یَخْتَصّ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یَخْتَصّ:(وَ اللّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ) «یَخْتَصّ» در اصل از مادّه «خصّ» و «خصوص» به معنى «اختصاص دادن، ويژه گردانيدن، برترى دادن» است.
به موردی از کاربرد «یَخْتَصّ» در
قرآن، اشاره میشود:
(ما يَوَدُّ الَّذينَ كَفَرواْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ لا الْمُشْركينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَ اللّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشاءُ وَ اللّهُ ذو الْفَضْلِ الْعَظيمِ) «كافران
اهل کتاب، و همچنين مشركان، دوست ندارند كه از سوى پروردگارتان،
خیر و بركتى بر شما نازل گردد؛ در حالى كه
خداوند، هركس را بخواهد، ويژه
رحمت خود سازد؛ و خداوند، صاحب
فضل و بخشش بزرگ است.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
(ما يَوَدُّ الَّذينَ كَفَروا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ) اگر مراد باهل كتاب خصوص
یهود باشد هم چنان كه ظاهر سياق هم همين است، چون آيه قبل در باره يهود بود، آن وقت توصيف يهود باهل كتاب، مىفهماند كه
علت اينكه دوست نمیدارند كتابى بر شما مسلمانان نازل شود، چيست؟
و آن اين است كه چون خود آنان اهل كتاب بودند، و دوست نمیداشتند كتابى بر مسلمانان نازل شود، چون نازل شدن كتاب بر مسلمانان باعث ميشود، ديگر تنها يهوديان اهليت كتاب نداشته باشند، و اين اختصاص از بين برود، و ديگران نيز اهليت و شايستگى آن را داشته باشند.
مکارم شیرازی در
تفسیر نمونه میفرمایند:
آيۀ مورد بحث مىگويد:
«و خداوند متعال رحمت خويش را به هركس بخواهد اختصاص مىدهد.»
«اختصاص دادن» در آيۀ مذكور، يعنى منفرد ساختن چيزى (يا كسى) به آنچه در كلّى با آن چيز همسان نيست و ضدّ آن اشتراک است، واژۀ «اختصاص» به صورت لازم و متعدى هر دو آمده است و در آيۀ فوق به صورت متعدى به كار رفته، يعنى «خدا هركه را خواهد به رحمت خويش مخصوص مىگرداند.»
واژۀ «خاصّة» نيز از مادّۀ مذكور گرفته شده و آن ضدّ «عامّة» است و دربارۀ چيزى است كه به فردى و يا به قومى مخصوص باشد، همچنان كه در آيه ۲۵
سوره انفال مىخوانيم:
(وَ اِتَّقوا فِتْنَةً لا تُصيبَنَّ اَلَّذينَ ظَلَموا مِنْكُمْ خاصَّةً) «از فتنهاى بپرهيزيد كه تنها به ستمكاران شما نمىرسد (بلكه همه را فرا خواهد گرفت).»
در
حقیقت خاصيت حوادث اجتماعى چنين است، هنگامى كه جامعه در اداى
رسالت خود كوتاهى كند و بر اثر آن قانونشكنيها و
هرج و مرجها و ناامنىها و مانند آن به بار آيد نيكان و بدان در آتش آن مىسوزند و اين اخطارى است كه خداوند در اين آيه به همۀ جوامع اسلامى مىكند و مفهوم آن اين است كه افراد جامعه نه تنها موظفند وظايف خود را انجام دهند، بلكه موظفند ديگران را هم به انجام وظيفه وادارند، زيرا اختلاف و پراكندگى و ناهماهنگى در مسائل اجتماعى موجب شكست برنامهها خواهد شد و دود آن در چشم همه مىرود.
اين حقيقت را به بيان ديگرى نيز مىتوان روشن ساخت و آن اين كه: نيكان جامعه وظيفه دارند كه در برابر بدان سكوت نكنند اگر سكوت اختيار كنند در سرنوشت آنها نزد خداوند سهيم و
شریک خواهند بود.
چنان كه در حديث معروفى از
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده كه فرمود:
«خداوند عزّوجلّ هرگز عموم را به خاطر عمل گروهى خاص مجازات نمىكند مگر آن زمان كه منكرات در ميان آنها آشكار شود و توانايى بر انكار آن داشته باشند در عين حال سكوت كنند در اين هنگام خداوند آن گروه خاص و همه توده اجتماعى را مجازات خواهد كرد.»
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «یختص»، ج۱، ص ۶۸۵.