• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آتش‌بس

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





آتش‌بس، پیمانى است كه براى ترك جنگ در مدّتى معيّن -خواه با گرفتن‌ عوض یا بدون آن- میان مسلمانان و کافران حربی منعقد مى‌گردد. این اصطلاح در باب جهاد با عنواوین هدنه، مهادنه، معاهده و مواعده، مورد بحث قرار می‌گیرد.



پیمان آتش‌بس با آنچه بر انشاى آن دلالت كند، اعم از لفظ و فعل مانند اشاره، منعقد مى‌گردد.
آتش‌ بس با حصول شرایط آن جایز است، امّا در این كه هیچ‌گاه واجب نمى‌شود یا به هنگام نیاز مسلمانان به آتش‌بس واجب مى‌گردد، اختلاف است.


جواز و صحّت قرارداد آتش بس منوط به تحقّق شرايط زير است:

۲.۱ - وجود مصلحت

انعقاد قرارداد آتش‌بس، تنها در صورت وجود مصلحتى مانند ضعف مسلمانان و نیاز به زمان براى تقویت نیرو، امید به مسلمان‌شدن کافران و مانند آن جایز است.

۲.۲ - تعیین مدّت

قرارداد آتش‌بس بدون تعیین مدّت، از آغاز تا انتها، باطل است، مگر این كه امام (علیه‌السّلام) در صورت عدم تعیین مدّت، شرط كند كه حق نقض آن را در هر زمانى داشته باشد كه در این صورت عقد صحیح است.
آتش‌ بس در صورت قدرت مسلمانان تا چهار ماه جایز است و بیش از یك سال جایز نیست و در جایز بودن آن بیش از چهار ماه و كمتر از یك سال با مراعات اصلح و یا عدم جواز آن حتى در صورت اصلح بودن آتش‌بس، اختلاف مى‌باشد.
در صورت ضعف مسلمانان، مدّت آتش‌بس منوط به نظر امام (علیه‌السّلام) یا نایب وى مى‌باشد؛ هر چند مدّت را ده سال یا بیشتر قرار دهد. البته به قولى، بیش از ده سال جایز نیست.

۲.۳ - حضور امام یا نایب او

قرارداد آتش‌بس، تنها به وسیله امام یا نایب او بسته مى‌شود؛ ولى بنا بر تصریح برخى، نقض آتش‌بسى كه به وسیله حاكم ستمگر یك كشور اسلامى با كافران بسته شده جایز نیست.


۱. نقض قرارداد آتش‌بس تا پایان مدّت تعیین شده، جز در صورت پیمانشکنی كافران، جایز نیست.

۲. شرط كردن امورى بر مسلمانان كه انجام‌شان براى آن‌ها جایز نیست، موجب بطلان قرارداد آتش‌بس می‌شود. اگر در قرارداد آتش‌بس بازگرداندن زنانى كه به كشور اسلامى مهاجرت كرده و مسلمان شده‌اند، شرط شود، قرارداد باطل است.
بازگرداندن مردان، در صورت شرط نكردن آن در قرارداد آتش‌بس، جایز نیست و در صورت شرط كردن با ایمن بودن آنان از افتادن در فتنه، جایز است و در غیر این صورت، شرط كردن آن در قرارداد صحیح نیست.

۳. جان و مال كافران معاهد، محترم است و تعرّض به آن‌ها جایز نیست.


۱. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۹۲.    
۲. کاشف الغطاء، جعفر بن خضر، کشف الغطاء، ج۴، ص۳۵۱.    
۳. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۹۵-۲۹۶.    
۴. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۹۹.    
۵. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۹۷-۲۹۸.    
۶. خویی، ابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج۱، ص۴۰۱.    
۷. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۱۲.    
۸. کاشف الغطاء، جعفر بن خضر، کشف الغطاء، ج۴، ص۳۵۱.    
۹. روحانی، محمدصادق، فقه الصادق، ج۱۳، ص۸۷.    
۱۰. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۱۲.    
۱۱. کاشف الغطاء، جعفر بن خضر، کشف الغطاء، ج۴، ص۳۵۲.    
۱۲. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۳۰۰.    
۱۳. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۰۷.    
۱۴. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱ ص۳۰۰.    
۱۵. کاشف الغطاء، جعفر بن خضر، کشف الغطاء، ج۴، ص۳۵۲.    



فرهنگ فقه مطابق با مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ص۱۱۸.    


رده‌های این صفحه : آتش بس | جهاد | صلح




جعبه ابزار