• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

گریه موجودات مختلف برای امام حسین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




واقعه عاشورا و شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) در راس مهم‌ترین حوادث تاریخ بشریت قرار دارد. یکی از نشانه‌های عظمت این حادثه، رخدادهای شگفتی است که غالباً آنها شکل خرق عادت داشته و در پی شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) به وقوع پیوست. یکی از این رخدادهای عجیب، گریه موجودات مختلف بر مصیبت کربلا و شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) بود.



حادثه عاشورا از لحاظ ماهیت، اهداف و آثاری که بر جای نهاد، یکی از بزرگ‌ترین رویدادهای تاریخ بشر است؛ چراکه قهرمان حادثه، امامی معصوم اسـت کـه بـه منظـور حفظ کامل‌ترین و آخرین دین الهی، جان خود را فدا کرد. رخدادهای شگفتی که در پی شهادت آن حضرت، در جهان هستی پدید آمد، گواهی بر عظمت قیام او و شدت فاجعه شهادتش است. در یک نگاه گذرا بـه مـتـون تاریخی و روایی شیعه و اهل سنت، گزارش‌های بسیاری از این دست حوادث به چشم می‌خورد که در مجموع، گویای آن است که این حادثه، در میان حوادث رخ داده در تمام تاریخ بشر، اهمیت خاصی دارد و بدین لحاظ درخور دقت و بررسی ویژه است. یکی از حوادث عجیبی که پس از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) رخ داد، گریه موجودات مختلف بر مصیبت کربلا و شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) بود.


در روایات متعددی آمده است که پس از شهادت امام حسین، زمین و آسمان و دیگر عناصر طبیعت، بر کشته شدن او گریستند. این روایات را، به جز اهل بیت و اصحاب آنان، اهل سنت نیز نقل کرده‌اند. در روایات رسیده از اهل بیت، معمولاً به آیه ۲۹ سوره دخان اشاره شده است که مربوط به هلاکت فرعون و قوم اوست:
(فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرين‌)؛ «پس نه آسمان بر آنان گریست و نه زمین، و آنان از مهلت یافتگان نبودند». در ادامه این دسته روایات آمده است که در طول تاریخ، آسمان و زمین، تنها بر دو تن گریسته‌اند: یحیی بن زکریا و حسین بن علی.
در منابع اهل سنت نیز روایات بسیاری درباره گریه عناصر طبیعت بر شهادت‌ امـام حسین، به چشم می‌خورد که برای نمونه، سخن سیوطی را در این باره نقل می‌کنیم. وی با اشاره‌ای گذرا به ماجرای شهادت امام حسین می‌گوید: «دل تحمل ذکر این داستان را به شکل مفصل ندارد»؛ و سپس حوادث پس از شهادت را چنین گزارش می‌کند: آن گاه که حسین (علیه‌السّلام) به قتل رسید، نور خورشید تا هفت روز بر روی دیوارها، همچون ملحفه‌های رنگین بود، و ستارگان به یکدیگر برخورد می‌کردند. قتـل حسین (علیه‌السّلام) در روز عاشورا رخ داد و در این روز خورشید کسوف کرد. آفـاق آسمان تا شش ماه پس از قتل او سرخ رنگ بود، و این سرخی پس از آن روز نیز، همچنان در آسمان دیده می‌شود؛ در حالی که پیش از قتل حسین (علیه‌السّلام) چنین چیزی در آسمان دیده نمی‌شد.
گریستن هستی بر شهادت ابی عبدالله (علیه‌السّلام)، در سروده‌های شاعران نیز انعکاس یافته است. برای نمونه سید حمیری در این باره چنین سروده است:
بَكتْ الارضُ فقدَه و بَكتْهباحمرارٍ له نواحي السماء
بَكتا فقدَه اربعين صباحاكلَّ يوم عند الضحي والمساء

«زمین بر فقدان حسین (علیه‌السّلام) گریست و آسمان نیز، با سرخی کناره‌هایش، بر او گریست. این دو (زمین و آسمان) تا چهل روز، هر صبح و شام در فقـدان حسین گریستند».
مضامین مشابهی در اشعار دیگر شعرای شیعی و غیرشیعی به چشم می‌خورد. برای نمونه، ابوالعلاء معری چنین سروده است:
و على الدهر من دماء الشهيدين‌علي و نجله شاهدان‌
و هما في أواخر الليل فجران‌و في أولياته شفقان‌

