائهم ثم یعودون لما قالوا فتحریر رقبة من قبل ان یتماسا... «کسانی که از همسران خود (ظهار) می‌کنند سپس به گفته خود باز می‌گردند باید پیش از آمیزش جنسی آنها با هم برده‌ای را آزاد کنند، این دستوری است که به آن اندرز داده می‌شوید، و خداوند به آنچه انجام می‌دهید آگاه است». («ظهار»، آن است که مرد، زنش را در حال پاکی از حیض (بدون جماع با وی به یکی از محارم خود) مادر، خواهر، خاله و... تشبیه کند). (مثلا بگوید: تو مانند مادرم بر من حرام هستی. ).

۷.۴.۱ - کفاره قتل خطایی

وما کان لمؤمن ان یقتل مؤمنا الا خطـا و من قتل مؤمنا خطـا فتحریر رقبة مؤمنة... فان کان من قوم عدو... فتحریر رقبة مؤمنة... و ان کان من قوم... و تحریر رقبة مؤمنة...
(ضمیر «کان» در جمله «و ان کان من قوم...» با توجه به سیاق آیه، به مؤمن مقتول برمی‌گردد.). (بنابراین در هر سه صورت، قتل خطایی مسلمان مطرح است. )

۷.۴.۲ - کفاره شکستن قسم

لایؤاخذکم الله باللغو فی‌ایمـنکم ولـکن یؤاخذکم بما عقدتم الایمـن فکفرته... او تحریر رقبة...«خداوند شما را به خاطر سوگندهای بیهوده (و خالی از اراده) مواخذه نمی‌کند ولی در برابر سوگندهائی که (از روی اراده) محکم کرده‌اید مواخذه می‌کند، کفاره این گونه قسم‌ها اطعام ده نفر مستمند، از غذاهای معمولی است که به خانواده خود می‌دهید، یا لباس پوشانیدن بر آن ده نفر و یا آزاد کردن یک برده، و کسی که هیچکدام از اینها را نباید سه روز، روزه می‌گیرد، این کفاره سوگندهای شماست به هنگامی که سوگند یاد می‌کنید (و مخالفت می‌نمائید) و سوگندهای خود را حفظ کنید و نشکنید، این چنین خداوند آیات خود را برای شما بیان می‌کند تا شکر او را بجا آورید».


۱. بقره/سوره۲، آیه۱۷۷.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۹۷.    
۳. نور/سوره۲۴، آیه۳۳.    
۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۲۴۶.    
۵. بلد/سوره۹۰، آیه۶.    
۶. بلد/سوره۹۰، آیه۱۱ - ۱۳.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۲۶.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۴۹۳.    
۹. نور/سوره۲۴، آیه۳۳.    
۱۰. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۵، ص۱۵۷.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۲۴۶.    
۱۲. نساء/سوره۴، آیه۹۲.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۶۰.    
۱۴. نور/سوره۲۴، آیه۳۳.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۴۵۶.    
۱۶. نور/سوره۲۴، آیه۳۳.    
۱۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۵، ص۱۵۷.    
۱۸. نور/سوره۲۴، آیه۳۳.    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۴۵۸.    
۲۰. توبه/سوره۹، آیه۶۰.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۳.    
۲۲. نور/سوره۲۴، آیه۳۳.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۲۴۶.    
۲۴. مجادله/سوره۵۸، آیه۳.    
۲۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۱۵۳.    
۲۶. نساء/سوره۴، آیه۹۲.    
۲۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۵، ص۶۰.    
۲۸. ابن عاشور، تفسیر التحریر و التنویر، ج۵، ص۱۶۱    
۲۹. مائده/سوره۵، آیه۸۹.    
۳۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۶۴.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۱۹۲، برگرفته از مقاله «آزادی برده».    


رده‌های این صفحه : آزادی | برده داری | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار