در کتاب المناقب، ابن شهرآشوب گزارش شده است: عربی بادیه نشین، به حاجت خواهی، نزد معاویه آمده بود که حسین (علیهالسّلام) نیز نزد معاویه آمد. معاویه از او روی گرداند و سرگرم گفتگو با حسین (علیهالسّلام) شد. آن بادیه نشین به یکی از حاضران گفت: این مرد که وارد شد، کیست؟ گفتند: حسین بن علی است. بادیه نشین به حسین (علیهالسّلام) فرمود: ای پسر دختر پیامبر خدا! حتما برای بر آوردن حاجتم، با معاویه گفتگو کن. حسین (علیهالسّلام) آن را با معاویه در میان نهاد و او حاجتش را بر آورد. پس بادیه نشین، چنین سرود: نزد عَبشَمی آمدم، به من نبخشید تا آن که فرزند پیامبر، او را بر انگیخت ••• او پسر کرم و بخشش مصطفاست از دل بتولِ پاک ••• وهاشم را بر شما برتری است مانند برتریِ سبزی بهار بر خشک سال. معاویه گفت: ای مرد بادیه! من به تو میبخشم و تو حسین را میستایی؟ بادیه نشین گفت: ای معاویه! تو از حقّ او، به من عطا کردی و به سفارش او، حاجت مرا روا نمودی. هنگامی که معاویه در اوج قدرت بود، در مجلس عام او به پیشنهاد اطرافیان از امام حسین (علیهالسّلام) خواسته شد، خطابه بخواند. امام حسین (علیهالسّلام) به منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی و صلوات بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در خطابهای انقلابی که سرشار از فصاحت و بلاغت بود، به تبیین رسالت و جایگاه اهل بیت پرداختند. ایشان با استناد به آیات قرآن، منزلت والای اهل بیت به عنوان جانشینان بر حق پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و مفسران راستین قرآن را به اثبات رساندند و وجوب اطاعت از ایشان را در تمام شئون زندگی، اعم از مسائل سیاسی، اجتماعی، عبادی و اخلاقی، تبیین فرمودند. تا جایی که معاویه گفت: ای ابا عبداللَّه کافی است، حرف را رساندی! و تبلیغت را انجام دادی. امام در جواب مردی که گفت: اینکه خطبه میخواند کیست؟ فرمود: «ما حزب و گروه غالب خدا و مقرّبین عترت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، و اهل بیت طیّب و طاهر اوییم، ما یکی از دو چیز گرانبهایی هستیم که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آن را پس از قرآن به ودیعت نهاد، کتابی که در آن تفصیل هر چیزی است، و در پیش رو و پشت سر هیچ باطلی بدان راه ندارد، قرآنی که تفسیرش به عهده ما گذاشته شد و تاویلش ما را درمانده نکند بلکه به دنبال حقایق آن هستیم. پس ما را اطاعت کنید که طاعت ما واجب است، چرا که قرین طاعت خدا و رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است، خداوند میفرماید: «خدای را فرمان برید و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و صاحبان امر را، که از شمایند، فرمان برید، پس اگر در باره چیزی ستیزه و کشمکش کردید آن را به خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بازگردانید»، و نیز فرمود: «و حال آنکه اگر آن را به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و صاحبان امر خویش باز میگرداندند هر آینه کسانی از آنان که (حقیقت) آن را بیرون میکشند آن را میدانستند، و اگر فزونبخشی و مهربانی خدا بر شما نبود از شیطان پیروی میکردید مگراندکی.» • «عن موسی بن عقبة عن الحسین (علیهالسّلام) فی خُطبَةٍ لَهُ: نَحنُ حِزبُ اللّه ِ الغالِبونَ، وعِترَةُ رَسولِ اللّه ِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) الاَقرَبونَ، واهلُ بَیتِهِ الطَّیِّبونَ، واحَدُ الثَّقَلَینِ اللَّذَینِ جَعَلَنا رَسولُ اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ثانِیَ کِتابِ اللّه ِ تَبارَکَ وتَعالَی، الَّذی فیهِ تَفصیلُ کُلِّ شَیءٍ، لا یَاتیهِ الباطِلُ مِن بَینِ یَدَیهِ ولا مِن خَلفِهِ، وَالمُعَوَّلُ عَلَینا فی تَفسیرِهِ، لا یُبطِئُنا تَاویلُهُ، بَل نَتَّبِعُ حَقائِقَهُ. فَاَطیعونا فَاِنَّ طاعَتَنا مَفروضَةٌ، اذ کانَت بِطاعَةِ اللّه ِ ورَسولِهِ مَقرونَةً، قالَ اللّه ُ (عزّوجلّ): (اَطِیعُواْ اللَّهَ وَاَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَاُوْلِی الْاَمْرِ مِنکُمْ فَاِن تَنَـزَعْتُمْ فِی شَیْ ءٍ فَرُدُّوهُ اِلَی اللَّهِ وَالرَّسُولِ) وقالَ: (وَلَوْ رَدُّوهُ اِلَی الرَّسُولِ وَاِلَی اُوْلِی الْاَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنمـبِطُونَهُ و مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُو لَاتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَـنَ اِلَا قَلِیلاً)» در کتاب الاحتجاج به نقل از موسی بن عُقبه، از امام حسین (علیهالسلام) روایت شده است: ما حزب چیره خداییم و خاندان و نزدیکان پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اهل بیت پاک او و یکی از دو چیز گران بهایی که پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در کنار کتاب خدای متعال و پس از آن قرار داد؛ کتابی که بیان هر چیز در آن هست و باطل، از پس و پیش، به آن راه ندارد و در تفسیر آن، بر ما اعتماد میشود و در تاویلش در نمیمانیم؛ بلکه حقایقش را دنبال میکنیم. از ما اطاعت کنید که اطاعت از ما واجب است؛ زیرا با اطاعت خدا و پیامبرش همراه است. خداوند (عزّوجلّ) فرموده است: «از خدا و پیامبر و اختیارداران خود، اطاعت کنید و اگر در چیزی اختلاف کردید، آن را به خدا و پیامبر باز گردانید» و فرمود: «و اگر به پیامبر و اختیارداران خود باز میگرداندند، بی تردید، به حقیقت آن پی میبردند و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، همه شما، جزاندکی، از شیطان پیروی میکردید». • پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۴۵۱-۴۶۰. ردههای این صفحه : بنی امیه | مقتل پیشوایی | مقتل جامع سیدالشهداء | مواضع امام حسین در برابر معاویه | نهضت عاشورا | یزید |