• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کیفیت نماز (دیدگاه علمای اهل‌سنت)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



نماز یکی از عبادت‌هایی است که بر مسلمانان واجب شده و مظهر بندگی و پرستش خداوند متعال است. در اصل وجوب آن بین فِرَق مسلمین اختلافی نیست و نیز در تعداد رکعات هم اختلافی وجود ندارد؛ بلکه تنها اختلاف در بخش محتوائی آن و برخی از اعمال ظاهری آن است. در این نوشتار نظر علمای اهل‌سنت درباره کیفیّت نماز را بررسی می‌کنیم.



اظهار بندگی خداوند و راز و نیاز با معبود با روش‌ها و شیوه‌های گوناگون در بین ادیان و مذاهب رواج دارد که پیروان هر یک بر اساس دستور و برنامه‌ای خاص به عبادت می‌پردازند، اما هیچ یک به زیبائی و جامعیت نوع عبادت و پرستش مسلمانان نیست، زیرا نماز در بین عبادت‌های مشروع، مظهر بندگی و پرستش خداوند متعال است که در اصل وجوب آن بین فِرَق مسلمین اختلافی نیست، همچنین در تعداد رکعات هم اختلافی وجود ندارد، بلکه تنها اختلاف در بخش محتوائی آن و برخی از اعمال ظاهری آن است که در حقیقت باید گفت اختلاف در شکل ظاهری‌ اندک است و آنچه که در آن اختلاف دارند برخی از اذکار نماز است، به عنوان مثال سجده در نماز که اوج خضوع و خشوع در برابر پروردگار متعال است بعضی در شکل انجام سجده هیچ شرطی برای آن لازم نمی‌دانند و بعضی با شرائطی آن را مکمّل نماز می‌دانند.
راستی این اختلاف‌ها و تفاوت‌ها چرا و از کجا است؟
آیا شارع مقدس که خود ترجمان اعمال دینی و بیانگر دستورات دینی بود به یاران و دوستان و شاگردانش نیاموخت؟
اگر پاسخ مثبت است پس این همه اختلاف در سخنان و فتاوای سردمداران فقه و شریعت چرا دیده می‌شود؟
آیا مسیر راهیابی برای فهم درست شریعت و آشنائی با وظایف فردی و جمعی گنگ و مبهم است، یا روشن؟
آیا مبلّغ و پیام‌آور آسمانی و مامور ارشاد و راهنمائی مردم راه و روشی را برای ادامه راه مقرر نموده است یا اینکه آنان را آزاد و رها گذاشت؟
اکنون و پس از گذشت قرن‌ها از تاسیس این شریعت مقدس کدام راه را باید بر گزینیم و از کدام روش باید پیروی کنیم؟
اهل‌سنت می‌گوید: مراجعه به سنت پیامبر و آنچه اصحاب از آن حضرت نقل کرده و به آن عمل کرده‌اند ملاک مسلمانی و معیار اسلام است.
تشیع می‌گوید: مراجعه به اهل بیت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که در راس آن علی سپس دو فرزندش حسن و حسین و همسرش فاطمه (علیهم‌السّلام) قرار دارند دقیق‌ترین و سالم‌ترین راه برای رسیدن به حقیقت است چرا که علاوه بر ستایش این گروه از طرف خداوند در قرآن به عنوان خاندانی پاک، شخص رسول خدا نیز در ده‌ها سخن دستور به مراجعه و همراهی و پیروی از آنان را صادر فرموده است که برای توضیح بیشتر به شرح و توضیح حدیث ثقلین و دیگر احادیث باید مراجعه نمود.


احمد حنبل پیشوا و مرجع فقهی حنبلی‌ها و دیگر محدثان و فقیهان با تفاوت‌هائی نماز رسول خدا را نقل کرده‌اند که در ادامه متن آن را مشاهده می‌نمائید:

۲.۱ - تصویری از نماز پیامبر

حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی ابی ثنا یحیی بن سَعِیدٍ عن عبد الْحَمِیدِ بن جَعْفَرٍ قال حدثنی محمد بن عَطَاءٍ عن ابی حُمَیْدٍ الساعدی قال سَمِعْتُهُ وهو فی عَشَرَةٍ من اَصْحَابِ النبی صلی الله علیه وسلم اَحَدُهُمْ ابو قَتَادَةَ بن ربعی یقول انا اَعْلَمُکُمْ بِصَلاَةِ رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم قالوا له ما کُنْتَ اَقْدَمَنَا صُحْبَةً وَلاَ اَکْثَرَنَا له تَبَاعَةً قال بَلَی قالوا فاعرض قال کان اذا قام الی الصَّلاَةِ اعْتَدَلَ قَائِماً وَرَفَعَ یَدَیْهِ حتی حَاذَی بِهِمَا مَنْکِبَیْهِ فاذا اَرَادَ ان یَرْکَعَ رَفَعَ یَدَیْهِ حتی یُحَاذِی بِهِمَا مَنْکِبَیْهِ ثُمَّ قال الله اَکْبَرُ فرفع ثُمَّ اعتدل فلم یَصُبَّ رَاْسَهُ ولم یَقْنَعْهُ وَوَضَعَ یَدَیْهِ علی رُکْبَتَیْهِ ثُمَّ قال سمع الله لِمَنْ حَمِدَهُ ثُمَّ رَفَعَ وَاعْتَدَلَ حتی رَجَعَ کُلُّ عَظْمٍ فی مَوْضِعِهِ مُعْتَدِلاً ثُمَّ هَوَی سَاجِداً وقال الله اَکْبَرُ ثُمَّ جَافَی وَفَتَحَ عَضُدَیْهِ عن بَطْنِهِ وَفَتَحَ اَصَابِعَ رِجْلَیْهِ ثُمَّ ثَنَی رِجْلَهُ الْیُسْرَی وَقَعَدَ علیها وَاعْتَدَلَ حتی رَجَعَ کُلُّ عَظْمٍ فی مَوْضِعِهِ ثُمَّ هَوَی سَاجِداً وقال الله اَکْبَرُ ثُمَّ ثَنَی رِجْلَهُ وَقَعَدَ علیها حتی یَرْجِعَ کُلُّ عُضْوٍ الی مَوْضِعِهِ ثُمَّ نَهَضَ فَصَنَعَ فی الرَّکْعَةِ الثَّانِیَةِ مِثْلَ ذلک حتی اذا قام مِنَ السَّجْدَتَیْنِ کَبَّرَ وَرَفَعَ یَدَیْهِ حتی یُحَاذِیَ بِهِمَا مَنْکِبَیْهِ کما صَنَعَ حین افْتَتَحَ الصَّلاَةَ ثُمَّ صَنَعَ کَذَلِکَ حتی اذا کَانَتِ الرَّکْعَةُ التی تنقضی فیها الصَّلاَةُ اَخَّرَ رِجْلَهُ الْیُسْرَی وَقَعَدَ علی شِقِّهِ مُتَوَرِّکاً ثُمَّ سَلَّمَ.

