کودکان تیزهوش
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کودکان تیزهوش، یکی از مباحث مطرح در
علوم تربیتی بوده که به تعریف کودکان تیزهوش و بیان ویژگیهای آنها میپردازد و در باب ضرورت شناسایی این افراد و وجود برنامههای مخصوص این افراد بحث میکند. اولین شرطی که برای تیزهوشی در نظر گرفته شده است،
هوشبهر بیش از ۱۳۰ است. در کنار چنین هوشبهری، آفرینندگی و توانایی فرد در استدلال و همچنین ابتکار او در انجام کارها را باید مدنظر داشت. پیشرسی استعداد و تمایل به رقابت با کودکان بزرگتر از خود، نیز از جمله شاخصهایی است که در کودکان تیزهوش دیده میشود.
در این مقاله، با اشاره به تعاریف مختلف از کودک تیزهوش و معیارهای سرآمد بودن، به دلایل ضرورت شناختن استعدادهای کودکان تیزهوش و پرورش این استعدادها میپردازیم.
واژه
باهوش، در نزد اشخاص مختلف، همراه با معانی و مفاهیم گوناگونی است. در واقع هیچ اتفاق نظر کاملی در تعریف کودک تیزهوش وجود ندارد و این بیشتر به خاطر تنوع استعدادها و جنبههای مختلف
هوش انسان میباشد.
اولین شرطی که برای تیزهوشی در نظر گرفته شده است، هوشبهر بیش از ۱۳۰ است. در کنار چنین هوشبهری، آفرینندگی و توانایی فرد در استدلال و همچنین ابتکار او در انجام کارها را باید مدنظر داشت. پیشرسی استعداد و تمایل به رقابت با کودکان بزرگتر از خود، نیز از جمله شاخصهایی است که در کودکان تیزهوش دیده میشود.
در تعریف کودک تیزهوش باید به این نکته مهم اشاره کرد که، کودک تیزهوش اول، یک
کودک است و بعد کودکی تیزهوش. تیزهوشی، جوانب متعددی داشته و تحت شرایط و مقتضیات معین، جلوههای مشخصی از آن نمودار میگردد. بین کودکان تیزهوش تفاوتهای مشهودی در زمینههای مختلف وجود دارد. بهطوری که یک کودک ممکن است در یکسری از کارها برجسته بوده و کودک دیگری در کارهای کاملا متفاوتی، در حالی که هر دو کودک، سرآمد هستند اما در زمینههای مختلف.
گروهی از صاحبنظران، اصطلاح سرآمد را به گروهی اطلاق میکنند که قدرت
فوق
العادهای در جنبههای وسیع و مختلف
تواناییهای ذهنی، داشته باشند.
یعنی برتری کودک در یکی دو زمینه را به معنی تیزهوشی نمیدانند و معتقدند تیزهوش، کسی است که تقریبا از نظر تمام جنبههای پیشرفت و نیز کسب مهارتها از سن خود جلوتر است، چنین کودکی از هر لحاظ پیشرفتهتر از کودکان دیگر است.
در حالی که گروهی دیگر را عقیده بر آن است که تیزهوش، کسی است که فقط در یکی از جنبههای ذهنی، شایستگی
فوق
العادهای داشته باشد.
برخی از دانشمندان، تیزهوشی را در بالا بودن بهره هوشی (IQ) و یا در قدرت
تفکر انتزاعی و درک معانی و بعضی دیگر آن را در سرعت و سهولت در یادگیری
موسیقی،
هنر و
خلاقیت میدانند. وقتی ما برای توصیف تیزهوشی، اعمال برجسته و مفید را وارد میکنیم، مطلب کمی پیچیده و مبهم میشود. چون کودکان تیزهوشی هم وجود دارند که اعمالشان نشاندهنده تیزهوشیشان نیست و نمیتوانند قدرتی را که دارند به علل روانی، عدم انگیزهها و یا انگیزههای نادرست و دیگر عوامل محیطی نشان دهند و همچنین کودکان تیزهوشی داریم که استعدادشان را در کارهایی که پذیرفته نیست، بهکار میبرند ولی همه آنها هوشبهرشان یکی است و هوش
فوق
العاده دارند.
