گرایشهای تفسیری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جریان
تفسیرنویسی مسلمانان در
دوره جدید (دوره مواجهه
جهان اسلام با
جهان غرب ) نه تنها کُند یا
متوقف نشده، بلکه
سرعت بیشتری گرفته و علاوه بر استمرار
شیوهها و
گرایشهای گذشته و پدید آمدن آثاری با همان
الگوها و بعضاً
بازنویسی برخی
تفاسیر قدیم ، انواع دیگری از
تفسیر و دیدگاهها و روشهای
جدید در
قلمرو پژوهشهای قرآنی پدید آمده است.
تفسیرنویسی جدید، که
ریشه در
تجددخواهی جهان اسلام دارد، همان اهداف کلی تجددخواهی را دنبال کرده است، از قبیل ایجاد
وحدت در میان
مسلمانان برای
مبارزه با غرب
استعمارگر ،
خرافهزدایی از باورهای مسلمانان و برگرداندن آن به راه و
رسم سلف و هماهنگ ساختن آموزههای
دین اسلام با علم و یافتههای جدید
دانش بشری .
تفسیرنویسی جدید از حیث
انگیزه با تفسیرنویسی در روزگار گذشته تفاوت چندانی ندارد اما آنچه آن را از تفسیرنویسی قدیم متمایز میسازد اهداف و موضوعات و روشهای آن است.
آنچه موجب شد
قرآن محور پژوهشهای تجددخواهان در این دوره، خاصه در میان
اهل سنّت ، قرار گیرد این اعتقاد بود که قرآن بر دیگر
منابع اندیشه اسلامی (از قبیل
حدیث و
قیاس و
اجماع ) اولویت دارد.
در مجموع
تفاسیر و پژوهشهای
تفسیری جدید، با وجود اختلافات و پراکندگیها، این سه
عنصر مشترک دیده میشود: تلاش برای ارائه
تفسیری معقول از قرآن، کوشش در جهت خرافهزدایی و افسانهزدایی از ساحت قرآن، و تلاش برای عقلانی ساختن بنیادهای نظری
دین یا اصول و بنیادهایی که به قرآن ارجاع میشوند یا به کمک آن
توجیه میگردند.
آنچه در این راه به کمک آغازکنندگان این جریان آمد و تا حدی به کار آنان
مشروعیت بخشید عبارت بود از استفاده از شیوه مرسوم
فقیهان در بررسی دقیق
روایات مشکوک یا مجعولی چون اسرائیلیات که به
تفاسیر راه یافته بود و نیز به کار گرفتن
شیوه جدید
تحقیق متون تاریخی و ادبی که بسیاری از گزارشهای
مشکوک و
مجعول را بیاعتبار میکرد.
مجموعه نوشتههای
تفسیری معاصر را از حیث شکل پردازش میتوان به دو دسته اصلی تقسیم کرد: کتابهای مفصّلی که به
تفسیر تمام یا بخش عمده سورهها و آیات قرآن از دیدگاه جدید میپردازند و کتابها یا رسالهها و مقالاتی که روش جدیدی در
تفسیر پیشنهاد میکنند بی آنکه آن را با کل قرآن یا بخش عمده آن
تطبیق دهند.
دسته دوم اگر چه از مقبولیت دسته اول برخوردار نیستند، اهمیت آنها از حیث روش پیشنهادی و نتایج حاصل از آن کمتر از دسته اول نیست.
در دسته اولِ آثار
تفسیریِ دوران جدید، رویکردهای متمایزی همچون رویکرد سلفی، رویکرد عقلی ـ اصلاحی و رویکردِ
تفسیر برای تغییر شایان ذکرند.
رویکرد سلفی در
تفسیر، مبتنی بر آرای
مفسران کهن و سنّت
مأثور و سیرت سلف صالح است و اگر چه به نوعی ادامه سنّت
تفسیری قدیم محسوب میشود،
نوع تلقیاش از
کتاب و سنّت
متمایز از شیوه
تفسیری مرسوم است.
در واقع،
مفسران سلفی تمسک به سنّت را
ضامن وحدت
فرهنگی و فکری مسلمانان و سدّی در برابر
هجوم بیگانگان میدانند.