«خونهای آن دو شهید، یعنی علی و پسرش، دو گواه بر روزگارند که در اواخر شـب، همچون دو فجر، و در اوایل شب، همچون دو شفق هستند».
سلیمان بن قتة عدوی نیز چنین سروده است:
مَرَرتُ عَلى أبياتِ آلِ مُحَمَّدٍفَلَم أرَها أمثالَها يَومَ حُلَّتِ
ألَم تَرَ أنَّ الشَّمسَ أضحَت مَريضَةًلِفَقدِ حُسَينٍ وَالبِلادَ اقشَعَرَّتِ

«بر خانه‌های آل محمـد گـذر کردم؛ اما آنهـا را بـه سـان روزهای نخست ندیدم! آیا نمی‌بینی که خورشید از شهادت حسین (علیه‌السّلام) بیمارگون شده و شهرها به لرزه درآمده‌اند؟»

۲.۱ - گریه آسمان و زمین

در دسته‌ای از روایات منقول از شیعه و سنی آمده است که در طول تاریخ، آسمان و زمین، تنها بر دو تن گریسته‌اند: یحیی بن زکریا و حسین بن علی.
«عن ابن سیرین قال لم تبک السماء علی احد بعد یحیی بن زکریا الا علی الحسین بن علی؛ آسمان برای هیچ کسی جز یحیی بن زکریا و حسین بن علی (علیهم‌السّلام) گریه نکرده است.» جعفر بن محمد بن قولویه قمی (محدث بزرگ شیعه در قرن چهارم)، در باب بیست و هشت کتـاب کامل الزیارات، با عنوان «بکاء السماء والارض علی قتل الحسین (علیه‌السّلام) و یحیـی بـن زکریا» بیست و هفت روایت در این باره آورده است. در این کتاب باب‌های دیگری نیز با عنوان‌های «بکـاء جمیع ما خلق الله علی الحسین» با نه روایت، و «بکاء الملائکة علی الحسین» با بیست روایت، و «نوح الجن علی الحسین (علیه‌السّلام)» با ده روایت به چشم می‌خورد. در دومین روایت باب بیست و هشت که به طور مسند از ابراهیم نخعی نقل شده، آمده است که روزی امیر مؤمنان علی وارد مسجد شد و در گوشه‌ای نشست و اصحابش نیز گرد او حلقه زدند. در این هنگام، فرزندش حسین وارد مسجد شد و نزد پدر رفت. امیر مؤمنان، در حالی که دست مبارکش را بر سر فرزندش نهاده بود، فرمود: «فرزندم! خداوند در قرآن کریم اقوامی را سرزنش کرده و درباره آنها فرموده است: (فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرين‌)؛ «اما به خداوند سوگند تو را خواهند کشت، و آسمان و زمین بر تو خواهند گریست».
امام صادق (علیه‌السّلام) نیز در روایت مفصلی خطاب به زراره فرموده است: «ای زراره، آسمان چهل روز با خون بر حسین (علیه‌السّلام) گریست، و زمین چهل روز با سیاهی گریست، و خورشید چهل روز، با کسوف و سرخی گریست، و همانا کوه‌ها پاره پاره شده و از هـم فروپاشیدند و دریاها متلاطم شد، و فرشتگان چهل روز بر حسین گریستند...» .
در روایت دیگری از امام صادق (علیه‌السّلام) می‌خوانیم: «پس از شهادت امام حسین آسمانهای هفت گانه و زمین‌های هفت گانه و آنچه در آنها و بین آنهاست، و آنچه از مخلوقات الهی که در بهشت و دوزخ قرار دارند، و آنچـه دیـده مـی شـود و آنچه دیده نمی‌شود، همگی بر ابی عبدالله (علیه‌السّلام) گریستند، به جز سه چیز که بر آن حضرت نگریستند...» . آن حضرت سپس در پاسخ راوی، آن سه چیز را بصره و دمشق و خاندان عثمان بن عفان معرفی فرمود. گریه آسمانها و زمین‌های هفت گانه بر شهادت امام حسین (علیه‌السّلام)، در روایت معـروف ابن شبیب از امام رضا نیز به چشم می‌خورد.
امام باقر در روایتی، پس از اشاره به آیه (لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا) و اینکه حضرت یحیی و امام حسین پیش از خود، همنامی نداشته‌اند، فرمود: «آسمان و خورشید، چهل روز بر آن دو گریست، و گریه آنها به این صورت بود که خورشید، هنگام طلوع و غروب، سرخ رنگ می‌شد». در روایت فاطمه بنت علی نیز می‌خوانیم: «... نور خورشید بر روی دیوارها به رنگ سرخ، همچون ملحفه‌های رنگین، مشاهده می‌شد، و وضع بدین گونه بود تا زمانی که علی بن الحسین به همراه زنان از شـام خـارج، و سـر‌ امـام حسین به کربلا بازگردانده شد».