بنابراین میتوان معیارهای سرآمدی را اینگونه بیان کرد:
· هوشبهر بیش از ۱۳۰
· پیشرسی استعداد و برتری نسبت به همسالان
· آفرینندگی و ابتکار در انجام کارها
· تفکر انتزاعی و خلاقیت
· سرعت و سهولت در یادگیری موسیقی و هنر
· تمایل به رقابت با کودکان بزرگتر.
بر اساس یک طرز فکر قالبی قدیمی در مورد افراد سرآمد، ابتدا چنین افرادی از لحاظ جسمی ضعیف، از لحاظ اجتماعی ناسازگار، از لحاظ علاقه محدود و از لحاظ هیجانی بیثبات پنداشته میشدند.
ولی تحقیقاتی که از مدتها پیش توسط دانشمندان مختلف در این زمینه انجام شده است، با وجود مشاهدات انفرادی بعضی از ویژگیهای
فوق، وجود آنها را مورد تایید قرار نداده است.
این برداشت قالبی جدید، ریشه در بدفهمی دو پدیده آماری دارد: یکی
پراکندگی نمرات حول
میانگین و دیگری
همبستگی متقابل در بین ویژگیها. چه افراد سرآمدی وجود دارند که ضعیف، کوچک، بیمارگونه، ناسازگار،
کمآموز، ناجذاب یا در مقایسه با همسالان خود از سطح هوشی بهنجار پایینترند.
واقعیت این است که هیچ ویژگی خاصی به تنهایی نمیتواند دال بر هوش خارق
العاده باشد. بلکه ترکیب ظریفی از چندین ویژگی کلیدی است که تجمع آنها با یک شدت معین یا با قدرت انتشار استثنایی است که باید جستجو شود. کارشناسان این رشته نسبت به چنین ترکیباتی حساسیت دارند، اما حتی آنها هم نمیتوانند چنین ترکیباتی را به عنوان راههای مطمئن، برای شناسایی تیزهوشی ارتقاء دهند. آنها هنوز مجبورند برای اثبات مشاهداتشان به یافتههای واقعبینانهتر تستهای استاندارد، توسل جویند.
مطالعات انجام شده پیرامون ویژگیهای عمومی کودکان تیزهوش، حاکی از آن است که خصیصههای رفتاری زیر عموما در نزد کودکان تیزهوش قابل ملاحظه است. البته باید توجه داشت که تمامی این ویژگیها در گروه کودکان تیزهوش مشاهده میشود، اما ممکن است همه ویژگیها نزد تکتک کودکان تیزهوش دیده نشود. در اینجا مهمترین ویژگیهای کودکان تیزهوش که شامل ویژگیهای جسمی، اخلاقی، شخصیتی، اجتماعی و تحصیلی است را بیان میکنیم.
کودکان تیزهوش، رشد بدنی بهتری نسبت به همسالان خود دارند. این گروه از نظر قد، بلندتر و از نظر وزن، سنگینتر از حد متوسط هستند. آنان کمتر بیمار میشوند و از زیبایی و جذابیت بیشتری برخوردارند.
بنابر مطالعات
ترمن، کودکان تیزهوش تحت مطالعه وی تا میانسالی، همچنان ویژگیهای جسمانی برتر خودشان را حفظ کردهاند، اما این برتری در هنگام تولد یا نخستین سال بعد از تولد، قابل ردگیری نیست.
اکثر کودکان تیزهوش، در سنین اولیه به مفاهیم انتزاعی خوب و بد، درست و نادرست،
عدالت و
ظلم علاقمند میشوند. آنان بهویژه به مسایل اجتماعی و روشهایی که میتوان آنها را حل کرد، اشتیاق از خود نشان میدهند. اغلب مطالعات نشان میدهد که افراد تیزهوش از نظر رفتارهای اخلاقی از افراد معمول برتر هستند و در اغلب تعاریف، آنها را غولهای اخلاقی معرفی کردهاند.
