• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کَفیلاً (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





کَفیلاً:(جَعَلْتُمُ اللّهَ عَلَيْكُمْ كَفيلًا)
«کَفیلاً» (به فتح کاف) به معنای عهده‌دار بر انسان است.
کفالت در اصل به معنى ضميمه كردن چيزى به ديگرى است و به همين مناسبت به افرادى كه سرپرستى كودكى را به عهده مى‌گيرند كافل يا كفيل گفته مى‌شود، زيرا در حقيقت او را ضميمه وجود خود مى‌كنند.



به موردی از کاربرد «کَفیلاً» در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - کَفیلاً (آیه ۹۱ سوره نحل)

(وَ أَوْفواْ بِعَهْدِ اللّهِ إِذا عاهَدتُّمْ وَ لا تَنقُضواْ الأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكيدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللّهَ عَلَيْكُمْ كَفيلًا إِنَّ اللّهَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلونَ)
«و هنگامى كه با خدا عهد بستيد، به عهد او وفا كنيد؛ و سوگندها را بعد از محكم ساختن نشكنيد، درحالى كه خدا را ضامن بر سوگند خود قرار داده‌ايد. به یقین خداوند از آن‌چه انجام مى‌دهيد، آگاه است.»

۱.۲ - کَفیلاً در المیزان و مجمع‌البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرمایند: با اين بيان معناى جمله‌ (وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفيلًا) روشن مى‌شود، زيرا شخص‌ سوگند خورده وقتى مى‌گويد: به خدا قسم فلان كار را مى‌كنم، و يا نمى‌كنم وعده خويش را به نوعى بر خداى سبحان معلق مى‌كند.
و خدا را در وفاى به آن، كفيل از طرف خود مى‌نمايد، و اگر با اين حال سوگند خود را بشكند و به آن عهد وفا نكند بايد كفيلش او را عقوبت كند، پس در نقض سوگند اهانتى به ساحت عزت خدا كرده است.
علاوه بر اين نقض سوگند و عهد هر دو يک نوع انقطاع و جدايى از خداى سبحان است بعد از تاكيدى كه به اتصال به او نموده است.
پس جمله‌ (وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ ...) حال است از ضمیر جمع در جمله‌ (وَ لا تَنْقُضُوا) و جمله‌ (إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلونَ) در معناى تاكيد نهی است، و چنين افاده مى‌كند كه اين عمل مبغوض خداست و خدا از آن آگاه است.

۱. نحل/سوره۱۶، آیه۹۱.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۷۱۷.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۴۶۳.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۵۲۸.    
۵. نحل/سوره۱۶، آیه۹۱.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۷۷.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۴۸۲-۴۸۳.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۳۳۴-۳۳۵.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۴۰.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۸۹.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «کفیل»، ج۴، ص ۹۹.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره نحل | لغات قرآن




جعبه ابزار