مهمترین
مفسران سلفی عبارتاند از: شَنقیطی (متوفی ۱۳۵۲ ش)، دانشمند و
مفسر موریتانیایی،
صاحب تفسیر ناتمامِ اضواءالبیان فی ایضاحالقرآن؛ عبدالرحمانبن ناصر آلسعدی الناصری (متوفی ۱۳۳۶ش)،
فقیه اهل
عربستان ، صاحب
تفسیر تیسیرالکریم الرحمان فی
تفسیر کلامالمنّان؛ محمدطاهر بن عاشور (متوفی ۱۳۵۲ش)، فقیه و
مصلح مشهور تونسی، صاحب
تفسیرِ التحریر والتنویر در سی مجلد که مهمترین
تفسیر در مغرب عربی محسوب میشود؛
محمدعلی صابونی نویسنده
تفسیر روائعالبیان فی
تفسیر آیاتالاحکام فی القرآن.
در
ایران و
عالم تشیع نیز دو
مفسر با
گرایش سلفی شایان ذکرند: محمدحسن شریعت سنگلجی (متوفی۱۳۲۲) با کتاب کلید فهم قرآن و یوسف شعار (متوفی ۱۳۵۲) با کتاب
تفسیر آیات مشکله قرآن.
رویکرد عقلی ـ اصلاحی ــ که در واقع جزئی از رویکرد سلفی است
ــ به سبب توجه به
عقل و معتبر دانستن آن در
تفسیر،
مکتب عقلی در
تفسیر نامیده میشود.
رویکرد عقلی ـ اصلاحی، عقل را هممرتبه
وحی قرار میدهد و در واقع، وحی را
مکمل عقل میداند؛ از همین رو،
عقاید اسلامی را بر اساسِ احکام عقلی و کشفیات
تمدن غرب تأویل میکند و میکوشد کاستنِ فاصله بین تمدن اسلامی و تمدن غرب را توجیه نماید.
نماینده و
بنیانگذار این رویکرد محمد عبده (متوفی ۱۳۲۳) بود که خود تحت
تأثیر اندیشهها و تعلیماتِ مصلحی چون سیدجمالالدین اسدآبادی قرار داشت که معتقد بود مسلمانان به جای کسب
هدایت از قرآن تنها به
کشف ظواهر آیات (مانند
تفسیر باء بسمله و نظایر آن بسنده کردهاند).
عبده
تدریس تفسیر قرآن را از
آغاز تا آیه ۱۲۵ سوره نساء ادامه داد.
وی همچنین جزء آخر قرآن و سوره والعصر را
تفسیر و به طور مستقل منتشر کرد.
هدف عبده از
تفسیر، تبیین مسائلی بوده که
مفسران در باب آنها کوتاهی کردهاند
وی
تفاسیر کهن را، که بیشتر معطوف به بیان ابعاد دستورِ زبانی و بلاغی قرآن است، با
روح قرآن ناسازگار و موجب محروم شدن مردم از فهم درست آیات میداند.
آرای
تفسیری عبده مبتنی بر آرا و مواضع اصلاحگرانه وی است و چون وی در مقام تعارضِ عقل و نقل، اولی را مرجَّح دانسته،
تفسیر مأثور از دیدگاه او چندان معتبر نیست.
بر اساس همین دیدگاه عقلی است که وی به کتابهای
تفسیری قدما مراجعه نمیکرده و کلمات و مفاهیمی چون
فرشته و
شیطان و
سحر و «حجارةٍ مِن سِجّیل» و «طیراً اَبابیل»
را به گونهای که در نظر او عقلپذیر باشد تأویل نموده است.
عبده ضمن اعتقاد به وحدت موضوعی آیات قرآن،
فهم مراد خداوند را از آیات قرآن مبتنی بر به کار گرفتن دانشهایی چون نحو و معانی میداند.
وی همچنین توجه به بستر تاریخی واژههای قرآن و کاربرد اولیه آنها را اصل مهمی در
فرآیند فهم مراد
خداوند تلقی میکند.