در اینجا ذکر این نکته حائز اهمیت است که مشاهده
خوشخلقی نزد کودکان تیزهوش منوط بر آن است که آنها فرصت یا فرصتهای لازم را برای ظهور استعدادهای خود در محیط خانواده داشته باشند. بدیهی است هرگونه تهدید،
تنبیه و یا
تحقیر و سرزنش این کودکان میتواند خلق بالقوه نیکوی آنها را به
تندخویی و بیقراری و یا احیانا
پرخاشگری و
کمرویی مبدل سازد.
کودکان تیزهوش از
اعتماد به نفس بالایی برخوردارند و خود را به راحتی با شرایط جدید سازگار میکنند.
آنها همچنین از انرژی بالا و
حافظه فوق
العادهای برخوردارند. این کودکان مطالب یا موضوعاتی را که مورد توجهشان قرار میگیرد، با سرعت و دقت خارق
العادهای به ذهن میسپارند. کودکان تیزهوش،
فوق
العاده کنجکاو هستند و دوست دارند مرتبا پرسشهای فراوان و پیچیدهای را مطرح کنند و در عینحال وقتی از آنها سؤالی میشود، غالبا پاسخهای پیچیدهای را مطرح میکنند و توضیحات آنان درباره جزئیات یک مساله حاکی از درک عمیق ایشان از موضوعات گوناگون است.
آنان از قدرت تخیل و تفکر انتزاعی بیشتری نسبت به همسالان خود برخوردارند و همواره به جای "آنچه که هست" دراندیشه "آنچه که میتواند باشد" هستند. گستردگی و تنوع علایق آنها
فوق
العاده مشهود است، به عبارت دیگر دوست دارند بسیاری از چیزها و امور مختلف را تجربه کنند. آنان از دامنه فعالیت بیشتری برخوردارند و در زمینههای مورد علاقه خود پشتکار و پایداری
فوق
العاده چشمگیری نشان میدهند.
همچنین خلاقیت و قوه ابتکار، ثبات
شخصیت، تشریک مساعی و سلاست کلامی در کودکان تیزهوش قابل مشاهده است.
از جمله ویژگیهای رفتاری قابل توجه در کودکان تیزهوش که از نظر اجتماعی
فوق
العاده حائز اهمیت است، تمایل آنان به رهبری گروه است. آنان یا خود فعالانه در انجام کاری شرکت میکنند یا قبل از پیوستن به گروه مورد نظر، رفتار اعضای آن را به دقت مورد مشاهده و ارزیابی قرار میدهند.
تیزهوشان، همچنین از یک حس قوی
عدالت اجتماعی برخوردار هستند، به رفاه دیگران علاقمندند
و مشکلاتی از قبیل فقر و رنج دیگران، بیعدالتی و رفتار غیرانسانی، آنان را به شدت ناراحت و متاثر میسازد. با اینکه تیزهوشان حقیقتا اجتماعیاند اما هر چه کودک تیزهوشتر باشد، یافتن معاشرین همساز مشکلتر میشود و احتمال بیشتری وجود دارد که کودک به درون نقش یک نظارهگر بخزد و
درونگرا شود.
کودکان تیزهوش عموما دارای کنجکاوی زیاد،
اطلاعات عمومی زیاد و علاقه وافر به
یادگیری هستند.
آنها خیلی سریع یاد میگیرند، از قدرت ادراک بسیار خوبی برخوردارند و با سرعت قابل توجهی مساله مورد نظر را
درک میکنند.
کودکان تیزهوش معمولا خواندن و صحبت کردن را زودتر از معمول فرا میگیرند و خزانه لغات گستردهای دارند. معلومات عمومی بیشتر، پیشرفت درسی سریع و
استعداد ویژه در ریاضیات از دیگر ویژگیهای تیزهوشان است.
جامعه، باید تواناییها و استعدادهای بالقوه کودکان را شناسایی کرده و شرایطی به وجود آورد که تحت راهنمایی، هدایت و ارشاد معلمان و مسئولان ذیربط تا جایی که ممکن است، استعدادها، ظرفیتها و تواناییهای همه کودکان در کمترین مدت و بیشترین مقدار که "مناسب حال" فردفرد کودکان باشد، پرورش داده شوند. بر این اساس، کودکان تیزهوش هم در زمره بچههای دیگر قرار میگیرند و باید مناسب حال خودشان به آنها توجه شود. مطمئنا برنامه مناسب حال آنان، چیزی برتر از برنامههایی است که دانشآموزان دیگر نیاز دارند.
