کتاب غنا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
این تحقیق در مورد معرفى كتاب غنا و موسيقى میباشد.
فقيهان بزرگ، گاه بنابر نياز زمان و پاسخ گويى به مردم
مسلمان، در موضوعى ويژه به بررسى و کندوکاو پرداختهاند و اين گونه پژوهشها، با همه اهميت و راه گشايى که داشته و دارند، کم تر مورد توجه قرارگرفتهاند و گاه همراه ديگر کتابهاى فقهى به چاپ رسيدهاند؛ از اين روى مهجور مانده و آن گونه که بايد، در دسترس اهل تحقيق و نظر قرار نگرفتهاند.
بايستگى احياى اين نوشتههاى مهم و راه گشا، شمارى از فاضلانِ خوش ذوق و خوش سليقه و علاقه مند به ميراث فقهى را بر انگيخته تا زمينه طرح بزرگِ (ميراث فقهى) را فراهم سازند. اين گروه، بر آنند تا بر اساس اين طرح بزرگ، رسالههاى فقهى که گزارههاى مورد نياز امروز
جامعه اسلامى در آنها به گونهاى به بوته بررسى نهاده شده، تحقيق و به بهترين و خوش آيندترين شکل نشر يابند و در دسترس اهل نظر قرار گيرند.
گستره اين تحقيق، چهل گزاره زير است:
غنا،
موسیقی.
ولایت فقیه.
ولايت اب و
جد.
ربا.
صید و ذباحه.
قضا و
شهادت.
حدود،
قصاص،
دیات،
تعزیر،
تبعید و
زندان.
حق و
حکم.
عدالت (معتبر در قاضى، مفتى، رهبر و…)
جهاد و
دفاع.
زمین.
پول،
درهم و
دینار.
خمس.
زکات.
اهل کتاب: (
طهارت و
نجاست، ذبائح، منکوحات و…).
بلوغ (
دختر و
پسر).
تقلید اعلم.
تقليد ميّت.
وقت و
قبله.
هلال.
تقیّه.
قاعده لاضرر،
عسر و حرج.
قاعده لاتعاد.
قاعده ید.
لباس مشکوک.
نیت.
کفارات.
اخذ
اجرت بر واجبات.
نماز جمعه.
نماز و
روزه مسافر.
مواسعه و مضايقه.
حج و
عمره.
ارث و
حبوه.
ارث
زوجه.
خیارات و شروط ضمن
عقد.
نکاح و
طلاق.
وصایا و منجّزات
مریض.
امر به معروف و نهی از منکر.
وقوف و
صدقات.
عقود و
ایقاعات.
انتشار رسالههاى فقهى به گونه دسته بندى شده، کارايى و سود بسيار دارد، از جمله:
الف . بيش تر منابع مورد نياز، يک جا، در اختيار
فقه پژوه قرار مىگيرد.
ب. ميزان نوآورى هر فقيه، درمسأله روشن مىشود.
ج. روشن مىشود هر فقيه، از چه کسان و آثارى، اثر پذيرفته و بر چه کسان و کتابهايى، اثر گذاشته است.
د. پيشينيان، کم تر به صاحبان ديدگاهها اشاره مىکردهاند. با اين تحقيق، روشن مىشود ديدگاههاى ارائه شده از چه کسانى است و اين، فقه پژوه را کمک مىکند که بهتر و روشن تر به زواياى ديدگاه فقيه، پى ببرد.
هـ. بيش تر فرهيختگان، حتى کسانى که عمرى را در
دانش فقه سپرى کردهاند، از تلاش سترگ فقيهان نامور، بى خبرند و به ژرفاى ميراث فقهى و گستردگى و شکوه آن پى نبردهاند، اين حرکت، کارنامه درخشان و شکوهمندِ فقيهان پيشين را مىنماياند.
و. با به انجام رسيدن اين طرح، روشن مىشود که فلان فرع فقهى از چه زمانى وارد فقه شده و چه مسيرهايى را پيموده است.