از پیروان این رویکرد میتوان به این
مفسران اشاره کرد: محمد رشیدرضا،
(متوفی ۱۳۴۵)، مهمترین
شاگرد عبده و صاحب
تفسیر ناتمام المنار، که در روش و نگرش عقلی به قرآن پیرو استادش عبده بوده
اما چنانکه در مقدمه خود بر المنار
میگوید در پارهای موارد (مثلاً در استفاده از روایات صحیح در
تفسیر) با عبده اختلاف نظر دارد؛ محمد جمالالدین قاسمی (متوفی ۱۳۳۳)، صاحب
تفسیر محاسنالتأویل؛ محمد مصطفی المراغی (متوفی ۱۳۶۴)، شاگرد عبده؛ محمد عزّه دَرْوَزه (متوفی ۱۳۶۳ ش)، صاحب
التفسیر الحدیث که آن را بر اساس ترتیب نزول نوشته؛ عبدالحمید بن بادیس (متوفی ۱۳۵۹)، از متفکران مصلح
الجزایر و
رهبر جنبش آزادیبخش الجزایر در برابر
استعمار فرانسه که بخشی از مباحث
تفسیریاش با عنوان مجالسالتذکیر من کلامالحکیمالخبیر منتشر شده است؛ احمد مصطفی المراغی (متوفی ۱۳۷۲)، صاحب
تفسیر المراغی؛ عبدالعزیز جاویش، صاحب اسرارالقرآن؛ عبدالکریم خطیب، مؤلف التفسیرالقرآنی للقرآن؛ و عبدالقادر مغربی (متوفی ۱۳۷۵) که
تفسیر جزء بیست و نهم قرآن از او باقی مانده است.
در شبهقاره هند نیز این ابوالکلام آزاد (متوفی ۱۳۷۹/ ۱۳۳۸ ش)
دانشمند و
محقق و
همرزم گاندی در مبارزات استقلالخواهانه در برابر
بریتانیا ،
تفسیر ترجمان القرآن را به اردو، متأثر از
مکتب عبده تألیف کرد.
همپای فرآیند نوسازی کشورهای اسلامی به شکل غربی، مبارزات
سیاسی و
اجتماعی و
فرهنگی وسیعی در جهان اسلام پدید آمد که از جمله آنها به مبارزات گسترده گروههای اسلامی میتوان اشاره کرد.
از ویژگیهای مشترک این گروهها محور قرار دادن قرآن بود و سردادن
شعار بازگشت به قرآن و مبارزه به شکلهای مختلف در راه عملی کردن
احکام آن.
این حرکت را شاید بتوان
تفسیر برای
تغییر نامید.
حسن البنا، بنیانگذار جمعیت
اخوانالمسلمین ، از جمله این افراد است که چند
اثر در زمینه
تفسیر با این دیدگاه دارد، از جمله: رسالتان فی
التفسیر و سوره الفاتحه و مقاصد سوره البقره.
شاخصترین فرد در این رویکردِ
تفسیری سید قطب (متوفی ۱۳۴۵ ش)، از اعضای اخوانالمسلمین، بود.
وی چند
اثر قرآنی نوشت که مهمترین آنها
تفسیر فی ظلالالقرآن است.
اگر چه او تحت
تأثیر آموزههای رویکرد
تفسیریِ عقلی ـ اصلاحیِ المنار بود، در بسیاری موارد با آن مخالفت کرد؛ از جمله در باب مفاهیمی چون شیاطین و ملائکه از تأویلهای عقلی موجود در این رویکرد خودداری ورزید و معتقد بود که به اموری از این قبیل باید بدون چون و چرا
ایمان آورد.
سید قطب بر آن است که
مفسر باید از دخالت دادن پیشینِ عقل در مواجهه با دادههای قرآنی
امتناع کند.
از دیدگاه سید قطب همه سورههای قرآن واجد موضوعی واحدند که او آن را «محور» نامیده است
وی قرآن را چونان متنی ادبی در نظر میگیرد که
مفسر وظیفه دارد آن را رمزگشایی کند اما رمزگشایی آن تنها در توان کسانی است که بتوانند قرآن را تجربه کنند و خود را مخاطب آن بدانند، نظیر مسلمانان
صدر اسلام ؛ بنابراین، کسانی قدرت فهم قرآن را دارند که انگیزه تغییر را در سر داشته باشند.