ابوحمید ساعدی در حضور ده نفر از اصحاب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که ابوقتاده ربعی یکی از آنان بود گفت: من در بین شما به نماز خواندن رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آگاه ترم، گفتند: تو نه سابقه‌ات از ما بیشتر است و نه متابعت و پیروی‌ات، گفت: سخن شما درست است. گفتند: نماز رسول خدا را تشریح کن، گفت: وقتی که به نماز می‌ایستاد بدنش صاف و آرام می‌گرفت دست‌ها را تا نزدیک گوش‌ها بالا می‌آورد سپس تکبیر می‌گفت و چون رکوع می‌رفت دست‌ها را تا نزدیک گوش‌ها بالا می‌آورد و تکبیر می‌گفت و در رکوع دست‌ها را بر زانوها می‌گذاشت و هنگام سر از رکوع بلند کردن می‌گفت: سمع الله لمن حمده، و صبر می‌کرد تا بدنش آرام بگیرد، سپس تکبیر می‌گفت و به سجده می‌رفت در حالی که دست‌ها را از بدنش فاصله می‌داد و انگشت‌های پا را باز می‌گذاشت، آنگاه بر زانوی چپ می‌نشست و آرام می‌گرفت، سپس تکبیر می‌گفت و سجده دوم را انجام می‌داد و رکعت دوّم را مانند اول به جا می‌آورد و رکعات بعد را هم به همین صورت انجام می‌داد و در رکعت آخر سلام می‌داد.

و در سنن دارمی در پایان حدیث آمده است: قالوا: صَدَقْتَ هَکَذَا کانت صَلَاةُ رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم.

گفتند: راست گفتی، نماز رسول خدا چنین بود.

۲.۱.۱ - سند حدیث

ترمذی پس از نقل حدیث می‌نویسد:
وفی الْبَاب عن اَنَسٍ قال ابو عِیسَی حَدِیثُ ابی حُمَیْدٍ حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ وهو الذی اخْتَارَهُ اَهْلُ الْعِلْمِِ.

حدیث ابوحمید حدیثی حسن و صحیح است که دانشمندان آن را پذیرفته و به آن عمل کرده‌اند.
همانگونه که در این نقل ملاحظه نمودید از اذکار و اوراد و بقیه واجبات و مستحبات نماز خبری نیست، اگرچه در احادیث دیگر با اختلاف فراوان بیان شده است.

۲.۲ - تصویری از نماز پیامبر از نقل بخاری

بخاری در کتاب قرّة العینین تصویر کوتاهی از نماز رسول خدا را که پس از تکبیر به قرائت نیز اشاره دارد آنرا به نمایش گذاشته است.
حدثنا عبید بن یعیش حدثنا یونس بن بکیر ان بن اسحاق عن العباس بن سهل الساعدی قال کنت بالسوق مع ابی قتادة وابی اسید وابی حمید کلهم یقولون: انا اعلمکم بصلاة رسول الله صلی الله علیه وسلم، فقالوا لاحدهم: صلّ، فکبّر، ثمّ قرا، ثمّ کبّر ورکع، فقالوا: اصبت صلاة رسول الله صلی الله علیه وسسلّم.

عباس بن سهل ساعدی می‌گوید: در بازار همراه ابوقتاده و ابواسید و ابوحمید بودم که هر یک به دیگری می‌گفت: من از شما داناتر به نماز پیامبر هستم، به یک نفر پیشنهاد کردند تا مانند رسول خدا نماز به خواند، آن فرد تکبیر گفت سپس سوره‌ای خواند و تکبیر گفت و به رکوع رفت، گفتند: همانگونه که رسول خدا نماز می‌خواند تو نماز خواندی.

این حدیث هم نمی‌تواند بیانگر نماز جامع و کامل رسول خدا باشد.

۲.۳ - تصویری از نماز پیامبر با تفصیل بیشتر

ابن‌حبان با تفصیل بیشتر همین حدیث را نقل کرده و می‌نویسد:
اَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اِسْحَاقَ بْنِ اِبْرَاهِیمَ مَوْلَی ثَقِیفٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْوَلِیدُ بْنُ شُجَاعٍ السَّکُونِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا اَبِیُ قَالَ حَدَّثَنَا ابُو خَیْثَمَةَ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ الْحُرِّ قَالَ حَدَّثَنِی عِیسَی بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَالِکٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ عَطَاءٍ اَحَدُ بَنِی مَالِکٍ عَنْ عَبَّاسِ بْنِ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ السَّاعِدِیِّ اَنَّهُ کَانَ فِی مَجْلِسٍ کَانَ فِیهِ اَبُوهُ وَکَانَ مِنْ اَصْحَابِ النَّبِیِّ صلی الله علیه وسلم وَفِی الْمَجْلِسِ اَبُو هُرَیْرَةَ وَاَبُو اُسَیْدٍ وَاَبُو حُمَیْدٍ السَّاعِدِیُّ مِنَ الاَنْصَارِ وَاَنَّهُمْ تَذَاکَرُوا الصَّلاةَ فَقَالَ اَبُو حُمَیْدٍ اَنَا اَعْلَمُکُمْ بِصَلاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم قَالُوا فَاَرِنَا قَالَ فَقَامَ یُصَلِّی وَهُمْ یَنْظُرُونَ فَبَدَاَ یُکَبِّرُ وَرَفَعَ یَدَیْهِ حِذَاءَ الْمَنْکِبَیْنِ ثُمَّ کَبَّرَ لِلرُّکُوعِ فَرَفَعَ یَدَیْهِ اَیْضًا ثُمَّ اَمْکَنَ یَدَیْهِ مِنْ رُکْبَتِهِ غَیْرَ مُقَنِّعٍ وَلا مُصَوِّبٍ ثُمَّ رَفَعَ رَاْسَهُ وَقَالَ سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ اللَّهُمَّ رَبَّنَا لَکَ الْحَمْدُ ثُمَّ رَفَعَ یَدَیْهِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُ اَکْبَرُ فَسَجَدَ فَانْتَصَبَ عَلَی کَفَّیْهِ وَرُکْبَتِهِ وَصُدُورِ قَدَمَیْهِ وَهُوَ سَاجِدٌ ثُمَّ کَبَّرَ فَجَلَسَ وَتَوَرَّکَ اِحْدَی رِجْلَیْهِ وَنَصَبَ قَدَمَهُ الاُخْرَی ثُمَّ کَبَّرَ فَسَجَدَ الاُخْرَی فَکَبَّرَ فَقَامَ وَلَمْ یَتَوَرَّکْ ثُمَّ عَادَ فَرَکَعَ الرَّکْعَةَ الاُخْرَی وَکَبَّرَ کَذَلِکَ ثُمَّ جَلَسَ بَعْدَ الرَّکْعَتَیْنِ حَتَّی اِذَا هُوَ اَرَادَ اَنْ یَنْهَضَ لِلْقِیَامِ کَبَّرَ ثُمَّ رَکَعَ الرَّکْعَتَیْنِ الاَخِیرَتَیْنِ فَلَمَّا سَلَّمَ سَلَّمَ عَنْ یَمِینِهِ سَلامٌ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَسَلَّمَ عَنْ شِمَالِهِ سَلامٌ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ قَالَ الْحَسَنُ بْنُ الْحُرِّ وَحَدَّثَنِی عِیسَی اَنَّ مِمَّا حَدَّثَهُ اَیْضًا فِی الْمَجْلِسِ فِی التَّشَهُّدِ اَنْ یَضَعَ یَدَهُ الْیُسْرَی عَلَی فَخِذِهِ الْیُسْرَی وَیَضَعَ یَدَهُ الْیُمْنَی عَلَی فَخِذِهِ الْیُمْنَی ثُمَّ یُشِیرُ فِی الدُّعَاءِ بِاِصْبَعٍ وَاحِدَةٍ.