ز. نشر آثار پراکنده فقهى به شکل مجموعه، از دوباره کاريها و عرضه کارهاى بى محتوا و سست و بدون اتکاى به منابع پيشين، جلو مىگيرد.
نخستين شماره ميراث فقهى، به
غنا ويژگى يافته و اين مجموعه، در بردارنده شش بخش است:
در اين بخش که دو مجلد از اين مجموعه را به خود اختصاص داده، ۲۸ رساله فقهى غنا تصحيح و به ترتيب تاريخ وفات نگارندگان، به چاپ رسيده است.
بر اساس تحقيق گسترده دست اندرکاران اين طرح، فقيهان
شیعه، حدود چهل رساله در اين موضوع نگاشتهاند که به سى رساله دست يافتهاند. از اين سى رساله، دو
رساله در بخش گفتارهاى پراکنده و باقى در بخش نخست آمده است.
از آن جا که افزون بر فايده فقهى اين مجموعه، احياى آثار پيشينيان شيعه نيز در نظر بوده، دست اندرکاران طرح در صدد گزينش رسالهها، بر حسب قوت و ضعف يا جانب دارى از تحليل يا تحريم
غنا، نبودهاند و همين که نويسنده رسالهاى فقهى، شيعه و موضوع آن غنا بوده، به تصحيح و نشر آن پرداختهاند، هر چند سخن تازهاى نداشته باشد.
تمام رسالهها در اين مجموعه، به گونه کامل آمده و تنها در دو مورد حذف صورت گرفته است:
۱. پارهاى از
احادیث غنا (بدون توضيح) از پايان رساله بيستم، به دليل درج شدن آنها در بخش پنجم.
۲. حذف توهينها و تعريفها به
محقق سبزواری، از رساله دوم و نقطه چين کردن جاهاى حذف.
حدود هفتاد درصد از رسالههاى غنا در اين مجموعه، پيش از اين چاپ نشده و تنها چند مورد به گونه چاپ سنگى، يا پراشتباه چاپ شده است. پارهاى از اين رسالهها، براساس نسخه منحصر به فرد و تنها نسخه شناخته شده موجود، تصحيح شدهاند.
به جز رسالههاى مستقل و دورههاى فقهى، که به طور طبيعى بحث غنا را نيز در بردارند، فقيهان شيعه در ديگر آثار خود، به مناسبت، بحث غنا را به ميان کشيدهاند که در اين بخش، اصل سخنان پراکنده گردآمده که پارهاى از آنها خطى بوده و پيش از اين چاپ نشده است.
از قرن يازدهم به اين سو، توجه ويژهاى به مسأله غنا شده و رسالههاى مستقلّى در اين باب، نگارش يافته است. پيش از قرن يازدهم، از آن جا که غنا مسأله روز نبوده، فقيهان به همان مقدار اندک در دورههاى فقهى بسنده مىکردهاند.
در بخش سوم، متن سخنان فقيهان شيعه، تا آغاز سده يازدهم، از کتابهاى دورهاى
فقه تصحيح و به ترتيب تاريخ وفات آنان آمده است. از آن جا که از آغاز سده يازدهم به بعد، رسالههاى غنا در دسترس و مهم ترين و بيش ترين سخنان در آنها آمده، نيازى به نقل متن مطالب کتابهاى فقهى اين دوره، احساس نشده است. اين دسته از آثار در بخش چهارم، شناسانده و جاى بحث غنا، نشان داده شده است.
اين بخش، سه فصل دارد: آثار مستقل، آثار مشتمل و آثار چاپ شده.
در فصل نخست، همه رسالههاى غنا، چه آنها که در دسترس قرار دارند و چه آنها که ندارند، به گونه فشرده و خلاصه شناسانده شدهاند.
در اين فصل، شمار رسالههايى که به دست ما رسيده يا از بين رفته، روشن مىشود.