۲.۲ - گریه پرندگان و وحوش

فراوانی روایات در این زمینه به گونه‌ای است که جایی برای تردید در اصل این رخداد باقی نمی‌گذارد. در روایت ابوبصیر از امام باقر (علیه‌السّلام) نیز آمده است که انس و جن و پرندگان و وحوش، بر امام حسین (علیه‌السّلام) به گونه‌ای گریستند که اشکشان جاری شد.
درباره گریه وحوش نیز، حارث اعور از امیر مؤمنان علی نقل کرده است: «پدر و مادرم فدای حسین که در پشت کوفه کشته خواهد شد. به خدا سوگند، گویا انـواع وحوش را می‌بینم که گردنهایشان را به سوی قبر او کشیده و شب تا به صبح بـرای او می‌گریند. پس هرگاه وحوش چنین‌اند، مبادا شما در حق او جفا کنید». بعضی از اصحاب خاص امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) نیز شنیده‌های خود را در این باره، پیش از وقوع حادثه کربلا، برای دیگران بازگو می‌کردند. برای نمونه، هنگامی که عثمان، ابوذر را به ربذه تبعید کرد، برخی از مردم به ابوذر گفتند: «دل خوش دار که این سختیها در راه خدا‌ اندک است». ابوذر در پاسخ، ضمن تصدیق این سخن، اظهار داشت: اما شما در قتل حسین (علیه‌السّلام) خواهید کرد؟ به خدا سوگند در اسلام، پس از قتل خلیفه (یعنی امیر مؤمنان علی) کشته‌ای بزرگ تر از او نخواهـد بـود، و خداوند شمشیر انتقام خود را به دست فردی از ذریه حسین (علیه‌السّلام) بیرون خواهـد کشید. اگر می‌دانستید که در نتیجه قتل او بر ساکنان دریاها و کوه‌ها و بیشه‌ها، جنگلها و صخره‌ها، و اهل آسمان، چه می‌گذرد، چنان می‌گریستید که جان از کالبدتان خارج شود.
میثم تمار نیز در سخنان مشابهی، از گریه همه موجودات بر شهادت امام حسین (علیه‌السّلام)، حتی حیوانات وحشی بیابانها، ماهیان دریاها، پرندگان آسمانها، خورشید، ماه، ستارگان، آسمان، زمین، مؤمنان از انس و جـن، همه فرشتگان آسـمـانهـا و زمینها، رضوان (نگاهبان بهشت)، مالک (نگاهبان دوزخ) و حاملان عرش خبر داده بود.
به جز این، روایات دیگری نیز درباره عزای همیشگی و پایان ناپذیر بعضی حیوانات برای آن حضرت در دست است. برای نمونه، می‌توان به روایت سکونی از امام صادق (علیه‌السّلام) اشاره کرد. آن حضرت درباره گونه‌ای کبوتر بـه نـام راعبی فرمود: «کبوتران راعبی را در خانه‌هایتان نگاه دارید؛ چراکه این کبوتران، قاتلان حسین (علیه‌السّلام) را لعن می‌کنند. لعنـت خدا بر قاتل حسین باد». در روایتی مشابه، از داود بن فرقد نقل شده است: در خانه امام صادق (علیه‌السّلام) نشسته بودم که ناگاه صدای کبوتر راعبی بلند شد. حضرت نگاهی به من کرد و فرمود: ‌ای داوود، آیا می‌دانی این پرنده چه می‌گوید؟ گفتم: نه، فدایت شوم. فرمود: قاتلان حسین را نفرین می‌کند. این پرنده‌ها را در خانه‌هایتان نگهداری کنید. شگفت تر از این، روایات مربوط به جغد اسـت. ابـن قولویه در حدیثی مسند از حسین بن ابی غندر چنین نقل کرده است: روزی امام صادق (علیه‌السّلام) از اصحابش پرسید: آیا کسی از شما، جغد را به هنگام روز مشاهده کرده است؟ گفتند: خیر؛ جغد جز در هنگام شب دیده نمی‌شـود. حضرت فرمود: این پرنده همواره در آبادیها می‌زیست؛ ولی از زمان قتـل حسین (علیه‌السّلام) با خود عهد کرد که دیگر در آبادیها زندگی نکند و جز در خرابه‌ها به سر نبرد. این پرنده تمام روز را روزه دار و حزین است تا اینکه شب دررسد و در دل شب تا صبح برای حسین (علیه‌السّلام) ناله می‌دهد. روایت مسندی که ابن قولویه از علی بن صاعد بربری (متولی مرقد امام رضا) و او از پدرش، و او از امام رضا نقل کرده‌اند، گویاتر از روایت پیشین است. ترجمـه‌ایـن روایت چنین است: روزی نزد امام رضا (علیه‌السّلام) رفتم. آن حضرت پرسید: مردم درباره جغدها چه می‌گویند؟ گفتم: دوست دارم نظر شما را بدانم. فرمود: جغدها در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در خانه‌ها و قصرها می‌زیستند و هنگام غذا نزد سفره‌ها می‌نشستند و از غذاهایی که مردم مقابلشان می‌انداختند خورده، از آب سیراب می‌شدند، و سپس به لانه خود بازمی گشتند؛ اما پس از قتل حسین (علیه‌السّلام) از آبـادی‌هـا خـارج شدند و سر به خرابه‌ها و کوه‌ها و بیابانها گذاشتند و گفتند: چه بد امتـی هستید شما که فرزند دختر پیامبرتان را کشتید؛ پس ما نیز خود را از شر شـما در امان نمی‌بینیم.