سهل ساعدی در مجلسی که اصحاب رسول خدا از جمله ابوهریره بودند گفت: من از شما با نماز رسول خدا بیشتر آشنا هستم، گفتند: نماز او را به ما نشان ده، ایستاد و تکبیر گفت سپس دست‌ها را تا بالای شانه‌ها بلند کرد و تکبیر گفت و هنگام رکوع رفتن دست‌ها را بلند کرد و در رکوع دست‌ها را بر زانوهایش قرار داد سپس سر از رکوع بر داشت و گفت: سمع الله لمن حمده... دست‌ها را بلند کرد و تکبیر گفت و به سجده رفت، سر از سجده بلند کرد و بر یکی از پاهایش تکیه زد و پای دیگرش را آزاد گذاشت و تکبیر گفت و به سجده رفت و تکبیر گفت و بلافاصله بلند شد و رکعت بعدی را ادامه داد و در هر رکتی مانند رکعت اول عمل کرد و در پایان اول به سمت راست سلام کرد سپس به سمت چپ، حسن بن حر می‌گوید: از عیسی بن عبدالله بن مالک شنیدم که گفت: در همان مجلس گفته شده است که در وقت تشهد خواندن با یکی از انگشتان دست اشاره نماید.

۲.۱.۱ - سند حدیث

قالَ اَبُو حَاتِمٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ سَمِعَ هَذَا الْخَبَرَ مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرِو بْنِ عَطَاءٍ عَنْ اَبِی حُمَیْدٍ السَّاعِدِیِّ وَسَمِعَهُ مِنْ عَبَّاسِ بْنِ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ السَّاعِدِیِّ عَنْ اَبِیهِ فَالطَّرِیقَانِ جَمِیعًا مَحْفُوظَانِ.
هر دو طریق در نقل این حدیث محفوظ است.


از مشخصه‌های نماز اهل‌سنت گذاشتن دست‌ها و قرار دادن آن روی شکم یا بالای شکم است به این شکل که کف دست راست را روی دست چپ قرار می‌دهند، و عموم نمازگزاران اهل سنت مقید به این روش هستند، اگرچه لازم به بررسی و تحقیق است که آیا این عمل را همه فقیهان اهل سنت لازم و واجب می‌دانند، یا خیر؟ و از سوئی دیگر نیازمند این تحقیق است که مبنای چنین فتوا و عملی چیست؟ آیا سنت پیامبر است یا دوست داشتن دیگران؟
حدیث ذیل از معتبر‌ترین کتاب‌ها نزد اهل سنت نقل شده است، خوب به فرازها و تعابیر آن دقت کنید، همه چیز روشن می‌شود.
بَاب وَضْعِ الْیُمْنَی علی الْیُسْرَی.
حدثنا عبد اللَّهِ بن مَسْلَمَةَ عن مَالِکٍ عن ابی حَازِمٍ عن سَهْلِ بن سَعْدٍ قال کان الناس یُؤْمَرُونَ اَنْ یَضَعَ الرَّجُلُ الْیَدَ الْیُمْنَی علی ذِرَاعِهِ الْیُسْرَی فی الصَّلَاةِ قال ابو حَازِمٍ لَا اَعْلَمُهُ الا یَنْمِی ذلک الی النبی صلی الله علیه وسلم قال اِسْمَاعِیلُ ینمی ذلک ولم یَقُلْ یَنْمِی.

سهل بن سعد می‌گوید: مردم وادار می‌شدند تا دست راست را بر ذراع دست چب قرار دهند، ابوحازم گفته است سهل این دستور را به پیامبر نسبت می‌داد ولی من نمی‌دانم.
در این نقل اضطراب موج می‌زند چرا که راویان خود تردید دارند که فرمان‌دهنده چه کسی بوده است.

۳.۱ - تکتف در سخنان بزرگان اهل‌سنت

قبض یا تکتّف همانگونه که پیش از این توضیح داده شد با کف دست راست پشت دست راست را گرفتن است.
حنفی‌ها برای مرد افضل آن می‌دانند که مرد دست راست را روی دست چپ و زیر نافش بگذارد و برای زن بهتر آن است که دست‌هایش را روی سینه قرار دهد.
شافعی‌ها تکتف را برای زن و مرد یکسان می‌دانند یعنی هر دو باید دست‌ها را زیر سینه و بالای ناف بگذارند.
حنفی‌ها هم گفته‌اند هنگام قبض دست‌ها باید زیر ناف قرار بگیرد.
مالکی‌ها افتادن دست‌ها را دو طرف پهلو هنگام نماز مستحب می‌دانند و بر خلاف سه گروه از فقهای اهل سنت قبض و تکتف را لازم نمی‌دانند.
علاوه بر مالکی‌ها افرادی مانند عبدالله بن زبیر، سعید بن مسیّب، سعید بن جبیر، عطاء، ابن‌جریج، نخعی، حسن بصری، ابن‌سیرین و گروهی دیگر از فقها تکتّف را لازم نمی‌دانند، در این میان اوزاعی معتقد به تخییر بین قبض و ارسال دست‌ها است.