در واقع، سید قطب سلفی اندیشی است که به جای الگو قرار دادن میراث فرهنگی سلف، جهاد اسلامی مسلمانان صدر اسلام را سرمشق قرار میدهد.
در ایران و به طور کلی در میان
شیعیان، مهمترین مبارز و
مفسری که با رویکرد اصلاح برای تغییر
تفسیر نوشت
سید محمود طالقانی (متوفی ۱۳۵۸ ش) بود.
تفسیر پرتوی از قرآن وی از آغاز تا آیه ۲۸ سوره نساء و سراسر جزء سیام را در بر میگیرد.
هدف طالقانی از نوشتن این
تفسیر ــ که حاصل تلاش فکری وی در دوران
زندان و
تبعید است ــ عبارت بود از احیای تعالیم قرآن و باز گرداندن آن به صحنه اندیشه و عمل.
در
پاکستان نیز ابوالاعلی مودودی
متفکر و
نویسنده شهیر (متوفی ۱۳۵۸ ش)
تفسیر تفهیم القرآن را به اردو، با همین دیدگاه نگاشت.
در مجموعِ
تفاسیری که در عصر حاضر در جهان اسلام نوشته شده، تفسیرهایی وجود دارند که نمیشود آنها را به طور مطلق در یکی از رویکردهای یاد شده جای داد،
تفاسیری که متأثر از فضا و مقتضیات عصر جدیدند اما ضمن استفاده از دستاوردهای رویکردهای یاد شده، مقید به چارچوب هیچکدام از آنها نیستند.
در میان نویسندگان اهل سنّت میتوان به آثار
تفسیری محمود شلتوت (متوفی ۱۳۴۲ ش/ ۱۹۶۳)، مُفتی اعظم مصر، اشاره کرد، از جمله: الی القرآنالکریم، مِنْ هُدَی القرآن و تفسیرالقرآنالکریم.
در میان
شیعیان در این زمینه میتوان از
تفسیر نوین محمدتقی شریعتی ، برخی آثار
مهدی بازرگان ،
تفسیر نمونه (زیر نظر
ناصر مکارم شیرازی ) و
التفسیرالکاشف اثر محمدجواد مغنیه نام برد.
اما مهمترین
تفسیر شیعی در این زمینه
تفسیر المیزان ،
اثر سید محمدحسین طباطبائی ، است که در آن از روش
تفسیر قرآن به قرآن استفاده شده و نویسنده ضمن بهرهگیری از آیات قرآن برای
تفسیر آیات دیگر از میراث ادبی و
تفسیری و حدیثی و کلامی گذشته و دوران
معاصر نیز استفاده کرده و در عین حال که به معضلات فکری و اجتماعی عصر حاضر توجه نشان داده از فرو غلتیدن به
قلمرو علمگرایی در امان مانده است.
در دسته دوم آثار
تفسیری معاصر، که متضمن ارائه روشی برای
تفسیر و بررسی قرآن هستند، میتوان به دو رویکرد ادبی و تأویلی و رویکردهای مستقل کسانی چون حسن حنفی و محمد شُحرور اشاره کرد.
رویکرد ادبی به
تفسیر قرآن ــ که رویکرد بیانی هم نامیده میشود و میکوشد قرآن را از دیدگاه ادبیِ صرف بررسی کند ــ در واقع ریشه در رویکرد
تفسیرِ المنار دارد که بر این جنبه قرآن تأکید میورزد.
اگر چه توجه به بُعدِ ادبی قرآن در سنّت
تفسیری قدیم هم وجود داشت، هدف از توجه به آن
اثبات اعجاز قرآن بود اما در رویکرد ادبی، جنبه ادبی متن قرآن هدف نهایی است
و آیات قرآن بیهیچ انگیزه و ملاحظه دیگری فقط از حیث زبانی و بلاغی بررسی و
تفسیر میشوند.
صاحبان این رویکرد هم چون اصحاب رویکرد المنار هدف اصلی
تفسیر قرآن را نمایان کردن جنبه هدایتی قرآن میدانند اما در عین حال معتقدند که پیش از آن
مفسر باید عربی بودن متن قرآن را در نظر بگیرد.
