کلی طبیعی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلی طبیعی، یکی از
اصطلاحات بهکار رفته در
علم منطق و
فلسفه بوده و بهمعنای
ماهیات دارای افراد متعددِ بالفعل یا بالقوه است.
لفظ
کلی از الفاظ مشترکی است که بر سه معنا اطلاق میشود:
کلی منطقی؛ به هر مفهومی گفته میشود که قابلیت صدق بر افراد و
مصادیق متعدد را دارد، و به عبارت دیگر، قابلیت وقوع شرکت در آن وجود دارد، مانند خودِ مفهوم "کلی".
کلی طبیعی؛ به آن دسته از ماهیاتی گفته میشود که میتوانند به
صفت "کلیت" متصف شوند، مانند انسان و سواد. زیرا ماهیت انسان و سواد، هم میتوانند مقیّد به قید "قبول مشارکت" شوند، یعنی انسان و سواد کلی شود، و هم میتوانند مقیّد به قید "عدم مشارکت" شوند، مانند این انسان، و این سواد، که انسان و سوادِ
جزئی هستند. پس این ماهیات را که محل این
تقابل باشند، کلی طبیعی میگویند. و طبیعی است که
محمول (انسان و سواد) باید کلی باشد تا هم بر جزئی (این انسان و این سواد) قابل
حمل باشد و هم بر کلی.
یکی از مباحث دشوار در بحث ماهیت، کلی طبیعی است که متکلمان و فیلسوفان بر سر آن اختلاف دارند و اینکه کلی طبیعی لابشرط قسمی است یا مقسمی است و در خارج موجودات است یا خیر اختلافنظر وجود دارد
امام خمینی کلی طبیعی را در خارج موجود میداند، البته نه به وجود منحاز و مستقل، بلکه معتقد است در ضمن افراد موجود است. ایشان کلی طبیعی را همان لابشرط مقسمی میداند نه لابشرط قسمی.
آنچه از مجموع سخنان امام برداشت میشود، آن است که ازآنجاکه حقیقت و اصالت از آن وجود است و ماهیت هیچ سهمی از اصالت ندارد، وجود حقیقی را بههیچوجه نمیتوان بهکلی طبیعی نسبت داد؛ زیرا کلی طبیعی همان ماهیت است و
ماهیت حدّ وجود است و حدّ هم نیستی و فقدان است که از اصالت و تحقق برخوردار نیست؛ بنابراین کلی طبیعی وجود مستقل و جدایی از افراد خود ندارد و وجود بالعرض دارد.
امام خمینی درباره این موضوع که کلی طبیعی در خارج واحد است یا کثیر و اینکه به وصف وحدت موجود است یا وصف کثرت، بر این باور است که نسبت کلی طبیعی با افراد خود مانند اب واحد به ابناء نیست تا اینکه کلی طبیعی واحد بالعدد باشد و افراد عوارض آن باشند، بلکه نسبت کلی به افراد، نسبت آباء به اولاد است
که طبیعت با اختلاف افراد خود اختلاف پیدا میکند و
انسانیت هر شخص غیر از انسانیت شخص دیگر است، پس اگر فردی فعلی را انجام دهد، میتوان آن را به طبیعت نسبت داد، اما اسناد آن به همه افراد جایز نیست.
ایشان این گفته «رجل همدانی» را که کلی طبیعی با وجود یک فرد یافت میشود و با ازمیانرفتن همه افراد معدوم میشود، مردود میشمارد. ایشان ادله و وجوه متعددی بر مدعای رجل همدانی اقامه میکند و با ردّ آنها سخن او را باطل میداند و معتقد است کلی طبیعی وجود جداگانه و مستقلی ندارد.
کلی عقلی؛ به مفهوم قابل صدق بر مصادیق متعدد، با لحاظ قید مزبور (قابلیت صدق بر امور متعدد)، کلی عقلی گفته میشود. به تعبیر دیگر، آن چه مرکب باشد از دو قسم اول، یعنی اعیان موجودات از آن روی که قابل شرکت هستند و مقول بر کثیر، کلی عقلی خوانده میشود.
باید توجه داشت که اقسام سه گانه مزبور (منطقی، طبیعی و عقلی) به خصوص
مفهوم "کلی" اختصاص ندارد، بلکه در "
جنس" و "
فصل" و "
نوع" و "
خاصه" و "
عرض عام" و غیر اینها نیز موجود است، و ذکر این اقسام برای خصوص "کلی" از باب مثال است نه از باب اختصاص و انحصار.
مبدا تحصیل این سه قسم این است که: هرگاه
قضیه: "حیوان، کلی است" تشریح و تجزیه شود سه امر متغایر به نظر میرسد:
۱. "حیوان" (بدون لحاظ کلی و جزئی، یا موجود و معدوم بودنِ آن، بلکه نفس ماهیت و طبیعت حیوان).
۲. "کلیت" که عارض بر حیوان شده است.
۳. مجموع مرکب از عارض (کلی) و معروض (حیوان).
به حسب اصطلاح، قسم اول را، به لحاظ این که یکی از طبایع است یا این که موجود طبیعی (خارجی) است، طبیعی میخوانند، و قسم دوم را به لحاظ این که مراد اهل منطق از کلی (مثلا) همین معنا است، منطقی میگویند، و قسم سوم را، به لحاظ این که وعاء وجود آن منحصر است به
عقل و در خارج ممکن نیست موجود باشد، عقلی میخوانند.
پس به طور خلاصه میتوان گفت: مفهوم كلى كه بر كثيرين صادق است كلى منطقى است. طبيعت متصف به كلى منطقى كلى عقلى است. طبيعت خالص، به عبارت اخرى نفس طبيعت، كلى طبيعى است.
خصوص کلیِ موجود را (به لحاظ مقارنت با کثرات و دو
ضدّ آن) به ۳ قسم تقسیم کردهاند:
۱.
کلی طبیعی قبل از کثرت؛
۲.
کلی طبیعی بعد از کثرت؛
۳.
کلی طبیعی مقارن با کثرت.
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
• گرامی،
محمدعلی، منطق مقارن.
• شیرازی، قطبالدین، درة التاج (منطق).
• ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).
• مجتهد
خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
• فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال المیزان.
•
فیّاض، محمداسحاق، محاضرات فی اصول الفقه. •
تقریر بحث سید روح الله خمینی، سبحانی تبریزی، جعفر، تهذیب الاصول. •
سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة. •
خوئی، سید ابوالقاسم، اجود التقریرات. • تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق.
•
آخوند خراسانی، محمدعلی، فوائد الاصول. •
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس. • قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه.
•
تقریر بحث شیخ جعفر سبحانی، جلالی مازندرانی، محمود، المحصول فی علم الاصول. •
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.
•
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «کلی طبیعی»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۴/۷. •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.