کودکان تیزهوش باید شناسایی شوند و در مدارس جداگانه و با شیوههای متفاوت از کودکان عادی
آموزش ببینند. زیرا شواهد زیادی وجود دارد که بعضی از کودکان تیزهوش به دلیل عدم هماهنگی با کل وضع موجود مدارس عادی و عدم تناسب آنان با وضع تحصیلی کودکان دیگر و نیز عدم انگیزه کافی،
ترک تحصیل میکنند و بعضی از آنها هم سرانجام به انحراف کشانده میشوند. اکثر مدلهای توسعه شناختی به تاثیر و اهمیت حضور کودک در
محیط هماوردی (چالشی) برای رشد هوش، تاکید میکنند. طبق نظریه
پیاژه، فرد تجارب جدید را با ساختارهای درونی موجود مطابقت میدهد و زمانی که بین مدل درونی موجود از واقعیات و تجارب جدید با مدل درونی قبلی اختلاف وجود داشته باشد، ساختارهای درونی برای در نظر گرفتن و رعایت تجارب جدید تغییر پیدا میکنند (همانندسازی) و زمانی که این دو با هم سازگار باشند (عدم مطابقت وجود نداشته باشد) همسازی رخ میدهد.
بدین ترتیب،
رشد شناختی زمانی رخ میدهد که محیط، حاوی چیزهای جدیدی باشد که کودک با آن مواجه میشود. علاوه بر این، انگیزه، گرایش و طرز تلقی کودکان در امر یادگیری، در داخل گروهها نسبت به همدیگر تاثیر گذاشته و موجب میشود که همجواری
کودکان عقبمانده، عادی و تیزهوش برای کودکان عادی و عقبمانده سودمند باشد و به زیان کودکان تیزهوش تمام شود. در حالی که اگر همین کودکان تیزهوش در گروههای همگن تحصیل کنند، بازده بیشتری خواهند داشت.
ناشناخته ماندن کودک تیزهوش و اینکه نتواند به ظرفیت بالقوه خود صورت عملی ببخشد، برای همه جامعه غمانگیز است. نوابغ و تیزهوشان، ذخایر و مواهب اجتماعی هستند
که در رشد و تعالی
فرهنگ و تمدن ملتها نقش اساسی داشتهاند.
جهان به کودکان باهوش و بالیاقت نیاز دارد، کسانی که در طول زندگی میدرخشند و میتوانند قابلیتهای بالقوه خود را با سعی و تلاش در تمام زمینهها بهکار گیرند و در هر گوشهای از این دنیای پهناور، اگر فقط فرصت رشد و پرورش صحیح را داشته باشند، خود را نشان دهند. چنین برآورد گردیده که نصف کودکانی که با ساختمان هوشی عالی به دنیا میآیند، به علت فقدان محیطهای مساعد اولیه برای آموزش لازم، به
رشد هوشی ممکن و فعلیت استعدادهای موروثی خود نمیرسند. در حالی که ایجاد امکانات و تسهیلات ویژه برای شکوفایی و پرورش استعدادها از ضروریات جامعه آزاد و مطلوب میباشد.
بعضیها با مشاهده یکی دو مورد از موفقیت کودکان تیزهوش در شرایط نامساعد زندگی خانوادگی، تصور میکنند که کودکان تیزهوش در هر شرایطی گلیم خود را به خوبی از آب بیرون خواهند کشید. این ادعا گرچه در مورد بعضی از کودکان تیزهوش میتواند صادق باشد، اما در مورد همه آنها صدق پیدا نمیکند.
در واقع تواناییها و استعدادهای ویژه همواره خودبهخود و به تنهایی (بدون
انگیزه مناسب) چندان موجب شکوفایی نمیشوند.