۲.۳ - گریه پیامبران و فرشتگان

اگر بر شهادت سیدالشهدا اجزای مختلف عالم هستی گریسته‌اند، دیگر گریه انبیای الهی، فرشتگان و جنیان با ایمان بر این مصیبت بزرگ، چندان شگفت نیست. این حقیقت را می‌توان در روایات متعددی که منابع شیعی و سنی گزارش کرده‌اند، دریافت. اینک چند نمونه از این روایات را نقل می‌کنیم:
ابن قولویه قمی، روایت مسندی را از ابوبصیر بدین مضمون نقل کرده است: نزد امام صادق (علیه‌السّلام) بودم و با آن جناب سخن می‌گفتم که فرزند ایشان وارد شد. آن حضرت او را بوسید و به خود چسباند و فرمود: خداوند کوچک بدارد آن که شما را کوچک کند و انتقام کشد از آن که شما را تنها گذارد و خـوار کند و لعنت کند آن که شما را به قتل رساند، و خداوند ولی و حافظ یاری کننده شما باشد. همانا گریه زنان و انبیا و صدیقان و شهدا و فرشتگان آسمان برای شما بسیار بوده است. سپس حضرت گریست و فرمود: ‌ای ابابصیر، هرگاه به اولاد حسین (علیه‌السّلام) می‌نگرم، به علت آنچه بر پدرشان (حسین (علیه‌السّلام) ) و بر ایشان گذشته، نمی‌توانم از گریه خودداری کنم.
ابن قولویه در روایت دیگری از امام صادق (علیه‌السّلام) به گریه صدیقه کبری (سلام‌الله‌علیها) بـه همـراه هـزار پیامبر و هـزار صدیق و هـزار شهید و هزاران هـزار تـن از کروبیـان بـر شـهادت امام حسین (علیه‌السّلام)، اشاره کرده است. درباره گریه فرشتگان نیز ـ به جز آنچه گذشت روایات بسیاری در منابع روایی به چشم می‌خورد. ابن قولویه، باب بیست و هفتم کامل الزیارات را با عنوان «بکاء الملائکة علی الحسین بـن علی» با نقل بیست روایت، به این موضوع اختصاص داده است.
پیش از همه امام سجاده در مجلس یزید، این حقیقت را اعلام کرد: «من فرزند کسی هستم که فرشتگان آسمان بر او گریستند». آن حضرت به هنگام ورود کاروان اسرای اهل بیت به مدینه نیز فرمود: ‌ای مردم، کدام یک از مردانتان پس از قتل حسین (علیه‌السّلام) دل شاد خواهـد بـود؟ و کدامین قلب، غیرمحزون، و کدامین چشم، بی اشک؟ در حالی که هفت آسمان بر او گریستند و دریاها با امواجشان، و آسمانها با ارکانشان، و زمین با همه وسعتش، و درختان با همه شاخه‌هایشان، و ماهیان در عمق دریاها و ملائکه مقرب الهی و همه اهل آسمانها...
در روایـت ابوحمزه ثمالی از‌ امام باقر نیـز مـی خـوانیم که پس از شهادت ابی عبدالله (علیه‌السّلام)، فرشتگان با گریه و ناله و ضجه، از خداوند خواستار انتقـام خـون آن حضرت شدند، و خداوند نیز در پاسخ فرشتگان، از قیام قائم آل محمد بـرای انتقام خون حسین (علیه‌السّلام) خبر داد.