در فصل دوم، دورههاى فقهى که سخن از غنا به ميان آورده و در اين باب به بحث پرداختهاند، معرفى و جاى بحث غنا در آنها نشان داده شده است.
يادآورى: در اين بخش، از آثارى که در بخش سوم، از همه زوايا شناسانده شدهاند، سخنى به ميان نيامده است.
در فصل سوم، رسالهها و کتابهايى که معاصران در باب غنا نگاشته و چاپ شده، به شرح شناسانده شدهاند.
متن و سند تمام احاديث باب غنا، به طور کامل، همراه با شرح و نظم و دسته بندى ويژهاى، درج شده است، تا براى فقه پژوهانى که مىخواهند همه روايات غنا را يک جا پيش رو داشته باشند، به کار آيد و مفيد افتد.
بسيارى از احاديث
ائمه (علیهم السلام) ناظر به
مذاهب و سخنان
اهل سنت است؛ از اين روى، براى نمونه در بخش ششم، کم وبيش، خلاصهاى از بحثهاى پيشين، برابر فقه عامه درج گرديده است. در مثل، دو رساله از رسالههاى فقهى سنيان در غنا (يکى در
حرام بودن آن و ديگرى در
حلال بودن آن) آورده شده است.
چنانچه گفته شد، ۲۸ رساله در بخش نخستِ نخستين شماره ميراث فقهى، چاپ شده است که در اين جا، از ويژگيهاى آنها سخن مىگوييم:
ملامحمد باقر سبزوارى، در ابتداى رساله اظهار مىدارد: در حرام بودن غنا، علماى اماميه، اجماع دارند. وى در اين رساله، براى ثابت کردن ناروايى و حرام بودن غنا، به
آیات و روايات استدلال مىجويد. آن گاه به نقل و نقد ادلهاى مىپردازد که بر روايى غنا به آنها تمسک شده است و به استدلال گروهى ازعلماى اهل سنت که به روايى غنا باور دارند، پاسخ مىگويد.
محقق سبزوارى، درحرام بودن غنا، به غير از
حُدا، درنگ مىورزد و در حکم
زن آوازه خوان مجالس عروسى، به شرطى که سخن باطل نگويد و مردان در آن مجلس شرکت نداشته باشند، قول به جايز بودن را نزديک تر به واقع مىشمارد. وى، در جدا کردن مرثيه خوانى غنايى بر
امام حسین (علیه السلام) دليل قوى نمىيابد و درباره غنا در
قرائت قرآن کريم، به شرح به دليلهاى کسانى که آن را جايز مىشمارند پاسخ مىدهد.
عنوانها: آراء الفقها، الاستدلال بالايات، اخبار الخاصّة، ادلّة المجوّزين، فى احتجاج من اباح الغناء، تعريف الغناء، حکم الحُداء، غناء المغنّية للعُرس، مراثى الحسين، قرائة القران و غيرها، تذکير و تنبيه على طريق العمل.
نويسنده در اين اثر، به گونه مستدل و به شرح، درباره حرام بودن هر آنچه در نزد مردم و عرف غناى شادى آفرين و گردانيدن آواز در
گلو (ترجيع) باشد، به بحث مىپردازد و سرانجام، آن غنايى را حرام مىداند که هم شادى آفرين و هم گردانيدن آواز در
گلو باشد.
وى، ضمن ردّ دلالت يا سند رواياتى که از آنها برداشت شده که غنا در قرائت رواست، با استناد به آيات و روايات، غناى در قرائت
قرآن را نيز، ناروا مىداند.
خرده گيريهاى نويسنده، متوجه يکى از صاحب نظران بنام است، ولى از وى نام نمىبرد. صاحب
روضات الجنّات و شمارى ديگر، وى را صاحب
کفاية الاحکام، محمد باقر سبزوارى انگاشتهاند.