آنان میکوشند مسئله اعجاز قرآن را به موضوعی بیانی و ادبی و درون متنی
تقلیل دهند و همچنین بر آناند که کشف معنای قرآن، توجه به
سیاق و
بافت تاریخی و جنبههای روانشناختی و جامعهشناختی آن را در ارتباط با واقعیت بر
مفسر الزام میکند.
بنیانگذار این رویکرد امین خولی، نویسنده و محقق صاحب نام مصری (متوفی ۱۳۴۵ ش)، است که مهمترین آرای خود را در این زمینه در کتاب مناهجالتجدید فی النحو والبلاغه و
التفسیر و الادب (۱۹۵۱) و مقالهای با عنوان «
التفسیر» در دائره المعارفالاسلامیه
آورده است.
تفسیر ادبی مورد نظر خولی شامل دو مرحله است: در مرحله نخست، آیات قرآن برحسب موضوع کنار هم نهاده میشوند تا مقاصد قرآن روشنتر گردد و در مرحله دوم، نخست سرشت تاریخی آیات و واژهها و سپس عوامل بیرونیِ ناظر به متن (محل نزول وحی و زندگی و فرهنگ مخاطبان اولیه قرآن) بررسی میشود
و سرانجام متن قرآن از حیث واژگان و عوامل مختلف تحول معنایی آنها و ترکیبات و جملات بررسی میگردد و در مورد
سبک و
اسلوب آیات تحقیق میشود.
شاگرد و
همسر امین خولی، عایشه عبدالرحمان بنتالشاطی (متوفی ۱۳۷۷ ش)، بر همین سبک و سیاق آثاری پدید آورد که مهمترین آنها
التفسیر البیانی للقرآن الکریم (اعجاز بیانی قرآن) است که در آن شیوه
تفسیر ادبی دنبال شده است.
محمداحمد خَلَفاللّه (۱۳۷۷ ش/ ۱۹۹۸)، شاگرد دیگر امین خولی، تحت
تأثیر رویکرد
تفسیری وی کتاب الفنّ القَصصی فی القرآنالکریم را نوشت که در واقع رساله دکتری وی بود.
وی با تطبیق دادن روش
تفسیری خولی بر قصهپردازی قرآن کوشید
تفسیری عقلپسند از آنها عرضه کند.
از دیدگاه خلفاللّه داستانهای قرآن حکایاتی اخلاقیاند که به زبان تمثیل بیان شدهاند و ازینرو، گزارش تاریخی نیستند؛
بنابراین، برای رها شدن از مشکل اسرائیلیات و تأویلهایی که برای توجیه آنها ذکر شده و نیز برای رسیدن به هدف حقیقی اینگونه قصص باید آنها را از قلمرو تاریخ خارج ساخت.
شکری محمد عیاد (۱۳۰۰ش ـ ۱۹۲۱)، شاگرد دیگر خولی، نیز با نوشتن کتاب یومالدین و الحساب (عنوان دیگر آن: مِن وصفالقرآن لیومالدین و یومالحساب) تلاش کرد
شیوه استاد خود را بر آیات متعلق به
قیامت تطبیق دهد.
واپسین رویکرد
تفسیری در روزگار جدید رویکرد تأویلی نام دارد که در دو
دهه آغاز
قرن پانزدهم هجری قمری، در نقاط گوناگون جهان اسلام
تکوین و
رشد یافته است.
این رویکرد از یک سو در تلاشهای خولی و شاگردانش و نیز تلاشهای تأویلی قرون گذشته ریشه دارد و از سوی دیگر دستاوردهای اندیشه غربی را
مغتنم میشمرد.
بر همین اساس، تأویل در این رویکرد با تأویل در میراث اسلامی تفاوت عمده دارد.
تأویل در این رویکرد نوعی همکنشی میان متن و خواننده متن است
در واقع، در این رویکرد قرآن به مثابه پدیدهای فرهنگی در معرض تأویلی قرار میگیرد که ریشه در دانشهای جدید دارد.