تحقیقات ثابت میکند که نه تنها عدم شرایط مناسب موجب
احساس ناامنی و تشویش بعضی از کودکان تیزهوش میشود، بلکه آنها را به عقبافتادگی، ضعف در تمرکز حواس،
گوشهگیری،
پرخاشگری و حتی عدم فعالیت و انفعال افراطی سوق میدهد.
طرح و برنامه آموزشی کودکان تیزهوش، باید مستقیما براساس نیازها، علایق، تواناییها، درجه تحصیل و قدرت آفرینندگی آنان انجام پذیرد. شاگردان تیزهوش، به محیطی احتیاج دارند که در آن بتوانند کارهای مورد علاقه خود را دنبال کنند، مطالعه نمایند و کتابهایی را که در سطح آنان است، آزادانه انتخاب کنند.
علایق، دانش و توانایی تیزهوشان، بسیار گستردهتر و بالاتر از دیگر دانشآموزان است. بنابراین برنامههای آموزشی برای آنان باید براساس شناخت تواناییها، ذوقها، علایق و احتیاجات فکری، روانی و عاطفی این قبیل افراد که بسیار نامتجانس و پیشرفتهاند، قرار داده شود.
طرح آموزشی برای این دانشآموزان باید محیطی فراهم آورد تا بتوانند تواناییهای خود را بهکار گیرند و از آن لذت ببرند. برنامه مناسب برای تیزهوشان باید از اعمال مقررات یکنواخت برای همه، فشار انتخاب حرفهای که اقتصادی است، فشار محدود کردن خواستهها و نیازها و فشار همرنگ شدن با دیگران عاری باشد. در جوامع مختلف با توجه به امکانات، روشهای خاصی اتخاذ و تجربه گردیده است که در زیر به آنها اشارهای میشود:
روش تسریع، یعنی مجاز دانستن دانشآموزان سرآمد به گذراندن دورههای تحصیلی با سرعت بیشتر که یک هدف آموزشی برای کودکان سرآمد به حساب میآید. تسریع، خود به چند روش فرعی تقسیم میشود:
پذیرفتن دانشآموزان تیزهوش برای آمادگی یا کلاس اول براساس سن عقلی و نه سن تقویمی آنان.
البته به غیر از انجام آزمایشهای هوشی، بررسی بدنی و عاطفی و
بلوغ اجتماعی لازم برای پذیرش زودرس کودک در کلاس اول دبستان کاملا ضروری میباشد.
قدیمیترین روش در
آموزش و پرورش دانشآموزان تیزهوش است.
در این روش، دانشآموز برخی از پایههای تحصیلی را صرفا با گذراندن امتحانات آن پایه و با کسب نمرات قابل قبول میگذراند.
بدین معنی که در یک سال محتوای دروس دو کلاس و یا بیشتر را بخواند.
این روش در واقع یک نوع جهش تحصیلی است که با ایجاد تغییرات و اصلاحاتی در این روش و برای اجتناب از بعضی نتایج احتمالی نامطلوب آن ارائه شده است. در این روش، دانشآموز تیزهوش توسط
معلم راهنمایی و
تشویق میگردد که مطابق توانایی ذهنی و
استعداد خودش بدون در نظر گرفتن سطح درسی عمومی کلاس پیشرفت نماید.
در این روش، دانشآموز واحدهای دانشگاهی را هنگامی که در دبیرستان درس میخواند، میگذراند و به این ترتیب برنامه دانشکده را زودتر تمام میکند.
تمام این روشها برای کوتاه کردن زمانی است که دانشآموز تیزهوش باید در مدرسه بگذراند. همچنین همگروه شدن کلاسی با دانشآموزانی که از لحاظ
سن عقلی با تیزهوش مساویاند و در آن، کودک سرآمد همواره نفر اول نیست، کودک را با "مفهوم از خود"ی واقعگرایانه آشنا کرده و به آنها تحمل کسانی را که تواناییهایشان از آنان بسیار برتر نیست را میآموزد. بنابراین، شواهد آشکارا از تسریعسازی، بهخصوص در مورد دانشآموزان بسیار سرآمد حمایت مینماید.