[۴۲] صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، ج۱، ص۱۹۲.
مضمونی مشابه این روایت را در روایتی از امام صادق (علیه‌السّلام) خطاب کرام بن عبدالکریم نیز مشاهده می‌کنیم.
ابن قولویه روایات متعددی را از امام باقر و امام صادق نقل کرده که از حضور فرشتگان بسیاری با هیئت غبارآلود و عزادار بر سر قبر امام حسین (علیه‌السّلام) در همـه سـاعات شبانه روز خبر داده‌اند؛ فرشتگانی که به گریه برای مظلومیت آن حضرت و نیز دعا برای زایران او مشغول‌اند. برای مثال صفوان جمال از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل می‌کند: در مسیر مدینه به مکه در محضر‌ امـام صـادق بودم و آن حضرت را محزون و شکسته و غمناک دیدم. چون از سبب آن پرسیدم، فرمـود: اگر آنچه را که من می‌شنوم، تو نیـز مـی شـنیدی، چنین پرسشی نمـی کـردی. گفتم: مگر چه می‌شنوید؟ فرمود: نالـه فرشتگان و نفرین آنـان بـر قـاتلان امیر مؤمنان علی و قاتلان حسین (علیه‌السّلام)، و ناله جنیان و گریه فرشتگانی که دور قبر حسین (علیه‌السّلام) به شدت در جزع و فـزع انـد. با این وجـود، آیا آب و خـواب و خوراک می‌تواند گوارا باشد؟!

۲.۴ - گریه جنیان مؤمن

یکی دیگر از حوادث شگفتی که برخی منابع از آن سخن گفته‌اند، گریه جنیان برای شهادت امام حسین است. از جمله شیخ صدوق در این‌باره گزارش کرده است: گروهی که سر امام را تا شام همراهی می‌کردند، گفتند که شب‌ها تا صبح نوحه جنیان را بر حسین می‌شنیدند.
بر اساس روایات متعـدد جنیـان مـؤمن نیز در کنار دیگر موجودات، در عـزای امام حسین (علیه‌السّلام) گریسته‌اند. در روایت ابوبصیر از امام باقر خواندیم که انس و جن و پرندگان و وحوش، چنان بر حسین (علیه‌السّلام) گریستند که اشکشان سرازیر شد. برخی روایات دیگر، از قول کسانی است که نوحه سرایی و گریه و عـزای جنیان را به گوش خود شنیده انـد؛ ماننـد‌ ام سلمه همسر گرامی رسـول خـدا که روزی به خادمش گفت: گویا فرزندم (حسین (علیه‌السّلام) کشته شده است؛ زیرا از زمان رحلت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به این سو، دیگر صدای گریه و نوحه جنیان را نشنیده بودم، جـز دیشب که شنیدم می‌گفتند:
أيا عَينايّ فَاحْتَفِلِي بِجهْدٍفَمنْ يَبْكي عَلى الشُّهداء بَعْدي
عَلى رَهْطٍ تُقُودُهُمُ المناياإلى مُتَجبِّرٍ مِنْ نَسْلِ عَبْد