از مهمترین صاحبان این رویکرد این اشخاصاند: محمدارکون ( ۱۳۰۷ ش ـ ۱۹۲۸) صاحب کتابهایی چون قراءاتالقرآن و الفکر الاسلامی: قراءه علمیه؛ نصر حامد ابوزید (۱۳۲۲ ش ـ ۱۹۴۳) نویسنده کتابهایی چون الاتجاهالعقلی فی
التفسیر، مفهومالنصّ، اشکالیات القراءه و آلیّاتالتأویل و النصّ، السلطه؛ و تا حدی فضل الرحمان (متوفی ۱۳۶۷ ش/ ۱۹۸۸) نویسنده آثاری در این زمینه از جمله مضامین اصلی قرآن.
همچنین باید از دو تن دیگر از کسانی یاد کرد که کوشیدهاند روش جدیدی برای مواجهه با قرآن و
تفسیر آن پیشنهاد کنند؛ نخست حسن حنفی که آرای اساسی خود را در این زمینه در رساله دکتریاش با عنوان روشهای
تفسیر و نیز در بخشی از کتاب التراث والتجدید آورده است.
وی با
نقد روش
پژوهش شرقشناسان
و نیز نقد شیوه پژوهش محققان مسلمان در مواجهه با میراث اسلامی
بر ضرورت بازسازی این روشها تأکید کرده است.
او روش جدیدی را در
تفسیر پیشنهاد میکند که میتوان از آن به روش اجتماعی در
تفسیر تعبیر کرد.
در این روش
تفسیری، بخشهایی از قرآن قرائت و
تفسیر میشود که پاسخگوی نیازهای آدمی باشد.
دوم محمد شُحرور، مهندس سوری، که با عرضه کتابی با عنوان الکتاب و القرآن: قراءه معاصره (بیروت ۲۰۰۰) کوشیده است طرح تازهای برای قرائت و
تفسیر قرآن ارائه کند.
در مجموع میتوان تلاشهای
تفسیری مسلمین را در دوره معاصر در هر دو دسته یاد شده
واجد سه
ویژگی دانست: الف) گسترش یافتن
دامنه شمول آثار
تفسیری معاصر بر مخاطبانِ بیشتر، به سبب توسعه نهادهای مدنی جدید و
تعلیم و تربیت؛ ب) تعمیم و انتقال تفسیرنویسی از مراکز اسلامی قدیم به بعضی دیگر از نقاط جهان اسلام (مناطقی چون
هند و
پاکستان و
مغرب و آسیای جنوب شرقی)؛ ج) التفات به مسائلی که پیش از این کمتر مورد توجه
مفسران بود، نظیر مسائل اخلاقی و اجتماعی و اقتصادی مبتلابهِ جامعه.
امام خمینی با نگرش جامع به
تفسیر قرآن پرداخته و باتوجهبه موضوع آیات و با عنایت به مقتضیات زمان به
تفسیر قرآن پرداخته است. گرایش
تفسیری ایشان در آثار و تالیفات مکتوب و بهویژه آثاری که در دوران جوانی نگاشتهاند، بیشتر دارای صبغه عرفانی و تربیتی است. ولی گرایش ایشان در سالهای واپسین عمر، بهویژه در سخنرانیها و خطابههای عمومی، اغلب نگاهی اجتماعی - سیاسی به مسائل عصر و در جهت طرح قرآن در عینیت جامعه و به تعبیر دیگر، جامعهسازی قرآنی است. امام خمینی درباره لزوم توجه به گرایش عرفانی معتقد است کتاب خدا کتاب معرفت و اخلاق و دعوت به
سعادت و کمال است، کتاب
تفسیری نیز باید کتاب عرفانی اخلاقی و مبین جهات عرفانی و اخلاقی و دیگر جهات دعوت به سعادت آن باشد
ازاینرو مهمترین گرایش
تفسیری امام خمینی و گرایش عرفانی است البته ایشان گرایش عرفانی صرف را که بهصورت افراطی تمام معارف قرآن را به امور معنوی و باطنی برمیگرداند، نمیپذیرد و از محدودنگری برخی از
تفاسیر عرفانی انتقاد دارد و حتی در مورد
تفسیر برخی اکابر عرفا معتقد است که
تفسیر قرآن به طور کامل همان چیزی نیست که
ابن عربی یا
عبدالرزاق کاشانی گفتهاند.
