کَتَبَ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کَتَبَ: (کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی نَفْسِهِ) «کَتَبَ» که از مادّه «
کتابت»
به معنای نوشتن است، در بسیاری از موارد کنایه از الزام، ایجاب و تعهّد میباشد؛ زیرا یکی از آثار نوشتن، مسلّم شدن و ثابتماندن چیزی است.
«کتب» به معنای
«مکتوبات» است و یا به معنای احکام و مقرراتی که از ناحیه خداوند تعیین شده است؛ زیرا کتابت به معنای تعیین حکم، نیز آمده.
ترجمه و تفاسیر
آیات مرتبط با
کَتَبَ:
(وَإِذَا جَاءكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَن عَمِلَ مِنكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ) (هرگاه كسانى كه به آيات ما
ایمان دارند نزد تو آيند، به آنها بگو: «سلام بر شما! پروردگارتان،
رحمت را برخود لازم شمرده است؛ تا هركس از شما كار بدى از روى نادانى انجام دهد، سپس
توبه و اصلاح و جبران نمايد، (مشمول رحمت خدا شود؛) زيرا او آمرزنده ومهرباناست.»)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: معنايش اين است كه:
خداوند رحمت را بر خود
واجب كرده و محال است كه كارى از كارهاى او معنون به عنوان رحمت نباشد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ) (خداوند چنين مقرّر داشته كه من و پيامبرانم پيروز مىشويم؛ چرا كه خداوند توانا و شكستناپذير است.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: منظور از كتابت خدا قضايى است كه مىراند.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(فِيهَا كُتُبٌ قَيِّمَةٌ) (كه در آن نوشتههاى پرارزشى باشد. (ولى هنگامى كه آمد ايمان نياوردند.))
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: منظور از كتب كه جمع كتاب است جرم كتاب نيست، بلكه منظور مكتوب و مطالبى است كه در كتاب نوشته شده، و كلمه كتاب ، هم بر كاغذ و لوحهاى مختلف
اطلاق مىشود و هم بر كلمات و الفاظ نوشته شدهاى كه نقوش حك شده و يا با قلم سياه شده، از آن الفاظ حكايت مىكند، و چه بسا بر معانى آن الفاظ هم اطلاق شود، به اين اعتبار كه آن معانى به وسيله الفاظ حكايت شده، و نيز بر حكم حاكم و قضاى رانده شده نيز اطلاق مىگردد، مثلا مىگويند: كتب عليه كذا- بر فلانى چنين نوشتند يعنى حكم كردند كه بايد چنين و چنان كند، در
قرآن هم آمده كه:
(كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ)،
و نيز فرموده:
(كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ)،
و ظاهرا مراد از كتبى كه در صحف است همين معناى آخر باشد، يعنى احكام و قضايايى الهى باشد، كه در مورد
اعتقادات و اعمال صادر شده است، دليلش توصيف كتاب است به صفت
قیمه ، چون كلمه قيمه از قيام كردن به امر خيرى، و حفظ و مراعات مصلحت آن، و ضمانت
سعادت آن است، هم چنان كه در قرآن كريم در مورد
دین استعمال شده، آنجا كه فرموده:
(أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ)، يعنى دينى كه خدا آن را حفظ مىكند، و بقايش را ضمانت كرده است، و معلوم است كه
صحف آسمانی قيماند، چون امر مجتمع انسانى را بپا مىدارند، و با دستورات و
احکام و قضايايى كه متعلق به عقايد و اعمال است مصالح بشر را حفظ مىكنند.
پس معناى آيه مورد بحث اين مىشود كه آن حجت و بينه روشنى كه از ناحيه خداى تعالى براى آنان آمده، عبارت است از رسولى از ناحيه خدا، كه براى مردم صحف آسمانى پاك را مىخواند، پاك از پليدى باطل، صحفى كه در آن احكام و قضايايى است قائم به امر مجتمع انسانى، و اداره كننده آن به بهترين وجه، و حافظ مصالح آن.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «کَتَبَ»، ص۴۵۷.