«ای دیده من! باجدیت گریه کن، و پس از من چه کسی بر شهدا خواهد گریست؟ بر گروهی که مرگ، آنان را در زمان حکومت زورگویی از نسل بردگان حرکت می‌دهد.»
ابن قولویه در کتاب کامل الزیارات بابی با عنوان «نوح الجن علی الحسین» مشتمل بر ده روایت گشوده است که روایت بالا یکی از آنهاست.در منابع روایی و تاریخی اهل سنت نیز روایات متعددی با این مضمون به چشم می‌خورد؛ از جمله ابوجناب کلبی می‌گوید: به کربلا رفتم و به یکی از اشراف آنجا گفتم: شنیده‌ام که شما صـدای نوحه جنیان را می‌شنوید. گفت: در اینجا کسی نیست که صدای آنان را نشنیده باشد. پرسیدم: چه شنیده‌ای؟ گفت: شنیدم که می‌گفتند:
مَسَحَ الرَّسُولُ جَبينَهُفَلَهُ بَريقٌ في الخدُود
أبَواهُ مِنْ عُلْيا قُرَيْشٍجَدُّهُ خَيرُ الجدُودِ

«گونه‌هایش می‌درخشید. چون رسول خدا بر پیشانی اش دست کشیده است. پدر و مادرش از بزرگان قریش‌اند و نیای او بهترین نیاکان است.» در برخی گزارش‌ها نیز آمده است که پس از شهادت ابی عبدالله (علیه‌السّلام) در بعضی مناطق، مردم ندای‌ هاتفی غیبی را شنیدند که اشعاری در رثای آن حضرت می‌خواند؛ اما صاحب صدا را نمی‌دیدند. بعید نیست که این نداها نیز از جنیان مناطق بوده باشـد؛ گرچه امکان آن نیز هست که فرشتگان و ماموران غیبی خداوند، چنین نداهایی را سر داده باشند. بنا به نقل ابن قولویه یکی از اهالی بیت المقدس، شبانگاه پس از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام)، مردم آنجا ندای‌ هاتفی غیبی را می‌شنیدند که می‌گفت:
أَتَرْجُو اُمَّةٌ قَتَلَتْ حُسَيْناًشَفاعَةَ جَدِّهِ يَومَ الحسابِ
مَعاذَ اللهِ! لا نِلْتُمْ يَقيناًشَفاعةَ أحْمَدَ وَأبي تُرابِ
قَتَلْتُمْ خَيْرَمَنْ رَكبَ الْمَطاياوَخَيْرَ الشَّيـْبِ طَرّا وَالشَّبابِ

«آیا امتی که حسین را به قتل رساند، به شفاعت جدش در روز حساب امیدوار است؟ نه هرگز به شفاعت احمد و ابوتراب دست نخواهد یافت. شما بهترین مردم و برترین شخص در میان همه پیران و جوانان را کشتید.»