۳.۲ - نقد و بررسی تکتّف و قبض

در بین مذاهب چهارگانه اهل سنت فقط مالکی‌ها و برخی از چهره‌های سرشناس علمی و تاریخی قبض و تکتّف را لازم نمی‌دانند، ولی سه مذهب دیگر یعنی حنبلی و شافعی و حنفی آن را مستحب و عملا ترک آن را ناروا می‌دانند، و امروز به گونه‌ای است که گویا ترک آن معادل با ترک واجب است.
اکنون نوبت به این پرسش‌ها می‌رسد که:
اولا: آیا دلیل و مدرکی بر این عمل مستحب وجود دارد، یا خیر؟
ثانیا: اگر دلیلی وجود دارد آیا دلیل محکم و قانع کننده‌ای است یا رَسمی است تقلیدی و برگرفته از دیگران؟
در پاسخ باید گفت: نه تنها دلیلی بر اثبات تکتّف ندارند بلکه دلیل بر خلاف آن وجود دارد:
ا- نمازهائی که از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل کرده‌اند عمل قبض و تکتّف در آن نیست، زیرا حدیثی که قبل از این نقل کردیم حتی به برخی از جزئیات در آن اشاره شده بود ولی از این عمل سخنی نیست.
حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی ابی ثنا یحیی بن سَعِیدٍ عن عبد الْحَمِیدِ بن جَعْفَرٍ قال حدثنی محمد بن عَطَاءٍ عن ابی حُمَیْدٍ الساعدی قال سَمِعْتُهُ وهو فی عَشَرَةٍ من اَصْحَابِ النبی صلی الله علیه وسلم اَحَدُهُمْ ابو قَتَادَةَ بن ربعی یقول انا اَعْلَمُکُمْ بِصَلاَةِ رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم قالوا له ما کُنْتَ اَقْدَمَنَا صُحْبَةً وَلاَ اَکْثَرَنَا له تَبَاعَةً قال بَلَی قالوا فاعرض قال کان اذا قام الی الصَّلاَةِ اعْتَدَلَ قَائِماً وَرَفَعَ یَدَیْهِ حتی حَاذَی بِهِمَا مَنْکِبَیْهِ فاذا اَرَادَ ان یَرْکَعَ رَفَعَ یَدَیْهِ حتی یُحَاذِی بِهِمَا مَنْکِبَیْهِ ثُمَّ قال الله اَکْبَرُ فرفع ثُمَّ اعتدل فلم یَصُبَّ رَاْسَهُ ولم یَقْنَعْهُ وَوَضَعَ یَدَیْهِ علی رُکْبَتَیْهِ ثُمَّ قال سمع الله لِمَنْ حَمِدَهُ ثُمَّ رَفَعَ وَاعْتَدَلَ حتی رَجَعَ کُلُّ عَظْمٍ فی مَوْضِعِهِ مُعْتَدِلاً ثُمَّ هَوَی سَاجِداً وقال الله اَکْبَرُ ثُمَّ جَافَی وَفَتَحَ عَضُدَیْهِ عن بَطْنِهِ وَفَتَحَ اَصَابِعَ رِجْلَیْهِ ثُمَّ ثَنَی رِجْلَهُ الْیُسْرَی وَقَعَدَ علیها وَاعْتَدَلَ حتی رَجَعَ کُلُّ عَظْمٍ فی مَوْضِعِهِ ثُمَّ هَوَی سَاجِداً وقال الله اَکْبَرُ ثُمَّ ثَنَی رِجْلَهُ وَقَعَدَ علیها حتی یَرْجِعَ کُلُّ عُضْوٍ الی مَوْضِعِهِ ثُمَّ نَهَضَ فَصَنَعَ فی الرَّکْعَةِ الثَّانِیَةِ مِثْلَ ذلک حتی اذا قام مِنَ السَّجْدَتَیْنِ کَبَّرَ وَرَفَعَ یَدَیْهِ حتی یُحَاذِیَ بِهِمَا مَنْکِبَیْهِ کما صَنَعَ حین افْتَتَحَ الصَّلاَةَ ثُمَّ صَنَعَ کَذَلِکَ حتی اذا کَانَتِ الرَّکْعَةُ التی تنقضی فیها الصَّلاَةُ اَخَّرَ رِجْلَهُ الْیُسْرَی وَقَعَدَ علی شِقِّهِ مُتَوَرِّکاً ثُمَّ سَلَّمَ.

ابوحمید ساعدی در حضور ده نفر از اصحاب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که ابوقتاده ربعی یکی از آنان بود گفت: من در بین شما به نماز خواندن رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آگاه ترم، گفتند: تو نه سابقه‌ات از ما بیشتر است و نه متابعت و پیروی‌ات، گفت: سخن شما درست است. گفتند: نماز رسول خدا را تشریح کن، گفت: وقتی که به نماز می‌ایستاد بدنش صاف و آرام می‌گرفت دست‌ها را تا نزدیک گوش‌ها بالا می‌آورد سپس تکبیر می‌گفت و چون رکوع می‌رفت دست‌ها را تا نزدیک گوش‌ها بالا می‌آورد و تکبیر می‌گفت و در رکوع دست‌ها را بر زانوها می‌گذاشت و هنگام سر از رکوع بلند کردن می‌گفت: سمع الله لمن حمده، و صبر می‌کرد تا بدنش آرام بگیرد، سپس تکبیر می‌گفت و به سجده می‌رفت در حالیکه دست‌ها را از بدنش فاصله می‌داد و انگشت‌های پا را باز می‌گذاشت، آنگاه بر زانوی چپ می‌نشست و آرام می‌گرفت، سپس تکبیر می‌گفت و سجده دوم را انجام می‌داد و رکعت دوّم را مانند اول به جا می‌آورد و رکعات بعد را هم به همین صورت انجام می‌داد و در رکعت آخر سلام می‌داد.
و در سنن دارمی در پایان حدیث آمده است
قالوا: صَدَقْتَ هَکَذَا کانت صَلَاةُ رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم.
گفتند: راست گفتی، نماز رسول خدا چنین بود.

۲.۱.۱ - سند حدیث

ترمذی پس از نقل حدیث می‌نویسد:
وفی الْبَاب عن اَنَسٍ قال ابو عِیسَی حَدِیثُ ابی حُمَیْدٍ حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ وهو الذی اخْتَارَهُ اَهْلُ الْعِلْمِِ.
حدیث ابو حمید حدیثی حسن و صحیح است که دانشمندان آن را پذیرفته و به آن عمل کرده‌اند.
اگر استحباب تکتّف ثابت بود به یقین رسول خدا آن را انجام می‌داد و برای او شایسته نبود که فعل مستحبی را در دوران عمر مبارکش ترک نماید.
۲- این نماز در حضور بزرگان از اصحاب انجام شد با این ادعا که گفته بود من از شما به نماز رسول خدا آشناترم و در نماز وی از تکتّف خبری نیست با این حال هیچ کس به او اعتراض نکرد بلکه مورد تایید قرار گرفت و اگر جزء نماز رسول خدا بود مانند دیگر مستحبات باید مراعات می‌شد.
۳- اصل در حالت نماز افتادن دست‌ها به پهلو است و تکتف بر خلاف حالت عادی و طبیعی است.
۴- هیچ کس نمی‌تواند بگوید این حدیث عام است و روایات دیگر مخصص، زیرا شکل و هیئت کامل نماز، از واجب و مستحب به نمایش گذاشته شده و مورد تصدیق حضار هم قرار گرفته است.
۵- اگر مستحبی مؤکد از طرف شارع معرفی شده بود و خود او نیز آن را انجام داده بود فرقه مالکی‌ها و دیگر بزرگان اهل تسنن آن را انکار نمی‌کردند.