عنوانها: بدعة حرمة مطلق الغناء، تعريف الغناء، الاخبار الدالة على تحريم الغناء، الاخبار المتوهم منها الجواز، دلالة الاخبار المذکورة، تعلق التحريم بنفس الغناء، کلام السيد المرتضى ومايستفاد منه، تحقيق معنى المفرد المحلّى بأل.
شيخ
حرّ عاملی در اين رساله، پاسخ مىدهد به
شبهه پديد آمده از روايت زير از
ابو بصیر که به
امام باقر (علیه السلام) مىگويد:
(اذا قرأتُ القران فرفعتُ به صوتى جائنى الشيطان فقال: انّما تراثى بهذا اهلَک والناسَ. قال: يا ابا محمد! اقرأ قرائة ما بين القرائتين تُسمع اهلک ورجِّعْ بالقران صوتک. فانّ الله ـ عزوجلّ ـ يحبّ الصوت الحسن يرجّع فيه ترجيعاً.)
رساله در دوازده فصل سامان يافته، با بررسى گزارههاى زير:
جايز نبودن و ناروايى استدلال به اين
خبر و ضعف آن نزد اصوليان و اخباريان، پاسخ به خرده گيرى از
کلینی که چنين خبرى را در
کافى نقل کرده،
روایت ناسازگار با
حدیث ياد شده، بررسى سند روايت ناسازگار، شرح متن روايت، تأويلات روايت، رواياتى که دلالت بر حرام بودن غنا دارند، مبالغه و تأکيد در روايات تحريم، منشأ شبهه و راه دورى جستن از آن و موارد همانند، نقل روايت و غير آن از اهل سنت، رهبر فکرى کسانى که غنا را روا مىدانند و… .
ميرلوحى، انگيزه خودرا از نگارش اين اثر، پاسخ به يکى از اهل فضل بيان مىکند که غناى در قرائت
قرآن را روا مىدانسته است. گويا مراد ميرلوحى از (بعض افاضل)
محقق سبزواری است که در
کفاية الاحکام،
بر روايى، بلکه
مستحب بودن غنا درقرائت
قرآن نظر دارد.
اين اثر، در يک مقدمه و پنج فصل و يک خاتمه سامان يافته است.
در مقدمه، چند يادآورى و چند نکته ضرورى را بيان مىکند.
فصل اول: ديدگاه
علمای لغت و
فقهای شيعه در معناى غنا.
فصل دوم: نماياندن جايگاه بحث و گفت وگو.
فصل سوم: آيات دلالت کننده برحرام بودن هرگونه غنا، خواه در
قرآن و خواه در غير آن.
فصل چهارم: پارهاى از احاديث دلالت کننده بر حرام بودن هرگونه غنا.
فصل پنجم: ديدگاههاى فقيهان شيعه بر
حرام بودن هرگونه غنا.
خاتمه: رواياتى که دلالت دارند بر روايى غنا، بلکه بر
مستحب بودن غنا در قرآن و پاسخ از آنها.
اين رساله، با ديباچهاى به انشاى مولانا خداداد، که گويا از مريدان نويسنده بوده است، آغاز مىشود. متن رساله با مطلع و مقدّمهاى از نويسنده و دو فصل و يک خاتمه سامان مىيابد.
مقدمه در بردارنده دو مقام است: در مقام نخست، از ديدگاه اهل لغت درباره غنا، سخن به ميان آمده و در مقام دوم، ديدگاه عالمان
شیعه و اهل سنّت، به بوته بررسى گذاشته شده است.
در فصل اول، از حرام بودن غنا و دليلهاى آن بحث مىشود و در فصل دوم، احاديثى ارائه مىشود که آواى نيک را مىستايند.
نويسنده به درخواست شمارى از دوستان خويش، اين اثر را مىنگارد و در يک مقدمه و دو مقصد و يک خاتمه، آن را سامان مىدهد. در مقدمه، به بحثهاى زير مىپردازد.
