• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

یَدُ (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





یَدُ: (الْيَهُودُ يَدُ اللّهِ)
یَدُ: در لغت عرب به معانى زيادى اطلاق مى‌شود كه يک معنى آن «دست» است.
معانی ديگر یَدُ؛ «نعمت»، «قدرت»، «تسلّط» و نيز «زمامدارى و حكومت» است.
البته معناى اصلى آن همان دست است.
از آن‌جا كه انسان بيشتر كارهاى مهم را با دست خود انجام مى‌دهد، به عنوان كنايه در معانى ديگر به كار رفته است.



به موردی از کاربرد یَدُ در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - یَدُ (آیه ۶۴ سوره مائده)

(وَ قَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَ لُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَ كُفْرًا وَ أَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَ الْبَغْضَاء إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا وَ اللّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ)
یهود گفتند: «دست خدا بسته است.» دست‌هايشان بسته باد! و به خاطر آن‌چه گفتند، از رحمت الهى دور شوند! بلكه هر دو دست قدرت او، گشاده است؛ هرگونه بخواهد، مى‌بخشد. ولى اين آیات، كه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغيان و کفر بسيارى از آن‌ها مى‌افزايد. و ما در ميان آن‌ها تا روز قیامت عداوت و دشمنى افكنديم. هر زمان آتش جنگی در برابر شما افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت و آن‌ها براى فساد در زمین، تلاش مى‌كنند و خداوند، مفسدان را دوست ندارد.)

۱.۱.۱ - یَدُ در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: در معناى اين آيه و اين‌كه يهود به چه مناسبت اين كلمه كفر آميز را گفته است وجوهى چند است: يكى اين‌كه ملت و دین یهود، نسخ در احكام دين را جايز نمى‌دانسته و لذا به نسخ‌ تورات بهيچ وجه رضا نمى‌داد و زير بار اين حرف كه تورات به وسيله انجيل نسخ شود نمى‌رفت و يكى از اعتراضات و نقاط ضعفى را هم كه در دين اسلام مى‌ديدند و به رخ مسلمين مى‌كشيدند اين بود كه مى‌گفتند شما مسلمين پيرو كتابى هستيد كه بعضى از آياتش بعض ديگر را نسخ مى‌كند و نيز از همين جهت بداء را هم براى خدای تعالی در امور تكوينى جايز نمى‌دانستند و آن را هم يكى ديگر از نقاط ضعف اسلام و قرآن مى‌دانستند، چون از بعضى از آيات قرآن بداء استفاده مى‌شود.

۱.۲ - یَدُ (آیه ۳۱ سوره يوسف)

(فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَ أَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَ آتَتْ كُلَّ وَ احِدَةٍ مِّنْهُنَّ سِكِّينًا وَ قَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَ قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَ قُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلاَّ مَلَكٌ كَرِيمٌ)
(هنگامى كه همسر عزيز نيرنگ آن‌ها را شنيد، به سراغشان فرستاد و براى آن‌ها پشتى گرانب‌ها و مجلس باشكوهى فراهم ساخت و به دست هر كدام، كاردى براى بريدن ميوه داد و به يوسف گفت: «بر آنان وارد شو!» هنگامى كه چشمشان به او افتاد، او را بسيار با شكوه و زيبا يافتند و بى‌توجه دست‌هاى خود را بريدند و گفتند: «منزّه است خدا! اين بشر نمى‌باشد؛ اين جز يک فرشته بزرگوار نيست!»)

۱.۱.۱ - یَدُ در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: كلمه اكبر نه از اكبار به معناى اعظام و بزرگداشت است و كنايه است از حالت دهشت‌زدگى آن زنان، به طورى كه شعور و ادراک خود را به محض ديدن آن حسن و جمال از دست دادند و اين حالتى است طبيعى و خلقتى در عموم مردم، كه هر كوچكى در برابر بزرگ و هر حقيرى در برابر عظيم خاضع گردد. پس هر وقت عظيم و كبيرى به عظمت و كبريايى خود در برابر شعور آدمى جلوه‌گر شود بر هر چه كه در شعور آدمى وجود دارد و كوچكتر از آن عظيم است قاهر آمده و آن‌ها را از يادش مى‌برد و در نتيجه آدمى در اعمالش دچار خبط مى‌گردد.
به همين دليل بود كه وقتى زنان مصر یوسف را بديدند حسن و جمال او بر شعور و ادراكشان قاهر آمد، در نتيجه به جاى ميوه دست‌هاى خود را قطع كردند. اين‌كه قطع را به صيغه تفعيل آورده دلالت بر زيادى آن قطع دارد، هم چنان كه وقتى مى‌گويند قتل القوم تقتيلا و يا مى‌گويند موتهم الجدب تمويتا معنايش اين است كه: او مردم را بسيار بكشت. يا: قحطى بسيارى از مردم را نابود كرد.