فقهای اهل بیت (علیهم‌السّلام) از جمله امام باقر و صادق (علیهما‌السّلام) با استفاده از دو روش سخن و عمل به توضیح و بیان نماز پرداخته‌اند که به عنوان نمونه حدیث ذیل را ملاحظه می‌کنید.
علی بن ابراهیم عن ابیه عن حماد بن عیسی قال: قال لی ابو عبد اللّه (علیه‌السّلام) یوما: یا حمّاد تحسن ان تصلّی؟ قال: فقلت: با سیّدی انا احفظ کتاب حریز فی الصلاة، فقال: لا علیک یا حمّاد، قم فصلّ، قال: فقمت بین یدیه متوجها الی القبلة فاستفتحت الصلاه فرکعت و سجدت، فقال: یا حمّاد لا تحسن ان تصلّی، ما اقبح بالرجل منکم یاتی علیه ستّون سنة او سبعون سنة فلا یقیم صلاة واحدة بحدودها، قال حمّاد: فاصابنی فی نفسی الذلّ، فقلت: جعلت فداک فعلمّنی الصلاة، فقام ابو عبدالله مستقبل القبلة منتصبا، فارسل یدیه جمیعا علی فخذیه قد ضمّ اصابعه وقرّب بین قدمیه حتّی کان بینهما قدر ثلاث اصابع مفرّجات، واستقبل باصابع رجلیه جمیعا لم یحرفهما عن القبلة و قال بخشوع: الله اکبر، ثم قرا الحمد بترتیل، وقل هو الله احد، ثم صبر هنیّة بقدر ما یتنفّس وهو قائم، ثم رفع یدیه حیال وجهه وقال: الله اکبر، وهو قائم ثم رکع وملا کفّیه من رکبتیه منفرجات، وردّ رکبتیه الی خلفه حتّی استوی ظهره، حتّی لو صبّ علیه قطرة من ماء او دهن لم تزل لاستواء ظهره، ومدّ عنقه، وغمّض عینیه ثم سبّح ثلاثا بترتیل وقال: سبحان ربی العظیم وبحمده، ثم استوی قائما، فلما استمکن من القیام قال: سمع الله لمن حمده، ثم کبر وهو قائم، ورفع یدیه حیال وجهه ثمّ سجد وبسط کفّیه مضموتی الاصابع بین یدی رکبتیه حیال وجهه فقال: سبحان ربی الاعلی وبحمده، ثلاث مرات، ولم یضع شیئا من جسده علی شئ منه، وسجد علی ثمانیة اعظم: الکفین والرکبتین وانامل ابهامی الرجلین والجبهة والانف وقال: سبعه منها فرض یسجد علیها وهی التی ذکرها اللّه فی کتابه فقال: «وانّ المساجد للْه فلاتدعوا مع اللّه احدا» وهی الجبهه و الکفان و الرکبتان والابهامان ووضع الانف علی الارض سنّه، ثم رفع راسه من السجود فلما استوی جالسا قال: الله اکبر، ثم قعد علی فخذه الایسر وقد وضع ظاهر قدمه الایمن علی بطن قدمه الایسر، وقال: استغفر الله ربی واتوب الیه، ثم کبر وهو جالس وسجد سجـده الثانیة، وقال کما قال فی الاولی ولم یضع شیئا من بدنه علی شئ منه فی رکوع ولا سجود، وکان مجنّحا، ولم یضع ذراعیه علی الارض، فصلی رکعتین علی هذا ویداه مضمومتا الاصابع وهو جالس فی التشهد فلما فرغ من التشهد سلّم، فقال: یاحماد هکذا صلّ.

حماد بن عیسی می‌گوید: امام صادق (علیه‌السّلام) به من فرمود: نماز بلدی به خوانی؟ گفتم" کتاب حریز که درباره نماز است همراه من است، فرمود عمل به آن اشکالی ندارد، اکنون بر خیز و نماز به خوان، بلند شدم و رو به قبله شروع به نماز کردم. رکوع و سجود رفتم، فرمود: تو نماز درستی نخواندی، چقدر زشت است که شصت یا هفتاد سال از عمر انسان بگذرد و لی یک نماز با شرائطش نخواند، حماد می‌گوید: از سخن امام احساس شرمندگی کردم و گفتم: قربانت شوم نماز را به من بیاموز.
امام (علیه‌السّلام) رو به قبله ایستاد و دست‌ها را پس از جمع کردن انگشت‌ها روی ران‌هایش گذاشت و پاها را نزدیک به هم نمود به نحوی که به‌اندازه سه انگشت باز بیشتر فاصله نبود و انگشت پاهایش نیز رو به قبله بود و با حالت خشوع تکبیر گفت سپس سوره حمد را با ترتیل خواند و بعد از آن سوره توحید را تلاوت نمود،‌ اندکی مکث کرد، دست‌ها را تا مقابل صورت بالا آورد و تکبیر گفت سپس به رکوع رفت، کف دست‌ها را در حال باز بودن انگشت‌ها روی زانو گذاشت و پشت و کمرش را صاف و کشیده قرار داد بگونه‌ای که اگر قطره آب یا روغنی بر پشتش می‌چکید فرو نمی‌غلطید، گردنش را کشیده و چشم‌ها را بسته نگه داشت و سه مرتبه گفت: «سبحان ربّی العظیم و بحمده» آنگاه ایستاد و در حالت آرامش گفت: سمع الله لمن حمده، سپس دو دستش را بالا آورد و تکبیر گفت و به سجده رفت به این صورت که دو کف دست را با انگشتان بسته در دو طرف بناگوشش گذاشت و سه دفعه گفت: «سبحان بی الاعلی و بحمده» هنگام سجده هشت جای بدنش را بر زمین گذاشت: پیشانی، دو کف دست، دو زانو، سر دو انگشت بزرگ پا و نُک بینی، سپس سر از سجده بلند کرد و بر ران چپش نشست و پشت پای راست را بر کف پای چپ قرار داد و گفت: استغفر الله ربی واتوب الیه، سپس تکبیر گفت و سجده دوم را به جا آورد، دو رکعت به همین صورت به جا آورد و تشهد خواند و سلام داد و گفت: ‌ای حماد اینگونه نماز بخوان.
علامه مجلسی (رحمة‌الله‌علیه) در شرح حدیث می‌گوید: این حدیث حسن است و شیخ صدوق در کتاب فقیه آن را صحیح دانسته است.
در این حدیث همانگونه که ملاحظه نمودید کسی که نماز را آموزش داده است شخص امام صادق (علیه‌السّلام) است و او از نوادگان رسول خدا و اهل بیت (علیهم‌السّلام) است که در حقیقت نماز رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را به نمایش گذاشته است.
ولی در آن از قبض و تکفیف خبری نیست، بنابراین اگر تکتف و قبض سنت بود و شارع آن را تجویز کرده بود امام صادق (علیه‌السّلام) که ملقب به عالم آل محمّد است باید آن را انجام می‌داد، پس انجام آن در نماز بدعت است که باید با آن مبارزه نمود.