این دیدگاه امام برگرفته از همان تفکر جامعنگری ایشان در
تفسیر قرآن است ایشان کسانی را که تمام قرآن را فقط در امور معنوی و عرفانی خلاصه کنند و از امور اجتماعی، ستمستیزی و سیاسی آن چشم بپوشند، در اشتباه میداند.
به اعتقاد ایشان آیات مربوط به اجتماع حتی بیشتر از آیات احکام است و این نشان از جامعیت امام خمینی است.
(۱) حسن حنفی، التراث و التجدید موقفنا من التراث القدیم، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۲) حسن حنفی، «
التفسیر و مصالح الامه:
التفسیر الاجتماعی»، قضایا اسلامیه معاصره، ش۴ (۱۴۱۹/۱۹۹۸).
(۳) بهاءالدین خرمشاهی،
تفسیر و
تفاسیر جدید، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۴) امین خولی، الاعمال الکامله، ج۱۰: مناهج تجدید فی النحو و البلاغه و
التفسیر و الادب، (قاهره ۱۹۹۵).
(۵) دائره المعارف الاسلامیه، قاهره: دارالشعب، (۱۹۶۹)، ذیل «
التفسیر تکمله» (از امین خولی).
(۶) محمدحسین ذهبی،
التفسیر و المفسرون، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۷) محمد رشیدرضا، تفسیرالقرآن الحکیم المشتهر باسم تفسیرالمنار، (تقریرات درس شیخمحمد عبده)، مصر، ج ۱، ۱۳۷۳/۱۹۵۴، ج ۲، ۱۳۷۶.
(۸) فهد بن عبدالرحمان رومی، اتجاهات
التفسیر فی القرن الرابع عشر، ریاض ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
(۹) شکری محمد عیاد، یومالدین و الحساب، (بی جا ۱۹۸۰).
(۱۰) محمود طالقانی، پرتوی از قرآن، ج ۱، تهران ۱۳۴۵ ش.
(۱۱) عبدالغفار عبدالرحیم، الامام محمد عبده و منهجه فی
التفسیر، ( قاهره ۱۴۰۰/۱۹۸۰).
(۱۲) عبدالمنعم نمر، علم
التفسیر: کیف نشأ و تطور حتی انتهی الی عصرناالحاضر، قاهره ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
(۱۳) محمد عبده، الاعمال الکامله للامام محمد عبده، چاپ محمد عماره، ج۵ : فی تفسیرالقرآن، بیروت ۱۹۷۳.
(۱۴) محمد عبده، رساله التوحید، بیروت ۱۳۹۶/۱۹۷۶.
(۱۵) احمد علی بابائی و رضا محمدی، فهرست موضوعی
تفسیر نمونه، قم ۱۳۷۶ ش.
(۱۶) حمید عنایت، شش گفتار در باره دین و جامعه: «تجدد فکر دینی نزد اهل سنت»، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۱۷) سید قطب، فی ظلال القرآن، بیروت ۱۳۸۶/ ۱۹۷۶.
(۱۸) الیاس کلانتری، دلیل المیزان فی
تفسیر القران، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۹) عبدالمجید عبدالسلام محتسب، اتجاهات
التفسیر فی العصر الرّاهن، عمان ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۲۰) محمداحمد خلفاللّه، الفن القصصی فی القرآن الکریم، یلیه عرض و تحلیل بقلم خلیل عبدالکریم، بیروت ۱۹۹۹.
(۲۱) محمدپاشا مخزومی، خاطرات جمالالدین الافغانی الحسینی، بیروت ۱۹۳۱.
(۲۲) احمیده نیفر، الانسان و القرآن وجهاً لوجه، دارالبیضاء ۱۹۹۷.
(۲۳) اکبر هاشمی رفسنجانی،
تفسیر راهنما: روشی نو در ارائه مفاهیم و موضوعات قرآن، قم ۱۳۷۱ ش.
•
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «گرایشهای تفسیری»، شماره۵۰۱۳. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.