ناروايى به کاربردن لفظ مشترک در دو معنى، ناسازگارى دو دليل، تأثيرپذيرى جان انسان از شنيدهها بيش از ديدهها، موضوع
علم موسيقى، غنا در لغت، غنا در صدر اسلام.
در مقصد اول، احاديث باب مورد بحث قرار مىگيرد. نويسنده بر اين باور است که احاديث بازدارنده، بازگشت به غناى عرفى دارد که در صدر
اسلام رايج بوده است و احاديث رواشمارنده، به غناى لغوى حمل مىشوند.
در مقصد دوم،
فتوای به حرام بودن هرگونه غنا، به نقد کشيده مىشود.
در خاتمه، حرام شمارندگان غناى لغوى، در بى دليلى، به شمارى از علماى اهل سنت همانند شدهاند که بر اثر چنگ زدن به
قیاس و
استحسان ، به هرج و مرج، گرفتار آمدهاند.
اين رساله، پيش از آن که بحثى مستقل و سامان مند را ارائه دهد، به نقل و نقد آراى ديگران پرداخته است.
نويسنده در ابتدا، سخنان
محقق سبزواری در (
کفايه) و (
ذخيره) و سپس آراى سيد ماجد را به شرح، نقل و نقد مىکند. در ادامه به عنوان (خاتمه) به شرح پارهاى از اخبار باب مىپردازد، آن گاه اظهار مىدارد: (پس از نگارش اين بخش، به رسالهاى از محقق سبزوارى در
حرام بودن غنا دست يافتم که بسيار مفيد است) از اين روى، نويسنده در بخشهايى از نوشته خود، رساله محقق را در باب غنا، مورد بررسى قرار مىدهد.
از آن جا که اين رساله، به گونه حاشيه بر نوشتهاى است، تا نگارش جداگانه و مستقل و نويسنده در نگارش شتاب داشته، نظم و ترتيب منطقى در آن چندان رعايت نشده است و دور افتادن از مطلب و از بحث و جدايى افکندن بين مبتدا و خبر، در آن بسيار به
چشم مىخورد.
در روايتى شيخ صدوق نقل مىکند، آواى نيکوى کنيز، يادآور زندگى خوش در بهشت به شمار آمده و رساله مورد نظر، به شرح اين روايت پرداخته است:
(انه سأل رجل على بن الحسين(علیه السلام) عن شراء جارية لها صوت. فقال: ما عليک لو اشتريتها فذکرتک الجنّة.)
شهيد مولى
عبدالصمد همدانی، که به دست
وهابیان در
کربلا به
شهادت رسيده، اين رساله را در شرح مبحث غنا از (
المختصر النافع) نگاشته است.
وى، با تمسک به آيات و روايات، حرام بودن غنا را ثابت مىکند.
نويسنده در ابتدا پرسش زير را مطرح مىکند، سپس به پاسخ آن مىپردازد:
(ما معنى الغناء المحرّم و هل
يعمّ حرمته او لها مخصّص؟)
از ديدگاه نويسنده، آنچه در
عرف، غنا به شمار آيد حرام و آنچه که غنا به شمار نيايد، رواست و جاهاى مشکوک، به
مباح مىپيوندد؛ زيرا اصل، حرام نبودن است.
در اين رساله، حکم حُدا، غنا در قرائت قرآن، رَجَز، نوحه سرايى، مرثيه خوانى، و صوت نيکو بررسى شده است.
عنوانها: ادلّة حرمة استماع الغناء، الخدشة فى اخبار القائلين بالجواز، التغنّى بالقران، حرمة الغناء فى قراءة القران، ادلّة المجوزين والجواب عنها، حرمة الغناء فى المراثى، جواز الغناء فى حداء الابل، غناء المغنّية فى الاعراس.
نويسنده، در اين رساله، غنا را در سه مقام به بوته بررسى مىنهد:
در مقام اول، به تعريف غنا مىپردازد و در مقام دوم، با تمسک به آيات و روايات، حکم غنا را وا مىرسد و در مقام سوم،
گناه کبیره بودن و يا
صغیره بودن غنا را بررسى مىکند.