یکی از نشانه‌های بارز و آشکار در تفاوت بین نماز اهل سنت و شیعه شروع و آغاز آن با بسمالله است، زیرا شیعه بسمالله را آیه‌ای مستقل و آن را اولین آیه از هر سوره قرآن می‌داند و در نمازهای واجب چه جهریّه (نماز صبح و مغرب و عشاء) و چه اخفاتیّه (نماز ظهر و عصر) خواندن آن را لازم می‌داند با این تفاوت که در جهریه بلند گفتن بسمالله واجب و در اخفاتیه مستحب است.
و اما اهل سنت برخی بسمالله را جزء سوره و آیه‌ای مستقل می‌دانند و برخی نه، به همین جهت هم در آغاز نماز بعضی سوره حمد را با بسمالله شروع می‌کنند و بعضی نه، بنا بر این در بین فقیهان اهل سنت در جزء بودن و خواندن در نماز اختلاف است.
جصاص در احکام القرآن می‌نویسد:
قال ابو بکر: لا خلاف بین المسلمین فی ان بسم الله الرحمن الرحیم من القرآن فی قوله تعالی: (انه من سلیمان وانه بسم الله الرحمن الرحیم). ..
ثم اختلف فی انها من فاتحة الکتاب‌ام لا فعدها قراء الکوفیین آیة منها ولم یعدها قراء البصریین ولیس عن اصحابنا روایة منصوصة فی انها آیة منها... وقال الشافعی هی آیة منها وان ترکها اعاد الصلاة... وما سبقه الی هذا القول احد لان الخلاف بین السلف انما هو فی انها آیة من فاتحة الکتاب او لیست بآیة منها ولم یعدها احد آیة من سائر السور...

در اینکه بسمالله در این آیه: (انه من سلیمان وانه بسم الله الرحمن الرحیم) جزء قرآن است اختلافی نیست... ولی جزء سوره فاتحه باشد اختلاف است، قراء کوفی بر خلاف قراء بصره آن را آیه‌ای از سوره دانسته‌اند، با این‌که روایتی از اصحاب بر جزء بودن آن نرسیده است... شافعی بسمالله را آیه‌ای مستقل می‌داند که اگر در نماز ترک شود نماز باطل خواهد بود... او در این عقیده تنها است، زیرا در بین علمای گذشته فقط نسبت به سوره فاتحه این اختلاف وجود داشته است که آیا بسمالله جزء و آیه‌ای از آیات آن است، یا خیر؟ در حالی که در نفی آن از سوره‌های دیگر اختلافی نداشته‌اند.

ابن‌حبان در کتابش به نام صحیح داستان نماز خواندن فردی را پشت سر ابوهریره نقل کرده است که می‌گوید: من پشت سر ابوهریره نماز خواندم که پس از تکبیر بسمالله گفت و سپس سوره فاتحه را شروع کرد...
- اَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ قُتَیْبَةَ قَالَ حَدَّثَنَا حَرْمَلَةُ بْنُ یَحْیَی قَالَ حَدَّثَنَا ابْنُ وَهْبٍ قَالَ اَخْبَرَنِی حَیْوَةُ قَالَ اَخْبَرَنِی خَالِدُ بْنُ یَزِیدَ عَنْ سَعِیدِ بْنِ اَبِی هِلالٍ عَنْ نُعَیْمٍ الْمُجْمِرِ قَالَ صَلَّیْتُ وَرَاءَ اَبِی هُرَیْرَةَ فَقَالَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ثُمَّ قَرَاَ بِاُمِّ الْکِتَابِ...
علاوه بر موارد فوق روایات متعددی در کتب اهل سنت آمده است که نشان می‌دهد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و نیز اصحاب نماز را با بسمالله شروع می‌کرده‌اند، اکنون چه شده است که فقط باید شافعی بسمالله را لازم و واجب بداند و ترک آن را موجب بطلان.
برای اطلاع بیشتر به کتاب‌هائی مانند: معجم الکبیر طبرانی و سنن بیهقی و... مراجعه فرمائید.

۵.۱ - نتیجه

نماز شروع آن با تکبیر و خواندن سوره حمد است که البته تنها شافعی بسمالله را واجب دانسته و دیگر فقیهان اهل سنت لازم نمی‌دانند. در صورتی که روایات فراوانی نقل کرده‌اند که رسول خدا نماز را با بسمالله شروع می‌کرد و اصحاب نیز چنین می‌کردند.


رکوع‌کردن پس از قرائت و سپس سجده بعد از رکوع از ارکان نماز است که بدون آن نماز تحقق پیدا نمی‌کند و لذا از نگاه فقیهان سنت و تشیع در آن اختلافی نیست، فقط در مکان و جائی که پیشانی هنگام سجده باید قرار گیرد اختلاف وجود دارد که به برخی از این اختلاف‌ها اشاره می‌کنیم.

۶.۱ - مکان سجده از نگاه فقیهان شیعه

فقهای شیعه با استناد به مدارک نقل شده از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ائمه اطهار (سلام‌الله‌علیها) می‌گویند: پیشانی و محل سجده علاوه بر پاک بودن آن باید از جنس زمین یا چیزی‌که از آن می‌روید باشد و ماکول و ملبوس نباشد، و سجده بر چیزی که از اسم زمین بیرون باشد مثل معادن طلا و نقره و عقیق و فیروزه و قیر و زفت و امثال آنها و هم چنین جایز نیست سجده کردن بر چیزی‌که از اسم روئیده شده از زمین خارج شده باشد مانند: خاکستر و ذوغال و امثال آنها، و جایز نیست سجده بر خوراکی و لباس مثل نان و پنبه و کتان و امثال آنها و جایز است سجده بر هر سنگی که معدنی نباشد.

۶.۲ - مکان سجده از نگاه فقیهان اهل‌سنت

و اما در بین فقیهان اهل سنت و دیگر بزرگان آنان در محل سجده اختلافات فراوانی دیده می‌شود که متن ذیل گوشه‌ای از این اختلافات را نشان می‌دهد.
شارح صحیح بخاری می‌نویسد:
قال مجاهد: لا باس بالصلاة علی الارض وما انبتت.

سجده بر زمین و آنچه از آن می‌روید اشکالی ندارد.

ومذهب مالک: لا باس ان یسجد علی الخمرة والحصیر وما تنبت الارض، ویضع کفیه علیها. والسجود علی الارض افضل عنده، وعند کثیر من العلماء.

مالک از پیشوایان چهارگانه اهل سنت گفته است: سجده بر خمره و حصیر و آنچه از زمین می‌روید صحیح است ولی بر زمین افضل است، که در این افضلیت بسیاری از دانشمندان با او هم راه هستند.

وکان ابن مسعود لا یصلی علی شیء الا علی الارض.

ابن‌مسعود جز بر زمین بر چیز دیگری سجده نمی‌کرد.

وروی عن ابی بکر الصدیق، انه رای قوما یصلون علی بسط، فقال لهم: افضوا الی الارض. وفی اسناده نظر.

ابوبکر عده‌ای را دید که بر فرش سجده می‌کردند به آنان گفت: فرش را کنار بزنید و بر زمین سجده کنید. اگرچه در سند این نقل باید تامل نمود.