۲.۵ - بررسی روایات

فراوانی روایات حاکی از گریه عناصر طبیعت بر شهادت امام حسین (علیه‌السّلام)، تردیدی در اصل وقوع این رخداد به جا نمی‌گذارد؛ به ویژه اینکه برخی از این روایات، اسناد درخور اعتنایی نیز دارند. اما در مقام بررسی و تحلیل محتوایی این گروه از روایات، چند موضوع شایان توجه است:
۱. نخست آنکه این روایات درباره مدت زمان گریه عناصر طبیعت بر شهادت‌امـام حسین (علیه‌السّلام) هم داستان نیستند. در روایات نقـل شـده از معصومان به سه گونه تعبیـر در این باره دیده می‌شود: مقید نبودن آن به زمانی خاص، قید یک سال، و قیـد چـهـل روز، که در این دسته سوم، روایات بیشتری می‌گنجد. روایات نقـل شـده از اصحاب ائمه (علیه‌السّلام) (روایت ابوذر و روایت میثم تمار) از هرگونه تقیید زمانی تهی است و روایت فاطمه بنت علی مقید به زمان بازگشت اهل بیت به مدینه است. در روایات موجود در منابع اهل سنت نیز چند گونه تعبیر به چشم می‌خورد: مقیـد نبـودن بـه زمـانی خـاص مدت چند روز، یک ماه، چهل روز، دو یا سه ماه و سرانجام یک سال و نه ماه. در توجیه این اختلاف می‌توان گفت که بر حسب روایات هرقدر بـه زمـان وقـوع حادثه نزدیک تر می‌شویم، نشانه‌های تاثر عالم هستی آشکارتر به چشم می‌خورد. از این رو طبق این روایات، حوادثی مانند کسوف، بادهای سرخ و سیاه، و بارش خون و خاکستر، بلافاصله پس از حادثه رخ داده است. در برخی روایات، سرخی خورشید در روزهای پس از شهادت امام، به «علقة» (خون بسته با رنگ سرخ مایل به سیاه، یا به «وردة کالدهان» (روغن مذاب سرخ رنگ)، یا به «ملاحـف مـعـصفره» (ملحفـه هـای رنگ شده با شیره گلی سرخ رنگ به نام عصفر) تشبیه شده است؛ اما این وضعیت در روزهای بعد ادامه نیافته است. مؤید این توجیه، سخن سیوطی است که مدت سرخی همچون «ملاحف معصفرة» را هفت روز بیان می‌کند، سپس می‌گوید که آفاق آسمان به مدت شش ماه پس از شهادت حسین (علیه‌السّلام) سرخ رنگ بود، و در پایان اظهار می‌دارد که آثاری از آن سرخی، همچنان در آسمان دیده می‌شود. بنابراین باید میان سرخی هفت روز اول و شش ماه اول و سرخی پس از آن تفاوتی بوده باشد.
۲. نکته دیگر در روایات یادشده، شدت گستردگی این تاثر در نظام هستی است. دقت در تعابیر به کاررفته در این روایات نشان می‌دهد که چگونه این حادثه بر پهنه عظیم هستی تاثیر گذار بوده است؛ به گونه‌ای که زمین و آسمان، خورشید و ستارگان، مؤمنـان انس و جن، همه فرشتگان در زمین و آسمان، بهشت و دوزخ، مالک و رضوان، حاملان عرش، کعبه و مقام، مشعر الحرام، ارکان آسمان و پهنه زمین، دریاها و ماهیان اعمـاق آبها، کوه‌ها و بیشه‌ها و کوهپایه‌ها، جنگلها و صخره‌ها، درختها با ریشه‌هایشان و حتی وحوش بیابان، و خلاصه هر آنچه در آسمانها و زمین‌های هفت گانه و بین آنها بود، و آنچه دیدنی بود و نادیدنی، بر امام حسین (علیه‌السّلام) گریست.
۳. در اینجا این پرسش رخ می‌نماید که چگونه گریه موجودات بـی جـان و جمادات توجیه پذیر است؛ آیا باید این گونه روایات را بر معانی کنایی و تخیلی و تمثیلی حمـل کرد؛ یا آنکه می‌توان مفهومی حقیقی از آنها دریافت؟ با توجه به دشواری درک این گزاره‌ها، برخی عالمان گریه موجودات بی شعور را با تقدیر گرفتن یک مضاف توجیه کرده‌اند. برای مثال «بکـت الـسماوات والارضـون» را «بکی اهل السماوات والارضون» تفسیر کرده‌اند؛ یعنی هر چند ظاهر عبارت این است که آسـمـانهـا و زمینها گریستند، در واقع مقصود این است که اهل آسمانها و زمین‌ها گریستند. برخی نیـز آن را تعبیری کنایی دانسته‌اند. برخی دیگر، آن را رسـمـی بـه جـامـانـده از عصر جاهلیت دانسته‌اند؛ زیرا در آن زمان برای تعظیم بزرگان در گذشته، این تعابیر را به کار می‌برده‌اند. به نظر می‌رسد اگر مضمون آیاتی همچون (إِنْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُم‌) و (يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض‌) را بدون هیچ توجیه و تاویلی بپذیریم، و بگوییم اجزای هستی می‌توانند تسبیح گوی حـق باشند، و همین، حکایت از گونه‌ای شعور در آنها دارد، پس می‌توانیم نتیجه بگیریم که همین‌ها می‌توانند بر شهادت شخصیتی چون ابی عبدالله (علیه‌السّلام) گریان هم باشند؛ تنها نکته در اینجاست که گریه هر چیز متناسب با هموست.

