• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کلبیون

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلبیون گروهی از یونانیان هستند که یک روش زهد منشی خیلی افراطی داشته اند.




شخصیت خیلی معروفشان، دیوژن است و قبل از او استاد دیوژن به نام انتیس تنس است.



این‌‌ها در واقع از منشعبین سقراط شمرده می‌شوند که بخشی از روش سقراط را به نحو افراطی دنبال می‌کردند و چون سعادت را از درون خود انسان جستجو می‌کنند، ملاک سعادت را درون خود انسان و بی نیاز از بیرون می‌دانند که خیلی به فکر دین بودا نزدیک می‌شود و این‌که باید کوشش کرد تا حد امکان نیازها را از بیرون قطع کرد تا انسان از ناحیه درون خودش حالت غنا و بی نیازی پیدا کند.



داستان دیوژن و اسکندر مقدونی معروف است که بعد از آن‌که اسکندر در جایی فاتح‏ شده بود همه طبقات و از جمله دانشمندان به دیدن او می‏‌آمدند و تبریک‏ می‏گفتند. دیوژن نیامد. اسکندر گفت: حال که او نیامده ما به سراغ‏ او می‏رویم و رفت. دیوژن در بیابان، لخت و عور آفتاب گرفته بود اسکندر با سران سپاه می‏رفت. دیوژن از دور صدای سم اسب‌ها را شنید. خیلی‏ تعجب کرد و خودش را نیم خیز کرد. اسکندر آمد بالای سر دیوژن و قدری با او صحبت کرد. دیوژن خیلی با بی‏اعتنایی جواب داد. بعد اسکندر گفت از من چه‏ می‏خواهی؟ گفت: اینکه بروی کنار و سایه ات را از سر من کم کنی، چون‏ آفتاب گرفته بودم و تو مانع شدی. اسکندر خیلی متعجب شد و با خود گفت: یعنی تا این حد استغنا و بی‏‌نیازی؟! وقتی آمد بیرون، سران سپاه داشتند انتقاد می‏کردند که این مرد چه قدر احمق بود. ولی اسکندر خیلی تحت تأثیر قرار گرفته‏ بود و این جمله معروف را گفت که «اگر اسکندر نبودم دوست داشتم دیوژن‏ باشم».



کتابخانه طهور    




جعبه ابزار