وروی عن ابن عمر، انه کان یصلی علی الخمرة ویسجد علی الارض. ونحوه عن علی بن الحسین.

درباره فرزند عمر نقل شده است که او نیز بر خمره و زمین سجده می‌کرد و همچنین علی بن الحسین چنین می‌کرد.

وقال النخعی فی السجود علی الحصیر: الارض احب الی. وعنه، انه قال: لا باس ان یصلی الحصیر، لکن لا یسجد علیهِ.

نخعی سجده بر زمین را بیشتر دوست می‌داشت و می‌گفت: هنگام نماز روی حصیر ایستادن اشکالی ندارد ولی سجده بر آن روا نیست.

ونقل حرب، عن اسحاق، قال: مضت السنة من النبی (انه صلی علی الخمرة والبساط، وعلی الثوب الحائل بینه وبین الارض. قال: وان سجد الرجل علی الارض فهو احب الی، وان افضی بجبهته ویدیه الی الارض فهو احب الینا. واکثر صلاة النبی کانت علی الارض...

از اسحاق نقل است که گفت: سنت پیامبر سجده بر خمره و فرش و پارچه‌ای است که بین نمازگذار و زمین حائل شده باشد.

وقال ابن المنذر: کرهت طائفة السجود الا علی الارض، کان جابر بن زید یکره الصلاة علی کل شیء من الحیوان ویستحب الصلاة علی کل شیء من نبات الارض.

گروهی از سجده بر غیر زمین اکراه داشتند، جابر بن یزید از سجده بر چیزی که از حیوانات باشد اکراه داشت، و بر هر چیزی که از روئیدنی‌ها باشد سجده مستحب است.

۶.۳ - سجده‌گاه رسول خدا

به اعتقاد شیعه و سنی، سیره و روش رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در همه اعمال ملاک و معیار پیروی و اقتدا به او در انجام اعمال دینی است و در این سخن هیچ اختلافی وجود ندارد و نکته مهم که سر آغاز بحث و گفتگو بین این دو گروه از مسلمانان است روش اثبات سنت و سیره آن حضرت است.
به دیگر سخن، ناقلان و راویان سنت نقش اصلی را در انتقال دارند پس باید این افراد نیز شرائطی را داشته باشند که در جای خود مباحث آن با دقت پی‌گیری شده است.
نماز در اسلام ستون دین و نمایشگر بندگی در برابر معبود است که شیوه اجرای آن را باید از مربی و مبلغ آن آموخت، همانگونه که خودش فرمود: «صلوا کما رایتمونی اصلی»
آنگونه که من نماز می‌خوانم شما به خوانید.
روایات و نقل‌های فراوانی در آثار حدیثی و فقهی اهل سنت وجود دارد که رسول خدا یا بر زمین سجده می‌کرد و یا بر حصیری که زیر پایش قرار داشت.

۶.۴ - سجده رسول خدا بر زمین

بخاری می‌نویسد:
حدثنا ابو الْوَلِیدِ قال حدثنا شُعْبَةُ قال حدثنا سُلَیْمَانُ الشَّیْبَانِیُّ عن عبد اللَّهِ بن شَدَّادٍ عن مَیْمُونَةَ قالت کان النبی صلی الله علیه وسلم یُصَلِّی علی الْخُمْرَةِ.

میمونه یکی از همسران پیامبر گفته است: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر خمره نماز می‌خواند.
ترمذی در کتاب سننش با نقل بخش‌هائی از احادیث و با ذکر نام تعدادی از همسران و اصحاب رسول خدا از قول آنان می‌نویسد:
وفی الْبَاب عن اُمِّ حَبِیبَةَ وبن عُمَرَ وَاُمِّ سُلَیْمٍ وَعَائِشَةَ وَمَیْمُونَةَ وَاُمِّ کُلْثُومٍ بِنْتِ ابی سَلَمَةَ بن عبد الْاَسَدِ ولم تَسْمَعْ من النبی صلی الله علیه وسلم وَاُمِّ سَلَمَةَ قال ابو عِیسَی حَدِیثُ بن عَبَّاسٍ حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ وَبِهِ یقول بَعْضُ اَهْلِ الْعِلْمِ وقال اَحْمَدُ واسحاق قد ثَبَتَ عن النبی صلی الله علیه وسلم الصَّلَاةُ علی الْخُمْرَةِ قال ابو عِیسَی وَالْخُمْرَةُ هو حَصِیرٌ قَصِیرٌ.

از‌ ام‌حبیبه و عبدالله بن عمر و‌ ام‌سلیم و عائشه و میمونه و‌ ام‌کلثوم و‌ ام‌السلمه و ابن‌عباس (که حدیث او حسن و صحیح است) و همچنین احمد و اسحاق نقل شده است که شهادت داده‌اند که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر خُمره نماز می‌خواند.

ابوعیسی گفته است: خُمره حصیر کوچک است.
احمد حنبل پیشوای حنبلی‌ها می‌نویسد:
۱۸۸۸۴ حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی ابی ثنا عبد الصَّمَدِ قال ثنا عبد الْعَزِیزِ بن مُسْلِمٍ ثنا الاَعْمَشُ عن عبد الْجَبَّارِ بن وَائِلٍ عن ابیه قال رایت رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم یَسْجُدُ علی الاَرْضِ وَاضِعاً جَبْهَتَهُ وانفه فی سُجُودِهِ.

عبدالجبار بن وائل از پدرش نقل می‌کند که گفت: رسول خدا را دیدم که هنگام سجده پیشانی و بینی‌اش را بر زمین می‌گذاشت.

ابن‌تیمیه نیز می‌نویسد:
عن ابی حمید الساعدی ان النبی صلی الله علیه وسلم کان اذا سجد مکن جبهته بالارض...

رسول خدا هنگام سجده پیشانی را بر زمین می‌گذاشت...
رواه ابو داود والترمذی وقال حدیث حسن صحیح.
این روایت را ابوداود و ترمذی نقل کرده‌اند و حسن و صحیح است.
[۲۱] ابن‌تیمیه، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الاسلام ابن تیمیة، ج۲۲، ص۱۷۱، دار النشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی.

خُمره چیست؟
ابن‌تیمیه می‌نویسد:
قالوا (الخُمرة) کالحصیر الصغیر تعمل من سعف النخل وتنسج بالسیور والخیوط وهی قدر ما یوضع علیه الوجه والانف فاذا کبرت عن ذلک فهی حصیر.

خُمره مانند حصیر کوچکی است که از برگ درخت خرما بافته می‌شود و به‌اندازه‌ای است که صورت و بینی بر آن قرار گیرد و اگر از این بزرگ‌تر باشد حصیر است.
[۲۲] ابن‌تیمیه، کتب ورسائل وفتاوی ابن تیمیه، ج۲۲، ص۱۷۶، دار النشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی.