۱. دخان/سوره۴۴، آیه۲۹.    
۲. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۹۳.    
۳. سیوطی، جلال الدین، تاریخ الخلفاء، ص۱۵۷.    
۴. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج٤، ص۵۴.    
۵. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج٤، ص۵۵.    
۶. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج٤، ص۱۱۷.    
۷. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ص۸۱.    
۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۲۲۶.    
۹. ذهبی، شمس الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۳۶۷.    
۱۰. ابن‌ عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۲۵ - ۲۲۶.    
۱۱. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۹۳.    
۱۲. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ٢٦، ص۸۲.    
۱۳. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ۲۷، ص۸۷.    
۱۴. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ۲۹، ص۹۹.    
۱۵. دخان/سوره۴۴، آیه۲۹.    
۱۶. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ۲۸، ص۹۳، ح۲.    
۱۷. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ۲۸، ص۹۵، ح۸.    
۱۸. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ٢٦، ص۸۳، ح۵.    
۱۹. صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص٢٦٨.    
۲۰. مریم/سوره۱۹، آیه۷.    
۲۱. راوندی، قطب الدین، قصص الانبیاء، ص۲۲۰.    
۲۲. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۲۳۱-۲۳۲.    
۲۳. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ٢٦، ص۸۲، ح۱.    
۲۴. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ۷۷، ص۳۰۵، ح۳.    
۲۵. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ۲۶، ص۸۲، ح۲.    
۲۶. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ۲۳، ص۷۴، ح۱۱.    
۲۷. صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۱، ص۲۲۸.    
۲۸. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ۳۰، ص۱۰۴.    
۲۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الفروع من الکافی، ج۶، ص۵۴۸.    
۳۰. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۲۱۳، ح۳۲.    
۳۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الفروع من الکافی، ج۶، ص٥٤٧.    
۳۲. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ۳۰، ص۱۰۵، ح۲.    
۳۳. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ۳۱، ص۱۰۵، ح۱.    
۳۴. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ۳۱، ص۱۰۵، ح۲.    
۳۵. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ٢٦، ص۸۵، ح۷.    
۳۶. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ۲۷، ص۹۲، ح۱۶.    
۳۷. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ۲۷، ص۸۷.    
۳۸. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۸.    
۳۹. حلی، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۱۱۳.    
۴۰. ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۲۹.    
۴۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص١٤٨.    
۴۲. صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، ج۱، ص۱۹۲.
۴۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، ج۱، ص٥٣٤.    
۴۴. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ۲۷، ص۸۷.    
۴۵. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ۲۸، ص۹۷، ح۱۸.    
۴۶. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۲۳۰.    
۴۷. نیشابوری، ابن فتال، روضة الواعظین، ص۱۹۰.    
۴۸. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ٢٦، ص۸۲، ح۱.    
۴۹. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ۲۹، ص۹۹، ح۱.    
۵۰. تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۶۷.    
۵۱. ابن ابی الدنیا، عبدالله، کتاب الهواتف، ص۱۱۰.    
۵۲. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ۲۹، ص۹۹.    
۵۳. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ۲۹، ص۱۰۱، ح۳.    
۵۴. ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام، ج۵، ص۱۷-۱۸.    
۵۵. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ۲۴، ص۷۹، ح۲.    
۵۶. ابن ابی‌شیبه، عبدالله، المصنف، ج۸، ص۴۷۸.    
۵۷. تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ج۳، ص۵۴۶.    
۵۸. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۲، ص٢٦٨.    
۵۹. طوسی، محمد بن علی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۳۳.    
۶۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۱۰۸.    
۶۱. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۸، ص١٤١.    
۶۲. اسرا/سوره۱۷، آیه۴۴.    
۶۳. جمعه/سوره۶۲، آیه۱.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۲۰۱-۲۱۲.






جعبه ابزار