در اين رساله بر حرام بودن غنا، حتى در قرآن و دعا و نيايش و مرثيهها و سرودهاى مذهبى استدلال شده است.
بهبهانى، به حرام بودن ذاتى غنا، باوردارد و براى اين ديدگاه، به آيات، روايات، اجماع و ديدگاههاى اهل لغت استشهاد مىکند و در آخر با ردّ ديدگاه شمارى از علما که قرآن و مراثى را از اطلاق حرام بودن غنا،
تخصیصاً يا
تخصّصاً خارج مىدانند، احتياط در اين مورد را امر خوش آيندى مىشمرد.
عنوانها: الغناء المحرّم، ادلّة حرمة الغناء من الکتاب، ادلّة حرمة الغناء من الاخبار، حکم الغناء فى قراءة القران،مقوّيات القول بالجواز، الجواب عن ادلّة المجوّزين، الجمع بين الادلّة، حکم الغناء فى الرثاء والمراثى، مقالة النراقى و ضعفه، ماهو الغناء.
رساله در سه مقام سامان يافته است:
مقام اول به موضوع غنا اختصاص دارد. نويسنده موضوع غنا را آواى شادى آفرين که در گلو گردانيده شود، مىداند که در عرفِ صحيح به آن غنا مىگويند.
در مقام دوم با استناد به آيات و روايات،
حرام بودن غنا، ثابت شده است.
در مقام سوم، مواردى که استثناى آنها ادعا شده، مورد بررسى قرار گرفته است: حُدا، غناى زن آوازه خوان در مجالس عروسى، غنا در
قرائت قرآن، غنا در مراثى امام حسين(علیه السلام).
در اين رساله، در ابتدا، معناى غنا مورد بررسى قرار گرفته و با استناد به سخنان اهل
لغت و روايات، غنا به فارسى چنين معنى شده است:
(آوازه خوانى و خوانندگى و به آواز خواندن.)
نويسنده،
نوحه سرايى،
مرثیه خوانى و قرائت
قرآن و دعا را مصداق غنا نمىداند.
در ادامه، حکم اقسام آوا، بدون کلام و کلام بدون صوت بيان شده است. همچنين حکم اجتماع اقسام صوت با کلام روشن شده است.
در اين رساله، روشن شده که ميان اخبار غنا ناسازگارى وجود ندارد، تا به برترى دهندهها رجوع شود.
نجفی کشمیری در اين رساله، ديدگاه محدّث کاشانى را در باب غنا مىپذيرد نسبت بين غنا و آواى نيکو را، چه از ديدگاه عرف و چه از ديدگاه اهل لغت، يکسان و برابر مىداند و بازگشت دليلهاى حرام بودن غنا را، به غناى رايج و شناخته شده در زمان خلفاى ستم مىانگارد، که همراه
گناه و کارهاى لهو بوده است. از سخنان شيخ انصارى چنين استظهار مىکند که: دليلى بر حرام بودن مطلق غنا نداريم و پس از بيان سازگارى بين ديدگاه مشهور و ديدگاه محدّث کاشانى، سخن را در دو مقام (تحقيق موضوع و حکم مسأله) ادامه مىدهد و با نقل ديدگاهها و تحليل آيات و روايات و بحث درباره غنا در مراثى، رساله را به پايان مىبرد و چنين نتيجه مىگيرد:
(حرام بودن غنا، خلاف اصل است و خارج شدن از خلاف اصل، نياز به دو چيز دارد:
۱. قطع به وجود خارج کننده.
۲. قطع به تحقق موضوع.
ثابت کردن يکى از اين دو بسيار مشکل است، چه رسد به ثابت کردن هر دوى آنها. از اين راه، اشکالى که بر مرثيه خوانى بر
سید الشهدا (علیه السلام) ايراد مىشود، به گونهاى که شايد، بيش تر مجالس عزادارى را به تعطيلى بکشاند، برطرف مىشود.)
