• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کَریّ

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



منبع: کَریّ


واژه کریّ بر سه معنا اطلاق می‌گردد:
• کرایه دهنده چارپا
• کرایه دهنده شتر
• کرایه کننده
عنوان یاد شده به تبع روایات در باب صلات آمده است.



عنوان کری همراه مکـاری و بــرخی عناوین دیگر در بعضی روایات سفر آمده و در شمار کسانی ذکر شده که نمازشان در سفر تمام است.
کری در لغت به معنای مکاری (کرایه دهنده چارپا) و نیز کرایه کننده آمده است.
برخی لغویان، میان «کری» و «مکاری» تفاوت قائل شده و کری را به معنای کرایه دهنده شتر و مکاری را به معنای کرایه دهنده چارپا تعریف کرده‌اند.
در روایات سفر، کری در کنار مکاری و عطف بر آن آمده است که دلالت بر متفاوت بودن معنای آن دو می‌کند. برخی گفته‌اند مقصود از کری در روایات کسی است که خود را برای خدمت در سفر کرایه می‌دهد، یعنی اجیر برای این کار می‌شود مانند مراقبت از چارپایان یا راندن مرکب یا خدمت به مسافران.
بعضی مراد از کری در روایت را کرایه کننده دانسته‌اند، لیکن بــرخــی بـر آن اشکال کرده‌اند، زیرا نماز کرایه کننده در سفر تمام نیست.
نماز کسانی که کارشان سفر است تمام و روزه‌شان صحیح است. از جمله این افراد کری است.


۱. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۸، ص۴۸۵.    
۲. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۸، ص۴۸۷.    
۳. ابن اثیر، النهایة، واژه «کری».    
۴.ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، واژه «کری».    
۵. فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، واژه «کری».    
۶. زبیدی، محمدمرتضی، تاج العروس، واژه «کری».    
۷. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، واژه «کری».    
۸. مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین، ج۲، ص۶۲۰.    
۹. بروجردی، سیدحسین، تبیان الصلاة، ج۱، ص۲۱۱.    
۱۰. موسوی سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۹، ص۱۹۸.    
۱۱. خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعة الخوئی، ج۲۰، ص۱۵۲.    
۱۲. شهید اول، ذکری الشیعة، ج۴، ص۳۱۷.    
۱۳. اردبیلی، احمد، مجمع الفائدة، ج۳، ص۳۸۸.    
۱۴. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۴، ص۲۶۹.    
۱۵. شیخ صدوق، المقنع، ص۱۹۶.    
۱۶.حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعة، ج۳، ص۱۰۵.    
۱۷. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۴، ص۲۶۹.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهم‌السلام)، ج۷، ص۹۶.



رده‌های این صفحه : صلاة




جعبه ابزار