۶.۵ - سجده ابن‌عبدالعزیز بر خاک

به یقین سجده بر خاک و آنچه زمین بر آن صدق می‌کند نزدیک‌تر به دستور شارع مقدس است که اتفاقا هر دو گروه از فقیهان تشیع و تسنن آن را قبول دارند، می‌ماند موارد اختلافی مانند فرش و یا هر چیزی دیگر که در این صورت با شک در مصداق زمین‌بودن از محور بحث خارج می‌شوند زیرا با سجده بر زمین و آنچه مصداق زمین است یقین به اطاعت امر مولی حاصل می‌شود و در موارد مشکوک چنین نیست از این روی می‌بینیم عمر بن عبدالعزیز دستور می‌دهد تا بر محل سجده‌اش خاک قرار دهند تا نمازش بدون اشکال باشد.

ابن‌حجر عسقلانی شارح صحیح بخاری می‌نویسد:
قال بن بطال لا خلاف بین فقهاء الامصار فی جواز الصلاة علیها الا ما روی عن عمر بن عبد العزیز انه کان یؤتی بتراب فیوضع علی الخمرة فیسجد علیه ولعله کان یفعله علی جهة المبالغة فی التواضع والخشوع فلا یکون فیه مخالفة للجماعة.

ابن‌بطال گفته است بین فقهای شهرها در سجده بر حصیر اختلافی نیست مگر آنچه که از عمر بن عبدالعزیز نقل شده است که وی مقداری خاک بر سجاده‌اش می‌گذاشت تا هنگام سجده پیشانی را بر آن بگذارد و شاید این عمل او به جهت تواضع و خشوع بیشتر در نماز بوده است نه مخالفت با روش اهل سنت.


از مباحث پیشین و در موضوع محل سجده که اختلاف در فقه شیعه و سنی در آن بسیار مشهور و آشکار است این نتیجه حاصل می‌شود که بر اساس اعتراف همسران و برخی از اصحاب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آن حضرت بر خاک و بر حصیر بافته شده از برگ خرما سجده می‌کرده است و اگر در مواقع استثنائی و ضرورت بر گِل و یا فرش و لباس سجده می‌کرده است نمی‌تواند محملی برای همه جا و همه شرائط باشد.
و از طرفی نتیجه و عصاره مباحث گذشته ما را به این نکته می‌رساند که آنچه امروز به نام سنت در باب نماز جریان دارد هیچ شباهتی به روش عبادی رسول خدا ندارد بلکه افزوده‌هائی است که در طول زمان بر آن افزوده شده است، و تنها ملاک برای رسیدن به واقعیت همان مراجعه به فقیهان خاندان عصمت و فرزندان رسول خدا است.


۱. ابن‌حنبل، احمد، مسند الامام احمد، ج۹، ص۳۹، رقم.    
۲. دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن، سنن الدارمی، ج۲، ص۸۵۵.    
۳. محمد بن عیسی ابو عیسی الترمذی السلمی الوفاة:۲۷۹، سنن الترمذی، ج۲ ص۴۵، ۷۹ رقم ۲۶۰، دار النشر:دار احیاء التراث العربی، بیروت، تحقیق:احمد محمد شاکر وآخرون.    
۴. محمد بن اسماعیل ابو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة:۲۵۶، قرة العینین، ج۱، ص۱۲، صدار النشر:دار الارقم - الکویت - ۱۴۰۴ - ۱۹۸۳، الطبعة:الاولی، تحقیق:احمد الشریف.    
۵. ابن‌حبان، محمد، صحیح ابن حبان، ج۵، ص۱۸۰، رقم ۸۶۶، بترتیب ابن بلبان، دار النشر:مؤسسة الرسالة - بیروت - ۱۴۱۴ - ۱۹۹۳، الطبعة:الثانیة، تحقیق:شعیب الارنؤوط.    
۶. محمد بن اسماعیل ابو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة:۲۵۶، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۴۸.    
۷. ابن‌حنبل، احمد، مسند الامام احمد، ج۹، ص۳۹.    
۸. دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن، سنن الدارمی، ج۲، ص۸۵۵.    
۹. محمد بن عیسی ابو عیسی الترمذی السلمی الوفاة:۲۷۹، سنن الترمذی، ج۲، ص۴۵، ۷۹ رقم ۲۶۰، دار النشر:دار احیاء التراث العربی - بیروت - -، تحقیق:احمد محمد شاکر وآخرون.    
۱۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۳۱۱، ح۸.    
۱۱. مجلسی، محمّدباقر، مرآه العقول، ج۱۵، ص۱۰۱.    
۱۲. احمد بن علی الرازی الجصاص ابو بکر الوفاة:۳۷۰، احکام القرآن للجصاص، ج۱، ص۷، دار النشر:دار احیاء التراث العربی - بیروت - ۱۴۰۵، تحقیق:محمد الصادق قمحاوی.    
۱۳. ابن‌حبان، محمد، صحیح ابن حبان، ج۵، ص۱۰۰، رقم ۱۷۹۷، دار النشر:مؤسسة الرسالة - بیروت - ۱۴۱۴ - ۱۹۹۳، الطبعة:الثانیة، تحقیق:شعیب الارنؤوط.    
۱۴. طبرانی، سلیمان بن احمد، معجم الکبیر، ج۱۱، ص۱۸۵.    
۱۵. بیهقی، ابوبکر، سنن بیهقی، ج۲، ص۱۸۵.    
۱۶. ابن‌رجب حنبلی، عبدالرحمن بن شهاب، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ج۲، ص۲۵۴، دار النشر:دار ابن الجوزی - السعودیة/ الدمام - ۱۴۲۲ه، الطبعة:الثانیة، تحقیق:ابو معاذ طارق بن عوض الله بن محمد.    
۱۷. محمد بن اسماعیل ابو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة:۲۵۶، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۴۹ - ص۱۵۰، دار النشر:دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت - ۱۴۰۷ - ۱۹۸۷، الطبعة:الثالثة، تحقیق:د. مصطفی دیب البغا.    
۱۸. محمد بن عیسی ابو عیسی الترمذی السلمی الوفاة:۲۷۹، سنن الترمذی، ج۲، ص۱۵۱ - ۱۵۲، دار النشر:دار احیاء التراث العربی - بیروت - -، تحقیق:احمد محمد شاکر وآخرون.    
۱۹. ابن‌حنبل، احمد، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳۱، ص۱۵۶.    
۲۰. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۲۹.    
۲۱. ابن‌تیمیه، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الاسلام ابن تیمیة، ج۲۲، ص۱۷۱، دار النشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی.
۲۲. ابن‌تیمیه، کتب ورسائل وفتاوی ابن تیمیه، ج۲۲، ص۱۷۶، دار النشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی.
۲۳. احمد بن علی بن حجر ابو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاة:۸۵۲، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۱ ص۴۸۸، دار النشر:دار المعرفة - بیروت، تحقیق:محب الدین الخطیب.    



موسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله «نظر علمای اهل سنت درباره کیفیّت نماز چگونه است؟».    






جعبه ابزار