در اين رساله به مقولههاى زيرپرداخته شده است:
مقتضاى اصل در باب غنا، تقسيم موضوعات غنا، اختلاف در موضوع غنا، حکم غنا، موضوع غنا، معناى ترجيع، طرب و لحن، سرچشمه و چرايى اختلافهاى بسيار در معناى غنا، استثنا شدههاى ازغنا (
قرائت قرآن،
دعا، نيايش،
مرثیهها، غناى زن آواز خوان در مجالس عروسى و حُدا) آيا غنا به آواى نيکو اختصاص دارد، يا آواى زشت را نيز در بر مىگيرد.
عنوانها: الاصل فى المقام، الموضوع المستنبط والصرف، دوران الامر بين الاطلاق و التقييد ومايقتضيه الاصل فيهما، اذا ثبت الحرمة لموضوع و دار امره بين الاطلاق والتقييد، حکم المسألة، الاجماع، الايات، السنّة، الاخبار المعارضة، الاخبار المصرّحة على تجويز الغناء و الجواب عنها، وجوه قول العامّة بإباحة الغناء، بيان موضوع المسألة، مايقتضيه الاصل العملى، مايقتضيه القاعدة اللغوية، مايقتضيه الترجيح الاجتهادى، معنى الترجيع و الطرب واللحن، منشأ الاختلاف فى مفهوم الغناء، المستثنيات من الغناء و… .
ناظم، اين منظومه را در زمان حيات شيخ انصارى، سروده و محقق به متن کامل آن دست نيافته و به گونه ناقص چاپ شده است.
شيخ هادى دراين رساله، از شيوه بحث استاد خود،
شیخ انصاری پيروى کرده است. در آغاز رساله، غنا واژگانى را که به گونهاى با غنا مربوط است، مانند سماع، تغريو، ترنيم، لحن و… را با استفاده از سخنان لغويان و کاربردهاى گوناگون آنها، شرح مىدهد و سپس دليلهاى باورمندان به ناروايى و
حرام بودن غنا را نقل و به گونه دقيق و کامل نقد مىکند.
شيخ هادى، اگر چه در ابتدا به روشنى غنا را حلال مىشمرد، ليکن در ادامه از اين نظر برمىگردد و به حرام بودن ذاتى آن گرايش مىيابد.
در پايان اين رساله، احاديث غنا، بدون شرح، نقل شده است، ليکن چون در ديگر رسالهها احاديث غنا ذکر شده و در مجموعه ميراث فقهى، در بخش مستقلى، درج خواهدشد، اين روايات حذف گرديده است.
نويسنده بر اين باور است که ذات غنا حرام نيست، بلکه در خواندن قران و
مرثیههای مستحب و در عروسيها
مباح است. تنها عوارض خارجى سبب
حرام بودن آن مىشود، مانند درهم آميختگى زنان و مردان، فسق و فجور در مجالس.
در ادامه از حکم
مرثیه سرايى بر مردگان و دريافت مزد براى آن و
اذان گفتن و
نماز گزاردن و دريافت مزد براى آنها، و
حکم گوش فرادادن به غنا و بازى با آلات لهو بحث شده است.
عنوانها: حکم الفنوغراف، حکم التلفون، حکم الغناء، حکم رؤية المرأة الاجنبيّة فى المراة، حکم العکس.
اين رساله در ده مقدّمه و سه مقصد و يک خاتمه سامان يافته است، در مقدمه مىخوانيم:
امور مطلقاند، مگر بازدارندهاى وارد شود، مطلق فى نفسه مفيد عموم نيست، اختلاف لغويان در تفسير لفظى، به کار بردن لفظ در بيش تر از يک معنى، اشتباه در مبدأ اشتقاق، به کار بردن لفظ در دو معنى، معناى صوت، معانى لهو، حجت نبودن
اجماع منقول در حرام بودن عمل به
ظن، مگر مورد خاصّ.