در عین حال، تسریع بیش از حد علاوه بر ایجاد مشکلات عاطفی و عدم توافق فکری به خاطر اختلاف سن اشتغال، این گروه را نیز پس از فراغت از تحصیل با مشکل مواجه میسازد.
غنی کردن برنامه یعنی، افزودن فعالیتهایی که باعث رشد
مهارتهای ذهنی با خلاقیت ویژهای در دانشآموز تیزهوش میشود. این بدین معنی است که برنامه جاری انعطاف بیشتری مییابد و طرح درس براساس نیازها، تواناییها و خواستههای دانشآموز بنا میشود. این روش در صورتی که به تیزهوش اجازه طی کردن سریع کلاسها داده نشود، اجرا میشود و بهخصوص برای تیزهوشانی که در کلاسهای ابتدایی هستند، بسیار مطلوب و عادلانه است. شاید بیشترین روشی که برای دانشآموزان تیزهوش در سطح جهان بهکار گرفته شده است، همانا به صورت غنیسازی برنامههای عادی مدارس باشد. غنیتر کردن برنامه از راههای گوناگون ممکن است صورت گیرد:
· ارائه دادن مطالب اضافی و مفید در باب موضوع بهخصوصی که مورد علاقه دانشآموزان است.
· گروهبندی دانشآموزان در کلاس، به طوری که معدودی از دانشآموزان تیزهوش با هم قرار گیرند و بتوانند متناسب با تواناییها و علایق خود، مسائلی برای حل کردن، پژوهش یا فکر کردن انتخاب نمایند.
· بهوجود آوردن امکان یادگیریهای اضافی مانند یادگیری یک یا چند زبان دیگر.
· فراهم کردن امکانات و فرصت کافی برای تجربه کردن و کسب مهارت و دانش در قلمرو تئاتر، عکاسی، کارهای ابتکاری و آفرینندگی.
· بهکار گرفتن رسانههای مختلف به عنوان ابزار آموزشی.
برنامه آموزشی ویژه برای گروه دانشآموزان تیزهوش (آموزش جداگانه)
· برنامه نیمهوقت یا آموزش خاص در مدرسه
· کلاسهای خاص در مدارس عادی
· مدارس ویژه دانشآموزان تیزهوش.
بسیاری از متخصصین آموزش و پرورش عقیده دارند، آموزش ویژه و متمرکز تیزهوشانی که دارای تواناییهای مشابه هستند نسبت به سایر روشها، مناسبتر و مقرون به صرفهتر است. در عین حال، شرط موفقیت آن سود جستن از برنامهای غنی و مناسب و همچنین بهرهگیری از معلمان ورزیده میباشد.
پیچیدهسازی محتوایی، دانشآموزان سرآمد را برمیانگیزاند تا سطوح بالاتری از تفکر را که دانشآموزان معمولی و همسن، فهم آن را مشکل و یا غیرممکن مییابند، درک کنند. هدف اصلی این است که دانشآموزان را تشویق کنیم تا مطالب انتزاعی مهم، قوانین علمی و یا اصول کلی را که در موقعیتهای زیادی کاربرد دارند، دریابند.
منظور از نوآوری محتوایی، ارائه مطالبی است که معمولا به علت محدودیتهای زمانی و یا ماهیت انتزاعی دروس در برنامههای کلی مدارس عمومی جایی ندارند. هدف این است که به دانشآموزان سرآمد کمک شود تا بر ایدههای مهم تسلط یابند. دانشآموزان سرآمد قادرند ارتباطات موجود در بین حیطههای درسی را کشف کنند. این به معنای آن است که معلم میتواند یک یا دو مثال از نوع
ماهیت انتزاعی را ارائه دهد و سپس دانشآموز را وادارد تا چیزهای دیگری بر آن اساس پیشنهاد کند.
•
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله«تعریف و ضرورت شناسایی استعدادهای کودکان تیزهوش»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۴/۱۵. •
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله«خصوصیات عمومی کودکان تیزهوش»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۴/۱۵. •
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله«شیوه های آموزش و پرورش کودکان تیزهوش»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۴/۱۵.