۱.۳ - یَدُ (آیه ۵۰ سوره يوسف)

(وَ قَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جَاءهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللاَّتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ)
(پادشاه گفت: «او را نزد من آوريد.» ولى هنگامى كه فرستاده او نزد وى آمد، يوسف گفت: «به سوى آقايت بازگرد و از او بپرس ماجراى زنانى كه دست‌هاى خود را بريدند چه بود؟ به یقین پروردگار من به نيرنگ آن‌ها آگاه است.»)

۱.۱.۱ - یَدُ در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: در اين آیه به منظور اختصار، حذف و اضمار به كار رفته، و بطورى كه از سياق كلام و از طبع داستان برمى‌آيد تقدير چنين بوده: فرستاده شاه كه همان ساقى وى باشد از زندان برگشت و تعبيرى را كه يوسف از خواب شاه كرده بود باز گفت، آن گاه شاه بعد از شنيدن آن تعبير، دستور داد برويد يوسف را حاضر كنيد،- ساقى به زندان بازگشت و پيغام شاه را رسانيد، اما يوسف از بيرون آمدن استنكاف ورزيده گفت.
و پر واضح است كه خبر دادن يوسف از پيش آمدن سال‌هاى قحطى پى‌در پى، خبر وحشت‌زايى بوده و راه علاجى هم كه نشان داده از خود خبر عجيب‌تر بوده و شاه را كه معمولا نسبت به امور مردم اهتمام و شؤون مملكت اعتناء دارد سخت تحت تاثير قرار داده و او را، به وحشت و دهشت انداخته، لذا بى‌درنگ دستور مى‌دهد تا او را حاضر كنند و حضورا با او گفتگو كند و به آن‌چه كه گفته است بيشتر آگاه گردد، شاهد اين معنا هم حكايت قرآن كريم است.

۱.۳.۲ - یَدُ در تفسیر نمونه

آيه مورد بحث مى‌فرمايد:
«يهود گفتند دست خدا بسته است يَدُ اَللّٰهِ مَغْلُولَةٌ‌، دست‌هايشان بسته باد (غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ‌) و به خاطر اين سخن ناروا از رحمت الهى دور باشند، بلكه هر دو دست او گشاده است (بَلْ يَدٰاهُ مَبْسُوطَتٰانِ‌)...»
در اين آيه، واژه «يد» هم به صورت مفرد و هم تثنيه و هم جمع (ايدى) به كار رفته است.
قابل توجه اين‌كه يهود «يد» را به صورت مفرد آورده است، امّا خداوند در پاسخ آن‌ها «يد» را به صورت تثنيه (يداه) مى‌آورد و مى‌گويد «دو دست خدا گشاده است» و اين علاوه بر تأكيد مطلب، كنايه لطيفى از نهايت جود و بخشش خداست، زيرا كسانى كه زياد سخاوتمند باشند با هردو دست مى‌بخشند، به علاوه ذكر دو دست كنايه از قدرت كامل و شايد اشاره‌اى به نعمت‌هاى مادى و معنوى يا دنيوى و اخروى نيز بوده باشد.
در سوره یوسف در دو جا (آيات ۳۱ و ۵۰) به جمله «ايديهنّ‌» برمى‌خوريم، آنجا كه زنان مصر با ديدن يوسف چنان از خود بى‌خود شدند كه به جاى بريدن ترنج
«دست‌هاى خود را بريدند» (وَ قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ‌)
كه واژه «يد» در اين‌جا به صورت جمع (أَيْدِيَهُنَّ‌) براى زنان به كار رفته است.


۱. مائده/سوره۵، آیه۶۴.    
۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۱.    
۳. یوسف/سوره۱۲، آیه۵۰.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، دار القلم، ص۸۸۹.    
۵. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ص۴۸۶.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۴، ص۴۵۰.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۴، ص۴۵۱.    
۸. مائده/سوره۵، آیه۶۴.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۱۸.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۶، ص۴۴.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۳۲.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۱۰۸.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۳۹.    
۱۴. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۱.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۳۹.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۲۰۳.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۱۴۹.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۲۰۸.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۳۵۲.    
۲۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۵۰.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۴۱.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۲۶۴.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۱۹۴.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۲۳۴.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۳۶۷.    
۲۶. مائده/سوره۵، آیه۶۴.    
۲۷. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۱.    
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۴، ص۴۵۰.    
۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۴، ص۴۵۱.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «یَدُ»، ج۴، ص۷۶۰.    






جعبه ابزار