در مقصد اول، ماهيت غنا در لغت و عرف روشن شده است.
در مقصد دوم، حکم غنا، با توجه به آيات و روايات، بررسى شده است.
مقصد سوم، به استثنا شدههاى غنا اختصاص دارد: قرائت
قرآن، حُدا، غناى زن در مجلس
عروسی ، غناى حجيج (اشعار در وصف
کعبه و مقام و
زمزم و…)، غنا در جنگ، در ايام
عید، در
خطبه،
مناجات و
دعا و در سوگوارى.
در خاتمه، حکم نوحه سرايى بيان شده است.
عنوانها: التمسک بالاصل للجواز، ادلّة عدم الجواز (الاجماع، الايات، الاخبار، کونه من قبيل منصوص العلّة، تنقيح المناط القطعى، دعوى الظهور فى انّ الصوت المودع فى تلک الالة صوت انسان حقيقةً واثباته بالحس، قرائن العموم فى المفرد المحلّى بالّلام، وجوه توقّف الاحساس الى وصول الهواء الحامل الى حاسّة السمع.
رساله در پنج مقام سامان يافته است:
مقام اول، به بيان معناى لغوى غنا اختصاص دارد.
اخبار باب غنا، در مقام دوم آمده است. در اين مقام، روايات به دو قسم تقسيم شده است: روايات تفسير کننده آيات غنا و روايات موضوع غنا.
در مقام سوم، ديدگاههاى فقيهان نقل و مورد نقد و بررسى قرار گرفته است. نويسنده، در مقام چهارم، ديدگاه خود را مطرح مىکند و در مقام پنجم، ديدگاههاى مخالفان با نظر خود را مطرح و دليلهاى آنان را به نقد مىکشد.
نويسنده، رساله بسيار مفيد ديگرى با عنوان: (
صندوق حفظ الصوت) به فارسى دارد. اين اثر، بيش از (
الروضة الغنا) با پاورقيهاى سودمند به زيور چاپ آراسته شده است.
نسخه ديگرى از رساله (
الروضة الغنّاء) به خط سيد احمد زنجانى وجود دارد که با نسخههاى معروف (
الروضة الغنّاء) تفاوت زيادى دارد. اين نسخه نيز، با عنوان: (تحريرى ديگر از
روضة الغنّاء) در سه صفحه پس از نسخه معروف چاپ شده است.
رساله در شش فصل زير تنظيم شده است:
آیات نازل شده درباره غنا، داخل بودن قرائت قرآن در غناى لهوى،
فقر و
نفاق زايى غنا، پذيرفته نشدن دعاى اهل غنا، با نظر رحمت ننگريستن
خداوند به اهل غنا، حرام بودن دف و تار و…، حرام بودن شنيدن غنا و ساير آلات لهو و
لعب، نبود
ضمان در شکستن آلات لهو و لعب.
از ديدگاه نويسنده در حرام بودن غنا و خوانندگى فرقى نيست، چه با آلات
لهو باشد يا نباشد؛ بلکه با آلات لهو،
گناه و دور شدن شخص از رحمت خداوند بيشتر و عذاب آن، افزون تر است. وى (ترجيع) درحديث (رجّع بالقران صوتَک) را به (صوت حزين خشوع آورِ يادآور عظمت خدا و وعده و وعيد او) تفسير کرده و چند
حدیث در تأييد نظر خود آورده است.
در پى آن، به بيان آياتى پرداخته که در روايات به حرام بودن غنا
تفسیر شده است. سپس به شرح و تفسير چند
آیه و روايت در
حرام بودن
قمار پرداخته و در خاتمه، چند
آیه و روايت و چند
بیت شعر فارسى و عربى درباره پرهيز از معاشرت با رفيقان ناباب و جاهل آورده است.
برگرفته از مقاله معرفی کتاب غنا، موسیقی- مجله فقه -دفتر تبلیغات اسلامی-شماره۱۵.